۵٬۳۴۱
ویرایش
(ویکی سازی) |
(←شهادت: اصلاح نشانی وب) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
==شهادت== | ==شهادت== | ||
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی]] در ترجمه [[نفس المهموم]] درباره جون مینویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بیوفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است که چون امام از عکس العمل جون احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت مىکند، فرمود اگر مىخواهى (به میدان نبرد) بروى برو من مانع نیستم؛ و به او فهماند که علت برداشتن بیعت از او بی لیاقتی او نبوده بلکه تنها این بوده که چون او یک عمر براى اهل بیت زحمت کشیده الان آزاد است که برود ومسؤولیتی بر عهدهاش نیست. <ref> | [[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمیشوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی]] در ترجمه [[نفس المهموم]] درباره جون مینویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بیوفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است که چون امام از عکس العمل جون احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت مىکند، فرمود اگر مىخواهى (به میدان نبرد) بروى برو من مانع نیستم؛ و به او فهماند که علت برداشتن بیعت از او بی لیاقتی او نبوده بلکه تنها این بوده که چون او یک عمر براى اهل بیت زحمت کشیده الان آزاد است که برود ومسؤولیتی بر عهدهاش نیست. <ref>[https://lms.motahari.ir/book-page/155/اسلام%20و%20مسئله%20ملیت?page=44 مطهری، مسئله ملیّت، ص۴۴؛]</ref> | ||
جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید. | جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید. | ||
{{ | {{شعر جدید | ||
| | |عنوان=جزخوانی جون در روز عاشورا | ||
|کیف یری الفجار ضرب الأسود\\بالسیف صلتا عن بنی محمد | |||
|کیف یری الفجار ضرب الأسود | أذب عنهم باللسان و الید\\أرجو بذلک الفوز عند المورد | ||
بدکاران چگونه میبینند ضربت این سیاه را\\با شمشیری که در راه فرزندان محمد کشیده شده است | |||
من با دست و زبان از آنان حمایت میکنم\\و با این کار، بهشت را در روز ورود به محشر امید دارم.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۶.</ref>}} | |||
نقل شده که امام حسین(ع) بر بالینش آمد و برایش [[دعا]] کرد: | نقل شده که امام حسین(ع) بر بالینش آمد و برایش [[دعا]] کرد: | ||
خط ۵۷: | خط ۵۴: | ||
سماوی نویسنده [[ابصار العین فی انصار الحسین (کتاب)|ابصار العین]] در باره جون ابیاتی را سروده است | سماوی نویسنده [[ابصار العین فی انصار الحسین (کتاب)|ابصار العین]] در باره جون ابیاتی را سروده است | ||
{{شعر | {{شعر جدید | ||
|خليلي ما ذا في ثرى الطف فانظرا\\أجونة طيب تبعث المسك أم جون | |||
أجونة طيب تبعث المسك أم جون | ومن ذا الذي يدعو الحسين لأجله\\أذلك جون أم قرابته عون | ||
لئن كان عبدا قبلها فلقد زكا\\النجار وطاب الريح وازدهر اللون | |||
|ترجمه = دوست من به صحرای طف(کربلا) بنگر که آیا سبد خوشبوی گیاهان معطر است که عطر میپراکند یا جون است؟! کیست که حسین برایش دعا میکند آیا جون است یا عون (از خویشان حسین)است. هر چند جون قبلا بَرده بود، ولى اكنون نسب او پيراسته گشت و بدنش خوشبو و رنگ چهرهاش درخشان گرديد. <ref>سماوی، ابصار العین فی انصار الحسین، ۱۴۱۹ق، ص۱۷۷. | |||
أذلك جون أم قرابته عون | |||
النجار وطاب الريح وازدهر اللون | |||
</ref> | </ref> | ||
}} | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |