پرش به محتوا

جون بن حوی: تفاوت میان نسخه‌ها

۷۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ دسامبر ۲۰۲۳
ویکی سازی
(←‏منابع: اصلاح نشانی وب)
(ویکی سازی)
خط ۳: خط ۳:
| تصویر              = آرامگاه شهدای کربلا2.jpg
| تصویر              = آرامگاه شهدای کربلا2.jpg
| اندازه تصویر      =
| اندازه تصویر      =
| توضیح تصویر        = آرامگاه [[شهدای کربلا]] در سمت چپ تصویر در کنار [[ضریح امام حسین(ع)]]
| توضیح تصویر        = آرامگاه [[شهدای کربلا]] در کنار [[ضریح امام حسین(ع)]]
| سرشناسی            = شهید کربلا
| سرشناسی            = شهید کربلا
| نام کامل          =  
| نام کامل          =  
خط ۱۶: خط ۱۶:
| شهر وفات          =
| شهر وفات          =
| علت وفات          = [[شهادت]]
| علت وفات          = [[شهادت]]
| تاریخ شهادت        =  [[روز عاشورا|روز عاشورای]] سال [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ق]]
| تاریخ شهادت        =  [[روز عاشورا]] سال [[سال ۶۱ هجری قمری|۶۱ق]]
| شهر شهادت          = [[کربلا]]
| شهر شهادت          = [[کربلا]]
| نحوه شهادت        =
| نحوه شهادت        =
خط ۳۱: خط ۳۱:


==معرفی==
==معرفی==
جَون از شهدای واقعه کربلا است. او فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در [[آفریقا]]) و غلام [[فضل بن عباس بن عبدالمطلب]] بود که [[امام علی(ع)]] او را خرید و به [[ابوذر]] بخشید. او تا زمان وفات ابوذر ([[سال ۳۲ قمری]]) در [[ربذه]] همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار [[اهل بیت]] ماند. گویا او در تعمیر و آماده‌سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: [[شب عاشورا]] جون در چادر [[امام حسین(ع)]] بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۰.</ref>
جَون از شهدای [[واقعه کربلا]] است. او فردی سیاه‌پوست اهل نوبَه (منطقه‌ای در [[آفریقا]]) و غلام [[فضل بن عباس بن عبدالمطلب]] بود که [[امام علی(ع)]] او را خرید و به [[ابوذر]] بخشید. او تا زمان وفات ابوذر ([[سال ۳۲ قمری]]) در [[ربذه]] همراه او بود و سپس به نزد امام علی(ع) برگشت و در کنار [[اهل بیت]] ماند. گویا او در تعمیر و آماده‌سازی اسلحه مهارت داشته و در نقلی از [[امام سجاد(ع)]] آمده است: [[شب عاشورا]] جون در چادر [[امام حسین(ع)]] بود و شمشیر او را آماده می‌کرد.<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۲۰.</ref>


نامش در منابع جَون،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفة، ص۱۱۳؛ رجال طوسی، ص۹۹؛ ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۸.</ref> جُوَین،<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳.</ref> حُوَی،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۰.</ref> و جُوَین بن ابی‌مالک.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳.</ref>
نامش در منابع جَون،<ref>برای نمونه نگاه کنید به: ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، دار المعرفة، ص۱۱۳؛ رجال طوسی، ص۹۹؛ ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۸.</ref> جُوَین،<ref>شیخ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۹۳.</ref> حُوَی،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۹۶؛ طبری، تاریخ، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۲۰.</ref> و جُوَین بن ابی‌مالک.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳.</ref>


==شهادت==
==شهادت==
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی| علامه شعرانی]] در ترجمه [[نفس المهموم]]  درباره جون می‌نویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بی‌وفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم  }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است که چون امام از عکس العمل جون احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت مى‌کند، فرمود اگر مى‌خواهى (به میدان نبرد) بروى برو من مانع نیستم؛ و به او فهماند که علت برداشتن بیعت از او بی لیاقتی او نبوده بلکه تنها این بوده که چون او یک عمر براى اهل بیت زحمت کشیده الان آزاد است که برود ومسؤولیتی بر عهده‌اش نیست. <ref>مطهری، مسئله ملیّت، ص۴۴؛https://lms.motahari.ir/book-page/155/اسلام%20و%20مسئله%20ملیت?page=44</ref>
[[روز عاشورا]] امام حسین(ع) جون را از رفتن به میدان بازداشت و بیعتش را از او برداشت ولی او خطاب به امام گفت: «به خدا سوگند هرگز از شما جدا نمی‌شوم تا خون من با خون شما درآمیزد».<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۶۰۵.</ref>[ [[ابوالحسن شعرانی]] در ترجمه [[نفس المهموم]]  درباره جون می‌نویسد: او بنده سیاه بود، حسین علیه السلام به او گفت: تو را مرخص کردم چون در پی ما آمدی که عافیت جویی، برو که مبادا آسیبی به تو برسد جون در پاسخ گفت: یابن رسول الله من در فراخی کاسه لیس شما باشم و در سختی شما را تنها گذارم؟!(یعنی نمک خوردن و نمکدان شکستن کار بی‌وفایان است.) {{یاد| جمله جون به امام این است :فقال: يا بن رسول الله أنا في الرخاء ألحس قصاعكم و في الشدة أخذلكم  }}<ref>شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۱۵۰.</ref> [[مرتضی مطهری|مطهری]] پژوهشگر تاریخ اسلام معتقد است که چون امام از عکس العمل جون احساس کرد که با منع کردنش از جنگ، این مرد احساس حقارت مى‌کند، فرمود اگر مى‌خواهى (به میدان نبرد) بروى برو من مانع نیستم؛ و به او فهماند که علت برداشتن بیعت از او بی لیاقتی او نبوده بلکه تنها این بوده که چون او یک عمر براى اهل بیت زحمت کشیده الان آزاد است که برود ومسؤولیتی بر عهده‌اش نیست. <ref>مطهری، مسئله ملیّت، ص۴۴؛https://lms.motahari.ir/book-page/155/اسلام%20و%20مسئله%20ملیت?page=44</ref>


جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید.
جون پس از [[عمرو بن قرظه]]<ref>ابن طاووس، اللهوف، انتشارات جهان، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref> و بنا بر نقلی دیگر پس از اقامه [[نماز جماعت]]،<ref>دایره المعارف تشیع، ص۵۲۱</ref> از امام حسین(ع) اجازه گرفت و به میدان رفت و پس از کشتن ۲۵ نفر<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۳</ref> به [[شهادت]] رسید.
confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۴۹

ویرایش