Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۲٬۰۰۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ویرایش جزیی) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اولوا الالباب''' واژهای قرآنی به معنای صاحبان عقل و خرد که مؤمنان برجسته و خاص به آن توصیف شدهاند. این واژه ۱۶ بار در [[قرآن]] آمده است. وفای به عهد الهی، ترس از [[خدا|خداوند]] و عذاب [[آخرت]]، [[صبر]] و استقامت در اطاعت و برپایی [[نماز]] و انجام [[آیه انفاق|انفاق]] از | '''اولوا الالباب''' واژهای قرآنی به معنای صاحبان عقل و خرد که مؤمنان برجسته و خاص به آن توصیف شدهاند. این واژه ۱۶ بار در [[قرآن]] آمده است. وفای به عهد الهی، ترس از [[خدا|خداوند]] و عذاب [[آخرت]]، [[صبر]] و استقامت در اطاعت و برپایی [[نماز]] و انجام [[آیه انفاق|انفاق]] از ویژگیهای اولیالالباب در قرآن است. | ||
در تعدادی از این آیات درک برخی از مسئلههای ذکر شده چون تدبر در [[آیه|آیات قرآن]]، مختص اولیالالباب ذکر شده و در آیات دیگر به [[تقوا|تقوای الهی]] دعوت شدهاند. [[مفسر|مفسران]] مصادیقی چون [[شیعه|شیعیان]]، عالمان، راه یافتگان به حقیقت و عقول پاک با قدرت درک [[احکام شرعی|احکام الهی]] را برای اولیالالباب ذکر کردهاند. گفته شده ذکر مصادیق گوناگون توسط مفسران، بیان مصداقهای واضح آیه است و عمومیت مفهوم آیه را نفی نکرده و شامل همه انسانهای دارای شرایط میشود. | در تعدادی از این آیات درک برخی از مسئلههای ذکر شده چون تدبر در [[آیه|آیات قرآن]]، مختص اولیالالباب ذکر شده و در آیات دیگر به [[تقوا|تقوای الهی]] دعوت شدهاند. [[مفسر|مفسران]] مصادیقی چون [[شیعه|شیعیان]]، عالمان، راه یافتگان به حقیقت و عقول پاک با قدرت درک [[احکام شرعی|احکام الهی]] را برای اولیالالباب ذکر کردهاند. گفته شده ذکر مصادیق گوناگون توسط مفسران، بیان مصداقهای واضح آیه است و عمومیت مفهوم آیه را نفی نکرده و شامل همه انسانهای دارای شرایط میشود. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
برخی لغتشناسان بین واژه عقل و لب تفاوت قائل شده و لب را عقل پاک از ناخالصیها دانستهاند و معتقدند که هر لبی عقل است اما هر عقلی لب محسوب نمیشود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> گفته شده مهمترین وجه تمایز لُب و عقل این است که لب، انسان را به سوی [[توحید]] و [[معرفت نفس|معرفت]] هدایت میکند و مرحله تکامل یافته عقل است؛ اما عقل در مرتبه ابتداییتری نسبت به لب مسیر خیر و شر را نشان میدهد.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۸ به نقل از رخشاد، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref> | برخی لغتشناسان بین واژه عقل و لب تفاوت قائل شده و لب را عقل پاک از ناخالصیها دانستهاند و معتقدند که هر لبی عقل است اما هر عقلی لب محسوب نمیشود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> گفته شده مهمترین وجه تمایز لُب و عقل این است که لب، انسان را به سوی [[توحید]] و [[معرفت نفس|معرفت]] هدایت میکند و مرحله تکامل یافته عقل است؛ اما عقل در مرتبه ابتداییتری نسبت به لب مسیر خیر و شر را نشان میدهد.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۸ به نقل از رخشاد، ص۳۶۶-۳۶۷.</ref> | ||
به باور برخی محققان، تفسیر کردن «اولوا الالباب» به خردمندان، به معنای نادیده انگاشتن همۀ ابعاد شخصیت آنان است؛ چنین افرادی هم از نظر رویکردهای نظری از عقل کامل برخوردارند و هم در راستای کنش و کردار، به اوج بلوغ عقل عملی راه یافتهاند.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱.</ref> | |||
==گستره کاربرد در قرآن== | ==گستره کاربرد در قرآن== | ||
این واژه ۱۶ بار در [[قرآن]] تکرار شده است. آیات [[آیه قصاص|۱۷۹]]، [[آیه ۱۹۷ سوره بقره|۱۹۷]] و [[آیه ۲۶۹ سوره بقره|۲۶۹ سوره بقره]]، آیات [[آیه ۷ سوره آلعمران|۷]] و [[آیه ۱۹۰ سوره آلعمران|۱۹۰ سوره آلعمران]]، [[آیه ۱۰۰ سوره مائده]]، [[آیه ۱۱۱ سوره یوسف]]، [[آیه ۱۹ سوره رعد]]، [[آیه ۵۲ سوره ابراهیم]]، آیات [[آیه ۲۹ سوره ص|۲۹]] و [[آیه ۴۳ سوره ص|۴۳ سوره ص]]، آیات [[آیه ۹ سوره زمر|۹]]، [[آیه ۱۸ سوره زمر|۱۸]] و [[آیه ۲۱ سوره زمر|۲۱ سوره زمر]]، [[آیه ۵۴ سوره غافر]] و [[آیه ۱۰ سوره طلاق]] آیاتی هستند که به این واژه اشاره کردهاند. | این واژه ۱۶ بار در [[قرآن]] تکرار شده است. آیات [[آیه قصاص|۱۷۹]]، [[آیه ۱۹۷ سوره بقره|۱۹۷]] و [[آیه ۲۶۹ سوره بقره|۲۶۹ سوره بقره]]، آیات [[آیه ۷ سوره آلعمران|۷]] و [[آیه ۱۹۰ سوره آلعمران|۱۹۰ سوره آلعمران]]، [[آیه ۱۰۰ سوره مائده]]، [[آیه ۱۱۱ سوره یوسف]]، [[آیه ۱۹ سوره رعد]]، [[آیه ۵۲ سوره ابراهیم]]، آیات [[آیه ۲۹ سوره ص|۲۹]] و [[آیه ۴۳ سوره ص|۴۳ سوره ص]]، آیات [[آیه ۹ سوره زمر|۹]]، [[آیه ۱۸ سوره زمر|۱۸]] و [[آیه ۲۱ سوره زمر|۲۱ سوره زمر]]، [[آیه ۵۴ سوره غافر]] و [[آیه ۱۰ سوره طلاق]] آیاتی هستند که به این واژه اشاره کردهاند. | ||
در تعدادی از این آیات به ویژگیهای اولوا الالباب اشاره شده است<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> و در تعدادی دیگر درک برخی از مسئلههای ذکر شده در آیه چون حکمت،<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> آیات محکم و متشابه،<ref>سوره آلعمران، آیه۷.</ref> و تدبر در آیات قرآن<ref>سوره ص، آیه ۲۹.</ref> را مختص اولوا الالباب ذکر کرده و توجه به آنها را تنها توسط صاحبان خرد ممکن دانسته است.<ref>سوره آلعمران، آیه ۱۹۰؛ سوره رعد، آیه ۱۹؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۵۲، سوره زمر، آیه ۹، ۲۱؛ سوره غافر، آیه ۵۴.</ref> | در تعدادی از این آیات به ویژگیهای اولوا الالباب اشاره شده است<ref>سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> و در تعدادی دیگر درک برخی از مسئلههای ذکر شده در آیه چون حکمت،<ref>سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref> آیات محکم و متشابه،<ref>سوره آلعمران، آیه۷.</ref> و تدبر در آیات قرآن<ref>سوره ص، آیه ۲۹.</ref> را مختص اولوا الالباب ذکر کرده و توجه به آنها را تنها توسط صاحبان خرد ممکن دانسته است.<ref>سوره آلعمران، آیه ۱۹۰؛ سوره رعد، آیه ۱۹؛ سوره یوسف، آیه ۱۱۱؛ سوره ابراهیم، آیه ۵۲، سوره زمر، آیه ۹، ۲۱؛ سوره غافر، آیه ۵۴.</ref> در چهار آیه دیگر پس از ذکر پارهای امور با خطاب قرار دادن صاحبان خرد آنها را به [[تقوا|تقوای الهی]] دعوت میکند.<ref>سوره بقره، آیه ۱۷۹، ۱۹۷؛ سوره مائده، آیه ۱۰۰؛ سوره طلاق، آیه ۱۰.</ref> همین امر سبب شده تا عدهای مسئله لب را وابسته به تقوا عنوان کرده و انسان بیتقوا را خارج از مصداق اولیالالباب بدانند.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۴۴</ref> | ||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
مفسران برای اولوا الالباب مصادیق گوناگونی را ذکر کردهاند. مؤمنان،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۳۲۴-۳۲۵.</ref> عالمان، متدبران،<ref>نوروزی، «اولواالالباب از منظر قرآن کریم»، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> [[راسخون در علم|راسخان در علم]]،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸؛ فخررازی، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۴۶.</ref> راه یافتگان به حقیقت<ref> میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۸.</ref> و عقول پاک که قدرت درک احکام الهی را دارند،<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> از مصادیق اولیالالباب دانسته شدهاند. در روایاتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، [[شیعه|شیعیان]] از مصادیق اولوا الالباب معرفی شدهاند.<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۶۹؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۵؛ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۶۵؛ ابنحیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۳.</ref> به همین علت برخی مصداق کامل اولیالالباب را [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]] و پس از آنها شیعیان عنوان کردهاند.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۳۹.</ref> در شأن نزول [[آیه ۱۸ سوره زمر]] آمده که سه نفر به نامهای [[زید بن عمرو]]، [[ابوذر غفاری]] و [[سلمان فارسی]] را که در [[جاهلیت|زمان جاهلیت]]، [[تهلیل|لا اله الا الله]] میگفتند و خداوند آنها را بدون [[پیامبران|پیامبر]] و کتاب آسمانی هدایت کرد، از مصادیق اولیالالباب بودند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref> | مفسران برای اولوا الالباب مصادیق گوناگونی را ذکر کردهاند. مؤمنان،<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۹، ص۳۲۴-۳۲۵.</ref> عالمان، متدبران،<ref>نوروزی، «اولواالالباب از منظر قرآن کریم»، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> [[راسخون در علم|راسخان در علم]]،<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۳۷-۳۳۸؛ فخررازی، ۱۴۲۰ق، ج۷، ص۱۴۶.</ref> راه یافتگان به حقیقت<ref> میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۸.</ref> و عقول پاک که قدرت درک احکام الهی را دارند،<ref>راغب اصفهانی، مفردات، ۱۳۷۴ش، ص۷۳۳.</ref> از مصادیق اولیالالباب دانسته شدهاند. در روایاتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، [[شیعه|شیعیان]] از مصادیق اولوا الالباب معرفی شدهاند.<ref>برقی، المحاسن، ۱۳۷۱ق، ج۱، ص۱۶۹؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۵۵؛ فرات کوفی، تفسیر فرات الکوفی، ۱۴۱۰ق، ص۳۶۵؛ ابنحیون، شرح الأخبار، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۴۷۳.</ref> به همین علت برخی مصداق کامل اولیالالباب را [[چهارده معصوم|معصومان(ع)]] و پس از آنها شیعیان عنوان کردهاند.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۳۹.</ref> در شأن نزول [[آیه ۱۸ سوره زمر]] آمده که سه نفر به نامهای [[زید بن عمرو]]، [[ابوذر غفاری]] و [[سلمان فارسی]] را که در [[جاهلیت|زمان جاهلیت]]، [[تهلیل|لا اله الا الله]] میگفتند و خداوند آنها را بدون [[پیامبران|پیامبر]] و کتاب آسمانی هدایت کرد، از مصادیق اولیالالباب بودند.<ref>طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۲۳، ص۱۳۲.</ref> | ||
به باور [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نویسنده کتاب [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ذکر مصادیق گوناگون توسط مفسران، بیان مصداقهای واضح آیه است و عمومیت مفهوم آیه را نفی نمیکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۳۹۷.</ref> بنابراین شامل همه کسانی میشود که با بهرهگیری از عقل فطری و نیالودن آن به اوهام نفسانی و نیز تفکر در آیات الهی، شایستگی کسب حکمت الهی را به دست | به باور [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی]] نویسنده کتاب [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]]، ذکر مصادیق گوناگون توسط مفسران، بیان مصداقهای واضح آیه است و عمومیت مفهوم آیه را نفی نمیکند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۱۹، ص۳۹۷.</ref> بنابراین شامل همه کسانی میشود که با بهرهگیری از عقل فطری و نیالودن آن به اوهام نفسانی و نیز تفکر در آیات الهی، شایستگی کسب حکمت الهی را به دست میآورند؛<ref>نوروزی، «اولواالالباب از منظر قرآن کریم»، ص۱۶۶-۱۶۷.</ref> چنانکه گفته شده کسانیکه معارف اصیل الهی را در عالیترین سطح آن پس از پیامبران و اولیای الهی به دور از هرگونه ناخالصی و وسوسه و توهم درک و دریافت کنند، از مصادیق اولیالالباب خواهند بود.<ref>میراحمدی، صادقی، «مفهومشناسی و ویژگیهای اولواالالباب بر اساس بافت آیات قرآن»، ص۱۲۱.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |