Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۸۱
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| مؤید روایی = | | مؤید روایی = | ||
}} | }} | ||
'''حدیث العُلماءُ وَرَثةُ الأنبِیاء''' [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] | '''حدیث العُلماءُ وَرَثةُ الأنبِیاء''' [[حدیث|روایتی]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] که عالمان دین را وارث [[پیامبران]] معرفی میکند. مراد از «علماء» در این روایت، دانشمندان علوم دینی، منظور از «ورثة» وراثت در علم و دانش و مقصود از «انبیاء» پیامبران دارای دین و کتاب مستقل دانسته شده است. به اعتقاد [[محمدتقی مجلسی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۷۱ هجری شمسی|۱۰۷۱ق]])، عالمان، وارث علم پیامبران از بُعد [[نبوت]] آنها هستند و این امر منافات ندارد با اینکه پیامبران از بُعد جسمانی نیز ارث مادی از خود باقی گذارند. برخی [[مجتهد|فقیهان]]، از این روایت برای اثبات [[ولایت فقیه]] نیز استفاده کردهاند. | ||
این حدیث در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] همچون [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]، [[الکافی (کتاب)|الکافی]]، [[سنن ابنماجه]] و [[سنن ابوداود]] نقل شده است. | |||
این حدیث در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت| | |||
==جایگاه و محتوای حدیث== | ==جایگاه و محتوای حدیث== | ||
حدیث العُلماء وَرَثةُ الأنبِیاء روایتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] است که در آن، عالمان، وارثانِ [[پیامبران]] معرفی شدهاند.<ref>منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.</ref> [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۱۵ هجری شمسی|۱۳۱۵ش]]) احتمال داده که منظور از «العلماء» [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]] | حدیث العُلماء وَرَثةُ الأنبِیاء روایتی از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] به نقل از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] است که در آن، عالمان، وارثانِ [[پیامبران]] معرفی شدهاند.<ref>منتظری، مبانی فقهی حکومت اسلامی، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸.</ref> [[محمدحسین غروی نائینی|میرزای نایینی]] (درگذشت: [[سال ۱۳۱۵ هجری شمسی|۱۳۱۵ش]]) احتمال داده که منظور از «العلماء» [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]] باشند؛<ref>نائینی، منیة الطالب، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۳۲۶.</ref> ولی [[سید محمدصادق روحانی]] (درگذشت: [[سال ۱۴۰۱ هجری شمسی|۱۴۰۱ش]]) به قرینه مضمون حدیث که از ثواب دانشاندوزی سخن گفته، این احتمال را بعید شمرده است،<ref>روحانی، فقه الصادق(ع)، ۱۴۱۲ق، ج۱۶، ص۱۷۶.</ref> بلکه مراد از علماء را دانشمندان علوم دینی دانستهاند.<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳؛ خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۹۸</ref> | ||
منظور از انبیاء نیز، پیامبرانی دانسته شده که دارای دین و کتابی مستقل بوده<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و آنها را [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]]، [[نوح (پیامبر)|نوح]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و محمّد(ص) معرفی کردهاند.<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۹۱ هجری قمری|۱۰۹۱ق]]) [[مجتهد|فقیه]] و [[محدث|محدّث]] شیعی، عالمان را فرزندان روحانی پیامبران دانسته و مراد از وارثان را وراثت در غذای روحی که همان علم و دانش است میداند.<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref> | منظور از انبیاء در این روایت نیز، پیامبرانی دانسته شده که دارای دین و کتابی مستقل بوده<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و آنها را [[آدم (پیامبر)|حضرت آدم]]، [[نوح (پیامبر)|نوح]]، [[ابراهیم (پیامبر)|ابراهیم]]، [[موسی (پیامبر)|موسی]]، [[عیسی]] و محمّد(ص) معرفی کردهاند.<ref>قزوینی، الشافی، ۱۴۲۹ق، ج۱، ص۲۹۳.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۹۱ هجری قمری|۱۰۹۱ق]]) [[مجتهد|فقیه]] و [[محدث|محدّث]] شیعی، عالمان را فرزندان روحانی پیامبران دانسته و مراد از وارثان را وراثت در غذای روحی که همان علم و دانش است میداند.<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۴۰۶ق، ج۱، ص۱۴۲.</ref> | ||
برخی فقیهان، از این حدیث برای اثبات [[ولایت فقیه]] استفاده کرده<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۹۶ و ۹۸؛ مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و رهبری جامعه را نیز از شئون پیامبران دانستهاند که از آنها به عالمان منتقل میگردد.<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۱۰۱ و ۱۰۲.</ref> | برخی فقیهان، از این حدیث برای اثبات [[ولایت فقیه]] استفاده کرده<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۹۶ و ۹۸؛ مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و رهبری جامعه را نیز از شئون پیامبران دانستهاند که از آنها به عالمان منتقل میگردد.<ref>خمینی، ولایت فقیه، ۱۴۲۳ق، ص۱۰۱ و ۱۰۲.</ref> | ||
خط ۳۲: | خط ۳۰: | ||
در ادامهٔ حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، آمده که پیامبران از خود درهم و دیناری به ارث نمیگذارند، بلکه میراث آنها علم و دانش است و به همین جهت وارث آنها، عالمان هستند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> به اعتقاد [[ملاصدرا]] (درگذشت: [[سال ۱۰۵۰ هجری قمری|۱۰۵۰ق]]) عارف و فیلسوف شیعی، پیامبران از حیث [[نبوت]]، دارای میراث مادی نیستند.<ref>ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۱.</ref> | در ادامهٔ حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، آمده که پیامبران از خود درهم و دیناری به ارث نمیگذارند، بلکه میراث آنها علم و دانش است و به همین جهت وارث آنها، عالمان هستند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> به اعتقاد [[ملاصدرا]] (درگذشت: [[سال ۱۰۵۰ هجری قمری|۱۰۵۰ق]]) عارف و فیلسوف شیعی، پیامبران از حیث [[نبوت]]، دارای میراث مادی نیستند.<ref>ملاصدرا، شرح أصول الکافی، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۴۱.</ref> | ||
[[محمدتقی مجلسی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۷۱ هجری شمسی|۱۰۷۱ق]]) از محدّثان شیعه نیز معتقد است، بیشترین چیزی که پیامبران در دنیا | [[محمدتقی مجلسی]] (درگذشت: [[سال ۱۰۷۱ هجری شمسی|۱۰۷۱ق]]) از محدّثان شیعه نیز معتقد است، بیشترین چیزی که پیامبران در دنیا بهدست میآورند، علم و [[حکمت]] است؛ ازاینرو همان را به ارث گذارده و وارث آنها عالمان هستند.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰۳.</ref> به گفته وی، این امر منافات ندارد با اینکه آنها از بُعد جسمانی نیز ارثی داشته باشند؛ ازاین رو [[اهلبیت(ع)]]، هم از جهت روحانی و هم از جهت جسمانی وارث رسول خدا(ص) بودهاند.<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰۳.</ref> | ||
==سند حدیث== | ==سند حدیث== | ||
حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت| | حدیثِ العلماء ورثة الانبیاء، در منابع کهن [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] نقل شده است.<ref>برای نمونه رجوع کنید: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴؛ ابنماجه، سنن ابنماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> از محدّثان شیعه، [[محمد بن حسن صفار قمی|صفار قمی]] (درگذشت: [[سال ۲۹۰ هجری قمری|۲۹۰ق]]) در [[بصائر الدرجات (کتاب)|بصائر الدرجات]]،<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۰ و ۱۱.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] (درگذشت: [[سال ۳۲۹ هجری قمری|۳۲۹ق]]) در [[الکافی (کتاب)|کافی]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲ و ۳۴.</ref> و [[شیخ صدوق|صدوق]] (درگذشت: [[سال ۳۸۱ هجری قمری|۳۸۱ق]]) در [[الامالی (شیخ صدوق)|اَمالی]]<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۶۰.</ref> ناقل این حدیث بودهاند. کلینی، دو سند برای این حدیث ذکر کرده؛ یکی روایت [[عبدالله بن میمون قداح|قداّح]]<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۴.</ref> که آن را [[حدیث موثق|موثّق]] شمردهاند<ref>مکارم شیرازی، أنوار الفقاهه، ۱۴۲۵ق، ص۴۶۶.</ref> و یکی روایت ابوالبختری<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲.</ref> که با وجود ضعف وی، [[محمدصالح بن احمد مازندرانی|ملا صالح مازندرانی]] حدیث را به جهت مضمون آن معتبر دانسته است.<ref>مازندرانی، شرح الکافی،۱۳۸۲ق، ج۲، ص۲۹.</ref> | ||
از محدّثان اهلسنت نیز، ابنماجه<ref>ابنماجه، سنن ابنماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۳ هجری قمری|۲۷۳ق]])، اَبوداود<ref>أبو داود، سنن أبی داود، المکتبة العصریة، ج۳، ص۳۱۷.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۵ هجری قمری|۲۷۵ق]])، تِرمذی<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۹۹۸م، ج۴، ص۳۴۶.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۹ هجری قمری|۲۷۹ق]]) و ابنحِبان<ref>ابنحَبّان، صحیح ابنحبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> (درگذشت: [[سال ۳۵۴ هجری قمری|۳۵۴ق]]) این روایت را در کتابهای خود آوردهاند. | از محدّثان اهلسنت نیز، ابنماجه<ref>ابنماجه، سنن ابنماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۱، ص۸۱.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۳ هجری قمری|۲۷۳ق]])، اَبوداود<ref>أبو داود، سنن أبی داود، المکتبة العصریة، ج۳، ص۳۱۷.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۵ هجری قمری|۲۷۵ق]])، تِرمذی<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۹۹۸م، ج۴، ص۳۴۶.</ref> (درگذشت: [[سال ۲۷۹ هجری قمری|۲۷۹ق]]) و ابنحِبان<ref>ابنحَبّان، صحیح ابنحبان، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref> (درگذشت: [[سال ۳۵۴ هجری قمری|۳۵۴ق]]) این روایت را در کتابهای خود آوردهاند. |