پرش به محتوا

محمد بن حنفیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
(ویکی سازی)
خط ۳۳: خط ۳۳:
محمد فرزند [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و خوله، دختر جعفر بن قیس از قبیلۀ بنی‌حنفیه بود.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref> به گفته برخی محققان، مادرش کنیزی بوده که در حمله [[بنی اسد]] به بنی حنفیه در زمان خلافت [[ابوبکر]] به اسارت در آمد و [[علی(ع)]] آن را خرید و آزاد کرد و سپس با او ازدواج نمود. شهرت محمد به ابن‌حنفیه نیز از قبیله مادرش گرفته شده است.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref>
محمد فرزند [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و خوله، دختر جعفر بن قیس از قبیلۀ بنی‌حنفیه بود.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref> به گفته برخی محققان، مادرش کنیزی بوده که در حمله [[بنی اسد]] به بنی حنفیه در زمان خلافت [[ابوبکر]] به اسارت در آمد و [[علی(ع)]] آن را خرید و آزاد کرد و سپس با او ازدواج نمود. شهرت محمد به ابن‌حنفیه نیز از قبیله مادرش گرفته شده است.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰۰.</ref>


از آنجا که تاریخ درگذشت محمد حنفیه در[[سال ۸۱ قمری|سال ۸۱ق]] است و در آن هنگام ۶۵ سال داشته به دست می‌آید که او در سال[[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶ق]] به دنیا آمده است<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دار الکتب العلمیة، ج۵، ص۸۷.</ref>
از آنجا که تاریخ درگذشت محمد حنفیه در [[سال ۸۱ قمری|سال ۸۱ق]] است و در آن هنگام ۶۵ سال داشته به دست می‌آید که او در سال[[سال ۱۶ هجری قمری|۱۶ق]] به دنیا آمده است<ref>ابن‌سعد، الطبقات الکبری، دار الکتب العلمیة، ج۵، ص۸۷.</ref>


بلاذری، مورخ [[قرن سوم قمری|قرن ۳ق]] نقل کرده [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] به علی (ع) گفت اگر از خوله، پسری برای تو متولد شد، او را هم‌نام{{یاد|سه تن از فرزندان امام علی(ع) محمد نام دارند. ۱-محمداکبر یا همان محمد بن حنفیه که مادرش خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمه بوده است .
بلاذری، مورخ [[قرن سوم قمری|قرن ۳ق]] نقل کرده [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] به علی (ع) گفت اگر از خوله، پسری برای تو متولد شد، او را هم‌نام{{یاد|سه تن از فرزندان امام علی(ع) محمد نام دارند. ۱-محمداکبر یا همان محمد بن حنفیه که مادرش خوله دختر جعفر بن قیس بن مسلمه بوده است .


  ۲- محمد اوسط که مادرش امامه دختر ابوالعاص است. (مادر امامه، زینب دختر رسول خدا است) ۳-فرزندی که مادرش کنیز بوده است و محمد اصغر نام داشت و در کربلا به شهادت رسید.}}و هم‌کنیه من نام‌گذاری کن.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ‌ص۲۰۰-۲۰۱.</ref>
  ۲- محمد اوسط که مادرش امامه دختر ابوالعاص است. (مادر امامه، زینب دختر رسول خدا است) ۳-فرزندی که مادرش کنیز بوده است و محمد اصغر نام داشت و در کربلا به شهادت رسید.}} و هم‌کنیه من نام‌گذاری کن.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ‌ص۲۰۰-۲۰۱.</ref> برخی انساب نگاران محمد حنفیه را دارای ۲۴ فرزند دانسته‌اند که ۱۴ نفر از آن ها پسر و ۱۰ نفر دختر بودند.<ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، الناشر منشورات الشريف الرضي، ص۲۵۳.
برخی انساب نگاران محمد حنفیه را دارای ۲۴ فرزند دانسته‌اند که ۱۴ نفر از آن ها پسر و ۱۰ نفر دختر بودند. <ref>ابن عنبه، عمدة الطالب، الناشر منشورات الشريف الرضي، ص۲۵۳.
</ref>
</ref>




خط ۶۰: خط ۵۸:
==رخ‌دادهای برجسته==
==رخ‌دادهای برجسته==
===شرکت در جنگ‌ها===
===شرکت در جنگ‌ها===
* [[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری قمری]] رخ داد. در آن روز، محمّد از حمله باز ایستاد، علی(ع)، پرچم را گرفت و پس از آنکه ارکان لشکر جمل را در هم ریخت، پرچم را به محمّد برگرداند و به او گفت: «با حمله دوباره، کار سابقت را جبران کن». او به یاری [[خزیمة بن ثابت]] (<small>ذو الشّهادتین</small>) و جمعی از [[انصار]]، که بسیاری از آنها در [[غزوه بدر]] حضور داشتند، حمله‌های پیاپی کرد و لشکر جمل را پراکنده ساخت.<ref>مدرس وحید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۳۵۷؛ نک: ری‌شهری، دانشنامه امیر المومنین، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۸۳.</ref>
*[[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری قمری]] رخ داد. در آن روز، محمّد از حمله باز ایستاد، علی(ع)، پرچم را گرفت و پس از آنکه ارکان لشکر جمل را در هم ریخت، پرچم را به محمّد برگرداند و به او گفت: «با حمله دوباره، کار سابقت را جبران کن». او به یاری [[خزیمة بن ثابت]] (<small>ذو الشّهادتین</small>) و جمعی از [[انصار]]، که بسیاری از آنها در [[غزوه بدر]] حضور داشتند، حمله‌های پیاپی کرد و لشکر جمل را پراکنده ساخت.<ref>مدرس وحید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۳۵۷؛ نک: ری‌شهری، دانشنامه امیر المومنین، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۱۸۳.</ref>


*جنگ صفین محمد از فرماندهان [[جنگ صفین]] بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۶۸.</ref> [[علامه مجلسی]] داستانی را از حضور محمد در [[صفین]] نقل کرده است.<ref>مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۴۹.</ref>{{یاد|در یکی از روزهای جنگ صفین، امام علی(ع) محمّد را مامور حمله به سمت راست لشکر دشمن کرد! محمّد با یاران خود حمله کرد و لشکر [[معاویه]] را شکست داد و مجروح برگشت. امام پس از ساعتی، به محمّد دستور حمله به سمت چپ سپاه دشمن داد. او با یارانش حمله کرده و پیروز شدند و محمد دوباره مجروح شد. سپس امام گفت: برخیز و بر قلب لشکر دشمن حمله کن! محمّد بر قلب لشکر معاویه حمله کرد و آنان را شکست داد و در حالی برگشت که دچار جراحات سنگینی شده بود و گریان بود. علی(ع) میان دو چشم محمّد را بوسید و فرمود: پدرت به فدایت. به خدا قسم مرا خوشحال کردی. برای چه گریه میکنی، به جهت خوشحالی یا ترس. محمّد: چرا گریان نباشم. در صورتی که سه مرتبه مرا در معرض مرگ قرار دادی و خدا مرا به سلامت باز گردانید. هر مرتبه‌ای که من نزد تو مراجعت کردم تو مرا مهلت ندادی. ولی به دو برادرم حسن و حسین هیچ‌گونه دستوری نمی‌دهی.}} حنفیه به پدرش از تبعیض بین او و حسنین در نبرد شکایت می‌کند. علی سر محمّد بن حنفیه را بوسید و گفت:‌ای فرزند عزیزم! تو پسر من هستی. ولی ایشان پسران پیامبر خدا هستند، آیا نباید من ایشان را نگاهداری نمایم؟ محمّد گفت: چرا پدر جان. خدا مرا فدای تو و فدای ایشان نماید.<ref>مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۴۹.</ref>همین پاسخ را محمد بن حنفیه در همین رابطه به برخی از خوارج داده است «لأنّهما عيناه و أنا يمينه، فهو يدفع بيمينه عن عينيه‌»  [[حسنین]] دو چشم پدرم [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین]] و من دست او هستم و او با دستش از دیدگانش محافظت می‌کند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱، ص۲۴۴.</ref>
*جنگ صفین محمد از فرماندهان [[جنگ صفین]] بود.<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ۱۳۷۹ق، ج۳، ص۱۶۸.</ref> [[علامه مجلسی]] داستانی را از حضور محمد در [[صفین]] نقل کرده است.<ref>مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۴۹.</ref>{{یاد|در یکی از روزهای جنگ صفین، امام علی(ع) محمّد را مامور حمله به سمت راست لشکر دشمن کرد! محمّد با یاران خود حمله کرد و لشکر [[معاویه]] را شکست داد و مجروح برگشت. امام پس از ساعتی، به محمّد دستور حمله به سمت چپ سپاه دشمن داد. او با یارانش حمله کرده و پیروز شدند و محمد دوباره مجروح شد. سپس امام گفت: برخیز و بر قلب لشکر دشمن حمله کن! محمّد بر قلب لشکر معاویه حمله کرد و آنان را شکست داد و در حالی برگشت که دچار جراحات سنگینی شده بود و گریان بود. علی(ع) میان دو چشم محمّد را بوسید و فرمود: پدرت به فدایت. به خدا قسم مرا خوشحال کردی. برای چه گریه میکنی، به جهت خوشحالی یا ترس. محمّد: چرا گریان نباشم. در صورتی که سه مرتبه مرا در معرض مرگ قرار دادی و خدا مرا به سلامت باز گردانید. هر مرتبه‌ای که من نزد تو مراجعت کردم تو مرا مهلت ندادی. ولی به دو برادرم حسن و حسین هیچ‌گونه دستوری نمی‌دهی.}} حنفیه به پدرش از تبعیض بین او و حسنین در نبرد شکایت می‌کند. علی سر محمّد بن حنفیه را بوسید و گفت:‌ای فرزند عزیزم! تو پسر من هستی. ولی ایشان پسران پیامبر خدا هستند، آیا نباید من ایشان را نگاهداری نمایم؟ محمّد گفت: چرا پدر جان. خدا مرا فدای تو و فدای ایشان نماید.<ref>مجلسی،‌ بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۳۴۹.</ref>همین پاسخ را محمد بن حنفیه در همین رابطه به برخی از خوارج داده است «لأنّهما عيناه و أنا يمينه، فهو يدفع بيمينه عن عينيه‌»  [[حسنین]] دو چشم پدرم [[امام علی علیه‌السلام|امیرالمؤمنین]] و من دست او هستم و او با دستش از دیدگانش محافظت می‌کند. <ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ناشر: مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، ج۱، ص۲۴۴.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۶:
===غیبت در کربلا===
===غیبت در کربلا===
محمد حنفیه با برادرش [[امام حسین علیه‌السلام]] در سفر به [[کوفه]] همراه نشد و در [[مدینه]] ماند. برخی از پژوهشگران شیعه، عدم شرکت ابن‌حنفیه را در [[واقعه کربلا]]، از سر نافرمانی و مخالفت با [[امام حسین(ع)]] ندانسته و توجیهاتی برای این کارش نوشته‌اند:
محمد حنفیه با برادرش [[امام حسین علیه‌السلام]] در سفر به [[کوفه]] همراه نشد و در [[مدینه]] ماند. برخی از پژوهشگران شیعه، عدم شرکت ابن‌حنفیه را در [[واقعه کربلا]]، از سر نافرمانی و مخالفت با [[امام حسین(ع)]] ندانسته و توجیهاتی برای این کارش نوشته‌اند:
* بیماری محمدبن حنفیه در موقع حرکت امام(ع) از [[مدینه]] و [[مکه]]. [[محمدباقر مجلسی]] در نقلی از [[علامه حلی]] برای عدم حضور محمد بن حنفیه در کربلا در‌ جواب‌ مهنا بن سنان آورده: محمد در موقع خروج امام(ع) از مدینه، بیمار بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۱۰.</ref> [[مقرم]] به نقل ابن نما حلی بیماری او‌ را‌ چشم‌ درد ذکر کرده‌ است.<ref>المقرم، المقتل الحسین،موسسه بعثت، ص۱۳۵.</ref>
*بیماری محمدبن حنفیه در موقع حرکت امام(ع) از [[مدینه]] و [[مکه]]. [[محمدباقر مجلسی]] در نقلی از [[علامه حلی]] برای عدم حضور محمد بن حنفیه در کربلا در‌ جواب‌ مهنا بن سنان آورده: محمد در موقع خروج امام(ع) از مدینه، بیمار بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۱۱۰.</ref> [[مقرم]] به نقل ابن نما حلی بیماری او‌ را‌ چشم‌ درد ذکر کرده‌ است.<ref>المقرم، المقتل الحسین،موسسه بعثت، ص۱۳۵.</ref>
* مأمور بودن محمدبن حنفیه از جانب امام(ع) برای ماندن در مدینه.{{سخ}}
*مأمور بودن محمدبن حنفیه از جانب امام(ع) برای ماندن در مدینه.{{سخ}}
ابن‌اعثم کوفی‌ نقل‌ می‌کند:امام(ع) موقعی که می‌خواست از مدینه خارج شود و محمد بن حنفیه نتوانست‌ وی‌ را متقاعد به ماندن در‌ مدینه‌ کند،‌ به محمد بن‌ حنفیه‌ گفت:
ابن‌اعثم کوفی‌ نقل‌ می‌کند:امام(ع) موقعی که می‌خواست از مدینه خارج شود و محمد بن حنفیه نتوانست‌ وی‌ را متقاعد به ماندن در‌ مدینه‌ کند،‌ به محمد بن‌ حنفیه‌ گفت:
::ماندن تو در مدینه ایرادی ندارد تا در میان آنان چشم (خبررسان) من باشی و از تمام امورشان مرا با خبر سازی<ref>ابن‌اعثم کوفی،‌ الفتوح،‌ ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۲۱.</ref>
::ماندن تو در مدینه ایرادی ندارد تا در میان آنان چشم (خبررسان) من باشی و از تمام امورشان مرا با خبر سازی<ref>ابن‌اعثم کوفی،‌ الفتوح،‌ ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۲۱.</ref>
* [[مکلف]] نشدن محمدبن حنفیه از جانب امام حسین(ع) به‌ شرکت‌ در قیام و همراهی با آن حضرت.
*[[مکلف]] نشدن محمدبن حنفیه از جانب امام حسین(ع) به‌ شرکت‌ در قیام و همراهی با آن حضرت.
صاحب [[تنقیح المقال]] معتقد است که چون [[امام حسین(ع)]] در‌ [[مدینه]] یا‌ مکه‌ فردی‌ را مکلف به همراهی نکرده، لذا محمد بن حنفیه در عدم همراهی با امام(ع) مرتکب عملی نشده است که عدالتش را زیر سؤال ببرد. او می‌نویسد: امام‌ حسین(ع) هنگامی که از [[حجاز]] به طرف [[عراق]] حرکت کرد، خود می‌دانست که به فیض [[شهادت]] خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا‌ بر‌ همۀ مکلّفین [[واجب|واجب]] نشود که به عنوان [[جهاد]]، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت‌ کرده‌ بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم‌سفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، [[گناه|گناهی]] را مرتکب‌ نشده‌ است. بلکه گناهکار فردی است‌ که‌ در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] حضور داشته و با آن‌که از امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است.
صاحب [[تنقیح المقال]] معتقد است که چون [[امام حسین(ع)]] در‌ [[مدینه]] یا‌ مکه‌ فردی‌ را مکلف به همراهی نکرده، لذا محمد بن حنفیه در عدم همراهی با امام(ع) مرتکب عملی نشده است که عدالتش را زیر سؤال ببرد. او می‌نویسد: امام‌ حسین(ع) هنگامی که از [[حجاز]] به طرف [[عراق]] حرکت کرد، خود می‌دانست که به فیض [[شهادت]] خواهد رسید، ولی به ظاهر، به قصد جنگ و نبرد مسلحانه حرکت نکرد، تا‌ بر‌ همۀ مکلّفین [[واجب|واجب]] نشود که به عنوان [[جهاد]]، با او همراه شوند؛ بلکه براساس وظیفۀ خود، یعنی به دست گرفتن رهبری ظاهری و پیشوایی مردم، که حضرتش را دعوت‌ کرده‌ بودند، حرکت کرد. در این صورت بر دیگران واجب نیست که با او هم‌سفر شوند و اگر کسی هم همراهی نکند، [[گناه|گناهی]] را مرتکب‌ نشده‌ است. بلکه گناهکار فردی است‌ که‌ در قیام کربلا و محاصرۀ امام حسین(ع) در [[روز عاشورا]] حضور داشته و با آن‌که از امام تخلف کرده، به یاری حضرتش نشتافته است.


خط ۱۱۴: خط ۱۱۲:
*[[مختار ثقفی]]
*[[مختار ثقفی]]


== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}
==منابع==
==منابع==
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۱٬۵۲۵

ویرایش