Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۳۲۷
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
==اهمیت تعبد در مباحث اسلامی== | ==اهمیت تعبد در مباحث اسلامی== | ||
تَعَبُّد اصطلاحی فقهی و | تَعَبُّد اصطلاحی فقهی و اخلاقی به معنای تسلیم محض بودن مؤمنان در برابر فرمان خدا است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۶۶.</ref> بر اساس این اصطلاح، مؤمنان با آنکه علت و مصلحت واقعی دستورات خدا را ندانند، باید به آن عمل میکنند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۶۶.</ref> گفته شده شریعت و پایههای اساسی دین را نمیتوان بدون تعبد در نظر گرفت.<ref>عمید زنجانی، دانشنامه فقه سیاسی، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۰۱.</ref> ازاینرو تعبد و [[توحید]] تفکیکناپذیرند.<ref>عمید زنجانی، دانشنامه فقه سیاسی، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۰۱.</ref> روحِ [[اسلام]] و اساس دینداری، تعبد و تسلیم بودن در برابر [[خدا]]<ref>مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ۱۳۸۲ش، ص۸۵.</ref> و دینِ عاری از تعبد را دینِ خالی از حقیقت دانستهاند.<ref>امامی، «روشنفکران دینی و مدرنیزاسیون فقه»، ص۲۱۹.</ref> | ||
در همه [[مذاهب اسلامی]]، تعبد در [[احکام شرعی]] امری | در همه [[مذاهب اسلامی]]، تعبد در [[احکام شرعی]] امری پذیرفتهشده است.<ref>قانت، «تعبد و تعقل در احکام شرعی از دیدگاه مذاهب اسلامی»، ص۴۲.</ref> شکستهشدن مرز تعبد، نابودی دین را در پی دارد.<ref>مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ۱۳۸۲ش، ص۹۴.</ref> تعبد بر دو اصل بینش (ایمان داشتن به حکمت دستورات الهی) و علاقه (عشق به معبود) استوار است.<ref>اکبری، احکام آموزشی دختران، ۱۳۸۷ش، ص۲۲-۲۳.</ref> هر متفکر موحدی ناگزیر از تعبد است و عقل کل الهی را بر فکر خود مقدم میسازد.<ref>عمید زنجانی، دانشنامه فقه سیاسی، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۰۱.</ref> | ||
==تعبد و فلسفه احکام== | ==تعبد و فلسفه احکام== |