پرش به محتوا

قصیده کوثریه: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۶: خط ۴۶:
۱ أمُفَلَّجُ ثَغْرِکَ أم جَوْهر؟ *** و رحیقُ رُضابِکَ أم سُکَّر؟
۱ أمُفَلَّجُ ثَغْرِکَ أم جَوْهر؟ *** و رحیقُ رُضابِکَ أم سُکَّر؟
|
|
این دندان های پیشین توست که جدا جدا شده، و به طور منظم قسمت شده است، یا آنکه گوهری است نهاده شده؟! و این آب دهان مکیده شده تو، شراب پاک و خالص است، و یا آنکه شکر شیرین است؟!
این دندان‌های پیشین توست که جدا جدا شده، و به طور منظم قسمت شده است، یا آنکه گوهری است نهاده شده؟! و این آب دهان مکیده شده تو، شراب پاک و خالص است، و یا آنکه شکر شیرین است؟!
|
|
۲ قد قال لِثغْرِکَ صانِعُه: *** إنّا اعطیناکَ الکوثر
۲ قد قال لِثغْرِکَ صانِعُه: *** إنّا اعطیناکَ الکوثر
|
|
در وصف دندان های پیشین تو، آفریدگارش آنرا چشمه کوثر خوانده، و آیه انا اعطیناک الکوثر را نازل فرمود.
در وصف دندان‌های پیشین تو، آفریدگارش آنرا چشمه کوثر خوانده، و آیه انا اعطیناک الکوثر را نازل فرمود.
|
|
۳ و الخالُ بِخدِّکَ أم مِسکٌ *** نقّطْتَ بهِ الوردَ الاحمَر
۳ و الخالُ بِخدِّکَ أم مِسکٌ *** نقّطْتَ بهِ الوردَ الاحمَر
|
|
و اینکه بر روی گونه تو، و در روی چهره توست خالی است که گذاشته شده،و یا آنکه مشکی است که با آن، گل سرخ را نقطه گذاری کرده ای؟!
و اینکه بر روی گونه تو، و در روی چهره توست خالی است که گذاشته شده،و یا آنکه مشکی است که با آن، گل سرخ را نقطه گذاری کرده‌ای؟!
|
|
۴ أم ذاک الخالُ بِذاک الخَدّ *** دِفَتیتُ النّد على مِجْمَر
۴ أم ذاک الخالُ بِذاک الخَدّ *** دِفَتیتُ النّد على مِجْمَر
|
|
یا آنکه آن خال بر روی آن گونه، تو گوئی عودی است که در مجمره آتش نهاده ای؟!
یا آنکه آن خال بر روی آن گونه، تو گوئی عودی است که در مجمره آتش نهاده‌ای؟!
|
|
۵ عَجباً من جمرتِهِ تَذکو *** و بها لایحترقُ العنبر!
۵ عَجباً من جمرتِهِ تَذکو *** و بها لایحترقُ العنبر!
|
|
در شگفتم که چگونه از آن مجمره آتش، پیوسته لهب و شعله از جمره و سرخی های آتشش ساطع است، ولی معذلک آن قطعه عطر عنبری که در آن نهاده شده است محترق نمی شود و گداخته نمی گردد؟
در شگفتم که چگونه از آن مجمره آتش، پیوسته لهب و شعله از جمره و سرخی‌های آتشش ساطع است، ولی معذلک آن قطعه عطر عنبری که در آن نهاده شده است محترق نمی‌شود و گداخته نمی‌گردد؟
|
|
۶ یا مَن تبدو لِىَ وفْرَتُهُ *** فى صبح مُحیّاهُ الازهر
۶ یا مَن تبدو لِىَ وفْرَتُهُ *** فى صبح مُحیّاهُ الازهر
خط ۷۰: خط ۷۰:
۷ فاُجَنُّ به باللّیل اذا *** یغشى «والصّبح إذا أسفر»
۷ فاُجَنُّ به باللّیل اذا *** یغشى «والصّبح إذا أسفر»
|
|
پس به سبب آن گیسوان است که در شب تار که جهان را می پوشاند من مختفی می شوم، و با آن چهره رخشان است که در سپیده صبح چون نقاب و پرده از رخ برمی دارد نمایان می شوم.
پس به سبب آن گیسوان است که در شب تار که جهان را می‌پوشاند من مختفی می‌شوم، و با آن چهره رخشان است که در سپیده صبح چون نقاب و پرده از رخ برمی‌دارد نمایان می‌شوم.
|
|
۸ ارحَمْ أرِقاً لو لم یَمْرَضْ *** بِنُعاسِ جُفوِنک لَم یَسْهَر
۸ ارحَمْ أرِقاً لو لم یَمْرَضْ *** بِنُعاسِ جُفوِنک لَم یَسْهَر
|
|
ترحم آور بر مریضی که از چشمان خمار آلوده تو، شب را تا به صبح بیدار مانده است، و اگر هر آینه آن چشمان فتان و جادوی تو نبود مریض نمی شد.
ترحم آور بر مریضی که از چشمان خمار آلوده تو، شب را تا به صبح بیدار مانده است، و اگر هر آینه آن چشمان فتان و جادوی تو نبود مریض نمی‌شد.
|
|
۹ تَبْیَضُّ لِهَجْرک عَیْناه *** حَزَناً و مَدامِعُه تَحمَر
۹ تَبْیَضُّ لِهَجْرک عَیْناه *** حَزَناً و مَدامِعُه تَحمَر
خط ۸۲: خط ۸۲:
۱۰یا للعشّاق لِمَفْتونٍ *** بِهَوَى رَشَا أحوى أحْوَر
۱۰یا للعشّاق لِمَفْتونٍ *** بِهَوَى رَشَا أحوى أحْوَر
|
|
ای جماعت عاشقان بیائید و به فریاد این من مجنون و دیوانه برسید، که در عشق بچه آهوی قرمز رنگی که قرمزی آن به سیاهی می زند، گرفتار آمده است!
ای جماعت عاشقان بیائید و به فریاد این من مجنون و دیوانه برسید، که در عشق بچه آهوی قرمز رنگی که قرمزی آن به سیاهی می‌زند، گرفتار آمده است!
|
|
۱۱ ان یبدُ لِذى طربٍ غَنىَّ *** أو لاحَ لِذى نُسُکٍ کبَّر
۱۱ ان یبدُ لِذى طربٍ غَنىَّ *** أو لاحَ لِذى نُسُکٍ کبَّر
خط ۹۸: خط ۹۸:
۱۴ یا من قد آثرَ هجرانى *** و علىّ بلُقیاهُ استأثَر
۱۴ یا من قد آثرَ هجرانى *** و علىّ بلُقیاهُ استأثَر
|
|
ای کسی که هجران و دوری مرا از خودت در نظر گرفته و اختیار کرده ای،و در ملاقات و زیارت خود غیر مرا بر من برگزیده و انتخاب نموده ای.
ای کسی که هجران و دوری مرا از خودت در نظر گرفته و اختیار کرده‌ای،و در ملاقات و زیارت خود غیر مرا بر من برگزیده و انتخاب نموده‌ای.
|
|
۱۵ أقسَمْتُ علیک بما اولتـ *** ـک النَّضْرة مِن حسن المَنظر
۱۵ أقسَمْتُ علیک بما اولتـ *** ـک النَّضْرة مِن حسن المَنظر
|
|
سوگند یاد می کنم بر تو به آن زیبائی رخسار و حسن منظری که به تو هیئت زیبا و چشم انداز نیکو داده است
سوگند یاد می‌کنم بر تو به آن زیبائی رخسار و حسن منظری که به تو هیئت زیبا و چشم انداز نیکو داده است
|
|
۱۶ و بوجهک اذ یحمرّ حیاً *** و بوجه مُحبّک اذ یصفر
۱۶ و بوجهک اذ یحمرّ حیاً *** و بوجه مُحبّک اذ یصفر
|
|
و سوگند به چهره و سیمای تو در آن زمانی که از شرم و حیا سرخ می شد،و به چهره و سیمای دوست تو در آن زمانی که زرد می شد
و سوگند به چهره و سیمای تو در آن زمانی که از شرم و حیا سرخ می‌شد، و به چهره و سیمای دوست تو در آن زمانی که زرد می‌شد
|
|
۱۷ و بِلُؤلؤ مِبْسَمِکَ المنظو *** م و لؤلؤ دمْعِىَ اذ یُنثَر
۱۷ و بِلُؤلؤ مِبْسَمِکَ المنظو *** م و لؤلؤ دمْعِىَ اذ یُنثَر
|
|
و سوگند به لؤلؤ دندان پیشین تو که به یک رشته درآمده، و به لؤلؤ اشک سرازیر من در آن زمانی که بر چهره ام می ریزد و پخش می شود
و سوگند به لؤلؤ دندان پیشین تو که به یک رشته درآمده، و به لؤلؤ اشک سرازیر من در آن زمانی که بر چهره‌ام می‌ریزد و پخش می‌شود
|
|
۱۸ أن تترُک هذا الهَجْرَ فلیـ *** ـسَ یلیقُ بمثلِيَ أن یُهجَر
۱۸ أن تترُک هذا الهَجْرَ فلیـ *** ـسَ یلیقُ بمثلِيَ أن یُهجَر
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
۱۹ فَاجْل الأقداحَ بصرفِ الرّا ***حِ عسى الأفراح بها تُنشر
۱۹ فَاجْل الأقداحَ بصرفِ الرّا ***حِ عسى الأفراح بها تُنشر
|
|
پس قدح ها را برای نوشیدن شراب به گردش درآور، که امید است با این قدح ها سرور و شادمانی انتشار یابد.
پس قدح‌ها را برای نوشیدن شراب به گردش درآور، که امید است با این قدح‌ها سرور و شادمانی انتشار یابد.
|
|
۲۰ و اشغَل یُمناک بصبّ الکأ *** سِ و خلِّ یَسارک للمِزْهَر
۲۰ و اشغَل یُمناک بصبّ الکأ *** سِ و خلِّ یَسارک للمِزْهَر
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:
۲۱ فَدَمُ العنقودِ و لحنُ العو *** دِ یُعید الخیْرَ و یَنفى الشرّ
۲۱ فَدَمُ العنقودِ و لحنُ العو *** دِ یُعید الخیْرَ و یَنفى الشرّ
|
|
زیرا که خون سرخ خوشه انگور و صدای دلنواز عود خیر و خوبی می آورد، و شر و بدی را می برد.
زیرا که خون سرخ خوشه انگور و صدای دلنواز عود خیر و خوبی می‌آورد، و شر و بدی را می‌برد.
|
|
۲۲ بَکِّرْ للسُّکْرِ قُبَیْلَ الفجْـ *ــرِ فصَفْوُ الدهرِ لِمَنْ بَکَّر
۲۲ بَکِّرْ للسُّکْرِ قُبَیْلَ الفجْـ *ــرِ فصَفْوُ الدهرِ لِمَنْ بَکَّر
|
|
قدری قبل از طلوع صبح صادق، برای مستی برخیز و بر مستی بشتاب! زیرا که خالصها و برگزیده های روزگار برای کسی است که سحرخیز باشد.
قدری قبل از طلوع صبح صادق، برای مستی برخیز و بر مستی بشتاب! زیرا که خالص‌ها و برگزیده‌های روزگار برای کسی است که سحرخیز باشد.
|
|
۲۳ هذا عملى فاسلُک سُبُلى *** إن کُنت تَقِرُّ عَلى المُنکَرْ
۲۳ هذا عملى فاسلُک سُبُلى *** إن کُنت تَقِرُّ عَلى المُنکَرْ
|
|
اینست عمل من! پس تو هم اگر از کسانی هستی که در کارهای منکر ثابت قدم می باشی از همین راههائی که من رفته ام برو، و در این مسالک گام بردار!
اینست عمل من! پس تو هم اگر از کسانی هستی که در کارهای منکر ثابت قدم می‌باشی از همین راه‌هائی که من رفته‌ام برو، و در این مسالک گام بردار!
|
|
۲۴ فلقد أسَرفْتُ و ماأسلَفـ *** ـتُ لِنفسِى ما فیه اُعذَر
۲۴ فلقد أسَرفْتُ و ماأسلَفـ *** ـتُ لِنفسِى ما فیه اُعذَر
|
|
پس حقا من در کارهای خود زیاده روی و اسراف کرده ام و برای خود چیزی از پیش نفرستاده ام که در آن برای من مایه عذری باشد.
پس حقا من در کارهای خود زیاده روی و اسراف کرده‌ام و برای خود چیزی از پیش نفرستاده‌ام که در آن برای من مایه عذری باشد.
|
|
۲۵ سَوّدْتُ صَحیفةَ أعْمالی *** وَ وَکَلتُ الأمْرَ إلی حَیْدَر
۲۵ سَوّدْتُ صَحیفةَ أعْمالی *** وَ وَکَلتُ الأمْرَ إلی حَیْدَر
خط ۲۵۰: خط ۲۵۰:
۵۱ حُجَجاً ألْزَمْتَ بِهَا الْخُضَمآءَ *** وَ تَبْصِرَهً لِمَنِ اسْتَبْصَرْ
۵۱ حُجَجاً ألْزَمْتَ بِهَا الْخُضَمآءَ *** وَ تَبْصِرَهً لِمَنِ اسْتَبْصَرْ
|
|
آن افعال حجت هائی است که با آن دشمنان را ملزم کرده‌ای *** و موجب بیداری است برای کسانی که بخواهند مستبصر باشند و بصیرت بیابند
آن افعال حجت‌هائی است که با آن دشمنان را ملزم کرده‌ای *** و موجب بیداری است برای کسانی که بخواهند مستبصر باشند و بصیرت بیابند
|
|
۵۲ آیَاتُ جَلَالِکَ لَا تُحْصَی *** وَ صِفَاتُ کَمَالِکَ لَا تُحْصَرْ
۵۲ آیَاتُ جَلَالِکَ لَا تُحْصَی *** وَ صِفَاتُ کَمَالِکَ لَا تُحْصَرْ
confirmed، templateeditor
۴۰۹

ویرایش