پرش به محتوا

معاد: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ۳ مارس
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۵: خط ۷۵:
|}
|}
{{ببینید|فهرست اسامی قیامت در قرآن}}
{{ببینید|فهرست اسامی قیامت در قرآن}}
==روحانی یا جسمانی بودن معاد==
{{اصلی|معاد جسمانی}}
به گفته [[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]]، در پذیرش اصل معاد میان مسلمانان اختلافی وجود ندارد؛<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref> اما آنان درباره حقیقت معاد و چگونگی تحقق آن و اینکه آیا جسمانی است یا روحانی یا جسمانی-روحانی، اختلاف دارند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۵۵؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۳.</ref> منشأ این اختلاف‌نظرها را اختلاف در حقیقت انسان دانسته‌اند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
دیدگاه عالمان مسلمان درباره کیفیت معاد عبارتند از:
#'''معاد جسمانی و روحانی''': بسیاری از عالمان مسلمان معتقدند که معاد هم جسمانی است و هم روحانی.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> این دیدگاه به همه حکمای مسلمان و بلکه همه حکمای الهی نسبت داده شده است.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۲.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] نیز آن را دیدگاه بیشتر متکلمان دانسته است.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۷۰.</ref> از نظر [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر قرآن، معاد در قرآن تنها به صورت معاد جسمانی و روحانی عرضه شده است؛ به این معنی که به هنگام رستاخیز هم جسم بازمی‌گردد و هم روح و جان.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۰۷.</ref> هر کس که حقیقت انسان را ترکیبی از [[تجرد نفس|نفس مجرد]] و بدن می‌داند، قائل به معاد جسمانی-روحانی است.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
#'''معاد جسمانی فقط''': بیشتر [[متکلم|متکلمین]]<ref>فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۵۵؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref> و برخی از [[مجتهد|فقیهان]] و حدیث‌نگاران<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> تنها به [[معاد جسمانی]] اعتقاد داشتند و منکر معاد روحانی بودند. این گروه، چون حقیقت انسان را بدن مادی می‌دانند،‌ فقط قائل به معاد جسمانی هستند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۶.</ref> از نظر آنها، روح واقعیتی مادی است که مانند آتش در زغال یا آب در برگ‌های گل، در بدن جریان دارد و در نتیجه، با نابودی بدن پس از مرگ، نابود می‌شود<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> و هنگام قیامت، بدن متلاشی شده با توجه به علم و قدرت مطلق خداوند بازسازی شده و باز می‌گردد.<ref>رجوع کنید به: خوش صحبت، «معاد جسمانی از منظر علامه طباطبایی با تأکید بر تفسیر المیزان»، ص۳۸.</ref>
#'''معاد روحانی فقط''': به گفته [[جعفر سبحانی]]، بیشتر [[فلسفه مشاء|فیلسوفان مشاء]]، تنها معاد روحانی و عقلی را می‌پذیرفتند و منکر معاد جسمانی بودند؛ زیرا از نظر آنان، بدن پس از مرگ، نابود می‌شود و چیزی از آن باقی نمی‌ماند تا در قیامت اعاده شود؛ ولی نفس، چون مجرد است نابود نمی‌شود<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> و پس از جدایی از بدن به عالم مجردات می‌پیوندد.<ref>علامه حلی، الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۲۰۶.</ref> به اعتقاد [[ابن‌سینا]]، بزرگ‌ترین فیلسوف [[فلسفه مشاء]]، معاد جسمانی و بازگشت بدن در قیامت فقط از طریق شرع و خبر دادن [[ حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اکرم(ص)]] اثبات و پذیرفته می‌شود.<ref>ابن‌سینا، الشفا(الهیات)، ۱۴۰۴ق، ص۴۲۳.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، انکار معاد جسمانی را به صراحت [[کفر]] و مستلزم انکار قرآن، پیامبر(ص) و [[امامان شیعه|امامان]] دانسته است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۲، ص۳۶۹ و ۳۷۰.</ref> وی فلاسفه را جزو منکران معاد جسمانی شمرده است؛ زیرا آنها اعاده معدوم را محال می‌دانند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۲، ص۳۶۹.</ref> به نظر فیاض لاهیجی، کسانی که حقیقت انسان را نفس مجرد و بدن را صرفاً ابزاری جدای از نفس و برای نفس می‌دانند، فقط معاد روحانی را قبول دارند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
===نظریات درباره چگونگی معاد جسمانی-روحانی===
قائلان به معاد روحانی-جسمانی، نظر خود را به چندین صورت ارائه کرده‌اند:
*بازگشت روح به بدن مادی دنیوی: طبق این نظر که مشهورترین نظریه شمرده شده و به [[متکلم|متکلمان مسلمان]] نسبت داده شده،<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۹۹.</ref> خداوند در آخرت، اجزای پراکنده بدن‌ها را گردآورده و از آنها بدنی همانند بدن دنیوی می‌آفریند و روح را به آن بازمی‌گرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۹۹.</ref> برخی از متکلمان برآنند که اجزاء اصلی بدن هر انسانی که تغییرناپذیرند، در معاد اعاده و بازمی‌گردد. این اجزاء هنگام مرگ از بدن جدا می‌شوند و به همان حال باقی می‌مانند و در معاد بازترکیب می‌شوند.<ref>بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۴؛ علامه حلی،‌ کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ۴۰۶.</ref>
*بازگشت روح به بدن مثالی: طبق این نظر، روح در معاد به [[بدن برزخی|بدن مثالی]] تعلق می‌گیرد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۸۸و۱۸۹.</ref> آیت‌الله سبحانی این نظریه را به [[فلسفه اشراق|حکمای اشراق]] و [[ملاصدرا]] نسبت داده است با این تفاوت که فیلسوفان اشراق نتوانستند عینیت بدنِ مثالیِ اخروی و بدنِ مادیِ دنیوی را ثابت کنند؛ ولی ملاصدرا آن را ثابت کرد و تفاوت آن دو بدن را به نقص و کمال بازگرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref>
*تعلق روح به بدن فلکی‌(آسمانی) یا بدن متشکل از دود یا هوا. طبق این نظر که به [[فارابی]] و [[ابن‌سینا]] نسبت داده‌اند، نفس‌های افرادی که به تکامل نرسیده‌اند و علایق خود را از بدن و جهان قطع نکرده‌اند، به نفس فلکی یا متشکل از دود و هوا تعلق می‌گیرد؛ اما افرادی که به تکامل رسیده‌اند، بدون بدن به زندگی خود ادامه می‌دهند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۴۸-۱۵۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۷.</ref>
بازگشت بدن عنصری به روح مجرد (نظریه [[آقاعلی مدرس طهرانی|آقاعلی مدرس]])، بازگشت روح به بدن عنصری تکامل یافته (دیدگاه [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]) و بازگشت روح با بدن هورقلیایی (نظریه [[احمد احسائی|شیخ احمد احسایی]]) از دیگر دیدگاه‌ها در این مورد است.<ref>نگاه کنید به: فیاضی و شکری، [http://kalami.nashriyat.ir/node/665 «معاد ‌جسم عنصری (دلایل نقلی و نقد دیدگاه‌های رقیب)»]، ص۷۵-۸۵.</ref>


==وابستگی معاد به مسئله نفس==
==وابستگی معاد به مسئله نفس==
خط ۱۰۰: خط ۱۱۷:


ملاک بدن یا مغز (داشتن بدن یا مغز واحد در طول زمان)، ملاک حافظه (استمرار حافظه و یادآوری خاطرات در طول زمان) از دیگر ملاک‌ها و نظریه‌هایی است که از سوی منکران نفس در مسئله این‌همانی شخصی مطرح شده است.<ref>نگاه کنید به‌: حسینی شاهرودی و فخارنوغانی، «این‌همانی شخصی»، ص۲۸-۳۲.</ref>
ملاک بدن یا مغز (داشتن بدن یا مغز واحد در طول زمان)، ملاک حافظه (استمرار حافظه و یادآوری خاطرات در طول زمان) از دیگر ملاک‌ها و نظریه‌هایی است که از سوی منکران نفس در مسئله این‌همانی شخصی مطرح شده است.<ref>نگاه کنید به‌: حسینی شاهرودی و فخارنوغانی، «این‌همانی شخصی»، ص۲۸-۳۲.</ref>
==روحانی یا جسمانی بودن معاد==
{{اصلی|معاد جسمانی}}
به گفته [[عبدالرزاق لاهیجی|فیاض لاهیجی]]، در پذیرش اصل معاد میان مسلمانان اختلافی وجود ندارد؛<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref> اما آنان درباره حقیقت معاد و چگونگی تحقق آن و اینکه آیا جسمانی است یا روحانی یا جسمانی-روحانی، اختلاف دارند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۵۵؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۳.</ref> منشأ این اختلاف‌نظرها را اختلاف در حقیقت انسان دانسته‌اند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
دیدگاه عالمان مسلمان درباره کیفیت معاد عبارتند از:
#'''معاد جسمانی و روحانی''': بسیاری از عالمان مسلمان معتقدند که معاد هم جسمانی است و هم روحانی.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> این دیدگاه به همه حکمای مسلمان و بلکه همه حکمای الهی نسبت داده شده است.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۲.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] نیز آن را دیدگاه بیشتر متکلمان دانسته است.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۳۷۰.</ref> از نظر [[ناصر مکارم شیرازی]]، مفسر قرآن، معاد در قرآن تنها به صورت معاد جسمانی و روحانی عرضه شده است؛ به این معنی که به هنگام رستاخیز هم جسم بازمی‌گردد و هم روح و جان.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۳۰۷.</ref> هر کس که حقیقت انسان را ترکیبی از [[تجرد نفس|نفس مجرد]] و بدن می‌داند، قائل به معاد جسمانی-روحانی است.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
#'''معاد جسمانی فقط''': بیشتر [[متکلم|متکلمین]]<ref>فخر رازی، الاربعین فی اصول الدین، ۱۹۸۶م، ج۲، ص۵۵؛ فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref> و برخی از [[مجتهد|فقیهان]] و حدیث‌نگاران<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> تنها به [[معاد جسمانی]] اعتقاد داشتند و منکر معاد روحانی بودند. این گروه، چون حقیقت انسان را بدن مادی می‌دانند،‌ فقط قائل به معاد جسمانی هستند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۶.</ref> از نظر آنها، روح واقعیتی مادی است که مانند آتش در زغال یا آب در برگ‌های گل، در بدن جریان دارد و در نتیجه، با نابودی بدن پس از مرگ، نابود می‌شود<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> و هنگام قیامت، بدن متلاشی شده با توجه به علم و قدرت مطلق خداوند بازسازی شده و باز می‌گردد.<ref>رجوع کنید به: خوش صحبت، «معاد جسمانی از منظر علامه طباطبایی با تأکید بر تفسیر المیزان»، ص۳۸.</ref>
#'''معاد روحانی فقط''': به گفته [[جعفر سبحانی]]، بیشتر [[فلسفه مشاء|فیلسوفان مشاء]]، تنها معاد روحانی و عقلی را می‌پذیرفتند و منکر معاد جسمانی بودند؛ زیرا از نظر آنان، بدن پس از مرگ، نابود می‌شود و چیزی از آن باقی نمی‌ماند تا در قیامت اعاده شود؛ ولی نفس، چون مجرد است نابود نمی‌شود<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۵۴.</ref> و پس از جدایی از بدن به عالم مجردات می‌پیوندد.<ref>علامه حلی، الباب الحادی عشر، ۱۳۷۰ش، ص۲۰۶.</ref> به اعتقاد [[ابن‌سینا]]، بزرگ‌ترین فیلسوف [[فلسفه مشاء]]، معاد جسمانی و بازگشت بدن در قیامت فقط از طریق شرع و خبر دادن [[ حضرت محمد صلی الله علیه و آله |پیامبر اکرم(ص)]] اثبات و پذیرفته می‌شود.<ref>ابن‌سینا، الشفا(الهیات)، ۱۴۰۴ق، ص۴۲۳.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]]، انکار معاد جسمانی را به صراحت [[کفر]] و مستلزم انکار قرآن، پیامبر(ص) و [[امامان شیعه|امامان]] دانسته است.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۲، ص۳۶۹ و ۳۷۰.</ref> وی فلاسفه را جزو منکران معاد جسمانی شمرده است؛ زیرا آنها اعاده معدوم را محال می‌دانند.<ref>مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیه، ج۲، ص۳۶۹.</ref> به نظر فیاض لاهیجی، کسانی که حقیقت انسان را نفس مجرد و بدن را صرفاً ابزاری جدای از نفس و برای نفس می‌دانند، فقط معاد روحانی را قبول دارند.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۶۲۱.</ref>
===نظریات درباره چگونگی معاد جسمانی-روحانی===
قائلان به معاد روحانی-جسمانی، نظر خود را به چندین صورت ارائه کرده‌اند:
*بازگشت روح به بدن مادی دنیوی: طبق این نظر که مشهورترین نظریه شمرده شده و به [[متکلم|متکلمان مسلمان]] نسبت داده شده،<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۹۹.</ref> خداوند در آخرت، اجزای پراکنده بدن‌ها را گردآورده و از آنها بدنی همانند بدن دنیوی می‌آفریند و روح را به آن بازمی‌گرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۹۹.</ref> برخی از متکلمان برآنند که اجزاء اصلی بدن هر انسانی که تغییرناپذیرند، در معاد اعاده و بازمی‌گردد. این اجزاء هنگام مرگ از بدن جدا می‌شوند و به همان حال باقی می‌مانند و در معاد بازترکیب می‌شوند.<ref>بحرانی، قواعد المرام، ۱۴۰۶ق، ص۱۴۴؛ علامه حلی،‌ کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ۴۰۶.</ref>
*بازگشت روح به بدن مثالی: طبق این نظر، روح در معاد به [[بدن برزخی|بدن مثالی]] تعلق می‌گیرد.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۸۸و۱۸۹.</ref> آیت‌الله سبحانی این نظریه را به [[فلسفه اشراق|حکمای اشراق]] و [[ملاصدرا]] نسبت داده است با این تفاوت که فیلسوفان اشراق نتوانستند عینیت بدنِ مثالیِ اخروی و بدنِ مادیِ دنیوی را ثابت کنند؛ ولی ملاصدرا آن را ثابت کرد و تفاوت آن دو بدن را به نقص و کمال بازگرداند.<ref>سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۸۸-۱۹۰.</ref>
*تعلق روح به بدن فلکی‌(آسمانی) یا بدن متشکل از دود یا هوا. طبق این نظر که به [[فارابی]] و [[ابن‌سینا]] نسبت داده‌اند، نفس‌های افرادی که به تکامل نرسیده‌اند و علایق خود را از بدن و جهان قطع نکرده‌اند، به نفس فلکی یا متشکل از دود و هوا تعلق می‌گیرد؛ اما افرادی که به تکامل رسیده‌اند، بدون بدن به زندگی خود ادامه می‌دهند.<ref>نگاه کنید به: ملاصدرا، الحکمة المتعالیة، ۱۹۸۱م، ج۹، ص۱۴۸-۱۵۱؛ سبحانی، منشور جاوید، ۱۳۸۳ش، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۷.</ref>
بازگشت بدن عنصری به روح مجرد (نظریه [[آقاعلی مدرس طهرانی|آقاعلی مدرس]])، بازگشت روح به بدن عنصری تکامل یافته (دیدگاه [[سید ابوالحسن رفیعی قزوینی]]) و بازگشت روح با بدن هورقلیایی (نظریه [[احمد احسائی|شیخ احمد احسایی]]) از دیگر دیدگاه‌ها در این مورد است.<ref>نگاه کنید به: فیاضی و شکری، [http://kalami.nashriyat.ir/node/665 «معاد ‌جسم عنصری (دلایل نقلی و نقد دیدگاه‌های رقیب)»]، ص۷۵-۸۵.</ref>


==امکان معاد==
==امکان معاد==
خط ۱۹۸: خط ۱۹۸:
برخی از متکلمان در پاسخ به این شبهه، اعاده معدوم را ممکن دانسته‌اند. از نظر آنان بر فرض محال بودن اعاده معدوم، مراد از معاد، اعاده و بازگشت اجزا به حالت و حیاتی است که پیش از مرگ داشتند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۹۴ و ۹۵.</ref>
برخی از متکلمان در پاسخ به این شبهه، اعاده معدوم را ممکن دانسته‌اند. از نظر آنان بر فرض محال بودن اعاده معدوم، مراد از معاد، اعاده و بازگشت اجزا به حالت و حیاتی است که پیش از مرگ داشتند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۹۴ و ۹۵.</ref>


===شبهه درباره علم خداوند===
===شبهه درباره علم و قدرت خداوند===
یکی از شبهات درباره معاد این است که زنده کردن دوبارهٔ مردگان، بر علم و آگاهی از تمام اجزای پراکنده بدن‌های انسان‌ها مبتنی است تا اجزای هر انسانی به بدن همان انسان بازگردانده شود. چنین شناخت و علمی غیرممکن است. چگونه ممکن است بدن‌هایی که خاک شده و ذرات آنها درهم آمیخته شده را از یکدیگر بازشناخت؟<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۴ش، ص۳۸۱.</ref>
یکی از شبهات درباره معاد این است که زنده کردن دوبارهٔ مردگان، بر علم و آگاهی از تمام اجزای پراکنده بدن‌های انسان‌ها مبتنی است تا اجزای هر انسانی به بدن همان انسان بازگردانده شود. چنین شناخت و علمی غیرممکن است. چگونه ممکن است بدن‌هایی که خاک شده و ذرات آنها درهم آمیخته شده را از یکدیگر بازشناخت؟<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۶؛ مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۴ش، ص۳۸۱.</ref>
این شبهه از سوی کسانی مطرح شده که علم نامتناهی خدا را نشناخته‌اند و آن را با علوم محدود خود مقایسه می‌کنند؛ اما علم خدا حد و مرزی ندارد و خداوند بر همه چیز احاطه دارد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۴ش، ص۳۸۱.</ref>
این شبهه از سوی کسانی مطرح شده که علم نامتناهی خدا را نشناخته‌اند و آن را با علوم محدود خود مقایسه می‌کنند؛ اما علم خدا حد و مرزی ندارد و خداوند بر همه چیز احاطه دارد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۴ش، ص۳۸۱.</ref>
در پاسخ این شبهه در [[آیه ۳ سوره سبأ]] آمده است: «عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ؛ او عالم غيب است، كه حتى به اندازه سنگينى ذره‌‏اى در آسمان‌ها و زمين از او پوشيده نيست، و نه كوچكتر از آن ذره، و نه بزرگتر از آن، مگر آنكه در كتاب مبين ثبت است‏.»<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۶.</ref>
در پاسخ این شبهه در [[آیه ۳ سوره سبأ]] آمده است: «عَالِمِ الْغَيْبِ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَلَا أَصْغَرُ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرُ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ؛ او عالم غيب است، كه حتى به اندازه سنگينى ذره‌‏اى در آسمان‌ها و زمين از او پوشيده نيست، و نه كوچكتر از آن ذره، و نه بزرگتر از آن، مگر آنكه در كتاب مبين ثبت است‏.»<ref>سبحانی، الالهیات، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۸۶.</ref>
از دیگر شبهات معاد این است که از کجا معلوم که خداوند قدرت بر زنده کردن مردگان را داشته باشد؟ این شبهه از سوی کسانی مطرح شده که قدرت نامتناهی خدا را نشناخته بودند. در پاسخ به این شبهه گفته شده که قدرت خدا حد و مرز ندارد و به هر چیز ممکن الوقوعی تعلق می‌گیرد.<ref>مصباح یزدی، آموزش عقائد، ۱۳۸۴ش، ص۳۸۰.</ref>


==کتاب‌شناسی==
==کتاب‌شناسی==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۱۲

ویرایش