حدیث کنز مخفی: تفاوت میان نسخهها
←حدیث کنز در عرفان
(←معرفی) |
|||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
[[عینالقضات همدانی]] (درگذشته ۵۲۵ق) را نخستین کسی دانستهاند که در میان عارفان به حدیث کنز مخفی اشاره کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۱.</ref> برخی دیگر نیز از [[نجمالدین کبری]] (درگذشته ۶۱۸ق)<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> و [[خواجه عبدالله انصاری]] (درگذشته ۴۸۱ق) به عنوان نخستین کسانی نام بردهاند که از حدیث کنز در آثار خود استفاده کردهاند.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷.</ref> به اعتقاد عدهای نیز قدیمیترین کتاب دربردارنده این حدیث، کتاب [[رسائل اخوان الصفا]] است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> اوج نشر و گسترش این حدیث را به دوره [[ابنعربی]] (درگذشته ۶۳۸ق) مربوط دانستهاند.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> ابنعربی در چندین اثر خود دربارهٔ این حدیث سخن گفته و آن را تفسیر کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۲؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶.</ref> عدهای نیز حدیث کنز را ساخته عارفانی همچون ابنعربی میدانند که از راه [[مکاشفه]] بدان راه یافته است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> گفته شده بعد از [[ابنعربی]]، حدیث کنز، بهطور گسترده به درون منابع عرفان و فلسفه راه مییابد و مورد استناد و شرح قرار میگیرد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۸.</ref> | [[عینالقضات همدانی]] (درگذشته ۵۲۵ق) را نخستین کسی دانستهاند که در میان عارفان به حدیث کنز مخفی اشاره کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۱.</ref> برخی دیگر نیز از [[نجمالدین کبری]] (درگذشته ۶۱۸ق)<ref>دانشپژوه، «شرح حدیث کنت کنزاً مخفیاً»، ص۲۷.</ref> و [[خواجه عبدالله انصاری]] (درگذشته ۴۸۱ق) به عنوان نخستین کسانی نام بردهاند که از حدیث کنز در آثار خود استفاده کردهاند.<ref>خادم، «حدیث کنز مخفی و سیر تاریخی آن»، ص۱۷.</ref> به اعتقاد عدهای نیز قدیمیترین کتاب دربردارنده این حدیث، کتاب [[رسائل اخوان الصفا]] است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> اوج نشر و گسترش این حدیث را به دوره [[ابنعربی]] (درگذشته ۶۳۸ق) مربوط دانستهاند.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۷.</ref> ابنعربی در چندین اثر خود دربارهٔ این حدیث سخن گفته و آن را تفسیر کرده است.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۱۲؛ ابنعربی، الفتوحات المکیة، بیروت، ج۴، ص۴۲۸ و ج۳، ص۲۶۷ و ج۲، ص۲۳۲ و ج۲، ص۳۲۲؛ ابنعربی، فصوص الحکم، ۱۳۵۶ق، ج۲، ص۶۱ و ۳۰۳ و ۳۲۶.</ref> عدهای نیز حدیث کنز را ساخته عارفانی همچون ابنعربی میدانند که از راه [[مکاشفه]] بدان راه یافته است.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۶؛ ابنعربی، الفتوحات المکیه، ج۲، ص۳۹۹.</ref> گفته شده بعد از [[ابنعربی]]، حدیث کنز، بهطور گسترده به درون منابع عرفان و فلسفه راه مییابد و مورد استناد و شرح قرار میگیرد.<ref>آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۸.</ref> | ||
حدیث کنز مخفی را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و مقبول شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> این حدیث در راستای حرکت انسان برای کمال در مطالب عرفانی استفاده شده است.<ref>حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۷.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] گفته است به مقتضای این حدیث، در فطرت تمام موجودات حبّ ذاتی و عشق | حدیث کنز مخفی را مورد استفاده عالمان و عارفان در آثار خود دانستهاند<ref>راستگو، عرفان در غزل فارسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۳؛ زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۷؛ زادهوش، «احادیث نبوی در متون کهن فارسی»، ص۳۹۵؛ آریانفر، و نقیزاده، «بررسی و نقد سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۷۲.</ref> که به عنوان حدیثی [[تواتر|متواتر]] و مقبول شناخته میشود.<ref>رستگار، «پژوهشی در سند و متن حدیث کنز مخفی»، ص۱۰۹.</ref> این حدیث در راستای حرکت انسان برای کمال در مطالب عرفانی استفاده شده است.<ref>حسنزاده آملی، انسان کامل از دیدگاه نهج البلاغه، ۱۳۷۲ش، ص۱۹۷.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] گفته است به مقتضای این حدیث، در فطرت تمام موجودات حبّ ذاتی و عشق جِبِلّی وجود دارد<ref>خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۸.</ref> و کمالِ حقیقی انسان معرفت به خداوند است.<ref>خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۸۲ش، ص۲۹۷.</ref> بر اساس این روایت، ذات الهی عین محبت به ذات خودش است و وجود مخلوقات ازآنرو که آثاری از وجود خداوند، یا به تعبیر دیگر، تجلی اسماء و صفات وی هستند، مورد محبتش قرار میگیرند.<ref>مصباح یزدی، سجادههای سلوک، قم، ج۲، ص۲۶.</ref> | ||
از حدیث کنز مخفی در تبیین مفهوم [[تجلی]] در دو معنای سلوکی و متافیزیکی (وجودشناختی) در عرفان استفاده شده است.<ref>عباسی، «تجلی»، ص۵۸۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۸۹؛ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۵۴۰.</ref> با تکیه بر این حدیث میل خالق به شناختهشدن را مقصود از آفرینش پنداشتهاند.<ref>پاکتچی، «خَلق»، ذیل مدخل.</ref> علت و حکمت خلقت عالم را نیز به همین حدیث استناد دادهاند.<ref>خلجی، اسرار خاموشان (شرح صحیفه سجادیه)، قم، ج۱، ص۴۳۹.</ref> برخی نیز غایت آفرینش بر اساس جمال و حب جمال را با استناد به این حدیث توجیه کردهاند.<ref>ابراهیمی، «جلال و جمال»، ذیل مدخل.</ref> [[ملاصدرا]] از کسانی دانسته شده که با تکیه بر این حدیث، نگاهی نقادانه در باب غرض و غایت آفرینش در [[کلام اسلامی]] دارد.<ref>زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۸.</ref> | از حدیث کنز مخفی در تبیین مفهوم [[تجلی]] در دو معنای سلوکی و متافیزیکی (وجودشناختی) در عرفان استفاده شده است.<ref>عباسی، «تجلی»، ص۵۸۸؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۳، ص۳۸۹؛ استعلامی، فرهنگنامه تصوف و عرفان، ۱۳۹۹ش، ج۱، ص۵۴۰.</ref> با تکیه بر این حدیث میل خالق به شناختهشدن را مقصود از آفرینش پنداشتهاند.<ref>پاکتچی، «خَلق»، ذیل مدخل.</ref> علت و حکمت خلقت عالم را نیز به همین حدیث استناد دادهاند.<ref>خلجی، اسرار خاموشان (شرح صحیفه سجادیه)، قم، ج۱، ص۴۳۹.</ref> برخی نیز غایت آفرینش بر اساس جمال و حب جمال را با استناد به این حدیث توجیه کردهاند.<ref>ابراهیمی، «جلال و جمال»، ذیل مدخل.</ref> [[ملاصدرا]] از کسانی دانسته شده که با تکیه بر این حدیث، نگاهی نقادانه در باب غرض و غایت آفرینش در [[کلام اسلامی]] دارد.<ref>زمانی، «حدیث کنز مخفی در آینة حکمت متعالیه»، ص۴۸.</ref> |