Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۰۶
ویرایش
(تمیزکاری) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) جز (حذف الگوی جمع شدن) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== معنای تفسیر تطبیقی == | == معنای تفسیر تطبیقی == | ||
هریک از این دو معنای تطبیق، نوعی تفسیر تطبیقی متفاوت با دیگری را موجب گشته است: | هریک از این دو معنای تطبیق، نوعی تفسیر تطبیقی متفاوت با دیگری را موجب گشته است: | ||
۱. در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم [[قرآن]] و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آنها بر قاعدههای جزئیتر و مصادیق عینی است، چنان که غالب حسن، در کتاب ''مداخل جدیدة للتفسیر''، نخستین فصل کتاب را به تفسیر تطبیقی قرآن کریم اختصاص داده و در آن به تطبیق ۷ قاعده کلی از قواعد قرآنی بر قواعد جزئیتر بحث کرده است.<ref> مدخل جدیده، ص۱۱ - ۲۹</ref> | ۱. در حوزه زبان و فرهنگ عربی مراد از تفسیر تطبیقی، کاربردی کردن تعالیم [[قرآن]] و تطبیق و اجرای تعالیم و دستورات کلی آن در زندگی و منطبق ساختن آنها بر قاعدههای جزئیتر و مصادیق عینی است، چنان که غالب حسن، در کتاب ''مداخل جدیدة للتفسیر''، نخستین فصل کتاب را به تفسیر تطبیقی قرآن کریم اختصاص داده و در آن به تطبیق ۷ قاعده کلی از قواعد قرآنی بر قواعد جزئیتر بحث کرده است.<ref> مدخل جدیده، ص۱۱ - ۲۹</ref> | ||
بعضی از تفسیرپژوهان فارسی زبان نیز تفسیر تطبیقی را در همین معنا به کار برده، آن را روشی برای بیان پیام قرآن میدانند. اینان فایده تفسیر تطبیقی به این معنا را آماده کردن مخاطبان برای دریافت آن بخش از پیامهای قرآن دانستهاند که مناسب با شرایط زمانی و مکانی خاص نوشته شده و تفسیر راهنما اثر اکبر هاشمی رفسنجانی و تفسیر نور اثر محسن قرائتی را از نمونههای بارز تفسیر تطبیقی معرفی کردهاند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref> | بعضی از تفسیرپژوهان فارسی زبان نیز تفسیر تطبیقی را در همین معنا به کار برده، آن را روشی برای بیان پیام قرآن میدانند. اینان فایده تفسیر تطبیقی به این معنا را آماده کردن مخاطبان برای دریافت آن بخش از پیامهای قرآن دانستهاند که مناسب با شرایط زمانی و مکانی خاص نوشته شده و تفسیر راهنما اثر اکبر هاشمی رفسنجانی و تفسیر نور اثر محسن قرائتی را از نمونههای بارز تفسیر تطبیقی معرفی کردهاند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref> | ||
مهمترین اصول و مبانی این نوع تفسیر تطبیقی عبارتاند از: | مهمترین اصول و مبانی این نوع تفسیر تطبیقی عبارتاند از: | ||
* اصول و مبانی عملی حاکم بر عصر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[صحابه]] در همه عصرها جاریاند. | * اصول و مبانی عملی حاکم بر عصر [[پیامبر اکرم]] صلی الله علیه وآله و [[صحابه]] در همه عصرها جاریاند. | ||
* با وجود تحولات فزاینده در زندگی انسان و دگرگونی نیازها، رهنمودهای قرآن از بعد تربیتی، هدایتی و عمل، برای همه عصرها میتوانند سازنده و برانگیزاننده باشند. شایان ذکر است که دسته بندی مطالب استنباط شده و نتیجه گیری از آنها، به کار گرفتن جدولهای موضوعی درباره [[آیه|آیات]] مربوط و تحلیل خصوصیات آیات و مضامین قصهها، استفاده از نقشههای جغرافیایی و به کارگیری مثال برای جذابیت بیشتر از کارهای لازمی هستند که باید انجام شوند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱ - ۶۴۲.</ref> تفسیر تطبیقی به تفسیر جهت داده، قرآن را در متن زندگی [[مسلمان]] قرار میدهد، تا همواره از هر آیه، پیام و رهنمود مناسب را دریابند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref> | * با وجود تحولات فزاینده در زندگی انسان و دگرگونی نیازها، رهنمودهای قرآن از بعد تربیتی، هدایتی و عمل، برای همه عصرها میتوانند سازنده و برانگیزاننده باشند. شایان ذکر است که دسته بندی مطالب استنباط شده و نتیجه گیری از آنها، به کار گرفتن جدولهای موضوعی درباره [[آیه|آیات]] مربوط و تحلیل خصوصیات آیات و مضامین قصهها، استفاده از نقشههای جغرافیایی و به کارگیری مثال برای جذابیت بیشتر از کارهای لازمی هستند که باید انجام شوند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱ - ۶۴۲.</ref> تفسیر تطبیقی به تفسیر جهت داده، قرآن را در متن زندگی [[مسلمان]] قرار میدهد، تا همواره از هر آیه، پیام و رهنمود مناسب را دریابند.<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۶۴۱.</ref> | ||
این نوع تفسیر تطبیقی یعنی کاربردی و اجرایی کردن تفسیر در میان پیروان کتب مقدس نیز سابقه دارد؛ به گفته ماسترمیدیا در کتابی که با عنوان ''التفسیر التطبیقی لکتاب المقدس'' به زبان عربی ترجمه شده گروهی از [[کشیش|کشیشان]] و معلمان طوایف مختلف [[مسیحی]] به تهیه تفسیر تطبیقی کتاب مقدس مبادرت کردند. در این تفسیر تطبیقی همه آنچه را که به فهم شرایط و ظروف زمانی و فضای عمومی حاکم مربوط میشود که فقرهای از [[کتاب مقدس]] در آن نوشته شده تقدیم مخاطب کرده و در کنار شرح کلمات و عبارات دشوار، معلومات و اطلاعات تاریخی فراوانی به مخاطب داده شده است؛ همچنین مخاطب را در کشف ارتباط بخشی از فقرات کتاب مقدس با بخش دیگر آن مدد میرساند. در عین حال تفسیر تطبیقی تنها به تقدیم اطلاعات ادبی و تفسیر آنها بسنده نمیکند، بلکه مخاطب را به سمت تطبیق عملی و اجرا و پیاده کردن آنها سوق میدهد.<ref>التفسیر التطبیقی، ص۲ - ۴</ref> | این نوع تفسیر تطبیقی یعنی کاربردی و اجرایی کردن تفسیر در میان پیروان کتب مقدس نیز سابقه دارد؛ به گفته ماسترمیدیا در کتابی که با عنوان ''التفسیر التطبیقی لکتاب المقدس'' به زبان عربی ترجمه شده گروهی از [[کشیش|کشیشان]] و معلمان طوایف مختلف [[مسیحی]] به تهیه تفسیر تطبیقی کتاب مقدس مبادرت کردند. در این تفسیر تطبیقی همه آنچه را که به فهم شرایط و ظروف زمانی و فضای عمومی حاکم مربوط میشود که فقرهای از [[کتاب مقدس]] در آن نوشته شده تقدیم مخاطب کرده و در کنار شرح کلمات و عبارات دشوار، معلومات و اطلاعات تاریخی فراوانی به مخاطب داده شده است؛ همچنین مخاطب را در کشف ارتباط بخشی از فقرات کتاب مقدس با بخش دیگر آن مدد میرساند. در عین حال تفسیر تطبیقی تنها به تقدیم اطلاعات ادبی و تفسیر آنها بسنده نمیکند، بلکه مخاطب را به سمت تطبیق عملی و اجرا و پیاده کردن آنها سوق میدهد.<ref>التفسیر التطبیقی، ص۲ - ۴</ref> | ||
۲. اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعهای مقایسهای در حوزه تفسیر است. این مقایسه میتواند در حوزههایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد. | ۲. اما در حوزه زبان و فرهنگ فارسی مقصود از تفسیر تطبیقی، مطالعهای مقایسهای در حوزه تفسیر است. این مقایسه میتواند در حوزههایی متنوع از تفسیر آیات قرآن و نیز میان تفاسیر متنوع و مختلف اسلامی از قرآن کریم انجام گیرد. | ||
به نظر میرسد تفسیر تطبیقی به این معنا ـ که با معنای تطبیق در کاربرد فارسیش قرابت دارد ـ متأثر از رواج اصطلاح تطبیق در ادبیات فارسی است که امروزه رشته مستقلی با نام ادبیات تطبیقی پدید آمده است. ادبیات تطبیقی برگردان «Litteratur Comparee» در زبان فرانسه است. این مبحث در اواسط قرن نوزدهم میلادی در فرانسه پدید آمد و از آن پس در حوزه ادبیات برای خود جایی باز کرد.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> ادبیات تطبیقی درباره ادبیات ملی و روابط تاریخی آن با ادبیات ملتهای دیگر و بررسی چگونگی این ارتباط و اثرپذیری آنها از یکدیگر بحث میکند.<ref>ادبیات تطبیقی، ندا، ص۱۰</ref> قلمرو ادبیات تطبیقی شامل بررسی موارد مشابه در کشورهای مختلف است و اختلاف در زبان، نخستین شرط مطالعه تطبیقی میان دو اثر است.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> پس از ادبیات، مطالعه و پژوهش تطبیقی در حوزههای دیگر علوم همچون [[فقه]]، [[اصول فقه]] و تفسیر نیز جای باز کرد. البته مفهوم تطبیق در [[تفسیر]] یا فقه تطبیقی عامتر از ادبیات تطبیقی است و به مطالعه تطبیقی میان دو زبان مختلف محدود نمیشود. | به نظر میرسد تفسیر تطبیقی به این معنا ـ که با معنای تطبیق در کاربرد فارسیش قرابت دارد ـ متأثر از رواج اصطلاح تطبیق در ادبیات فارسی است که امروزه رشته مستقلی با نام ادبیات تطبیقی پدید آمده است. ادبیات تطبیقی برگردان «Litteratur Comparee» در زبان فرانسه است. این مبحث در اواسط قرن نوزدهم میلادی در فرانسه پدید آمد و از آن پس در حوزه ادبیات برای خود جایی باز کرد.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> ادبیات تطبیقی درباره ادبیات ملی و روابط تاریخی آن با ادبیات ملتهای دیگر و بررسی چگونگی این ارتباط و اثرپذیری آنها از یکدیگر بحث میکند.<ref>ادبیات تطبیقی، ندا، ص۱۰</ref> قلمرو ادبیات تطبیقی شامل بررسی موارد مشابه در کشورهای مختلف است و اختلاف در زبان، نخستین شرط مطالعه تطبیقی میان دو اثر است.<ref>اسلامی، جام جهان بین، ۱۳۷۴ش، ص۲۶۶.</ref> پس از ادبیات، مطالعه و پژوهش تطبیقی در حوزههای دیگر علوم همچون [[فقه]]، [[اصول فقه]] و تفسیر نیز جای باز کرد. البته مفهوم تطبیق در [[تفسیر]] یا فقه تطبیقی عامتر از ادبیات تطبیقی است و به مطالعه تطبیقی میان دو زبان مختلف محدود نمیشود. | ||
امروزه در فرهنگ فارسی همین معنا از «تفسیر تطبیقی» مقصود است نه معنای نخست. در زبان و فرهنگ عربی از این نوع تفسیر تطبیقیگاه به تفسیر مقارَن یا مقارنهای وگاه به تفسیر موازَن یا موازنهای تعبیر میشود.<ref>ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.</ref> البته تعبیر به موازنه صحیحتر و دقیقتر از مقارنه و حتی مقایسه است.<ref>هلال، ادبیات تطبیقی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱ - ۳۲.</ref> | امروزه در فرهنگ فارسی همین معنا از «تفسیر تطبیقی» مقصود است نه معنای نخست. در زبان و فرهنگ عربی از این نوع تفسیر تطبیقیگاه به تفسیر مقارَن یا مقارنهای وگاه به تفسیر موازَن یا موازنهای تعبیر میشود.<ref>ایازی، المفسرون حیاتهم و منهجهم، ۱۴۱۴ق، ص۵۱.</ref> البته تعبیر به موازنه صحیحتر و دقیقتر از مقارنه و حتی مقایسه است.<ref>هلال، ادبیات تطبیقی، ۱۳۷۳ش، ص۳۱ - ۳۲.</ref> | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
اما هر دو تعریف به ویژه تعریف دوم به صورت جزئی تنها به بعضی از ابعاد تفسیر تطبیقی نظر دارند، زیرا دامنه تفسیر تطبیقی میتواند بسیار فراتر از مطالعه تطبیقی آرای مفسران شیعه درباره مفاهیم قرآن یا حتی در محدوده بررسی آرای مفسران قدیم و جدید و ارزیابی آن بوده، به حوزه مطالعات تطبیقی میان قرآن و [[عهدین]] یا میان دو مکتب تفسیری یا دو روش تفسیری و... تعمیم داده شود. | اما هر دو تعریف به ویژه تعریف دوم به صورت جزئی تنها به بعضی از ابعاد تفسیر تطبیقی نظر دارند، زیرا دامنه تفسیر تطبیقی میتواند بسیار فراتر از مطالعه تطبیقی آرای مفسران شیعه درباره مفاهیم قرآن یا حتی در محدوده بررسی آرای مفسران قدیم و جدید و ارزیابی آن بوده، به حوزه مطالعات تطبیقی میان قرآن و [[عهدین]] یا میان دو مکتب تفسیری یا دو روش تفسیری و... تعمیم داده شود. | ||
در تعریفی دیگر آمده است: تفسیر تطبیقی (مقارَن) آن است که مفسر آیه یا آیاتی را برگزیند و همه نصوص مرتبط با موضوع آن آیه، اعم از سایر آیات قرآنی، [[احادیث]] نبوی، اقوال صحابه و تابعان و سایر مفسران و نصوص سایر کتابهای آسمانی مرتبط با آیه را گرد آورد و میان آنها مقایسه کند و آرا را با یکدیگر سنجیده، ادله هریک را بیان و با ترجیح دیدگاه برتر سایر دیدگاهها را نقد کند.<ref>بحوث فی اصول التفسیر، ص۶۰</ref> | در تعریفی دیگر آمده است: تفسیر تطبیقی (مقارَن) آن است که مفسر آیه یا آیاتی را برگزیند و همه نصوص مرتبط با موضوع آن آیه، اعم از سایر آیات قرآنی، [[احادیث]] نبوی، اقوال صحابه و تابعان و سایر مفسران و نصوص سایر کتابهای آسمانی مرتبط با آیه را گرد آورد و میان آنها مقایسه کند و آرا را با یکدیگر سنجیده، ادله هریک را بیان و با ترجیح دیدگاه برتر سایر دیدگاهها را نقد کند.<ref>بحوث فی اصول التفسیر، ص۶۰</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
شرط لازم تفسیر تطبیقی آن است که حتماً مقایسه میان دیدگاههای دو مذهب یا دو مکتب تفسیری یا دو مفسر مختلف یا میان معارف قرآن با آموزههای کتب مقدس یا سایر معارف بشری مانند مقایسه حقوق زن در قرآن و عصر جاهلیت یا حقوق زن در غرب باشد. | شرط لازم تفسیر تطبیقی آن است که حتماً مقایسه میان دیدگاههای دو مذهب یا دو مکتب تفسیری یا دو مفسر مختلف یا میان معارف قرآن با آموزههای کتب مقدس یا سایر معارف بشری مانند مقایسه حقوق زن در قرآن و عصر جاهلیت یا حقوق زن در غرب باشد. | ||
شایان ذکر است بر پایه تعریفی که ارائه شد تفسیر تطبیقی در حقیقت مطالعه تطبیقی تفاسیر [[قرآن]] درباره یک موضوع یا مکتب و روش دو مفسر است؛ نه تفسیر کردن تطبیقی قرآن؛ یعنی محقق در این مقام نیست که به تفسیر آیهای از قرآن به صورت تطبیقی بپردازد، بلکه در پی آن است که تفسیر دو مفسر از آیه یا موضوعی قرآنی را که هریک به گرایش فکری خاصی وابستهاند، به صورت تطبیقی مطالعه کند تا از طریق این مقایسه به اختلافهای دو مذهب و دو اندیشه یا دو [[دین]] دست یافته، دیدگاه صحیح را در آن موضوع برگزیند. به همین صورت است مطالعات تطبیقی میان قرآن و عهدین که در این مطالعه موضوع مشترکی از آن دو انتخاب و همه مطالب مربوط به آن از قرآن و عهدین استخراج شده، با یکدیگر مقایسه میشوند تا در پرتو این مقایسه ویژگیهای هر یک و برتری یکی بر دیگری آشکار گردد. | شایان ذکر است بر پایه تعریفی که ارائه شد تفسیر تطبیقی در حقیقت مطالعه تطبیقی تفاسیر [[قرآن]] درباره یک موضوع یا مکتب و روش دو مفسر است؛ نه تفسیر کردن تطبیقی قرآن؛ یعنی محقق در این مقام نیست که به تفسیر آیهای از قرآن به صورت تطبیقی بپردازد، بلکه در پی آن است که تفسیر دو مفسر از آیه یا موضوعی قرآنی را که هریک به گرایش فکری خاصی وابستهاند، به صورت تطبیقی مطالعه کند تا از طریق این مقایسه به اختلافهای دو مذهب و دو اندیشه یا دو [[دین]] دست یافته، دیدگاه صحیح را در آن موضوع برگزیند. به همین صورت است مطالعات تطبیقی میان قرآن و عهدین که در این مطالعه موضوع مشترکی از آن دو انتخاب و همه مطالب مربوط به آن از قرآن و عهدین استخراج شده، با یکدیگر مقایسه میشوند تا در پرتو این مقایسه ویژگیهای هر یک و برتری یکی بر دیگری آشکار گردد. | ||