Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۹۹
ویرایش
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
|||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[پیامبر(ص)]]:{{سخ}} «إن الله أمرني بِحُبّ أربعة، وأخبرني أنه يُحبّهم: عليّ و المقداد و '''أبوذر''' و سلمان» «[[خدا|خداوند]] مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: [[علی]]، [[مقداد بن عمرو|مقداد]]، ابوذر، [[سلمان فارسی|سلمان]]».|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[الغدیر]]، ۱۳۹۷ق، ج ۹، ص ۱۱۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[پیامبر(ص)]]:{{سخ}} «إن الله أمرني بِحُبّ أربعة، وأخبرني أنه يُحبّهم: عليّ و المقداد و '''أبوذر''' و سلمان» «[[خدا|خداوند]] مرا به دوست داشتن ۴ تن دستور داد و مرا خبر داد که خودش آنها را دوست دارد: [[علی]]، [[مقداد بن عمرو|مقداد]]، ابوذر، [[سلمان فارسی|سلمان]]».|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[الغدیر]]، ۱۳۹۷ق، ج ۹، ص ۱۱۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
=== اسماء و القاب === | ===اسماء و القاب=== | ||
نام اصلی او مورد اختلاف است و در کتب تاریخی به نامهای مختلفی مانند «بدر بن جندب»، «بریر بن عبدالله»، «بریر بن جناده»، «بریره بن عَشْرَقه»، «جندب بن عبدالله»، «جندب بن سکن» و «یزید بن جناده» اشاره شده است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۵، ص۱۸۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۳۳، ص۲۹۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۹؛ امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> در الاستیعاب جندب بن جناده، رایجتر و صحیحتر دانسته شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۲.</ref> | نام اصلی او مورد اختلاف است و در کتب تاریخی به نامهای مختلفی مانند «بدر بن جندب»، «بریر بن عبدالله»، «بریر بن جناده»، «بریره بن عَشْرَقه»، «جندب بن عبدالله»، «جندب بن سکن» و «یزید بن جناده» اشاره شده است.<ref>ابن اثیر، اسد الغابة، دار الکتاب العربی، ج۵، ص۱۸۶؛ مزی، تهذیب الکمال، ۱۴۰۶ق، ج۳۳، ص۲۹۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۹؛ امین عاملی، اعیان الشیعة، دار التعارف، ج۴، ص۲۲۵.</ref> در الاستیعاب جندب بن جناده، رایجتر و صحیحتر دانسته شده است.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۶۵۲.</ref> | ||
=== خانواده === | ===خانواده=== | ||
او فرزندی به اسم «ذَرْ» داشته و به همین دلیل او را [[کنیه]] ابوذر دادهاند و بیشتر با این کنیه شناخته میشود. <ref>کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۵۰.</ref>[[کلینی]] روایتی را نقل میکند که در باب وفات ذَر آمده است.<ref> کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۵.</ref> همسرش را نیز «امّ ذر» گفتهاند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۵، ص۹۹.</ref> ابوذر، برادری به نام اُنَیس نیز داشته است که [[شیخ طوسی]] او را هم از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] نام برده است.<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص ۲۶.</ref> | او فرزندی به اسم «ذَرْ» داشته و به همین دلیل او را [[کنیه]] ابوذر دادهاند و بیشتر با این کنیه شناخته میشود. <ref>کلینی، الكافي، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۵۰.</ref>[[کلینی]] روایتی را نقل میکند که در باب وفات ذَر آمده است.<ref> کلینی، کافی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۵.</ref> همسرش را نیز «امّ ذر» گفتهاند.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج۱۵، ص۹۹.</ref> ابوذر، برادری به نام اُنَیس نیز داشته است که [[شیخ طوسی]] او را هم از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] نام برده است.<ref>طوسی، رجال الطوسی، ۱۳۷۳ش، ص ۲۶.</ref> | ||
== مسلمانشدن == | ==مسلمانشدن== | ||
ابوذر از [[سابقون]] و پیشتازان [[اسلام]] است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۴۰۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref> به گفته برخی، ابوذر قبل از اسلام نیز یکتاپرست بود و سه سال پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص) خدا را میپرستید.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۱۱، ص ۳۲۲.</ref> ابنحبیب بغدادی، ابوذر را از جمله کسانی میداند که [[شراب]] و [[ازلام]] را در [[عصر جاهلیت]] حرام میدانستهاند.<ref>بغدادی، المُحبَّر، ۱۳۶۱ق، ص۲۳۷.</ref> وی پس از ظهور اسلام جزء اولین نفرات ایمانآورنده به [[رسول اکرم(ص)]] بود. روایت است که ابوذر گفت: من چهارمین نفر بودم که نزد پیامبر(ص) رفتم و به او گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا! [[شهادتین|شهادت]] میدهم که خدایی جز الله نیست و شهادت میدهم که محمد بنده او و فرستاده اوست. پس خوشحالی را در چهره رسول خدا(ص) دیدم.<ref>ابن حبان، الصحیح، ۱۴۱۴ق، ج۱۶، ص۸۳.</ref> | ابوذر از [[سابقون]] و پیشتازان [[اسلام]] است.<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ۱۴۰۷ق، ج ۳، ص ۴۰۶؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج ۱، ص ۲۵۲.</ref> به گفته برخی، ابوذر قبل از اسلام نیز یکتاپرست بود و سه سال پیش از [[بعثت]] پیامبر(ص) خدا را میپرستید.<ref>شوشتری، قاموس الرجال، ۱۴۱۹ق، ج ۱۱، ص ۳۲۲.</ref> ابنحبیب بغدادی، ابوذر را از جمله کسانی میداند که [[شراب]] و [[ازلام]] را در [[عصر جاهلیت]] حرام میدانستهاند.<ref>بغدادی، المُحبَّر، ۱۳۶۱ق، ص۲۳۷.</ref> وی پس از ظهور اسلام جزء اولین نفرات ایمانآورنده به [[رسول اکرم(ص)]] بود. روایت است که ابوذر گفت: من چهارمین نفر بودم که نزد پیامبر(ص) رفتم و به او گفتم: سلام بر تو ای رسول خدا! [[شهادتین|شهادت]] میدهم که خدایی جز الله نیست و شهادت میدهم که محمد بنده او و فرستاده اوست. پس خوشحالی را در چهره رسول خدا(ص) دیدم.<ref>ابن حبان، الصحیح، ۱۴۱۴ق، ج۱۶، ص۸۳.</ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
ابوذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی. این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی رو به گریز در آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی، چه بسیار نیاز دارند، و چه بینیازی تو بدانچه از تو باز میدارند. به زودی میدانی فردا سود برنده کیست، و آن که بیشتر بر او حسد برند، چه کسی است. اگر آسمانها و زمین بر بندهای ببندد، و او از خدا بترسد، برای وی میان آن دو برونشوی نهد. جز حق مونس تو مباشد، و جز باطل تو را نترساند. اگر دنیای آنان را میپذیرفتی تو را دوست میداشتند، و اگر از آن به وام میگرفتی امینت میانگاشتند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سید جعفر شهیدی|شهیدی]]، خطبه ۱۳۰، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۸-۱۲۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ابوذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی. این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند بدیشان واگذار، و با آنچه از آنان بر آن ترسیدی رو به گریز در آر. بدانچه آنان را از آن بازداشتی، چه بسیار نیاز دارند، و چه بینیازی تو بدانچه از تو باز میدارند. به زودی میدانی فردا سود برنده کیست، و آن که بیشتر بر او حسد برند، چه کسی است. اگر آسمانها و زمین بر بندهای ببندد، و او از خدا بترسد، برای وی میان آن دو برونشوی نهد. جز حق مونس تو مباشد، و جز باطل تو را نترساند. اگر دنیای آنان را میپذیرفتی تو را دوست میداشتند، و اگر از آن به وام میگرفتی امینت میانگاشتند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[نهج البلاغه]]، ترجمه [[سید جعفر شهیدی|شهیدی]]، خطبه ۱۳۰، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۸-۱۲۹.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
== فضائل و مناقب | ==فضائل و مناقب== | ||
[[پیامبر(ص)]] خطاب به او میفرماید: مرحبا یا ابوذر! تو از ما [[اهل بیت]] هستی.<ref>طوسی، امالی طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۵؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۹۲ق، ص ۲۵۶.</ref> و یا در جایی دیگر درباره او میفرماید: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راستگوتر از ابوذر باشد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۰۴.</ref> رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در [[زهد]] و [[ تواضع |فروتنی]] مانند [[عیسی بن مریم]] توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۰.</ref> در روایت دیگری حضرت خطاب به ابوذر فرموده: تو مردى از اهل [[بهشت]] هستى و چگونه این طور نباشد و حال آن که بعد از من تو را به جرم محبتت به اهل بیت من از حرم من طرد مىکنند و از آن پس تنها زندگى کرده و غریب و تنها خواهى مرد و جماعتى به واسطه تو سعادتمند خواهند شد، آنان کسانى هستند که در تجهیز و [[دفن|تدفین]] تو سعى خواهند نمود، ایشان رفیقان من در بهشت جاوید خواهند بود، همان بهشتى که حقّ تعالى وعدهاش را به [[تقوا|متّقین]] داده است.{{یاد| أَنَّكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ كَيْفَ لَا تَكُونُ كَذَلِكَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِي بَعْدِي لِمَحَبَّتِكَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَتَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ يَتَوَلَّوْنَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ أُولَئِكَ رُفَقَائِي فِي الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ}} <ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص ۱۷۶.</ref> این مضمون در باره ابوذر با عبارت مختلف نقل شده است به عنوان نمونه پیامبر(ص)بر اساس نقلی در باره ابوذر فرموده: خدواند او را رحمت کند که تنها زندگی میکند و تنها میمیرد و تنها برانگیخته خواهد شد.<ref>قمی، تفسير القمى، تصحیح: علامه و جزایری، ج۱، ص۲۹۵.</ref> {{یاد| فقال رسول الله: " يااباذر أرحمك الله تعيش وحدك وتموت وحدك وتبعث وحدك، وتدخل الجنة وحدك.}} | [[پیامبر(ص)]] خطاب به او میفرماید: مرحبا یا ابوذر! تو از ما [[اهل بیت]] هستی.<ref>طوسی، امالی طوسی، ۱۴۱۴ق، ص۵۲۵؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ۱۳۹۲ق، ص ۲۵۶.</ref> و یا در جایی دیگر درباره او میفرماید: آسمان بر کسی سایه نیفکنده و زمین، احدی را نپرورانده که راستگوتر از ابوذر باشد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۰۴.</ref> رسول خدا(ص) در روایتی دیگر، ابوذر را در [[زهد]] و [[ تواضع |فروتنی]] مانند [[عیسی بن مریم]] توصیف کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۲۲، ص۴۲۰.</ref> در روایت دیگری حضرت خطاب به ابوذر فرموده: تو مردى از اهل [[بهشت]] هستى و چگونه این طور نباشد و حال آن که بعد از من تو را به جرم محبتت به اهل بیت من از حرم من طرد مىکنند و از آن پس تنها زندگى کرده و غریب و تنها خواهى مرد و جماعتى به واسطه تو سعادتمند خواهند شد، آنان کسانى هستند که در تجهیز و [[دفن|تدفین]] تو سعى خواهند نمود، ایشان رفیقان من در بهشت جاوید خواهند بود، همان بهشتى که حقّ تعالى وعدهاش را به [[تقوا|متّقین]] داده است.{{یاد| أَنَّكَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ كَيْفَ لَا تَكُونُ كَذَلِكَ وَ أَنْتَ الْمَطْرُودُ مِنْ حَرَمِي بَعْدِي لِمَحَبَّتِكَ لِأَهْلِ بَيْتِي فَتَعِيشُ وَحْدَكَ وَ تَمُوتُ وَحْدَكَ وَ يَسْعَدُ بِكَ قَوْمٌ يَتَوَلَّوْنَ تَجْهِيزَكَ وَ دَفْنَكَ أُولَئِكَ رُفَقَائِي فِي الْجَنَّةِ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ}} <ref>شیخ صدوق، علل الشرائع، ج۱، ص ۱۷۶.</ref> این مضمون در باره ابوذر با عبارت مختلف نقل شده است به عنوان نمونه پیامبر(ص)بر اساس نقلی در باره ابوذر فرموده: خدواند او را رحمت کند که تنها زندگی میکند و تنها میمیرد و تنها برانگیخته خواهد شد.<ref>قمی، تفسير القمى، تصحیح: علامه و جزایری، ج۱، ص۲۹۵.</ref> {{یاد| فقال رسول الله: " يااباذر أرحمك الله تعيش وحدك وتموت وحدك وتبعث وحدك، وتدخل الجنة وحدك.}} | ||
از [[امام علی علیهالسلام| امام علی(ع)]] درباره ابوذر سؤال شد. امام(ع) فرمود: او دارای علمی است که مردم از آن عاجزند و بر آن تکیه زده در حالی که از آن چیزی کم نمیشود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۵.</ref> امیر مؤمنان(ع)، ابوذر را از افرادی میداند که بهشت مشتاق آنان است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ص۳۰۳.</ref>[[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] به [[سلمان فارسی|سلمان]] فرمود: سه خانم بسیار زیبا غروب یک روز پس از وفات پدرم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر خدا]] بر من وارد شدند و گفتند از زنان بهشتی هستند به نامهای «ذرّه» برای ابوذر و «مقدوده» برای مقداد و «سَلمی» برای [[سلمان فارسی|سلمان]] و گفتند [[خدا|خداوند]] بزرگ آنان را برای ابوذر و مقداد و سلمان آفریده است. <ref>کشی، رجال کشی، ص۳۹؛ مامقانی، تنقیح المقال،ج۱، ص۲۳۶.</ref> | از [[امام علی علیهالسلام| امام علی(ع)]] درباره ابوذر سؤال شد. امام(ع) فرمود: او دارای علمی است که مردم از آن عاجزند و بر آن تکیه زده در حالی که از آن چیزی کم نمیشود.<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۵۵.</ref> امیر مؤمنان(ع)، ابوذر را از افرادی میداند که بهشت مشتاق آنان است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ص۳۰۳.</ref>[[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت زهرا(س)]] به [[سلمان فارسی|سلمان]] فرمود: سه خانم بسیار زیبا غروب یک روز پس از وفات پدرم [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر خدا]] بر من وارد شدند و گفتند از زنان بهشتی هستند به نامهای «ذرّه» برای ابوذر و «مقدوده» برای مقداد و «سَلمی» برای [[سلمان فارسی|سلمان]] و گفتند [[خدا|خداوند]] بزرگ آنان را برای ابوذر و مقداد و سلمان آفریده است. <ref>کشی، رجال کشی، ص۳۹؛ مامقانی، تنقیح المقال،ج۱، ص۲۳۶.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
[[ابونعیم اصفهانی]] نیز میگوید: ابوذر پیامبر اسلام(ص) را خدمت کرد و اصول را یاد گرفت و غیر آن را کنار گذارد...وی ترک کننده [[ربا|رباخواری]] قبل از نزول شریعت اسلام و احکام الهی بود. در راه حق، سرزنش ملامتگران بر وی فائق نمیآمد و قدرت حکّام، او را به خواری نمیافکند.<ref>اصفهانی، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۶ و ۱۵۷.</ref> | [[ابونعیم اصفهانی]] نیز میگوید: ابوذر پیامبر اسلام(ص) را خدمت کرد و اصول را یاد گرفت و غیر آن را کنار گذارد...وی ترک کننده [[ربا|رباخواری]] قبل از نزول شریعت اسلام و احکام الهی بود. در راه حق، سرزنش ملامتگران بر وی فائق نمیآمد و قدرت حکّام، او را به خواری نمیافکند.<ref>اصفهانی، حلیه الاولیاء، ج۱، ص۱۵۶ و ۱۵۷.</ref> | ||
=== علاقه به امام علی(ع) === | ===علاقه به امام علی(ع)=== | ||
[[اربلی]] روایتی را نقل میکند که ابوذر، علی(ع) را وصی خویش قرار داد و گفت: به خدا قسم به امیرالمؤمنینِ بر حق وصیت کردم. به خدا قسم او بهاری است که در او آرامش است هر چند از شما جدا گردیده و حقش در خلافت غصب شده باشد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۵۳.</ref> [[ابن ابی الحدید]] نیز میگوید: ابوذر در [[ربذه]] به ابن رافع گفت که به زودی فتنهای رخ خواهد داد، از خدا بترسید و از علی بن ابیطالب(ع) حمایت کنید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۳، ص ۲۲۸.</ref> این دوستی و علاقمندی به علی بن ابیطالب(ع) تا آن جا بود که در [[تشییع]] شبانه پیکر [[فاطمه زهرا(س)]] شرکت کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر دار صادر، ج۲، ص۱۱۵.</ref> | [[اربلی]] روایتی را نقل میکند که ابوذر، علی(ع) را وصی خویش قرار داد و گفت: به خدا قسم به امیرالمؤمنینِ بر حق وصیت کردم. به خدا قسم او بهاری است که در او آرامش است هر چند از شما جدا گردیده و [[غصب خلافت|حقش در خلافت غصب شده]] باشد.<ref>اربلی، کشف الغمه، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۳۵۳.</ref> [[ابن ابی الحدید]] نیز میگوید: ابوذر در [[ربذه]] به ابن رافع گفت که به زودی فتنهای رخ خواهد داد، از خدا بترسید و از علی بن ابیطالب(ع) حمایت کنید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۳۷۸ق، ج ۱۳، ص ۲۲۸.</ref> این دوستی و علاقمندی به علی بن ابیطالب(ع) تا آن جا بود که در [[تشییع]] شبانه پیکر [[فاطمه زهرا(س)]] شرکت کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، نشر دار صادر، ج۲، ص۱۱۵.</ref> | ||
== در زمان خلفاء == | ==در زمان خلفاء== | ||
ابوذر در دفاع از حق امام علی(ع) بر [[ولایت]] در آغاز از [[بیعت]] با [[ابوبکر]] سرباز زد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، ج۱، ص۵۲۴.</ref> | ابوذر در دفاع از حق امام علی(ع) بر [[ولایت]] در آغاز از [[بیعت]] با [[ابوبکر]] سرباز زد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ترجمه آیتی، ج۱، ص۵۲۴.</ref> | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
عثمان هنگام تبعید ابوذر به [[ربذه]] دستور داد کسی او را مشایعت نکند و با او سخن نگوید، و امر کرد [[مروان بن حکم]] او را از مدینه بیرون کند. بدین طریق، کسی جرأت همراهی او را نداشت؛ با این حال، [[امام علی(ع)]]، [[عقیل بن ابی طالب|عقیل]] و [[حسنین(ع)]] و [[عمار یاسر]] برای مشایعت او حاضر شدند و او را بدرقه نمودند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۶۹۸.</ref> تعاریف امام علی(ع) از ابوذر هنگام تبعید وی را می توان در نهج البلاغه دید.<ref>شهیدی ، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ، ۱۳۷۷ ش .</ref> | عثمان هنگام تبعید ابوذر به [[ربذه]] دستور داد کسی او را مشایعت نکند و با او سخن نگوید، و امر کرد [[مروان بن حکم]] او را از مدینه بیرون کند. بدین طریق، کسی جرأت همراهی او را نداشت؛ با این حال، [[امام علی(ع)]]، [[عقیل بن ابی طالب|عقیل]] و [[حسنین(ع)]] و [[عمار یاسر]] برای مشایعت او حاضر شدند و او را بدرقه نمودند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۱، ص۶۹۸.</ref> تعاریف امام علی(ع) از ابوذر هنگام تبعید وی را می توان در نهج البلاغه دید.<ref>شهیدی ، ترجمه نهج البلاغه، خطبه ، ۱۳۷۷ ش .</ref> | ||
== وفات == | ==وفات== | ||
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]:{{سخ}}ای ابوذر! تو تنها زندگی میکنی، تنها میمیری، تنها مبعوث میشوی و تنها وارد بهشت میشوی. به واسطه تو، کسانی از اهل عراق که [[غسل میت|غسل]] و تجهیز و [[دفن]]ت را انجام میدهند خوشبخت میشوند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[تفسیر قمی]]، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹۵.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول| عنوان =| نقلقول = [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]]:{{سخ}}ای ابوذر! تو تنها زندگی میکنی، تنها میمیری، تنها مبعوث میشوی و تنها وارد بهشت میشوی. به واسطه تو، کسانی از اهل عراق که [[غسل میت|غسل]] و تجهیز و [[دفن]]ت را انجام میدهند خوشبخت میشوند.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>[[تفسیر قمی]]، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۹۵.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پسزمینه =#ffeebb| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
==جستارهای وابسته== | ==جستارهای وابسته== | ||
* [[عین الحیات]] | *[[عین الحیات]] | ||
* [[جون بن حوی]] | *[[جون بن حوی]] | ||
==مطالعه بیشتر== | ==مطالعه بیشتر== | ||
* در جستجوی آرمانشهر نبوی: رویکرد اقتصادی ـ سیاسی ابوذر، نوشته محمدرضا یوسفی، قم، مؤسسه انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۶ش: نویسنده در این کتاب، پس از بررسی حیات ابوذر، به بیان دیدگاههای خاص سیاسی ـ اقتصادی ابوذر در خصوص اشرافیگری، دولت سالم و کارا، وجوب زکات بر توانگران و کنز را مورد بررسی قرار داده است.<ref>یوسفی، در جستجوی آرمانشهر نبوی، ۱۳۸۶، مقدمه، ص۱۱.</ref> | *در جستجوی آرمانشهر نبوی: رویکرد اقتصادی ـ سیاسی ابوذر، نوشته محمدرضا یوسفی، قم، مؤسسه انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۶ش: نویسنده در این کتاب، پس از بررسی حیات ابوذر، به بیان دیدگاههای خاص سیاسی ـ اقتصادی ابوذر در خصوص اشرافیگری، دولت سالم و کارا، وجوب زکات بر توانگران و کنز را مورد بررسی قرار داده است.<ref>یوسفی، در جستجوی آرمانشهر نبوی، ۱۳۸۶، مقدمه، ص۱۱.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغه، بیجا، دار إحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق. | * ابن ابی الحدید، عبدالحمید بن هبةالله، شرح نهج البلاغه، بیجا، دار إحیاء الکتب العربیة، ۱۳۷۸ق. | ||
خط ۱۵۸: | خط ۱۵۸: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/226492/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C دایره المعارف بزرگ اسلامی] | *[https://www.cgie.org.ir/fa/article/226492/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C دایره المعارف بزرگ اسلامی] | ||
* [https://www.shafaqna.com/persian/featured/item/23916-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%20-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D9%81%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AD%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D8%B0%D9%87 شرح حال اصحاب امیرالمومنین علی (ع): ابوذر غفاری] | *[https://www.shafaqna.com/persian/featured/item/23916-%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D8%AD%D8%A7%D9%84-%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%88%D9%85%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%BA%D9%81%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%20-%D8%AA%D8%B5%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AF%D9%81%D9%86-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%B0%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%AD%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A8%D8%B0%D9%87 شرح حال اصحاب امیرالمومنین علی (ع): ابوذر غفاری] | ||
<onlyinclude>{{درجهبندی | <onlyinclude>{{درجهبندی | ||
| پیوند = کامل<!--ندارد، ناقص، --> | | پیوند = کامل<!--ندارد، ناقص، --> |