Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۴٬۲۱۲
ویرایش
(تمیزکاری) |
Mkhaghanif (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۱۳: | خط ۱۱۳: | ||
===تلاش برای به خلافت رساندن ابوبکر=== | ===تلاش برای به خلافت رساندن ابوبکر=== | ||
{{اصلی|واقعه سقیفه بنیساعده}} | {{اصلی|واقعه سقیفه بنیساعده}} | ||
عمر بن خطاب با وجود آنکه در [[واقعه غدیر]] حضور داشت و بنابر نقل منابع شیعه و سنی جزو کسانی بود که [[ولایت علی بن ابی طالب]] را به وی تبریک گفتند،<ref>مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۳۴۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدیدرشتنة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۲۳۳.</ref> پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] برای تثبیت خلافت [[ابوبکر]] تلاش بسیار کرد<ref name="تاریخ خلفا"/> و به گفته [[ابن ابیالحدید]] اگر عمر نبود ابوبکر به خلافت نمیرسید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۷۴.</ref> از [[انس بن مالک]] نیز نقل شده است که عمر در [[واقعه سقیفه|روز سقیفه]]، ابوبکر را به زور روانه منبر کرد.<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۴۳۸.</ref> و از این جهت بود که امام علی(ع) تلاش او برای به حکومت رسیدن ابوبکر را تلاش برای حکومت آینده خود دانست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۷.</ref>{{یاد|در نقل بلاذری آمده است: به [[خدا]] [[سوگند]] [[حرص]] تو برای حکومت امروز ابوبکر جز برای این نیست که فردا او تو را برای حکومت مقدّم بدارد. ابن ابیالحدید عالم سنی قرن هفتم نیز شبیه همین تعبیر را نقل کرده است(ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۶، ص۱۱.)}} | عمر بن خطاب با وجود آنکه در [[واقعه غدیر]] حضور داشت و بنابر نقل منابع شیعه و سنی جزو کسانی بود که [[ولایت علی بن ابی طالب]] را به وی تبریک گفتند،<ref>مفید، الإرشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۱۷۷؛ ابن کثیر، البدایة و النهایة، دارالفکر، ج۷، ص۳۴۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدیدرشتنة دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۲، ص۲۳۳.</ref> پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] برای تثبیت خلافت [[ابوبکر]] تلاش بسیار کرد<ref name="تاریخ خلفا" /> و به گفته [[ابن ابیالحدید]] اگر عمر نبود ابوبکر به خلافت نمیرسید.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۷۴.</ref> از [[انس بن مالک]] نیز نقل شده است که عمر در [[واقعه سقیفه|روز سقیفه]]، ابوبکر را به زور روانه منبر کرد.<ref>صنعانی، المصنف، ۱۴۰۳ق، ج۵، ص۴۳۸.</ref> و از این جهت بود که امام علی(ع) تلاش او برای به حکومت رسیدن ابوبکر را تلاش برای حکومت آینده خود دانست.<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۵۸۷.</ref>{{یاد|در نقل بلاذری آمده است: به [[خدا]] [[سوگند]] [[حرص]] تو برای حکومت امروز ابوبکر جز برای این نیست که فردا او تو را برای حکومت مقدّم بدارد. ابن ابیالحدید عالم سنی قرن هفتم نیز شبیه همین تعبیر را نقل کرده است(ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۶، ص۱۱.)}} | ||
در عین حال ابن ابیالحدید گفتگویی میان عمر بن خطاب و [[مغیره بن شعبه|مغیره]] نقل کرده است که بر اساس آن عمر، تقدم ابوبکر بر خود در روز سقیفه را ظالمانه میداند و میگوید وقتی ابوبکر از اقبال حاضران در [[سقیفه]] به خود مطمئن شد، به من پیشنهاد [[بیعت]] داد تا مرا بیازماید که آیا به خلافت طمع دارم یا نه. اگر من پیشنهاد او را میپذیرفتم مردم مرا نمیپذیرفتند و او نیز کینه مرا به دل میگرفت.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/33 ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۳۲-۳۳.]</ref> | در عین حال ابن ابیالحدید گفتگویی میان عمر بن خطاب و [[مغیره بن شعبه|مغیره]] نقل کرده است که بر اساس آن عمر، تقدم ابوبکر بر خود در روز سقیفه را ظالمانه میداند و میگوید وقتی ابوبکر از اقبال حاضران در [[سقیفه]] به خود مطمئن شد، به من پیشنهاد [[بیعت]] داد تا مرا بیازماید که آیا به خلافت طمع دارم یا نه. اگر من پیشنهاد او را میپذیرفتم مردم مرا نمیپذیرفتند و او نیز کینه مرا به دل میگرفت.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/2/33 ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۳۲-۳۳.]</ref> | ||
به گفته [[ابن ابیالحدید]] [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در یکی از سخنان خود که به [[خطبه شقشقیه]] مشهور شده، تعبیری درباره خلیفه اول و دوم به کار برده است که [[شیعه امامیه]] آن را بیانگر غصب خلافت دانستهاند.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/156 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۵۶.]</ref> ابن ابیالحدید با استناد به فرازی از همین خطبه، گفته است: امام علی(ع) انتخاب عمر به [[خلافت]] را کاری ناروا میدانست.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/163 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۶۳.]</ref>{{یاد|برخی علمای شیعه همچون [[علامه مجلسی]] و [[سید جعفر مرتضی]] در مورد اقدامات عمر و همراهانش در [[واقعه سقیفه]]، که به کنار گذاشته شدن [[امام علی(ع)]] و به [[خلافت]] رسیدن [[ابوبکر]] انجامید، تعبیر [[غصب خلافت]] را به کار بردهاند. (مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۰، ص۵۹۴؛ عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج۲۰، ص۱۶۸.)}} | به گفته [[ابن ابیالحدید]] [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] در یکی از سخنان خود که به [[خطبه شقشقیه]] مشهور شده، تعبیری درباره خلیفه اول و دوم به کار برده است که [[شیعه امامیه]] آن را بیانگر [[غصب خلافت]] دانستهاند.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/156 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۵۶.]</ref> ابن ابیالحدید با استناد به فرازی از همین خطبه، گفته است: امام علی(ع) انتخاب عمر به [[خلافت]] را کاری ناروا میدانست.<ref>[http://lib.eshia.ir/15335/1/163 ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی، ج۱، ص۱۶۳.]</ref>{{یاد|برخی علمای شیعه همچون [[علامه مجلسی]] و [[سید جعفر مرتضی]] در مورد اقدامات عمر و همراهانش در [[واقعه سقیفه]]، که به کنار گذاشته شدن [[امام علی(ع)]] و به [[خلافت]] رسیدن [[ابوبکر]] انجامید، تعبیر [[غصب خلافت]] را به کار بردهاند. (مجلسی، بحارالأنوار، ۱۳۶۳ش، ج۳۰، ص۵۹۴؛ عاملی، الصحیح من السیرة النبی الأعظم، ج۲۰، ص۱۶۸.)}} | ||
===ماجرای خانه فاطمه(س)=== | ===ماجرای خانه فاطمه(س)=== | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۵۱: | ||
سیوطی گفته است عمر نخستین کسی بود که تعبیر «أطال الله بقائک» و «أیّدک الله» را به کار برد. او این دو تعبیر را خطاب به امام علی(ع) استفاده کرد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۷.</ref> | سیوطی گفته است عمر نخستین کسی بود که تعبیر «أطال الله بقائک» و «أیّدک الله» را به کار برد. او این دو تعبیر را خطاب به امام علی(ع) استفاده کرد.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۳۷.</ref> | ||
===برخورد با صحابه و کارگزاران=== | ===برخورد با صحابه و کارگزاران=== | ||
عمر از شخصیتهای بزرگ [[صحابه]] به عنوان کارگزار استفاده نمیکرد<ref name="تاریخ خلفا۳">جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۱.</ref> و از او نقل شده است که نمیخواست آنها را به کار اجرایی آلوده کند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۱۴.</ref> در عین حال از شعبی (از محدثان اهل سنت) نقل شده است که عمر از ترس فتنهانگیزی [[مهاجران]]، اجازه خروج آنان از مدینه را نمیداد و میگفت بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرها است.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله الرعشی، ج۲، ص۱۵۹.</ref> رسول جعفریان معتقد است این اقدام عمر دو دلیل داشت: یکی اینکه ممکن بود هر یک از آنها در هر شهر برای خود جایگاهی پیدا کند و در برابر خلیفه بایستد؛ دوم اینکه عمر نمیخواست [[احادیث]] پیامبر در شهرها منتشر شود.<ref name="تاریخ خلفا۳"/> | عمر از شخصیتهای بزرگ [[صحابه]] به عنوان کارگزار استفاده نمیکرد<ref name="تاریخ خلفا۳">جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۱.</ref> و از او نقل شده است که نمیخواست آنها را به کار اجرایی آلوده کند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۲۱۴.</ref> در عین حال از شعبی (از محدثان اهل سنت) نقل شده است که عمر از ترس فتنهانگیزی [[مهاجران]]، اجازه خروج آنان از مدینه را نمیداد و میگفت بیشترین ترس من پراکنده شدن شما در شهرها است.<ref>ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله الرعشی، ج۲، ص۱۵۹.</ref> رسول جعفریان معتقد است این اقدام عمر دو دلیل داشت: یکی اینکه ممکن بود هر یک از آنها در هر شهر برای خود جایگاهی پیدا کند و در برابر خلیفه بایستد؛ دوم اینکه عمر نمیخواست [[احادیث]] پیامبر در شهرها منتشر شود.<ref name="تاریخ خلفا۳" /> | ||
در کتاب الطبقات الکبری آمده است عمر از گروهی از اصحاب پیامبر که عازم [[عراق]] بودند خواست تا مردم را به احادیث [[رسول خدا(ص)]] سرگرم نکنند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۸۷.</ref> در مقابل، احمد امین، اندیشمند سنی، معتقد است اهمیت شهر [[مدینه]] سبب شد، عمر صحابه را در شهر نگه دارد.<ref>امین، فجر الاسلام، مکتبة النهضة المصریة، ص۱۷۲.</ref> | در کتاب الطبقات الکبری آمده است عمر از گروهی از اصحاب پیامبر که عازم [[عراق]] بودند خواست تا مردم را به احادیث [[رسول خدا(ص)]] سرگرم نکنند.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبرى، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۸۷.</ref> در مقابل، احمد امین، اندیشمند سنی، معتقد است اهمیت شهر [[مدینه]] سبب شد، عمر صحابه را در شهر نگه دارد.<ref>امین، فجر الاسلام، مکتبة النهضة المصریة، ص۱۷۲.</ref> | ||
همچنین نقل شده است که عمر بر وضع مالی کارگزاران خود نظارت داشت و اموال آنان را پیش از انتصاب به امارت ثبت میکرد و در وقت بازگشت، اموالشان را دو نیم میکرد و نیمی از آن را به [[بیتالمال]] بازمیگرداند،<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۱.</ref> چون معتقد بود آنها این مال را به ناحق گردآوری کردهاند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۴.</ref> با این حال برخی کارگزاران که زندگی مرفهی برای خود ساخته بودند، از سختگیری و بازخواست عمر در امان بودند،<ref name="تاریخ خلفا۲">جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۷.</ref> از جمله [[معاویه]] حاکم [[شامات]]. عمر با اینکه معاویه را کسرای عرب میخواند،<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۲۱.</ref> او را برکنار نکرد.<ref name="تاریخ خلفا۲"/> | همچنین نقل شده است که عمر بر وضع مالی کارگزاران خود نظارت داشت و اموال آنان را پیش از انتصاب به امارت ثبت میکرد و در وقت بازگشت، اموالشان را دو نیم میکرد و نیمی از آن را به [[بیتالمال]] بازمیگرداند،<ref>سیوطی، تاریخ الخلفاء، ۱۴۱۱ق، ص۱۴۱.</ref> چون معتقد بود آنها این مال را به ناحق گردآوری کردهاند.<ref>جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۴.</ref> با این حال برخی کارگزاران که زندگی مرفهی برای خود ساخته بودند، از سختگیری و بازخواست عمر در امان بودند،<ref name="تاریخ خلفا۲">جعفریان، تاریخ خلفا، ۱۳۸۰ش، ص۷۷.</ref> از جمله [[معاویه]] حاکم [[شامات]]. عمر با اینکه معاویه را کسرای عرب میخواند،<ref>ابن حجر عسقلانی، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۱۲۱.</ref> او را برکنار نکرد.<ref name="تاریخ خلفا۲" /> | ||
===فتوحات=== | ===فتوحات=== | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
*[[ابوبکر]] | *[[ابوبکر]] | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانوشت}} | {{پانوشت}} | ||
== یادداشت == | ==یادداشت== | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
خط ۲۸۱: | خط ۲۸۱: | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* کتاب تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، سیره خلفاء، نوشته رسول جعفریان، قم، نشر دلیل، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | *کتاب تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، سیره خلفاء، نوشته رسول جعفریان، قم، نشر دلیل، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. | ||
{{عمر بن خطاب}} | {{عمر بن خطاب}} |