پرش به محتوا

شفاعت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
همه مسلمانان در ثبوت اصل شفاعت اتفاق‌نظر دارند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در [[حق الیقین]] اعتقاد به آن را از [[ضروری دین|ضروریات دین]] دانسته است.<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیة، ج۲، ص۴۴۵.</ref> [[ابن‌تیمیه حرانی|ابن‌تیمیه]]، اصل شفاعت را از باورهایی دانسته که مورد پذیرش همه مسلمانان است و بر این نظر است که روایات مربوط به آن، [[تواتر|متواتر]] بوده و در کتاب‌های صحیح و معتبر حدیثی نقل شده است.<ref>ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> برپایه روایتی که [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده است، اگر کسی شفاعت را انکار کند از شیعیان نیست.<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۷۰.</ref>
همه مسلمانان در ثبوت اصل شفاعت اتفاق‌نظر دارند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ۱۴۱۳ق، ص۴۱۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.</ref> [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در [[حق الیقین]] اعتقاد به آن را از [[ضروری دین|ضروریات دین]] دانسته است.<ref>علامه مجلسی، حق الیقین، انتشارات اسلامیة، ج۲، ص۴۴۵.</ref> [[ابن‌تیمیه حرانی|ابن‌تیمیه]]، اصل شفاعت را از باورهایی دانسته که مورد پذیرش همه مسلمانان است و بر این نظر است که روایات مربوط به آن، [[تواتر|متواتر]] بوده و در کتاب‌های صحیح و معتبر حدیثی نقل شده است.<ref>ابن‌تیمیه، مجموع الفتاوی، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۳۱۳-۳۱۴.</ref> برپایه روایتی که [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق علیه‌السلام|امام صادق(ع)]] نقل کرده است، اگر کسی شفاعت را انکار کند از شیعیان نیست.<ref>شیخ صدوق، الامالی، ۱۴۱۷ق، ص۳۷۰.</ref>


البته در معنا و آثار شفاعت بین فرقه‌ها و عالمان مسلمان اختلاف‌نظر است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹.</ref> از نظر [[امامیه]]، [[اشاعره]] و [[مرجئه]]، شفاعت به معنای دفع ضرر و رفع عذاب و عقاب از گنهکاران است<ref>برای نمونه نگاه کنید به سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref> برخی همچون [[معتزله]] آن را به زیادی [[ثواب و عقاب|ثواب]] و جلب منفعت برای اطاعت‌کنندگان و توبه‌کنندگان معنا کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳.</ref>  
البته در معنا و آثار شفاعت بین فرقه‌ها و عالمان مسلمان اختلاف‌نظر است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹.</ref> از نظر [[امامیه]]، [[اشاعره]] و [[مرجئه]]، شفاعت به معنای دفع ضرر و رفع عذاب و عقاب از گنهکاران است<ref>برای نمونه نگاه کنید به سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۲۹؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref> برخی همچون [[معتزله]] آن را به زیادی [[ثواب و عقاب|ثواب]] و جلب منفعت برای اطاعت‌کنندگان و توبه‌کنندگان معنا کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳.</ref>


گفته می‌شود واژه «شفاعت» با مشتقات آن حدود ۳۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۳.</ref> همچنین در منابع روایی [[شیعه]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۳۹؛ نسائی، سنن النسائی، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۲۹.</ref> روایاتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] در موضوع شفاعت آمده است. همچنین این مسئله از سوی [[متکلم|متکلمان]] و مفسران مسلمان مورد بحث واقع شده است.<ref>فنی اصل، «شفاعت از دیدگاه صدالمتألهین»، ص۱۱۰.</ref> اعتقاد به شفاعت در [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] نیز وجود دارد.<ref> فخر رازی، الشفاعة العظمی فی یوم القیامة، ۱۹۸۸م، ص۷-۱۰.</ref>
گفته می‌شود واژه «شفاعت» با مشتقات آن حدود ۳۰ بار در [[قرآن]] به کار رفته است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۳.</ref> همچنین در منابع روایی [[شیعه]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۰۱؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به بخاری، صحیح البخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۳۹؛ نسائی، سنن النسائی، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۲۹.</ref> روایاتی از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[امامان شیعه|امامان شیعه(ع)]] در موضوع شفاعت آمده است. همچنین این مسئله از سوی [[متکلم|متکلمان]] و مفسران مسلمان مورد بحث واقع شده است.<ref>فنی اصل، «شفاعت از دیدگاه صدالمتألهین»، ص۱۱۰.</ref> اعتقاد به شفاعت در [[یهودیت]] و [[مسیحیت]] نیز وجود دارد.<ref>فخر رازی، الشفاعة العظمی فی یوم القیامة، ۱۹۸۸م، ص۷-۱۰.</ref>


==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
[[پرونده:حدیث شفاعت.jpg|بندانگشتی|حدیث شفاعت، نصب‌شده در [[مسجدالنبی]]]]
[[پرونده:حدیث_شفاعت.jpg|بندانگشتی|حدیث شفاعت، نصب‌شده در [[مسجدالنبی]]]]
شفاعت به‌معنای طلبِ برداشتن عذاب و عِقاب از کسی یا کسانی است که مستحق عذاب و عقابند<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف الرضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۵۰؛ شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و یا به عبارتی نوعی وساطت و میانجیگری در عفو و بخشیدن گناهان است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۵۴.</ref>  
شفاعت به‌معنای طلبِ برداشتن عذاب و عِقاب از کسی یا کسانی است که مستحق عذاب و عقابند<ref>سید مرتضی، رسائل الشریف الرضی، ۱۴۰۵ق، ج۱، ص۱۵۰؛ شیخ طوسی، التبیان، دار إحیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۳.</ref> و یا به عبارتی نوعی وساطت و میانجیگری در عفو و بخشیدن گناهان است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۲۵۴.</ref>
 
===تفاوت معنای دینی و عرفی شفاعت===
===تفاوت معنای دینی و عرفی شفاعت===
[[ناصر مکارم شیرازی]] مفسر شیعه بین معنای دینی شفاعت با معنای عرفی آن تمایز گذاشته و بر این نظر است که در معنای عرفی آن، شفاعت‌کننده از موقعیت، شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض می‌کند؛ بدون آن که تغییری در روحیات شفاعت‌شوندگان صورت گیرد، اما شفاعتی که در قرآن و روایات از آن سخن به میان آمده، بر محور دگرگونی و تغییر در شخص شفاعت‌شونده دور می‌زند؛ یعنی در شفاعت‌شونده موجباتی فراهم می‌آید که از وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به‌وسیله ارتباط با شفاعت‌کننده، خود را در وضعیت مطلوبی قرار می‌دهد که شایسته و مستحق بخشودگی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲.</ref>
[[ناصر مکارم شیرازی]] مفسر شیعه بین معنای دینی شفاعت با معنای عرفی آن تمایز گذاشته و بر این نظر است که در معنای عرفی آن، شفاعت‌کننده از موقعیت، شخصیت و نفوذ خود استفاده کرده و نظر شخص صاحب قدرتی را در مورد مجازات زیردستان خود عوض می‌کند؛ بدون آن که تغییری در روحیات شفاعت‌شوندگان صورت گیرد، اما شفاعتی که در قرآن و روایات از آن سخن به میان آمده، بر محور دگرگونی و تغییر در شخص شفاعت‌شونده دور می‌زند؛ یعنی در شفاعت‌شونده موجباتی فراهم می‌آید که از وضع نامطلوب و در خور کیفر بیرون آمده و به‌وسیله ارتباط با شفاعت‌کننده، خود را در وضعیت مطلوبی قرار می‌دهد که شایسته و مستحق بخشودگی است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، دار الکتب الاسلامیة، ج۱، ص۲۷۱-۲۷۲.</ref>


واژه «شفاعت» از واژه «شَفْع» به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل خودش، برگرفته شده و از همین جهت گفته‌اند شفاعت نیز انضمام فردی به فرد دیگر برای کمک گرفتن از وی است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات راغب، ۱۴۱۲ق، ذیل واژه «شفع».</ref>
===شفاعت تکوینی===
===شفاعت تکوینی===
در آثار برخی متفکران با توجه به آیات قرآن و روایات، معانی دیگری برای شفاعت بیان شده است. برخی شفاعت در آیه «[[آیه ۳ سوره یونس|... مَا مِنْ شَفِیع إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ]]؛ ... هیچ شفیع و واسطه‌ای جز به اذن او نیست.»<ref>سوره یونس، آیه ۳.</ref> را به معنای شفاعت تکوینی دانسته‌اند؛ بدین معنا که علل طبیعی و اسباب مادی که بعضی از آن‌ها بر بعضی دیگر اثر می‌گذارند، همه به اذن خداوند است و هیچ علتی در نظام هستی، مستقل و بی‌تأثیر از او نیست.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۸.</ref>
در آثار برخی متفکران با توجه به آیات قرآن و روایات، معانی دیگری برای شفاعت بیان شده است. برخی شفاعت در آیه «[[آیه ۳ سوره یونس|... مَا مِنْ شَفِیع إِلاَّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ]]؛ ... هیچ شفیع و واسطه‌ای جز به اذن او نیست.»<ref>سوره یونس، آیه ۳.</ref> را به معنای شفاعت تکوینی دانسته‌اند؛ بدین معنا که علل طبیعی و اسباب مادی که بعضی از آن‌ها بر بعضی دیگر اثر می‌گذارند، همه به اذن خداوند است و هیچ علتی در نظام هستی، مستقل و بی‌تأثیر از او نیست.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱، ص۱۶۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۸.</ref>
===شفاعت به معنای هدایت و رهبری===
===شفاعت به معنای هدایت و رهبری===
برخی نیز شفاعت را به معنای هدایت و رهبری در نظر گرفته و بر این باورند که جلوه شفاعتِ شفاعت‌کنندگان در این عالم، هدایت آنان است و لذا کسی که در این عالم از هدایت بی‌بهره بوده در آخرت از شفاعت بی‌بهره است.<ref>خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۰؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.</ref> عالمانی همچون [[مرتضی مطهری]] و [[جعفر سبحانی]]، شفاعت پیامبر(ص) و سایر [[پیامبران]] نسبت به امت‌شان، شفاعت قرآن و حتی شفاعت علما از کسانی که مورد تعلیم و هدایت آنان بوده‌اند را از همین قسم دانسته‌اند.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.</ref>
برخی نیز شفاعت را به معنای هدایت و رهبری در نظر گرفته و بر این باورند که جلوه شفاعتِ شفاعت‌کنندگان در این عالم، هدایت آنان است و لذا کسی که در این عالم از هدایت بی‌بهره بوده در آخرت از شفاعت بی‌بهره است.<ref>خمینی، شرح چهل حدیث، ۱۳۸۰ش، ص۱۵۰؛ مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.</ref> عالمانی همچون [[مرتضی مطهری]] و [[جعفر سبحانی]]، شفاعت پیامبر(ص) و سایر [[پیامبران]] نسبت به امت‌شان، شفاعت قرآن و حتی شفاعت علما از کسانی که مورد تعلیم و هدایت آنان بوده‌اند را از همین قسم دانسته‌اند.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۲۶-۲۳۰؛ سبحانی، الشفاعة فی الکتاب و السنة، قم، ص۲۹-۳۰.</ref>
===رابطه شفاعت با توسل===
 
===رابطه شفاعت با توسل و مغفرت===
به‌گفته [[جعفر سبحانی]]، [[توسل]] اقسامی دارد که یکی از آن‌ها درخواست شفاعت از کسانی است که خداوند به آن‌ها اذن شفاعت داده استبرای همین توسل، کار نیازمندی است که به فردی که نزد خداوند منزلت رفیعی دارد پناه می‌برد و از او طلب شفاعت می‌کند و شفاعت، کار آن فرد است که از خداوند برای آن نیازمند، طلب بخشش می‌کند.<ref>سبحانی، استفتائات، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۵.</ref> در [[دعای توسل]] که از دعاهای مشهور است، دو واژه «شفاعت» و «توسل» با هم آمده و در کنار توسل جستن به [[چهارده معصوم]] از هر کدام از آنان نیز درخواست شفاعت شده است.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۱۰۲، ص۲۴۷-۲۴۹.</ref>
به‌گفته [[جعفر سبحانی]]، [[توسل]] اقسامی دارد که یکی از آن‌ها درخواست شفاعت از کسانی است که خداوند به آن‌ها اذن شفاعت داده استبرای همین توسل، کار نیازمندی است که به فردی که نزد خداوند منزلت رفیعی دارد پناه می‌برد و از او طلب شفاعت می‌کند و شفاعت، کار آن فرد است که از خداوند برای آن نیازمند، طلب بخشش می‌کند.<ref>سبحانی، استفتائات، ۱۳۸۹ش، ج۲، ص۱۵.</ref> در [[دعای توسل]] که از دعاهای مشهور است، دو واژه «شفاعت» و «توسل» با هم آمده و در کنار توسل جستن به [[چهارده معصوم]] از هر کدام از آنان نیز درخواست شفاعت شده است.<ref>علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۱۰۲، ص۲۴۷-۲۴۹.</ref>
===رابطه شفاعت با مغفرت===
 
به‌گفته [[مرتضی مطهری]]، شفاعت، همان [[مغفرت الهی]] است که وقتی به خداوند که منبع خیر و رحمت است نسبت داده می‌شود، «مغفرت» خوانده می‌شود و هنگامی که به واسطه‌های رحمت نسبت داده می‌شود، نام «شفاعت» به خودش می‌گیرد.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۳۵.</ref>
به‌گفته [[مرتضی مطهری]]، شفاعت، همان [[مغفرت الهی]] است که وقتی به خداوند که منبع خیر و رحمت است نسبت داده می‌شود، «مغفرت» خوانده می‌شود و هنگامی که به واسطه‌های رحمت نسبت داده می‌شود، نام «شفاعت» به خودش می‌گیرد.<ref>مطهری، عدل الهی، ۱۳۹۱ش، ص۲۳۵.</ref>


==شفاعت‌کنندگان==
==شفاعت‌کنندگان==
عالمان مسلمان اتفاق‌نظر دارند که پیامبر(ص) از شفاعت‌کنندگان است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹؛ سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.</ref> از نظر آنان منظور از [[مقام محمود]] در آیه «[[آیه ۷۹ سوره اسراء|وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَیٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا]]»،<ref>سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> همان «مقام شفاعت» است که خداوند به پیامبر(ص) وعده داده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۸۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۹۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷.</ref> [[شیخ مفید]] در [[اوائل المقالات (کتاب)|اوائل المقالات]] گفته است که امامیه اجماع دارند بر این که غیر از پیامبر(ص)، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر امامان معصوم(ع)، شیعیان خود را شفاعت می‌کنند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰.</ref> آنان به روایاتی استناد می‌کنند که بر شفیع بودن امام علی و سایر امامان شیعه دلالت می‌کنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۴۱-۴۲.</ref>  
عالمان مسلمان اتفاق‌نظر دارند که پیامبر(ص) از شفاعت‌کنندگان است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹؛ سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۲.</ref> از نظر آنان منظور از [[مقام محمود]] در آیه «[[آیه ۷۹ سوره اسراء|وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَیٰ أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا]]»،<ref>سوره اسراء، آیه ۷۹.</ref> همان «مقام شفاعت» است که خداوند به پیامبر(ص) وعده داده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۲۸۴؛ طبری، جامع البیان، ۱۴۱۲ق، ج۱۵، ص۹۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۱، ص۳۸۷.</ref> [[شیخ مفید]] در [[اوائل المقالات (کتاب)|اوائل المقالات]] گفته است که امامیه اجماع دارند بر این که غیر از پیامبر(ص)، [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر امامان معصوم(ع)، شیعیان خود را شفاعت می‌کنند.<ref>شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰.</ref> آنان به روایاتی استناد می‌کنند که بر شفیع بودن [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] و سایر امامان شیعه دلالت می‌کنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ مفید، اوائل المقالات، ۱۴۱۳ق، ص۷۹-۸۰؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۴۱-۴۲.</ref>


با توجه به آیه «[[آیه ۸۷ سوره مریم|لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً]]،<ref>سوره مریم، آیه ۸۷.</ref> کسانی قادر به شفاعت هستند که نزد خداوند، عهد بسته باشند.<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.</ref> مفسران نظرات مختلفی درباره معنای «عهد» بیان کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref> مفسرانی همچون [[فضل بن حسن طبرسی|طَبرسی]] و [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]] بر این نظرند که منظور از عهد، ایمان به خدا و تصدیق انبیاء او است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref> برخی نیز به [[عمل صالح]]<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.</ref> و برخی به [[توحید]] و [[اسلام]]<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۹.</ref> معنا کرده‌اند. گروهی از مفسران شیعه با استناد به برخی روایات،<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷.</ref> عهد را به [[ولایت امام علی(ع)]] و امامان معصوم(ع) پس از وی، معنا کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حویزی، نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۶۱.</ref>
با توجه به آیه «[[آیه ۸۷ سوره مریم|لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلاَّ مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً]]،<ref>سوره مریم، آیه ۸۷.</ref> کسانی قادر به شفاعت هستند که نزد خداوند، عهد بسته باشند.<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.</ref> مفسران نظرات مختلفی درباره معنای «عهد» بیان کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref> مفسرانی همچون [[فضل بن حسن طبرسی|طَبرسی]] و [[سید محمدحسین طباطبائی|سید محمدحسین طباطبایی]] بر این نظرند که منظور از عهد، ایمان به خدا و تصدیق انبیاء او است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۱۵ق، ج۶، ص۴۵۲؛ طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۱۱۱.</ref> برخی نیز به [[عمل صالح]]<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۷، ص۱۵۰.</ref> و برخی به [[توحید]] و [[اسلام]]<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۹.</ref> معنا کرده‌اند. گروهی از مفسران شیعه با استناد به برخی روایات،<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۵۷.</ref> عهد را به [[ولایت امام علی(ع)]] و امامان معصوم(ع) پس از وی، معنا کرده‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به حویزی، نور الثقلین، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۳۶۱.</ref>
خط ۴۱: خط ۴۳:


==شفاعت‌شوندگان==
==شفاعت‌شوندگان==
{{جعبه نقل قول
{{جعبه نقل قول|عنوان=|نقل‌قول='''و أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكَبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ و الظُّلمِ؛ شفاعت من برای مرتکبان گناهان كبیره است و به مشرکان و ستمگران نمی‌رسد.|منبع=<small>شیخ صدوق، [[الخصال]]، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.</small>|تراز=چپ|عرض=250px|حاشیه=1px|اندازه خط=|رنگ پس‌زمینه=#bacc9e|شکل‌بندی=|پس‌زمینه عنوان=|رنگ خط عنوان=|شکل‌بندی عنوان=|تراز نقل‌قول=وسط|شکل‌بندی نقل‌قول=|گیومه نقل‌قول=|تراز منبع=وسط|شکل‌بندی منبع=|title=پیامبر(ص):}}در این که چه کسانی مورد شفاعت شفاعت‌کنندگان قرار می‌گیرند، میان عالمان مسلمان اختلاف‌نظر است.<ref>بهبهانی، شفاعت، ۱۳۹۲ش، ص۳۳.</ref> [[امامیه]] با استناد به [[آیه ۲۸ سوره انبیاء]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۲۷۷.</ref> و روایاتی از امامان معصوم(ع)،<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۳۴.</ref> بر این باورند که شفاعت، فقط به کسی تعلق می‌گیرد که خدا از دین وی راضی باشد؛ حال چه [[گناهان کبیره|گناه کبیره]] مرتکب شده باشد یا [[گناه صغیره]].<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.</ref> آنان همچنین با توجه به برخی روایات نقل‌شده از امامان معصوم،<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.</ref> توبه‌کنندگان را بی‌نیاز از شفاعت دانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴؛ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.</ref> [[اشاعره]] و [[مرجئه]] نیز همانند امامیه، بر این باورند که مرتکبان کبیره از امت پیامبر(ص) نیز می‌توانند مشمول شفاعت قرار گیرند.<ref>سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶–۴۹۷.</ref> در مقابل، [[معتزله]]، [[خوارج]] و [[زیدیه]] بر این نظرند که شفاعت فقط شامل حال مؤمنانی می‌شود که از گناهان خود توبه کرده‌اند<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳؛ سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۰۶.</ref> و با تمسک به آیاتی از قرآن همچون [[آیه ۴۸ سوره بقره]] و [[آیه ۱۸ سوره غافر]]، [[مرتکب کبیره|مرتکب کبیره‌ای]] که توبه نکرده است را مشمول شفاعت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] ندانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۳.</ref>
|عنوان=
|نقل‌قول= '''و أمّا شَفاعَتِي ففي أصحابِ الكَبائرِ ما خَلا أهلَ الشِّركِ و الظُّلمِ؛ شفاعت من برای مرتکبان گناهان كبیره است و به مشرکان و ستمگران نمی‌رسد.
|منبع= <small>شیخ صدوق، [[الخصال]]، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.</small>
|تراز= چپ
|عرض= 250px
|حاشیه= 1px
|اندازه خط=
|رنگ پس‌زمینه =#bacc9e
|شکل‌بندی =
|پس‌زمینه عنوان =
|رنگ خط عنوان=
|شکل‌بندی عنوان=
|تراز نقل‌قول= وسط
|شکل‌بندی نقل‌قول =
|گیومه نقل‌قول =
|تراز منبع = وسط
|شکل‌بندی منبع =
|title=پیامبر(ص):}}
در این که چه کسانی مورد شفاعت شفاعت‌کنندگان قرار می‌گیرند، میان عالمان مسلمان اختلاف نظر است.<ref>بهبهانی، شفاعت، ۱۳۹۲ش، ص۳۳.</ref> [[امامیه]] با استناد به [[آیه ۲۸ سوره انبیاء]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به طباطبایی، المیزان، انتشارات اسماعیلیان، ج۱۴، ص۲۷۷.</ref> و روایاتی از امامان معصوم(ع)،<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه مجلسی، بحار الانوار، ۱۹۸۳م، ج۸، ص۳۴.</ref> بر این باورند که شفاعت، فقط به کسی تعلق می‌گیرد که خدا از دین وی راضی باشد؛ حال چه [[گناه کبیره]] مرتکب شده باشد یا گناه صغیره.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.</ref> آنان همچنین با توجه به برخی روایات نقل‌شده از امامان معصوم،<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴.</ref> توبه‌کنندگان را بی‌نیاز از شفاعت دانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ۱۴۱۳ق، ج۳، ص۵۷۴؛ شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶.</ref> [[اشاعره]] و [[مرجئه]] نیز همانند امامیه، بر این باورند که مرتکبین کبیره از امت پیامبر اسلام(ص) نیز می‌توانند مشمول شفاعت قرار گیرند.<ref>سیدمرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۷؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶–۴۹۷.</ref> در مقابل، [[معتزله]]، [[خوارج]] و [[زیدیه]] بر این نظرند که شفاعت فقط شامل حال مؤمنانی می‌شود که از گناهان خود توبه کرده‌اند<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۳؛ سید مرتضی، شرح جمل العلم و العمل، ۱۴۱۹ق، ص۱۵۶؛ سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ج۳، ص۲۰۶.</ref> و با تمسک به آیاتی از قرآن همچون [[آیه ۴۸ سوره بقره]] و [[آیه ۱۸ سوره غافر]]، [[مرتکب کبیره|مرتکب کبیره‌ای]] که توبه نکرده است را مشمول شفاعت [[پیامبر(ص)]] ندانسته‌اند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به قاضی عبدالجبار، شرح الاصول الخمسة، ۱۴۲۲ق، ص۴۶۴؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۱۳.</ref>


امامیه و سایر فرقه‌های مسلمان با تمسک به آیاتی همچون [[آیه ۱۸ سوره غافر]]<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref> و روایاتی از پیامبر(ص)<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۲، ص۱۴۴۰.</ref> و امامان شیعه(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.</ref> اتفاق نظر دارند که مشرکان و کافران مشمول شفاعت قرار نمی‌گیرند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref>
امامیه و سایر فرقه‌های مسلمان با تمسک به آیاتی همچون [[آیه ۱۸ سوره غافر]]<ref>فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref> و روایاتی از پیامبر(ص)<ref>برای نمونه نگاه کنید به ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، دار إحیاء الکتب العربیة، ج۲، ص۱۴۴۰.</ref> و امامان شیعه(ع)<ref>برای نمونه نگاه کنید به شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۵۵.</ref> اتفاق نظر دارند که مشرکان و کافران مشمول شفاعت قرار نمی‌گیرند.<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۱۴۱۴ق، ص۶۶؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۳، ص۴۹۶.</ref>