پرش به محتوا

هشام بن حکم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۳: خط ۹۳:
دربارۀ اثبات وجود خدا، [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] در [[توحید صدوق|التوحید]]<ref>ص ۲۸۹</ref> از هشام نقل کرده که وی از طریق معرفت خویش، پیدایش و ویژگیهای جسمانی‌اش، بر وجود خدا استدلال کرده است.
دربارۀ اثبات وجود خدا، [[شیخ صدوق|ابن بابویه]] در [[توحید صدوق|التوحید]]<ref>ص ۲۸۹</ref> از هشام نقل کرده که وی از طریق معرفت خویش، پیدایش و ویژگیهای جسمانی‌اش، بر وجود خدا استدلال کرده است.


تشبیه و تجسیم از جمله عقاید منسوب به هشام بن حکم و [[هشامیه]] است. اصل این عقیده از هشام دانسته شده و [[شیعه|شیعیان]] نخستین نیز قائل به تجسیم معرفی شده‌اند.<ref>رجوع کنید به: خیاط، ص۶۰؛ اشعری، ص۳۱ ۳۳؛ بغدادی، ص۶۶؛ شهرستانی، ج۱، ص۳۰۸</ref>
تشبیه و تجسیم از جمله عقاید منسوب به هشام بن حکم و [[هشامیه]] است. .<ref>رجوع کنید به: خیاط، ص۶۰؛ اشعری، ص۳۱ ۳۳؛ بغدادی، ص۶۶؛ شهرستانی، ج۱، ص۳۰۸</ref>
 
ولی استناد آنها به هشام نیز جای تأمل دارد و صحیح به نظر نمی‌رسد؛ رجوع کنید به: اسعدی، ص۱۱۸ ۱۲۱؛مامقانی، ج۳، ص۳۰۰؛ شرف الدین، ص۴۲۰ ۴۲۱</ref>گروهی بر آن‌اند که این اعتقاد، باور او پیش از گرویدن به [[امام صادق(ع)]] بوده است.<ref>رجوع کنید به: شوشتری، ج۱، ص۳۶۵ ۳۶۶؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰؛ مدرس یزدی، ص۶۷؛ شرف الدین، ص۴۲۰</ref>
بر اساس برخی منابع، هشام بر اعتقاد به تجسیم سه دلیل اقامه کرده است.<ref>رجوع کنید به: کلینی، ج۱، ص۱۰۵ ۱۰۶؛ اشعری، ص۳۱ ۳۳؛ ابن بابویه، ۱۳۷۵ش، ص۹۹؛ اما نه تنها این ادله تمام نیست، بلکه استناد آنها به هشام نیز جای تأمل دارد و صحیح به نظر نمی‌رسد؛ رجوع کنید به: اسعدی، ص۱۱۸ ۱۲۱</ref>
 
دانشمندان [[شیعه]] در برابر نسبت [[تجسیم]] به هشام واکنشهای متعددی داشته‌اند. برخی از اساس منکر اعتقاد هشام به تجسیم‌اند و این نسبت را ساخته و پرداختۀ مخالفان وی می‌دانند.<ref>از جمله رجوع کنید به: مامقانی، ج۳، ص۳۰۰؛ شرف الدین، ص۴۲۰ ۴۲۱</ref> گروهی بر آن‌اند که این اعتقاد، باور او پیش از گرویدن به [[امام صادق(ع)]] بوده است.<ref>رجوع کنید به: شوشتری، ج۱، ص۳۶۵ ۳۶۶؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰؛ مدرس یزدی، ص۶۷؛ شرف الدین، ص۴۲۰</ref> برخی این سخن او را که خداوند جسمی نه مانند اجسام است، در مقام معارضه با [[معتزله (اصول مذهب)|معتزله]] یا [[ابوالهذیل علاف|ابوالهذیل]] یا [[هشام بن سالم جوالیقی]] دانسته‌اند.<ref>شریف مرتضی، ج۱، ص۸۳ ۸۴؛ شهرستانی، ج۱، ص۳۰۷ ۳۰۸؛ مجلسی، ج۳، ص۲۹۰</ref>


'''جبر و اختیار'''{{سخ}}
'''جبر و اختیار'''{{سخ}}
دربارۀ دیدگاه‌های هشام راجع به جبر و اختیار، گزارش‌های متفاوتی رسیده است. برخی او را معتقد به جبر دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به: ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۴۲ همو، تأویل مختلف الحدیث، ص۳۵؛ خیاط، ص۶؛ ابن عبدربه، ج۲، ص۲۳۶؛ مقدسی، ج۵، ص۱۳۲</ref> ولی بزرگان شیعه، از جمله [[شریف مرتضی]]،<ref>ج ۱، ص۸۶ ۸۷</ref> این سخنان را بی‌اعتبار دانسته‌اند، زیرا روایات [[ائمه]] و روایات مدح هشام، احتمال [[جبر و اختیار|جبرگرایی]] او را مردود می‌کنند، به ویژه که برخی روایاتِ نفی جبر را خود هشام گزارش کرده است.<ref>رجوع کنید به: مجلسی، ج۵، ص۱۸ ۲۰</ref>از سوی دیگر، از اعتقاد هشام به [[جبر و اختیار|اختیار]]، سخن گفته شده است، نظیر این که وی در اثبات حدوث علم الهی استدلال کرده است که علم پیشین با تکلیف و اختیار انسان تنافی دارد.<ref>رجوع کنید به: بغدادی، ص۶۷</ref>
دربارۀ دیدگاه‌های هشام راجع به جبر و اختیار، گزارش‌های متفاوتی رسیده است. برخی او را معتقد به جبر دانسته‌اند.<ref>رجوع کنید به: ابن قتیبه، عیون الاخبار، ج۲، ص۱۴۲ همو، تأویل مختلف الحدیث، ص۳۵؛ خیاط، ص۶؛ ابن عبدربه، ج۲، ص۲۳۶؛ مقدسی، ج۵، ص۱۳۲</ref> ولی بزرگان شیعه، از جمله [[شریف مرتضی]]،<ref>ج ۱، ص۸۶ ۸۷</ref> این سخنان را بی‌اعتبار دانسته‌اند، زیرا روایات [[ائمه]] و روایات مدح هشام، احتمال [[جبر و اختیار|جبرگرایی]] او را مردود می‌کنند، به ویژه که برخی روایاتِ نفی جبر را خود هشام گزارش کرده است.<ref>رجوع کنید به: مجلسی، ج۵، ص۱۸ ۲۰</ref>
 
بر اساس گزارش [[اشعری]]،<ref>ص ۴۰ ۴۱</ref> جعفربن حرب گفته است که هشام افعال انسان را از جهتی اختیاری و از جهتی اضطراری می‌دانسته است؛ از این نظر که انسان آنها را اراده و کسب کرده، اختیاری است و از این نظر که صدور آن فعل، منوط به حدوث سبب مهیج است، اضطراری است. فهم دقیق‌تر بیان هشام، به فهم مفهوم سبب مهیج منوط است، اما در هر صورت، از سبب مهیج نمی‌توان [[جبر و اختیار|جبر]] را نتیجه گرفت، زیرا در روایات، در عین نفی جبر، سبب مهیج از ارکان استطاعت دانسته شده است. بنابراین، نظر هشام بر [[امر بین الامرین]] قابل حمل است.<ref>رجوع کنید به: اسعدی، ص۱۷۷ ۱۸۱</ref>


'''جهان شناسی'''{{سخ}}
'''جهان شناسی'''{{سخ}}
خط ۱۱۰: خط ۱۰۵:


'''انسان شناسی'''{{سخ}}
'''انسان شناسی'''{{سخ}}
هشام حقیقت انسان را غیرجسمانی می‌دانست. وی در مناظره با [[نظّام]]، به جسمانی نبودن روح تصریح کرده است.<ref>رجوع کنید به: مقدسی، ج۲، ص۱۲۳ ۱۲۴</ref> افزون بر این، [[شیخ مفید]] در المسائل السّرویه،<ref>ص۵۷ ۵۹</ref> در پاسخ به پرسشی دربارۀ حقیقتِ انسان، آن را شیئی قائم به نفس دانسته است که حجم و حیز ندارد و ترکیب، سکون، حرکت، اتصال، و انفصال در آن روا نیست. مفید خود را در این قول تابع نوبختیان و هشام بن حکم شمرده است.<ref>نیز رجوع کنید به: همو، ۱۴۱۴، ص۷۷</ref>
هشام حقیقت انسان را غیرجسمانی می‌دانست. وی در مناظره با [[نظّام]]، به جسمانی نبودن روح تصریح کرده است.<ref>رجوع کنید به: مقدسی، ج۲، ص۱۲۳ ۱۲۴</ref> افزون بر این، [[شیخ مفید]] در المسائل السّرویه،<ref>ص۵۷ ۵۹</ref>  
 
هشام بن حکم به جاودانگی انسان نیز باور داشته و در همین موضوع با نظّام مناظره کرده و بر اینکه اهل بهشت در آن جاودان‌اند، استدلال کرده است.<ref>رجوع کنید به: کشّی، ص۲۷۴ ۲۷۵؛ مقدسی، ج۲، ص۱۲۱ ۱۲۲</ref>
هشام بن حکم به جاودانگی انسان نیز باور داشته و در همین موضوع با نظّام مناظره کرده، بر اینکه اهل بهشت در آن جاودان‌اند، استدلال کرده است.<ref>رجوع کنید به: کشّی، ص۲۷۴ ۲۷۵؛ مقدسی، ج۲، ص۱۲۱ ۱۲۲</ref>


===نبوت===
===نبوت===
۱۸٬۴۱۲

ویرایش