پرش به محتوا

ابودرداء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
==نسب==
==نسب==
در ضبط نام پدر و سلسله نسب او اختلافاتی وجود دارد، چنانکه نام پدرش را ثعلبه، عامر و مالک نیز نوشته‌اند.<ref>نک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۲۷.</ref> همچنین برخی «عویمر» را لقب ابودرداء و نام او را عامر دانسته‌اند.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳(۲)،ص۲۶؛ حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۳۶.</ref> ابودرداء پیش از [[بعثت]] [[پیامبر(ص)]] به تجارت اشتغال داشت و آخرین کس از خاندان خود بود که [[اسلام]] آورد.
در ضبط نام پدر و سلسله نسب او اختلافاتی وجود دارد، چنانکه نام پدرش را ثعلبه، عامر و مالک نیز نوشته‌اند.<ref>نک: ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۲۶۸؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۳، ص۱۲۲۷.</ref> همچنین برخی «عویمر» را لقب ابودرداء و نام او را عامر دانسته‌اند.<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳(۲)،ص۲۶؛ حاکم، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۳۶.</ref> ابودرداء پیش از [[بعثت]] [[پیامبر(ص)]] به تجارت اشتغال داشت و آخرین کس از خاندان خود بود که [[اسلام]] آورد.
 
==خصوصیات==
ابودرداء در قدیمی‌ترین منابع به عنوان حکیمی عابد{{یاد| [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در[[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] از تنبیه الخاطر نقل کرده که [[سلمان فارسی|سلمان]] به منزل ابو الدراد رفت وچون وضع نابسامان همسرش را از نظر لباس و...دید  در منزل او ماند و ابوالدردا را مجبور به خوردن غذا کرد و شب هنگام که ابوالدردا برای [[عبادت]] برخاست به او گفت: ای ابوالدرا [[خدا|خدایت]] بر تو حق دارد وبدنت بر تو حق دارد و خانواده‌ات برتو حق دارد تو باید حقوق همه را ادا کنی هم [[روزه]] بگیر و هم بخور، هم [[نماز]] بخوان و هم بخواب و حق هر کس و هر چیزی را ادا کن [وأعطِ كلَّ ذي حقٍ حقَّه] ابوالدردا  نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] رفت وسخن سلمان را بازگو کرد پیامبر هم مثل سخن سلمان را به او گفت. مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق،  ج۷۰، ص۱۲۸.}} شناخت می‌شد.<ref>نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۹۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴(۱)، ص۷۷.</ref> و [[ابونعیم اصفهانی]]، ضمن وصف او به عارف متفکر و [[حکیم]] عابد، پاره‌ای از سخنان حکمت‌آمیز او را نقل کرده است.<ref>ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۰۸۲۲۷.</ref> مواعظ ابودرداء در بسیاری از آثار اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است.<ref>نک: ابوعلی مسکویه، الحکمة الخالدة، ص۱۲۶، ۱۷۶؛ ماوردی، ادب الدنیا و الدین، ص۱۰۲، جاهای مختلف.</ref>
==اسلام آوردن ابودرداء==
==اسلام آوردن ابودرداء==
او در خانه [[بت|بتی]] داشت که [[عبدالله بن رواحه]]، دوست صمیمیش در [[جاهلیت]] و [[اسلام]]، آن را درهم شکست و پس از آن وی همراه با ابن رواحه به حضور [[رسول خدا(ص)]] رسید و مسلمان شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۹۱.</ref> پیغمبر(ص) میان او و [[سلمان فارسی]] احتمالاً پیش از [[جنگ بدر]] [[عقد برادری|عقد برادری]] <ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن حبیب، المحبّر، ص۷۵.</ref> و یا میان او و عوف بن مالک برقرار ساخت. <ref>عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۱۷۶.</ref>به نقل [[سیوطی]]، وی در روز بدر اسلام آورد و در [[جنگ احد]] شرکت داشت.<ref>سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، ج۱، ص۲۴۴.</ref>
او در خانه [[بت|بتی]] داشت که [[عبدالله بن رواحه]]، دوست صمیمیش در [[جاهلیت]] و [[اسلام]]، آن را درهم شکست و پس از آن وی همراه با ابن رواحه به حضور [[رسول خدا(ص)]] رسید و مسلمان شد.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۹۱.</ref> پیغمبر(ص) میان او و [[سلمان فارسی]] احتمالاً پیش از [[جنگ بدر]] [[عقد برادری|عقد برادری]] <ref>ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۱۵۲؛ ابن حبیب، المحبّر، ص۷۵.</ref> و یا میان او و عوف بن مالک برقرار ساخت. <ref>عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج۸، ص۱۷۶.</ref>به نقل [[سیوطی]]، وی در روز بدر اسلام آورد و در [[جنگ احد]] شرکت داشت.<ref>سیوطی، حسن المحاضرة فی تاریخ مصر و القاهرة، ج۱، ص۲۴۴.</ref>
خط ۳۹: خط ۴۰:
==راوی ماجرای مناجات و راز و نیاز خاص امام علی(ع)==
==راوی ماجرای مناجات و راز و نیاز خاص امام علی(ع)==
براساس برخی گزارش‌ها وی در جمعی از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] با سوگند یاد کرد که [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]  پارساترين و كوشاترينِ مردمان در عبادت  است و در بیان علت این ادعا گفت که در شبی از شب‌ها  على بن ابى طالب را در باغات بنى نجّار ديدم كه از اطرافيانش جدا شد و از آنها مخفى شد و در انبوه درختان نخل ، پنهان شد با خود گفتم : حتما به خانه اش رفت . ناگهان ، ناله‌اى غمگين و نغمه سوزناکی شنيدم كه مى‌گفت : «پروردگارا! چه بسیار گرفتارى که از دوش من برداشتى و آن را با نعمت‌هایت عوض کردى ! و چه بسيار خطاهايى كه به كَرَمت از آشكار ساختن آن ، پرهیز كردى ! پروردگارا! اگر عمر من در نافرمانى تو طولانى شد و [[گناه]] من در [[نامه اعمال|نامه عملم]] افزون گشت ، من جز بخششِ تو را آرزومند نيستم و جز به خشنودى تو اميد ندارم» . {{یاد| إلهي، كَمْ مِنْ موبقةٍ حملتَ عني فقابلتُها بنعمتك، وكم من جريرةٍ تكرَّمتَ عن كشفها بكرمك، إلهي إن طال في عصيانك عُمري، وعَظُم في الصّحِف ذنبي، فما أنا مؤمِّلٌ غير غفرانك، ولا أنا براجٍ غير رضوانك. }}آن گاه ، على بسيار گريست و دیگر هیچ صدايى از او نشنیدم و حرکتى نديدم . با خود گفتم : حتما به خاطر شبْ بيدارى ، خواب بر او غلبه كرده است بروم وى را براى نماز صبح بيدار كنم  و چون نزدش آمدم . دیدم که مثل چوب افتاده است . تکانش دادم ، تكان نخورد...گفتم : [[آیه استرجاع| إنّا للّه و إنا إليه راجعون]]! به خدا سوگند ، على بن ابى طالب درگذشت . سريع به خانه اش آمدم تا خبر درگذشتش را به خانواده اش بدهم . [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه عليهاالسلام]] پرسید: «ابو درداء! چه طور بود و داستانش چيست؟»  و چون همه داستان را به وى گفتم فرمود : اى ابو درداء! به خدا سوگند كه آن ، حالتِ بيخود شدنى است كه از خوف خدا به او دست مى دهد» . <ref>صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، صص۱۳۷-۱۳۸.</ref>
براساس برخی گزارش‌ها وی در جمعی از [[صحابه|اصحاب پیامبر]] با سوگند یاد کرد که [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]]  پارساترين و كوشاترينِ مردمان در عبادت  است و در بیان علت این ادعا گفت که در شبی از شب‌ها  على بن ابى طالب را در باغات بنى نجّار ديدم كه از اطرافيانش جدا شد و از آنها مخفى شد و در انبوه درختان نخل ، پنهان شد با خود گفتم : حتما به خانه اش رفت . ناگهان ، ناله‌اى غمگين و نغمه سوزناکی شنيدم كه مى‌گفت : «پروردگارا! چه بسیار گرفتارى که از دوش من برداشتى و آن را با نعمت‌هایت عوض کردى ! و چه بسيار خطاهايى كه به كَرَمت از آشكار ساختن آن ، پرهیز كردى ! پروردگارا! اگر عمر من در نافرمانى تو طولانى شد و [[گناه]] من در [[نامه اعمال|نامه عملم]] افزون گشت ، من جز بخششِ تو را آرزومند نيستم و جز به خشنودى تو اميد ندارم» . {{یاد| إلهي، كَمْ مِنْ موبقةٍ حملتَ عني فقابلتُها بنعمتك، وكم من جريرةٍ تكرَّمتَ عن كشفها بكرمك، إلهي إن طال في عصيانك عُمري، وعَظُم في الصّحِف ذنبي، فما أنا مؤمِّلٌ غير غفرانك، ولا أنا براجٍ غير رضوانك. }}آن گاه ، على بسيار گريست و دیگر هیچ صدايى از او نشنیدم و حرکتى نديدم . با خود گفتم : حتما به خاطر شبْ بيدارى ، خواب بر او غلبه كرده است بروم وى را براى نماز صبح بيدار كنم  و چون نزدش آمدم . دیدم که مثل چوب افتاده است . تکانش دادم ، تكان نخورد...گفتم : [[آیه استرجاع| إنّا للّه و إنا إليه راجعون]]! به خدا سوگند ، على بن ابى طالب درگذشت . سريع به خانه اش آمدم تا خبر درگذشتش را به خانواده اش بدهم . [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه عليهاالسلام]] پرسید: «ابو درداء! چه طور بود و داستانش چيست؟»  و چون همه داستان را به وى گفتم فرمود : اى ابو درداء! به خدا سوگند كه آن ، حالتِ بيخود شدنى است كه از خوف خدا به او دست مى دهد» . <ref>صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، صص۱۳۷-۱۳۸.</ref>
==خصوصیات==
ابودرداء در قدیمی‌ترین منابع به عنوان حکیمی عابد{{یاد| [[محمدباقر مجلسی|علامه مجلسی]] در[[بحار الانوار (کتاب)|بحارالانوار]] از تنبیه الخاطر نقل کرده که [[سلمان فارسی|سلمان]] به منزل ابو الدراد رفت وچون وضع نابسامان همسرش را از نظر لباس و...دید  در منزل او ماند و ابوالدردا را مجبور به خوردن غذا کرد و شب هنگام که ابوالدردا برای [[عبادت]] برخاست به او گفت: ای ابوالدرا [[خدا|خدایت]] بر تو حق دارد وبدنت بر تو حق دارد و خانواده‌ات برتو حق دارد تو باید حقوق همه را ادا کنی هم [[روزه]] بگیر و هم بخور، هم [[نماز]] بخوان و هم بخواب و حق هر کس و هر چیزی را ادا کن [وأعطِ كلَّ ذي حقٍ حقَّه] ابوالدردا  نزد [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر]] رفت وسخن سلمان را بازگو کرد پیامبر هم مثل سخن سلمان را به او گفت. مجلسی، بحارالانوار،۱۴۰۳ق،  ج۷۰، ص۱۲۸.}} شناخت می‌شد.<ref>نک: ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۹۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴(۱)، ص۷۷.</ref> و [[ابونعیم اصفهانی]]، ضمن وصف او به عارف متفکر و [[حکیم]] عابد، پاره‌ای از سخنان حکمت‌آمیز او را نقل کرده است.<ref>ابونعیم، حلیة الاولیاء، ج۱، ص۲۰۸۲۲۷.</ref> مواعظ ابودرداء در بسیاری از آثار اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است.<ref>نک: ابوعلی مسکویه، الحکمة الخالدة، ص۱۲۶، ۱۷۶؛ ماوردی، ادب الدنیا و الدین، ص۱۰۲، جاهای مختلف.</ref>
==فعالیت‌های نظامی و سیاسی ابودرداء==
==فعالیت‌های نظامی و سیاسی ابودرداء==
در جریان فتوح [[شام]] ابودرداء با سپاه [[اسلام]] به آن دیار رفت و سرپرست یکی از دو قرارگاه مسلمانان در آن ناحیه بود.<ref>بسوی، المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۲۹۸.</ref> وی همچنین در [[جنگ یرموک]] ([[سال ۱۳ قمری|۱۳ق]]) قضای سپاه [[اسلام]] را عهده‌دار بود.<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۹۷</ref> گفته‌اند که ابودرداء در [[سال ۲۷ قمری|۲۷ق]] در فتح [[جزیره قبرس]] شرکت داشته است.<ref>نک: بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۵۴؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۲۵۸</ref> ابن کثیر نیز نام او و [[ابوامامه باهلی]] را در شمار کسانی آورده که مردم را به خونخواهی [[عثمان]] تشویق می‌کردند،<ref>ابن کثیر، البدایة، دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان :الناشر، ج۷، ص۲۲۸</ref> ولی این روایت‌ها تنها با قول غیر مشهور در مورد تاریخ وفات ابودرداء ([[سال ۳۸ هجری قمری |۳۸]] یا [[سال ۳۹ هجری قمری|۳۹ق]]، پس از [[جنگ صفین|واقعه صفین]]) سازگاری دارد.<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۹؛ ابن‌اثیر، اُسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۰.</ref>
در جریان فتوح [[شام]] ابودرداء با سپاه [[اسلام]] به آن دیار رفت و سرپرست یکی از دو قرارگاه مسلمانان در آن ناحیه بود.<ref>بسوی، المعرفة و التاریخ، ج۳، ص۲۹۸.</ref> وی همچنین در [[جنگ یرموک]] ([[سال ۱۳ قمری|۱۳ق]]) قضای سپاه [[اسلام]] را عهده‌دار بود.<ref>طبری، تاریخ، ج۳، ص۳۹۷</ref> گفته‌اند که ابودرداء در [[سال ۲۷ قمری|۲۷ق]] در فتح [[جزیره قبرس]] شرکت داشته است.<ref>نک: بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۵۴؛ طبری، تاریخ، ج۴، ص۲۵۸</ref> ابن کثیر نیز نام او و [[ابوامامه باهلی]] را در شمار کسانی آورده که مردم را به خونخواهی [[عثمان]] تشویق می‌کردند،<ref>ابن کثیر، البدایة، دار إحياء التراث العربي - بيروت - لبنان :الناشر، ج۷، ص۲۲۸</ref> ولی این روایت‌ها تنها با قول غیر مشهور در مورد تاریخ وفات ابودرداء ([[سال ۳۸ هجری قمری |۳۸]] یا [[سال ۳۹ هجری قمری|۳۹ق]]، پس از [[جنگ صفین|واقعه صفین]]) سازگاری دارد.<ref>ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۲۲۹؛ ابن‌اثیر، اُسد الغابه، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۰.</ref>
confirmed، protected، templateeditor
۲۳۰

ویرایش