پرش به محتوا

ابراهیم بن ادهم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ویکی سازی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''اِبراهیم بن اَدهَم''' ([[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰]]-[[۱۶۱ق]]) از عارفان و معاصر سه تن از [[امامان شیعه]]، یعنی [[امام سجاد(ع)]]، [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] است. نام او در کتب [[رجال]]ی متقدم شیعی ذکر نشده است، اما برخی او را از شیعیان [[صوفی]] دانسته‌اند.
'''اِبراهیم بن اَدهَم''' ([[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰]]-[[۱۶۱ق]]) از عارفان و معاصر سه تن از [[امامان شیعه]]، یعنی [[امام سجاد(ع)]]، [[امام باقر(ع)]] و [[امام صادق(ع)]] است. نام او در کتب [[رجال]]ی متقدم شیعی ذکر نشده است، اما برخی او را از شیعیان [[صوفی]] دانسته‌اند.


وی از خانواده اشراف و حاکمان [[بلخ]] بوده، اما ناگهان به [[زهد]] گرایش یافت. ابراهیم پس از [[توبه]] به سمت [[مکه]] رفت و در آنجا با بزرگان صوفی همچون [[سفیان ثوری]] و [[فضیل عیاض]] هم‌صحبت شد. وی پس از مدتی به سمت [[شام]] رفته و تا آخر عمر در آنجا ماند. او سرسلسله برخی از طریقت‌های صوفی مانند طریقت ادهمیه و نقشبندیه دانسته شده است.
وی از خانواده اشراف و حاکمان [[بلخ]] بوده، اما ناگهان به [[زهد]] گرایش یافت. ابراهیم پس از [[توبه]] به سمت [[مکه]] رفت و در آنجا با بزرگان صوفی همچون [[سفیان ثوری]] و [[فضیل عیاض]] هم‌صحبت شد. وی پس از مدتی به سمت [[شام]] رفته و تا آخر عمر در آنجا ماند. او سرسلسله برخی از [[طریقت|طریقت‌های صوفی]] مانند طریقت ادهمیه و نقشبندیه دانسته شده است.


زندگی، نصایح و گزارش اعمال و رفتار ابراهیم ادهم، در بسیاری از آثار عرفانی بیان شده است. او، [[ازدواج]] و [[فرزندآوری]] را مغایر با [[زهد]] می‌دانسته است. [[شقیق بلخی]]، مشهورترین شاگرد ابراهیم ادهم معرفی شده است.
زندگی، نصایح و گزارش اعمال و رفتار ابراهیم ادهم، در بسیاری از آثار عرفانی بیان شده است. او، [[ازدواج]] و [[فرزندآوری]] را مغایر با [[زهد]] می‌دانسته است. [[شقیق بلخی]]، مشهورترین شاگرد ابراهیم ادهم معرفی شده است.


== زندگی‌نامه ==
==زندگی‌نامه==
ابراهیم بن ادهم بن سلیمان بن منصور بلخی، از بزرگان مکتب [[زهد]]<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۴.</ref> و از [[عارفان]] قرن دوم هجری دانسته می‌شود.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۰.</ref> کنیه او ابواسحاق<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> و به او «العجلی» نیز گفته شده است.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷، ج۱۰، ص۱۳۵.</ref> ابراهیم ادهم در سال [[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰ق]]<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> یا [[سال ۱۰۰ هجری قمری|۱۰۰ق]]<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref> در خانواده‌ای غیر عرب<ref>پیرجمال اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۳۳۲.</ref> یا از اعراب [[بنی‌ تمیم]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۴؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> در شهر [[بلخ]] که جزئی از [[خراسان بزرگ|خراسان]] بود، متولد شد.<ref>سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۱۵.</ref> ذهبی نویسنده کتاب تاریخ الاسلام معتقد است او در سفر والدینش برای انجام [[حج]]، در [[مکه]] به دنیا آمد.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۵.</ref>
ابراهیم بن ادهم بن سلیمان بن منصور بلخی، از بزرگان مکتب [[زهد]]<ref>سهرودی، عوارف المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۴.</ref> و از [[عارفان]] قرن دوم هجری دانسته می‌شود.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۰.</ref> کنیه او ابواسحاق<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> و به او «العجلی» نیز گفته شده است.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷، ج۱۰، ص۱۳۵.</ref> ابراهیم ادهم در سال [[سال ۸۰ هجری قمری|۸۰ق]]<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> یا [[سال ۱۰۰ هجری قمری|۱۰۰ق]]<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۸۷-۳۸۸.</ref> در خانواده‌ای غیر عرب<ref>پیرجمال اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۳۳۲.</ref> یا از اعراب [[بنی‌ تمیم]]<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۴؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> در شهر [[بلخ]] که جزئی از [[خراسان بزرگ|خراسان]] بود، متولد شد.<ref>سلمی، طبقات الصوفیه، ۱۴۲۴ق، ص۱۵.</ref> ذهبی نویسنده کتاب تاریخ الاسلام معتقد است او در سفر والدینش برای انجام [[حج]]، در [[مکه]] به دنیا آمد.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۵.</ref>
خط ۳۹: خط ۳۹:
کتاب‌های مختلف از جمله آثار عرفانی، درباره زندگی‌نامه، رفتار و نصایح او، مطالبی بیان کرده‌اند.<ref>برای نمونه ببینید: عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۹۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۱۳۷۴ش، ص۳۴۵، ۴۳۰، ۴۵۵؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۹؛ مستملی بخاریی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۲۶؛ نسفی، راز ربانی اسرار الوحی سبحانی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۷، ۱۶۳؛ سهروردی، عوارف المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۳؛ غزالی، ترجمه احیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۱۸۵؛ سلمی، مجموعة آثار السلمی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۶۶؛ غزالی، کیمیای سعادت، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۶۳؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۴۵۱؛ سمعانی، روح الأرواح فی شرح أسماء الملک الفتاح، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۹، ۵۱۳؛ انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۲؛ مشکینی، نصایح و سخنان چهارده معصوم(ع) و هزار و یک سخن، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۵؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۲۲۰؛ دیلمی، ترجمه إرشاد القلوب دیلمی، ۱۳۴۹ش، ج۲، ص۲۷۷؛ کراجکی، نزهة النواظر، تهران، ص۷۷؛ جامی، نفحات الأنس، ۱۸۵۸م، ص۴</ref> برخی منابع مانند [[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیای عطار نیشابوری]]، از دیدار وی با [[خضر نبی]] و آگاهی‌اش از [[اسم اعظم خداوند]] سخن گفته‌اند.<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۸؛ شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۱؛ ابن خمیس الموصلی، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۱. </ref>
کتاب‌های مختلف از جمله آثار عرفانی، درباره زندگی‌نامه، رفتار و نصایح او، مطالبی بیان کرده‌اند.<ref>برای نمونه ببینید: عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۹۴؛ قشیری، رساله قشیریه، ۱۳۷۴ش، ص۳۴۵، ۴۳۰، ۴۵۵؛ هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۹؛ مستملی بخاریی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۲۶؛ نسفی، راز ربانی اسرار الوحی سبحانی، ۱۳۷۸ش، ص۱۲۷، ۱۶۳؛ سهروردی، عوارف المعارف، ۱۳۷۵ش، ص۳؛ غزالی، ترجمه احیاء علوم الدین، ۱۳۸۶ش، ج۳، ص۱۸۵؛ سلمی، مجموعة آثار السلمی، ۱۳۶۹ش، ج۱، ص۳۶۶؛ غزالی، کیمیای سعادت، ۱۳۸۳ش، ج۱، ص۳۶۳؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۵، ص۴۵۱؛ سمعانی، روح الأرواح فی شرح أسماء الملک الفتاح، ۱۳۸۴ش، ص۱۶۹، ۵۱۳؛ انصاریان، عرفان اسلامی، ۱۳۸۶ش، ج۲، ص۴۶۲؛ مشکینی، نصایح و سخنان چهارده معصوم(ع) و هزار و یک سخن، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۵؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۲۲۰؛ دیلمی، ترجمه إرشاد القلوب دیلمی، ۱۳۴۹ش، ج۲، ص۲۷۷؛ کراجکی، نزهة النواظر، تهران، ص۷۷؛ جامی، نفحات الأنس، ۱۸۵۸م، ص۴</ref> برخی منابع مانند [[تذکرة الاولیاء (کتاب)|تذکرة الاولیای عطار نیشابوری]]، از دیدار وی با [[خضر نبی]] و آگاهی‌اش از [[اسم اعظم خداوند]] سخن گفته‌اند.<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۸؛ شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۱؛ ابن خمیس الموصلی، مناقب الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۱. </ref>


=== گرایش به زهد ===
===گرایش به زهد===
منابع مختلف اسلامی، دلایل مختلفی برای گرایش ابراهیم ادهم به [[زهد]] و کناره‌گیری از دنیا بیان کرده‌اند؛ از جمله شنیدن صدایی غیبی وقتی می‌خواست به شکار بپردازد،<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۳۵؛ سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۷؛ مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۹۵؛ زقزوق، موسوعة التصوف الاسلامی، ۱۴۳۰ق، ص۲۰۲؛ ابن خمیس الموصلی، مناقب الأبرار و محاسن الأخیار فی طبقات الصوفیه، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۱.</ref> یا به زبان آمدن آهو،<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> یا دیدن کارگری که با کمترین امکانات از زندگی خود لذت می‌برد.<ref>مظاهری، اخلاق و جوان، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۰۳.</ref> طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، ابراهیم ادهم دلیل انتخاب [[زهد]] و ترک دنیا را مواردی مانند ترس از [[وحشت قبر]]، طولانی بودن سفر [[قیامت]] و نداشتن توشه کافی، جباریت [[خداوند]] و نداشتن عذر موجه عنوان کرده است.<ref>مشکینی، نصایح و سخنان چهارده معصوم(ع) و هزار و یک سخن، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۵.</ref> {{یاد| در ارتباط با گرایش زهد دلائل مختلف دیگری نیز وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کن به: عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۶؛ فاطمی، گنجینه اخلاق؛ جامع الدرر فاطمی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۴؛ مستملی بخاریی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۰۲.}}
منابع مختلف اسلامی، دلایل مختلفی برای گرایش ابراهیم ادهم به [[زهد]] و کناره‌گیری از دنیا بیان کرده‌اند؛ از جمله شنیدن صدایی غیبی وقتی می‌خواست به شکار بپردازد،<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۱۰، ص۱۳۵؛ سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۷؛ مناوی، الکواکب الدریة فی تراجم السادة الصوفیة، ۱۹۹۹م، ج۱، ص۱۹۵؛ زقزوق، موسوعة التصوف الاسلامی، ۱۴۳۰ق، ص۲۰۲؛ ابن خمیس الموصلی، مناقب الأبرار و محاسن الأخیار فی طبقات الصوفیه، ۱۴۲۷ق، ج۱، ص۵۱.</ref> یا به زبان آمدن آهو،<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۱۳۷۵ش، ص۱۲۸.</ref> یا دیدن کارگری که با کمترین امکانات از زندگی خود لذت می‌برد.<ref>مظاهری، اخلاق و جوان، ۱۳۸۷ش، ج۱، ص۱۰۳.</ref> طبق پاره‌ای از گزارش‌ها، ابراهیم ادهم دلیل انتخاب [[زهد]] و ترک دنیا را مواردی مانند ترس از [[وحشت قبر]]، طولانی بودن سفر [[قیامت]] و نداشتن توشه کافی، جباریت [[خداوند]] و نداشتن عذر موجه عنوان کرده است.<ref>مشکینی، نصایح و سخنان چهارده معصوم(ع) و هزار و یک سخن، ۱۳۸۲ش، ص۱۶۵.</ref> {{یاد| در ارتباط با گرایش زهد دلائل مختلف دیگری نیز وجود دارد. برای اطلاعات بیشتر نگاه کن به: عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۶؛ فاطمی، گنجینه اخلاق؛ جامع الدرر فاطمی، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۱۵۴؛ مستملی بخاریی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۲۰۲.}}


خط ۴۶: خط ۴۶:
[[محسن قرائتی]]، نویسنده معاصر، زهدِ مورد نظر ابراهیم ادهم را مغایر با مفهوم [[زهد]] در اسلام دانسته<ref>قرائتی، گناه‌شناسی، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۷.</ref> و آن را مورد نهی و توبیخ [[پیامبر اسلام(ص) ]]معرفی کرده است.<ref>قرائتی، گناه‌شناسی، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۷.</ref> ابراهیم ادهم، [[ازدواج]] و فرزندآوری را مغایر با زهد<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۹۳؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۵۴؛ شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۸؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲.</ref> و گوشه‌گیری از اجتماع را لازم می‌دانسته است.<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲.</ref>
[[محسن قرائتی]]، نویسنده معاصر، زهدِ مورد نظر ابراهیم ادهم را مغایر با مفهوم [[زهد]] در اسلام دانسته<ref>قرائتی، گناه‌شناسی، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۷.</ref> و آن را مورد نهی و توبیخ [[پیامبر اسلام(ص) ]]معرفی کرده است.<ref>قرائتی، گناه‌شناسی، ۱۳۸۶ش، ص۱۹۷.</ref> ابراهیم ادهم، [[ازدواج]] و فرزندآوری را مغایر با زهد<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۹۳؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۵۴؛ شهید ثانی، منیة المرید، ۱۴۰۹ق، ص۲۲۸؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲.</ref> و گوشه‌گیری از اجتماع را لازم می‌دانسته است.<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۹۲.</ref>


=== مهاجرت به مکه و شام ===
===مهاجرت به مکه و شام===
ابراهیم پس از توبه به [[نیشابور]] رفت، ۹ سال در غار کوهی به نام البثراء ساکن شد<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۷.</ref> و پس از آن به [[مکه]] رفت. <ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۷.</ref> ذهبی، مورخ و محدث اهل سنت، خروج او از بلخ را به علت ترس از [[ابومسلم خراسانی]] دانسته است.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰،ص۴۴.</ref> ابراهیم ادهم در مکه با عارفانی چون [[سفیان ثوری]] و [[فضیل بن عیاض]] آشنا شد<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> و سپس به شام رفت.<ref>ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۷.</ref> او را سبب پیشرفت [[زهد]] و [[عرفان]] در شام دانسته‌اند.<ref>کانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان، سیری در سپهر اخلاق، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۰۷.</ref>
ابراهیم پس از توبه به [[نیشابور]] رفت، ۹ سال در غار کوهی به نام البثراء ساکن شد<ref>زبیدی، تاج العروس، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۴۷.</ref> و پس از آن به [[مکه]] رفت. <ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۷.</ref> ذهبی، مورخ و محدث اهل سنت، خروج او از بلخ را به علت ترس از [[ابومسلم خراسانی]] دانسته است.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰،ص۴۴.</ref> ابراهیم ادهم در مکه با عارفانی چون [[سفیان ثوری]] و [[فضیل بن عیاض]] آشنا شد<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۹.</ref> و سپس به شام رفت.<ref>ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۷.</ref> او را سبب پیشرفت [[زهد]] و [[عرفان]] در شام دانسته‌اند.<ref>کانون نشر و ترویج فرهنگ اسلامی حسنات اصفهان، سیری در سپهر اخلاق، ۱۳۸۹ش، ج۱، ص۱۰۷.</ref>


=== وفات ===
===وفات===
منابع مختلف تاریخی، سال وفات ابراهیم ادهم را [[سال ۱۶۰ هجری قمری|۱۶۰ق]]<ref>خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> [[سال ۱۶۱ هجری قمری|۱۶۱ق]]<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۹؛ روزبهان ثانی، تحفة أهل العرفان، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.</ref>، [[سال ۱۶۲ هجری قمری|۱۶۲ق]]<ref>ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۸۲؛ پیرجمال اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۳۳۲.</ref>، یا [[سال ۱۶۶ هجری قمری|۱۶۶ق]]<ref>خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> ذکر کرده‌اند.  او به مرگ طبیعی وفات کرد؛<ref> خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷ به نقل از تذکره الاولیا</ref> هرچند برخی معتقدند که در یکی از غزوات و جنگ با رومیان،<ref> روزبهان ثانی، تحفة أهل العرفان، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.</ref> در منطقه سوقین یکی از بلاد [[روم]] کشته شد.<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس،۱۴۱۴ق، ج۱۳، ص۲۳۲؛ خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> درباره محل دفن او نیز اختلافاتی وجود دارد که منطقه [[صور]]، از شهرهای ساحلی [[شام]]، یکی از این موارد است.<ref>ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۹؛ برای مورد دیگر بنگرید: زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۳۱.</ref>  
منابع مختلف تاریخی، سال وفات ابراهیم ادهم را [[سال ۱۶۰ هجری قمری|۱۶۰ق]]<ref>خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> [[سال ۱۶۱ هجری قمری|۱۶۱ق]]<ref>سلمی، طبقات الصوفیة، ۱۴۲۴ق، ص۱۵؛ ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۹؛ روزبهان ثانی، تحفة أهل العرفان، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.</ref>، [[سال ۱۶۲ هجری قمری|۱۶۲ق]]<ref>ابن عماد حنبلی، شذرات الذهب، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۲۸۲؛ پیرجمال اردستانی، مرآت الأفراد، ۱۳۷۱ش، ص۳۳۲.</ref>، یا [[سال ۱۶۶ هجری قمری|۱۶۶ق]]<ref>خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> ذکر کرده‌اند.  او به مرگ طبیعی وفات کرد؛<ref> خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷ به نقل از تذکره الاولیا</ref> هرچند برخی معتقدند که در یکی از غزوات و جنگ با رومیان،<ref> روزبهان ثانی، تحفة أهل العرفان، ۱۳۸۲ش، ص۲۱.</ref> در منطقه سوقین یکی از بلاد [[روم]] کشته شد.<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس،۱۴۱۴ق، ج۱۳، ص۲۳۲؛ خوارزمی، ینبوع الأسرار، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۳۷۷.</ref> درباره محل دفن او نیز اختلافاتی وجود دارد که منطقه [[صور]]، از شهرهای ساحلی [[شام]]، یکی از این موارد است.<ref>ابن الملقن، طبقات الأولیاء، ۱۴۲۷ق، ص۳۹؛ برای مورد دیگر بنگرید: زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۳۱.</ref>  


خط ۵۹: خط ۵۹:
ابراهیم ادهم، از جمله [[محدثین]] به شمار آمده است<ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ذیل واژه ابراهیم ادهم، ص۴۰۵</ref> و در کتب رجالی اهل سنت، بسیار مدح شده و او را از اصحاب [[ابوحنیفه]] و [[سفیان ثوری]] دانسته‌اند.<ref>شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۲.</ref> ابوحنیفه، امام مذهب [[حنفیان|حنفی]] در [[اهل سنت]]<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۶.</ref> و [[جنید بغدادی]]، از او با القابی احترام‌آمیز یاد کرده‌اند؛<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۵.</ref> به طوری که این القاب در شعر [[عارفان]] نیز بازتاب داشته است.<ref>اسیری لاهیجی، أسرار الشهود فی معرفه الحق المعبود، بی‌تا، ص۱۸۲.</ref> به گفته زین العابدین شیروانی (۱۱۹۴-۱۲۵۳ق)، نویسنده و شاعر صوفی، نامی از ابراهیم ادهم در کتب رجالی متقدم [[شیعه]] ذکر نشده است.<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۱.</ref> سید محسن اعرجی کاظمی (۱۱۳۰-۱۲۲۷ق)، فقیه [[شیعه]]، ابراهیم ادهم را در کنار [[کمیل بن زیاد]]، [[بشر بن حارث مروزی]] و [[بایزید بسطامی]]، از رجال شیعی [[صوفی]] دانسته است.<ref>اعرجی کاظمی، عدة الرجال، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۰.</ref>
ابراهیم ادهم، از جمله [[محدثین]] به شمار آمده است<ref>دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۱، ذیل واژه ابراهیم ادهم، ص۴۰۵</ref> و در کتب رجالی اهل سنت، بسیار مدح شده و او را از اصحاب [[ابوحنیفه]] و [[سفیان ثوری]] دانسته‌اند.<ref>شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۲.</ref> ابوحنیفه، امام مذهب [[حنفیان|حنفی]] در [[اهل سنت]]<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۶.</ref> و [[جنید بغدادی]]، از او با القابی احترام‌آمیز یاد کرده‌اند؛<ref>عطار نیشابوری، تذکره الأولیاء، ۱۹۰۵م، ص۸۵.</ref> به طوری که این القاب در شعر [[عارفان]] نیز بازتاب داشته است.<ref>اسیری لاهیجی، أسرار الشهود فی معرفه الحق المعبود، بی‌تا، ص۱۸۲.</ref> به گفته زین العابدین شیروانی (۱۱۹۴-۱۲۵۳ق)، نویسنده و شاعر صوفی، نامی از ابراهیم ادهم در کتب رجالی متقدم [[شیعه]] ذکر نشده است.<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۱.</ref> سید محسن اعرجی کاظمی (۱۱۳۰-۱۲۲۷ق)، فقیه [[شیعه]]، ابراهیم ادهم را در کنار [[کمیل بن زیاد]]، [[بشر بن حارث مروزی]] و [[بایزید بسطامی]]، از رجال شیعی [[صوفی]] دانسته است.<ref>اعرجی کاظمی، عدة الرجال، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۰.</ref>


وی سرسلسله برخی از طریقت‌های صوفی دانسته شده است؛<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۷؛ میرزا شیرازی، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۴۵.</ref> بر این اساس، طریقت [[ادهمیه]]<ref>گولپینارلی، مولانا جلال الدین، ۱۳۶۳ش، ص۲۴۶؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۳۰۹.</ref> و [[نقشبندیه]]، خود را به واسطه ابراهیم ادهم متصل به [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] می‌دانند.<ref>میرزا شیرازی، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۴۵.</ref> {{یاد|برخی نیز معتقدند رشته انتساب ابراهیم ادهم در طریقت از جانب فضیل عیاض و او از جانب عبدالواحد بن زید و او از جانب کمیل بن زیاد و او از امیرالمومنین(ع) است.(شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۸.) سلسله چشتیه این سلسله را پذیرفته‌اند؛(شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۴۰.) هرچند برخی معتقدند که ادهمیه و چشتیه به واسطه ابراهیم ادهم به امام باقر(ع) متصل می‌شوند(شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۳۴۷.) و همچنین سلسله حسینیه نیز به واسطه ابراهیم ادهم به امام باقر(ع) می‌رسند.( شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۳۴۶.)}}
وی سرسلسله برخی از [[طریقت|طریقت‌های صوفی]] دانسته شده است؛<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۷؛ میرزا شیرازی، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۴۵.</ref> بر این اساس، طریقت [[ادهمیه]]<ref>گولپینارلی، مولانا جلال الدین، ۱۳۶۳ش، ص۲۴۶؛ مشکور، فرهنگ فرق اسلامی، ۱۳۷۲ش، ص۳۰۹.</ref> و [[نقشبندیه]]، خود را به واسطه ابراهیم ادهم متصل به [[امام سجاد علیه‌السلام|امام سجاد(ع)]] می‌دانند.<ref>میرزا شیرازی، مناهج أنوار المعرفة فی شرح مصباح الشریعة، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۴۵.</ref> {{یاد|برخی نیز معتقدند رشته انتساب ابراهیم ادهم در طریقت از جانب فضیل عیاض و او از جانب عبدالواحد بن زید و او از جانب کمیل بن زیاد و او از امیرالمومنین(ع) است.(شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۸.) سلسله چشتیه این سلسله را پذیرفته‌اند؛(شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۴۰.) هرچند برخی معتقدند که ادهمیه و چشتیه به واسطه ابراهیم ادهم به امام باقر(ع) متصل می‌شوند(شیروانی، ریاض السیاحة، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۳۸؛ شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۳۴۷.) و همچنین سلسله حسینیه نیز به واسطه ابراهیم ادهم به امام باقر(ع) می‌رسند.( شیروانی، بستان السیاحه، ۱۳۱۵ش، ص۳۴۶.)}}


=== ارتباط با معصومین(ع) ===
===ارتباط با معصومین(ع)===
ابراهیم ادهم هم‌عصر [[امام سجاد(ع) ]]، [[امام باقر(ع) ]] و [[امام صادق(ع)]] بوده و گزارش‌هایی از رابطه وی با آنها در منابع آمده است. برخی منابع، از ملازمت وی با امام سجاد(ع)  سخن گفته‌اند.<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> ملاقات ابراهیم ادهم با امام چهارم شیعیان و توصیه [[امامت|امام]] به وی نیز در منابع [[شیعه]] ذکر شده است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸؛ قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref>
ابراهیم ادهم هم‌عصر [[امام سجاد(ع) ]] ، [[امام باقر(ع) ]] و [[امام صادق(ع)]] بوده و گزارش‌هایی از رابطه وی با آنها در منابع آمده است. برخی منابع، از ملازمت وی با امام سجاد(ع)  سخن گفته‌اند.<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> ملاقات ابراهیم ادهم با امام چهارم شیعیان و توصیه [[امامت|امام]] به وی نیز در منابع [[شیعه]] ذکر شده است.<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸؛ قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹.</ref>


زین العابدین شیروانی، از ملاقات ابراهیم ادهم و [[امام باقر(ع) ]] سخن گفته<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و محمدکاظم اسرار تبریزی (۱۲۶۵-۱۳۱۵ق)، شاعر و صوفی عصر [[قاجار]]، او را از مریدان امام پنجم شیعیان دانسته است.<ref>تبریزی، منظر الأولیاء، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۰.</ref> روایاتی از امام باقر(ع) به نقل از ابراهیم ادهم در آثار روایی ذکر شده است.<ref>ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۷۵.</ref>
زین العابدین شیروانی، از ملاقات ابراهیم ادهم و [[امام باقر(ع) ]] سخن گفته<ref>شیروانی، ریاض السیاحه، ۱۳۶۱ش، ج۱، ص۱۹۰.</ref> و محمدکاظم اسرار تبریزی (۱۲۶۵-۱۳۱۵ق)، شاعر و صوفی عصر [[قاجار]]، او را از مریدان امام پنجم شیعیان دانسته است.<ref>تبریزی، منظر الأولیاء، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۰.</ref> روایاتی از امام باقر(ع) به نقل از ابراهیم ادهم در آثار روایی ذکر شده است.<ref>ابن طاووس، مهج الدعوات، ۱۴۱۱ق، ص۷۵.</ref>
خط ۶۸: خط ۶۸:
در کتاب [[سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (کتاب)|سفینة البحار]] و دیگر منابع آمده، در جریان خروج [[امام صادق(ع) ]] از [[کوفه]] به سوی [[مدینه]]، ابراهیم ادهم نیز از مشایعت‌کنندگان وی بوده<ref>قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۱.</ref> و برخی منابع، ابراهیم را از خادمان امام صادق(ع) دانسته‌اند.<ref>جزائری، ریاض الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۱۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۸؛ مجلسی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق(ع)، ۱۳۹۸ق، ص۲۲.</ref>
در کتاب [[سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار (کتاب)|سفینة البحار]] و دیگر منابع آمده، در جریان خروج [[امام صادق(ع) ]] از [[کوفه]] به سوی [[مدینه]]، ابراهیم ادهم نیز از مشایعت‌کنندگان وی بوده<ref>قمی، سفینة البحار، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۸۹؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۱.</ref> و برخی منابع، ابراهیم را از خادمان امام صادق(ع) دانسته‌اند.<ref>جزائری، ریاض الأبرار، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۱۳۶؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل أبی طالب(ع)، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۲۴۸؛ مجلسی، زندگانی حضرت امام جعفر صادق(ع)، ۱۳۹۸ق، ص۲۲.</ref>


== اساتید و شاگردان ==
==اساتید و شاگردان==
ابراهیم ادهم روایاتی از [[امام باقر(ع)]]، [[محمد بن زیاد جمحی]]، [[ابی اسحاق]]، [[مالک بن دینار]]، [[اعمش]] و پدر خود نقل کرده است.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۴.</ref>
ابراهیم ادهم روایاتی از [[امام باقر(ع)]]، [[محمد بن زیاد جمحی]]، [[ابی اسحاق]]، [[مالک بن دینار]]، [[اعمش]] و پدر خود نقل کرده است.<ref>ذهبی، تاریخ الإسلام، ۱۴۱۳ق، ج۱۰، ص۴۴.</ref>


معروف‌ترین شاگرد او [[شقیق بلخی]] است که از عارفان بزرگ و شاگرد [[امام کاظم(ع)]] معرفی شده<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۰۶۸</ref> و بنا بر نظر مشهور<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۴.</ref> مرید و تربیت‌یافته ابراهیم ادهم،<ref>صفی علیشاه، عرفان الحق، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۴۸.</ref> یا همراه و هم‌صحبت او بوده است.<ref>سلمی، طبقات الصوفیة انصاری، ۱۴۲۴ق، ص۱۸.</ref>
معروف‌ترین شاگرد او [[شقیق بلخی]] است که از عارفان بزرگ و شاگرد [[امام کاظم(ع)]] معرفی شده<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۰۶۸</ref> و بنا بر نظر مشهور<ref>فقیر اصطهباناتی، خرابات، ۱۳۷۷ش، ص۱۲۴.</ref> مرید و تربیت‌یافته ابراهیم ادهم،<ref>صفی علیشاه، عرفان الحق، ۱۳۷۱ش، ص۱۲۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۴۸.</ref> یا همراه و هم‌صحبت او بوده است.<ref>سلمی، طبقات الصوفیة انصاری، ۱۴۲۴ق، ص۱۸.</ref>


== در شعر و ادبیات ==
==در شعر و ادبیات==
شیوه زندگی، رفتار و نصایح ابراهیم ادهم در سروده‌های شعرا به خصوص عارفان بازتاب گسترده‌ای داشته است به گونه‌ای که حکایات ابراهیم ادهم در موضوعات مختلف همچون زندگی‌نامه،<ref> شاه نعمت الله ولی، دیوان شاه نعمت الله ولی، ۱۳۸۰ش، ص۹۹۶؛ عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۲۱۹؛ اسیری لاهیجی، أسرار الشهود فی معرفه الحق المعبود، بی‌تا، ص۱۸۲.</ref> داستان توبه و گرایش به [[زهد]]،<ref> خلخالی، رسائل فارسی ادهم خلخالی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۱.</ref>سبب هجرت،<ref>مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۳ش، ص۵۲۰.</ref> ملاقات با [[خضر]]،<ref> عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۲۷۷.</ref> و فرزند خود،<ref>عطار نیشابوری، منطق الطیر، ۱۳۷۳ش، ص۲۳۲.</ref> مناجات‌ها،<ref> عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۴۰۲</ref> کرامات‌،<ref> مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۳ش، ص۲۷۹.</ref> حکایات و موضوعات مختلف دیگر<ref>عطار نیشابوری، مصیبت نامه، ۱۳۵۴ق، ص۲۲۵؛ مولوی، دیوان کبیر شمس، ۱۳۸۴ش، ص۷۱۷؛ عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۶۹، ۳۵۰؛ فیض کاشانی،دیوان فیض کاشانی، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۷۹؛ عطار نیشابوری، مظهر العجائب، ۱۳۲۳ش، ص۹۸؛ فیض کاشانی، عرفان مثنوی، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۸.</ref> به نظم و شعر درآمده است.
شیوه زندگی، رفتار و نصایح ابراهیم ادهم در سروده‌های شعرا به خصوص عارفان بازتاب گسترده‌ای داشته است به گونه‌ای که حکایات ابراهیم ادهم در موضوعات مختلف همچون زندگی‌نامه،<ref> شاه نعمت الله ولی، دیوان شاه نعمت الله ولی، ۱۳۸۰ش، ص۹۹۶؛ عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۲۱۹؛ اسیری لاهیجی، أسرار الشهود فی معرفه الحق المعبود، بی‌تا، ص۱۸۲.</ref> داستان توبه و گرایش به [[زهد]]،<ref> خلخالی، رسائل فارسی ادهم خلخالی، ۱۳۸۱ش، ص۱۴۱.</ref>سبب هجرت،<ref>مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۳ش، ص۵۲۰.</ref> ملاقات با [[خضر]]،<ref> عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۲۷۷.</ref> و فرزند خود،<ref>عطار نیشابوری، منطق الطیر، ۱۳۷۳ش، ص۲۳۲.</ref> مناجات‌ها،<ref> عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۴۰۲</ref> کرامات‌،<ref> مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۷۳ش، ص۲۷۹.</ref> حکایات و موضوعات مختلف دیگر<ref>عطار نیشابوری، مصیبت نامه، ۱۳۵۴ق، ص۲۲۵؛ مولوی، دیوان کبیر شمس، ۱۳۸۴ش، ص۷۱۷؛ عطار نیشابوری، الهی‌نامه عطار، ۱۳۵۵ق، ص۶۹، ۳۵۰؛ فیض کاشانی،دیوان فیض کاشانی، ۱۳۸۱ش، ج۴، ص۷۹؛ عطار نیشابوری، مظهر العجائب، ۱۳۲۳ش، ص۹۸؛ فیض کاشانی، عرفان مثنوی، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۸.</ref> به نظم و شعر درآمده است.


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
* [[فضیل عیاض]]
*[[فضیل عیاض]]
* [[حسن بصری]]
*[[حسن بصری]]
* [[معروف کرخی]]
*[[معروف کرخی]]
== پانویس ==
==پانویس==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
==یادداشت==
{{یادداشت‌ها}}
{{یادداشت‌ها}}


خط ۱۴۶: خط ۱۴۶:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
* [https://www.cgie.org.ir/fa/article/258839/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%87%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]
*[https://www.cgie.org.ir/fa/article/258839/%D8%A7%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%87%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%AF%D9%87%D9%85%D8%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%88-%D8%A7%D8%B3%D8%AD%D8%A7%D9%82 دائرة المعارف بزرگ اسلامی]


{{عرفان اسلامی}}
{{عرفان اسلامی}}
confirmed، protected، templateeditor
۶٬۱۰۵

ویرایش