پرش به محتوا

خالد بن ولید: تفاوت میان نسخه‌ها

←‏دوران خلیفه اول: اصلاح ارقام
(ویکی سازی)
(←‏دوران خلیفه اول: اصلاح ارقام)
خط ۶۹: خط ۶۹:
===در سال دهم هجری===
===در سال دهم هجری===
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸.</ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref>طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱.</ref>
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸.</ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref>طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱.</ref>
==دوران خلیفه اول==
== دوران خلیفه اول ==
به گفته واقدی، خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۳، ص۸۸۴.</ref> و پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref>زبیر بن بکّار، الأخبار الموفقیات، ۱۹۷۲م، ص۵۸۱.</ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰.</ref>
به گفته واقدی، خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۳، ص۸۸۴.</ref> و پس از [[رحلت پیامبر(ص)]] در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref>زبیر بن بکّار، الأخبار الموفقیات، ۱۹۷۲م، ص۵۸۱.</ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰.</ref>


در [[جنگ‌های رده|جنگ‌های ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵.</ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج ۲، ص۱۳۷.</ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، با آنکه مالک بن نویره، قبیله او و [[قبیله بنی تمیم|بنی تمیم]] مسلمان بودند، خالد آنان را [[اسیر]] کرد و بعد دستور داد مالک بن نویره و افراد قبیله‌اش را کشتند و با همسرش همبستر شد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۱۰۳ـ۱۰۷؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۵۳؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج ۳، ص۲۷۶ـ۲۷۸.</ref>
در [[جنگ‌های رده|جنگ‌های ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵.</ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج ۲، ص۱۳۷.</ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، مالک بن نویره و قبیله او را در حالی که مسلمان بودند، کشت و با همسرش همبستر شد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>


این کار زشت خالد که برخی از مورخان سعی کرده‌اند آن را نادیده بگیرند و یا دست‌کم توجیه کنند،<ref> برای نمونه رجوع کنید به هیکل، الصدیق ابوبکر، ۱۳۶۲ق، ص۱۵۳ـ۱۶۳؛ عقاد، عبقریة خالد، ۲۰۰۵م، ص۷۸ـ۸۰.</ref> باعث خشم عده‌ای از مسلمانان از جمله پسردایی‌اش، [[عمر بن خطاب|عمر]]، شد و از ابوبکر خواستند وی را مجازات کند؛ اما خلیفه نپذیرفت و اعلام کرد که خالد خطا کرده است. ازاین رو وقتی خالد به [[مدینه]] رفت، عذرش را پذیرفت.<ref>ابن سلام جمحی، طبقات فحول الشعراء، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۲۰۴، ۲۰۸؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۵۳ـ۵۴؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۳۹؛ طبری، تاریخ الأمم، دار التراث، ج۳، ص۲۷۸ـ۲۸۰.</ref>{{یاد|برای نقد این رفتار خالد و نقد دفاع خلیفه از او رجوع کنید به (شرف الدین، موسوعة الامام السید عبدالحسین شرف الدین، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۹۹ـ۱۱۹).}}
کارهای خلاف شرع خالد، اعتراض برخی صحابه را بر انگیخت.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۵۹.</ref> عُمَر بن خَطّاب، خالد بن ولید را به جرم قتل مالک، مستحق قصاص و به جرم همبسترشدن با همسر او، مستحق سنگسار می‌دانست.<ref>ابی‌الفداء، تاریخ ابی‌الفداء، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۲۲.</ref> در مقابل ابوبکر خالد را در اجتهاد خود معذور دانست.<ref>ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۶، ص۳۲۳.</ref> برخی نویسندگان اهل‌سنت برای دفاع از خالد بن ولید، مالک را مُرتَدّ دانسته‌،<ref>نگاه کنید به:‌ ابن‌اثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷.</ref> توجیهاتی را برای رفتار خالد ذکر کرده‌اند.<ref>هِیْکَل، الصدیق ابوبکر، دار المعارف، ص۱۴۰-۱۴۱.</ref> اما شیعیان و برخی سنی‌مذهبان با استدلال‌هایی نظیر شهادت‌دادن تعدادی از صحابه بر اسلام او و پرداختن دیه وی از سوی ابوبکر، ارتداد مالک را ناصحیح دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به:‌ ابن‌أثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۲۷۷؛ غلامی، «جنگ‌های ارتداد و بحران جانشینی پس از پیامبر(ص)»، ص۴۰.</ref>


===جنگ با مسیلمه کذاب===
===جنگ با مسیلمه کذاب===
confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۶۹۱

ویرایش