۵٬۹۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
::او در دفاع خوارج از مکه به همراه ابن زبیر شرکت داشته و بنابه روایت درگذشت او در جبل نفوسهٔ مغرب، میبایست بعد از این تاریخ، از بصره به آنجا رفته باشد<ref>نک: لویکی، «اباضیان...»، ۴.</ref> منابع اباضی میگویند که ابن اباض در کلیهٔ امور به فتاوی جابربن زید اتکا داشت و در کارها با او مشورت و از آراء او متابعت میکرد<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۹؛ معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۱۵۱.</ref> | ::او در دفاع خوارج از مکه به همراه ابن زبیر شرکت داشته و بنابه روایت درگذشت او در جبل نفوسهٔ مغرب، میبایست بعد از این تاریخ، از بصره به آنجا رفته باشد<ref>نک: لویکی، «اباضیان...»، ۴.</ref> منابع اباضی میگویند که ابن اباض در کلیهٔ امور به فتاوی جابربن زید اتکا داشت و در کارها با او مشورت و از آراء او متابعت میکرد<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۲۹؛ معمر، الاباضیه فی موکب التاریخ، ج ۱، ص۱۵۱.</ref> | ||
=== | === جابربن زید: === | ||
ابوالشعثاء [[جابر بن زید|جابربن زید]] ازدی یحْمَدی (یحْمَدی) جَوفی حُرَفی، عالم و محدث و از تابعین است. ظاهراً اصلش از حُرَقهٔ عمان بوده است،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> مرگ وی را در [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] (۷۱۲م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۲؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۴.</ref> یا [[سال ۱۰۳ هجری قمری|۱۰۳ق]] (۷۲۱م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۰۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸.</ref> و یا [[سال ۱۰۴ هجری قمری|۱۰۴ق]]<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸، به نقل از هیثم بن عدی.</ref> گفتهاند. | ابوالشعثاء [[جابر بن زید|جابربن زید]] ازدی یحْمَدی (یحْمَدی) جَوفی حُرَفی، عالم و محدث و از تابعین است. ظاهراً اصلش از حُرَقهٔ عمان بوده است،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۳-۲۴۴.</ref> مرگ وی را در [[سال ۹۳ هجری قمری|۹۳ق]] (۷۱۲م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۲؛ یاقوت، بلدان، ج ۲، ص۲۴۴.</ref> یا [[سال ۱۰۳ هجری قمری|۱۰۳ق]] (۷۲۱م)<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۱۸۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج ۳، ص۲۰۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸.</ref> و یا [[سال ۱۰۴ هجری قمری|۱۰۴ق]]<ref>ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸، به نقل از هیثم بن عدی.</ref> گفتهاند. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
علمای [[رجال]] و حدیث [[اهل سنت]]، با وجود سختگیری او را ستودهاند و [[توثیق]] کردهاند<ref>عجلی،تاریخ الثقات، ۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹-۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱-۱۰۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۳، ص۸۵-۹۱؛ ذهبی، ج ۱، ص۷۲-۷۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸.</ref> و این امر با انتساب او به اباضیه ناسازگار است. اگرچه اباضیه میتوانند تبری او را از باب [[تقیه]] بدانند. | علمای [[رجال]] و حدیث [[اهل سنت]]، با وجود سختگیری او را ستودهاند و [[توثیق]] کردهاند<ref>عجلی،تاریخ الثقات، ۹۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۷، ص۱۷۹-۱۸۲؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۱ (۲)، ص۲۰۴؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۴، ص۱۰۱-۱۰۲؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج ۳، ص۸۵-۹۱؛ ذهبی، ج ۱، ص۷۲-۷۳؛ ابن حجر، تهذیب التهذیب، ج ۲، ص۳۸.</ref> و این امر با انتساب او به اباضیه ناسازگار است. اگرچه اباضیه میتوانند تبری او را از باب [[تقیه]] بدانند. | ||
=== | === ابوعبیده مسلم بن ابی کریمهٔ تمیمی: === | ||
وی از شاگردان جابر و از ائمهٔ اباضیه<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۳۰-۳۱؛ عمر، ج ۱، ص۱۵۳-۱۵۹؛درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸.</ref> و از مشایخ نیمهٔ اول قرن دوم<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷.</ref> بوده است و ظاهراً تا [[سال ۱۶۰ هجری قمری|۱۶۰ق]] زنده بوده است<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۴۵.</ref> به گفتهٔ [[ابوالفرج اصفهانی]] نام او کودین بوده<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۲ج ۳، ص۲۲۴.</ref>، و جاحظ او را مسلم بن کرزین مینامد<ref>جاحظ، البیان و التبیین،ج ۱، ص۲۷۴، ج ۳، ص۱۶۶.</ref> از این روی ظاهراً اصل ایرانی داشته و از موالی بنی تمیم بوده است. درجینی او را در رأس طبقهٔ سوم از مشایخ اباضی ذکر میکند<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸-۲۴۶.</ref> و جاحظ وی را از علما و روات خوارج میخواند<ref>جاحظ، البیان و التبیین،ج ۱، ص۲۷۴، ج ۳، ص۱۶۶.</ref> [[ابوعبیده مسلم بن ابی کریمه|ابوعبیده]] مسلم که پس از عبدالله بن اباض بزرگترین رهبر و مجتهد اباضیه بهشمار میرود، با این حال، ابن ابی حاتم وی را مجهول<ref>ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ۴ (۱)، ۱۹۳.</ref>و ابن جوزی از ضعفا و متروکین میداند<ref>ابن جوزی، کتاب الضعفا، ج ۳، ص۱۱۸.</ref>، تنها ابن حبان نام او را در شمار ثقات آورده است<ref>ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۵، ص۴۰۱.</ref> وی ظاهراً سعی در اختفای حال خود داشته و در کتب رجال از او کمتر سخن به میان آمده است. درجینی میگوید که او دین را (یعنی مذهب اباضی را) در خفا حفظ کرد تا به دست «حمله العلم» (الخمسه الیمامین) آشکار شد<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸؛ قس: درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷۰.</ref> | وی از شاگردان جابر و از ائمهٔ اباضیه<ref>بارونی، مختصر تاریخ الاباضیه، ۳۰-۳۱؛ عمر، ج ۱، ص۱۵۳-۱۵۹؛درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸.</ref> و از مشایخ نیمهٔ اول قرن دوم<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷.</ref> بوده است و ظاهراً تا [[سال ۱۶۰ هجری قمری|۱۶۰ق]] زنده بوده است<ref>درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۴۵.</ref> به گفتهٔ [[ابوالفرج اصفهانی]] نام او کودین بوده<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ۲ج ۳، ص۲۲۴.</ref>، و جاحظ او را مسلم بن کرزین مینامد<ref>جاحظ، البیان و التبیین،ج ۱، ص۲۷۴، ج ۳، ص۱۶۶.</ref> از این روی ظاهراً اصل ایرانی داشته و از موالی بنی تمیم بوده است. درجینی او را در رأس طبقهٔ سوم از مشایخ اباضی ذکر میکند<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸-۲۴۶.</ref> و جاحظ وی را از علما و روات خوارج میخواند<ref>جاحظ، البیان و التبیین،ج ۱، ص۲۷۴، ج ۳، ص۱۶۶.</ref> [[ابوعبیده مسلم بن ابی کریمه|ابوعبیده]] مسلم که پس از عبدالله بن اباض بزرگترین رهبر و مجتهد اباضیه بهشمار میرود، با این حال، ابن ابی حاتم وی را مجهول<ref>ابن ابی حاتم، عبدالرحمن بن محمد، الجرح و التعدیل، ۴ (۱)، ۱۹۳.</ref>و ابن جوزی از ضعفا و متروکین میداند<ref>ابن جوزی، کتاب الضعفا، ج ۳، ص۱۱۸.</ref>، تنها ابن حبان نام او را در شمار ثقات آورده است<ref>ابن حبان، کتاب الثقات، ج ۵، ص۴۰۱.</ref> وی ظاهراً سعی در اختفای حال خود داشته و در کتب رجال از او کمتر سخن به میان آمده است. درجینی میگوید که او دین را (یعنی مذهب اباضی را) در خفا حفظ کرد تا به دست «حمله العلم» (الخمسه الیمامین) آشکار شد<ref> درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۲، ص۲۳۸؛ قس: درجینی، کتاب طبقات المشایخ بالمغرب، ج ۱، ص۷۰.</ref> | ||