Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۱٬۸۱۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
[[File:تاج خورشیدی گنبد حرم امام علی(ع) با عبارت یدالله فوق ایدیهم.jpg|بندانگشتی| تاج خورشیدی گنبد حرم امام علی(ع) با عبارت یدالله فوق ایدیهم.]] | [[File:تاج خورشیدی گنبد حرم امام علی(ع) با عبارت یدالله فوق ایدیهم.jpg|بندانگشتی| تاج خورشیدی گنبد حرم امام علی(ع) با عبارت یدالله فوق ایدیهم.]] | ||
==سبب نزول== | ==سبب نزول== | ||
به باور مفسران این [[آیه]] اشاره کوتاهی به مسئله [[بیعت رضوان]] است که [[آیه بیعت رضوان|در آیه ۱۸ همین سوره]] به صورت مشروح بیان شده است | به باور مفسران این [[آیه]] اشاره کوتاهی به مسئله [[بیعت رضوان]] است که [[آیه بیعت رضوان|در آیه ۱۸ همین سوره]] به صورت مشروح بیان شده است<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۴۶.</ref> و منظور از بیعت در این آیه را [[بیعت]] مسلمانان با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در جریان [[صلح حدیبیه|صلح حُدَیبیه]] دانستهاند<ref>ابنسلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص۷۰؛ شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۷۲؛ مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۸۸؛ بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۷؛ قرطبی، الجامع لأحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۶، ص۲۶۷؛ میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۲۱۰.</ref> پیامبر(ص) در [[سال ۶ هجری قمری|سال ششم قمری]] به همراه تعدادی از [[صحابه]]، به قصد [[عمره]] از [[مدینه]] خارج شد؛ اما مشرکان [[قبیله قریش|قریش]] از ورودشان به [[مکه]] جلوگیری کردند. پیامبر(ص) پس از شایعه کشتهشدن یکی از فرستادگانش به دست قریش، صحابه را به بیعت فراخواند و آنان نیز بیعت کردند تا پای جان از پیامبر دفاع کنند. پس از آن این آیه نازل گردید.<ref>مغنیه، تفسیر الکاشف، ۱۴۲۴ق، ج۷، ص۸۸.</ref> این واقعه در نهایت، منجر به صلح حدیبیه شد.<ref>واقدی، کتاب المغازی، ۱۹۶۶م، ج۲، ص۶۰۳؛ ابن هشام، السیره النبویة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۷۸۲؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۲، ص۶۳۲.</ref> گفته شده این آیه بعد از آیه ۱۸ سوره فتح نازل شده است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۱۵.</ref> | ||
گفته شده همه [[صحابه]] حاضر در این سفر، جز یک نفر به نام الجد بن قیس با پیامبر(ص)بیعت کردند.<ref>ابنجوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۳۰؛ حسینی شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۱۵۰</ref> [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اولین نفری دانسته شده که با پیامبر(ص) بیعت کرد؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۲۱۷؛ ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۰۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۲، ص۲۰۳.</ref> چنانکه از [[عمر بن خطاب]] به عنوان آخرین نفری نام برده شده که با پیامبر بیعت نمود.<ref>فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۳، ص۵۳۳ به نقل از فتح الباری، ج ۷، ص۵۷۹.</ref> | گفته شده همه [[صحابه]] حاضر در این سفر، جز یک نفر به نام الجد بن قیس با پیامبر(ص)بیعت کردند.<ref>ابنجوزی، زاد المسیر، ۱۴۲۲ق، ج۴، ص۱۳۰؛ حسینی شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثناعشری، ۱۴۰۴ق، ج۱۲، ص۱۵۰</ref> [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] اولین نفری دانسته شده که با پیامبر(ص) بیعت کرد؛<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۳۸، ص۲۱۷؛ ابنشهرآشوب مازندرانی، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۱، ص۳۰۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۱۲، ص۲۰۳.</ref> چنانکه از [[عمر بن خطاب]] به عنوان آخرین نفری نام برده شده که با پیامبر بیعت نمود.<ref>فرهنگ و معارف قرآن، اعلام القرآن، ج۳، ص۵۳۳ به نقل از فتح الباری، ج ۷، ص۵۷۹.</ref> | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
مفسران در معنا و مراد جمله یدالله فوق ایدیهم نظرات مختلفی ذکر کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: | مفسران در معنا و مراد جمله یدالله فوق ایدیهم نظرات مختلفی ذکر کردهاند که برخی از آنها عبارتند از: | ||
*این تعبیر استعارهای خیالی<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۳۵.</ref> و کنایه از این است که [[بیعت]] با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یک بیعت الهی است و گویا دست [[خدا]] بالای دست آنها قرار گرفته<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۷۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۷۶؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۱۷.</ref> و | *این تعبیر استعارهای خیالی<ref>بیضاوی، أنوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۵، ص۱۲۷؛ زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۳۵.</ref> و کنایه از این است که [[بیعت]] با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یک بیعت الهی است و گویا دست [[خدا]] بالای دست آنها قرار گرفته<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۱۷۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۷۶؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۱۷.</ref> و با خداوند بیعت میکنند<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۷۳؛ حسینی همدانی، انوار درخشان، ۱۴۰۴ق، ج۱۵، ص۳۳۷؛ عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۸، ص۱۷.</ref> و به عبارتی بیعت [[مسلمان|مسلمانان]] بیعتی بدون واسطه با خداوند خواهد بود.<ref>سبزواری نجفی، ارشاد الاذهان، ۱۴۱۹ق، ص۵۱۷.</ref> گفته شده اینگونه کنایات در زبان عرب بسیار معمول است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۲، ص۴۴-۴۵.</ref> | ||
*مراد از این عبارت، | *مراد از این عبارت، قدرت و نصرت خداوند است و قدرت خداوند بالاتر از همه قدرتهاست<ref>مدرسی، من هدی القرآن، ۱۴۱۹ق، ج۱۳، ص۳۱۳.</ref> و از پیامبر(ص) میخواهد تا تنها به نصرت خداوند اعتماد کند.<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۷۳؛ تستری، تفسیر التستری، ۱۴۲۳ق، ص۱۴۷.</ref> | ||
*عقد خداوند در این بیعت برتر از عقد بیعت دیگران است و قدرت خداوند در یاری رساندن، فوق نصرت دیگران است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹.</ref> | *عقد خداوند در این بیعت برتر از عقد بیعت دیگران است و قدرت خداوند در یاری رساندن، فوق نصرت دیگران است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، بیروت، ج۹، ص۳۱۹.</ref> | ||
*مراد از کلمه ید عطیه و نعمت است، یعنی نعمت خدا بر مسلمانان که یا ثواب است و یا توفیق بیعت، فوق نعمت و خدمتی است که آنها به پیامبر(ص) کرده و با او بیعت نمودند<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۷۳.</ref> و یا نعمت خدا بر مردم که هدایتشان کرده عظیمتر از خدمت و اطاعتی است که آنها به پیامبر(ص) میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref> | *مراد از کلمه ید عطیه و نعمت است، یعنی نعمت خدا بر مسلمانان که یا ثواب است و یا توفیق بیعت، فوق نعمت و خدمتی است که آنها به پیامبر(ص) کرده و با او بیعت نمودند<ref>فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰ق، ج۲۸، ص۷۳.</ref> و یا نعمت خدا بر مردم که هدایتشان کرده عظیمتر از خدمت و اطاعتی است که آنها به پیامبر(ص) میکنند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۱۸، ص۲۷۵.</ref> | ||
*قداست دست پیامبر(ص) همچون قداست دست خداوند است.<ref>مغنیه، التفسیر المبین، قم، ص۶۷۹.</ref> | *قداست دست پیامبر(ص) همچون قداست دست خداوند است.<ref>مغنیه، التفسیر المبین، قم، ص۶۷۹.</ref> | ||
*وفای به عهد خداوند برتر از وفای عهد دیگران است.<ref>میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۲۱۰.</ref> | *وفای به عهد خداوند برتر از وفای عهد دیگران است.<ref>میبدی، کشف الأسرار، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۲۱۰.</ref> | ||
* | *منظور، دست پیامبر(ص) است که بالاتر از دست دیگران قرار دارد و خداوند منزه از جوارح و اعضا و صفات اجسام است.<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۳۳۵.</ref> | ||
==عدم اثبات جسمانیت خداوند== | ==عدم اثبات جسمانیت خداوند== |