confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ویکی سازی) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
=== گزارش محمد بن کعب قرظی=== | === گزارش محمد بن کعب قرظی=== | ||
بر پایه گزارش محمد بن کعب قرظی، اهالی نجران مشرک و بتپرست بودند و در قریهای در نزدیکی نجران ساحری به آنان سحر میآموخت. وقتی شخصیت الهی داستان (فیمیون؛ به نام او تصریح نشده است) به آنجا رسید، خیمهای به پا کرد و زمینه یکتاپرستی را فراهم کرد. شخصی به نام ثامر فرزند خود، عبدالله را بر آن داشت تا نزد ساحر علم آموزد. عبدالله در راه رسیدن به خانه ساحر، چنان مجذوب رفتار فیمیون شد که محضر فیمیون را بر درس ساحر ترجیح میداد. بر پایه این روایت او [[اسم اعظم]] را از فیمیون آموخت و به امور خارق عادت میپرداخت. پادشاه وقت که از جریان او آگاه شد فرمان قتل او را صادر کرد، اما هر کاری کرد نتوانست او را به قتل برساند، عبدالله به او خبر داد، در صورتی میتواند او را بکشد که به آیین او درآید. پادشاه بلافاصله ایمان آورد، و با عصایش ضربهای به عبدالله زد که منجر به کشتن شدن عبدالله و سپس خود او شد. مردم نجران با دیدن این رخداد، دین عبدالله را بر حق دانستند.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ۱۳۵۵ق، ج۱، ص۳۵-۳۶.</ref> روایتی را [[صهیب بن سنان|صهیب]] از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده است که به گزارش محمد بن کعب نزدیک است.<ref> نیشابوری، صحیح مسلم، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref> | بر پایه گزارش محمد بن کعب قرظی، اهالی [[نجران]] [[شرک|مشرک]] و بتپرست بودند و در قریهای در نزدیکی نجران [[سحر|ساحری]] به آنان سحر میآموخت. وقتی شخصیت الهی داستان (فیمیون؛ به نام او تصریح نشده است) به آنجا رسید، خیمهای به پا کرد و زمینه [[توحید|یکتاپرستی]] را فراهم کرد. شخصی به نام ثامر فرزند خود، عبدالله را بر آن داشت تا نزد ساحر علم آموزد. عبدالله در راه رسیدن به خانه ساحر، چنان مجذوب رفتار فیمیون شد که محضر فیمیون را بر درس ساحر ترجیح میداد. بر پایه این روایت او [[اسم اعظم]] را از فیمیون آموخت و به امور خارق عادت میپرداخت. پادشاه وقت که از جریان او آگاه شد فرمان قتل او را صادر کرد، اما هر کاری کرد نتوانست او را به قتل برساند، عبدالله به او خبر داد، در صورتی میتواند او را بکشد که به آیین او درآید. پادشاه بلافاصله ایمان آورد، و با عصایش ضربهای به عبدالله زد که منجر به کشتن شدن عبدالله و سپس خود او شد. مردم نجران با دیدن این رخداد، دین عبدالله را بر حق دانستند.<ref> ابن هشام، السیرة النبویه، ۱۳۵۵ق، ج۱، ص۳۵-۳۶.</ref> روایتی را [[صهیب بن سنان|صهیب]] از [[پیامبر(ص)]] نقل کرده است که به گزارش محمد بن کعب نزدیک است.<ref> نیشابوری، صحیح مسلم، ۱۳۹۷ق، ج۲، ص۵۹۸-۵۹۹.</ref> | ||
در منابع اسلامی عموما زرعه و یوسف به عنوان نام اصلی و نام دوم پادشاه مطرح شده و ذونواس لقب وی تلقی شده است<ref> ابن هشام، التیجان، ۱۳۴۷ق، ص۳۰۱؛ دینوری، الاخبارالطوال، ۱۹۶۰م، ص۶۱؛ قمی، تفسیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۱۳.</ref> همچنین بنا به گزارشهای منابع اسلامی ذونواس پیشتر بر دین یهود نبوده، چون به این دین گرویده، تصمیم گرفت تا همگان را به این دیانت درآورد و آنان را که سرباز زدند به قتل رسانده است.<ref>دینوری، الاخبارالطوال، ۱۹۶۰م، ص۶۱.</ref> | در منابع اسلامی عموما زرعه و یوسف به عنوان نام اصلی و نام دوم پادشاه مطرح شده و ذونواس لقب وی تلقی شده است<ref> ابن هشام، التیجان، ۱۳۴۷ق، ص۳۰۱؛ دینوری، الاخبارالطوال، ۱۹۶۰م، ص۶۱؛ قمی، تفسیر، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۴۱۳.</ref> همچنین بنا به گزارشهای منابع اسلامی ذونواس پیشتر بر دین یهود نبوده، چون به این دین گرویده، تصمیم گرفت تا همگان را به این دیانت درآورد و آنان را که سرباز زدند به قتل رسانده است.<ref>دینوری، الاخبارالطوال، ۱۹۶۰م، ص۶۱.</ref> |