پرش به محتوا

امام علی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

(ویکی سازی)
خط ۹۰: خط ۹۰:
پیامبر(ص) در [[صفر]] [[سال ۱۱ هجری]] درگذشت.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۸۵}}</ref> علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در ۳۳ سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۱.</ref> علی(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر بود که گروهی در [[واقعه سقیفه بنی‌ساعده|سقیفه]]، [[ابوبکر]] را برای خلافت برگزیدند. پس از خلافت ابوبکر، امام علی(ع) ابتدا از بیعت خودداری کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۹۹؛ مجلسی، مرآة العقول، ج۵، ص۳۲۰.</ref> ولی سرانجام با او بیعت کرد.<ref>{{پک|دینوری|۱۳۷۱|ک=الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۳۰-۲۹|نقطه=نه}}{{پک|مسعودی|۱۴۰۹|ک=مروج الذهب|ج=۱|ص=۶۴۶}} طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص ۱۳۳۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۸۶ ـ ۵۸۷.</ref> شیعیان معتقدند این بیعت از روی اجبار بوده<ref>{{پک|دینوری|۱۳۷۱|ک=الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۳۰-۲۹|نقطه=نه}}{{پک|مصاحب|۱۳۸۰|ک=دایرةالمعارف فارسی|ج=۲|ص=۱۷۶۱}}</ref> و شیخ مفید معتقد است امام علی(ع) هرگز بیعت نکرده است.<ref>شيخ مفيد، الفصول المختاره، ص ۴۰ و ۵۶ به بعد.</ref><ref>{{پک|فاطمی|۱۳۸۰|ک=دانشنامه امام علی(ع)|ج=۸|ص=۴۰۷}}</ref> به عقیده [[شیعه]]، یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به [[واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|خانه علی(ع) حمله]] کردند<ref>جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۷۲ و ۷۳.</ref> که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش [[سقط جنین|سقط]] شد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> در همین ایام، ابوبکر [[فدک]] را [[غصب فدک|غصب]] کرد<ref>{{پک|استادی|۱۳۸۰|ک=دانشنامه امام علی(ع)|ج=۸|ص=۳۶۶}}</ref> و علی(ع) به دادخواهی از فاطمه(س) برخاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.</ref> فاطمه(س) پس از واقعه حمله به خانه، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در سال یازدهم هجری به [[شهادت]] رسید.<ref>طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.</ref>
پیامبر(ص) در [[صفر]] [[سال ۱۱ هجری]] درگذشت.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۸۵}}</ref> علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص) و در ۳۳ سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>طباطبایی، شیعه در اسلام، ۱۳۷۸ش، ص۲۰۱.</ref> علی(ع) مشغول کفن و دفن پیامبر بود که گروهی در [[واقعه سقیفه بنی‌ساعده|سقیفه]]، [[ابوبکر]] را برای خلافت برگزیدند. پس از خلافت ابوبکر، امام علی(ع) ابتدا از بیعت خودداری کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۹۹؛ مجلسی، مرآة العقول، ج۵، ص۳۲۰.</ref> ولی سرانجام با او بیعت کرد.<ref>{{پک|دینوری|۱۳۷۱|ک=الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۳۰-۲۹|نقطه=نه}}{{پک|مسعودی|۱۴۰۹|ک=مروج الذهب|ج=۱|ص=۶۴۶}} طبری، تاریخ طبری، ج۴، ص ۱۳۳۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱، ص ۵۸۶ ـ ۵۸۷.</ref> شیعیان معتقدند این بیعت از روی اجبار بوده<ref>{{پک|دینوری|۱۳۷۱|ک=الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۳۰-۲۹|نقطه=نه}}{{پک|مصاحب|۱۳۸۰|ک=دایرةالمعارف فارسی|ج=۲|ص=۱۷۶۱}}</ref> و شیخ مفید معتقد است امام علی(ع) هرگز بیعت نکرده است.<ref>شيخ مفيد، الفصول المختاره، ص ۴۰ و ۵۶ به بعد.</ref><ref>{{پک|فاطمی|۱۳۸۰|ک=دانشنامه امام علی(ع)|ج=۸|ص=۴۰۷}}</ref> به عقیده [[شیعه]]، یاران خلیفه برای گرفتن بیعت به [[واقعه هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)|خانه علی(ع) حمله]] کردند<ref>جوهری بصری، السقیفة و فدک، ۱۴۱۳ق، ص۷۲ و ۷۳.</ref> که طی آن فاطمه(س) آسیب دید و فرزندش [[سقط جنین|سقط]] شد.<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص۱۰۹.</ref> در همین ایام، ابوبکر [[فدک]] را [[غصب فدک|غصب]] کرد<ref>{{پک|استادی|۱۳۸۰|ک=دانشنامه امام علی(ع)|ج=۸|ص=۳۶۶}}</ref> و علی(ع) به دادخواهی از فاطمه(س) برخاست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، دارالرضا، ج۲۹، ص۱۲۴.</ref> فاطمه(س) پس از واقعه حمله به خانه، در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی در سال یازدهم هجری به [[شهادت]] رسید.<ref>طبری امامی، دلائل الامامة، ۱۴۱۳ق، ص۱۳۴.</ref>


[[ابوبکر]] در [[سال ۱۳ هجری]] درگذشت<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۱۹-۴۲۰؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۱۹۱، ۱۹۴.</ref> و طبق وصیت او [[عمر بن خطاب]] به خلافت رسید.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۲۲و۳۳۱}}</ref> عمر در ماه محرم [[سال ۱۴ هجری]]، برای نبرد با [[ساسانیان]] از مدینه خارج شد و در سرزمینی با نام صرار، اردو زد. او امام علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد تا خود فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد، اما پس از مشورت با برخی صحابه از جمله امام علی(ع)، از تصمیم خود منصرف شد و [[سعد بن ابی‌وقاص]] را به نبرد فرستاد.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۷۹}}</ref> معادیخواه با استناد به نقلی از ابن اثیر گفته است علی(ع) در دوران خلیفه دوم، جز در سال‌های نخست آن، منصب قضاوت داشته است.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۴۱}}</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۴۸}}</ref> در سال شانزدهم (یا هفدهم) هجری<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۵۳}}</ref> به پیشنهاد علی(ع) و پذیرش عمر، [[هجرت پیامبر(ص)]] از [[مکه]] به [[مدینه]] به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی مشخص شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۵.</ref><ref>{{پک|مسعودی|۱۴۰۹|ک=مروج الذهب|ج=۴|ص=۳۰۰|نقطه=نه}}</ref> در سال ۱۷ هجری<ref>بلاذری، ص۱۳۹.</ref> عمر برای فتح [[بیت‌المقدس]] راهی [[شام]] شد و امام علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد.<ref>طبری،ج۵، صص۲۵۱۹-۲۵۲۰.</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۷۵-۴۷۶}}</ref> در همین سال<ref>نویری، نهایه الارب، ۱۴۲۳ق، ج۱۹، ص۳۴۷.</ref> عمر پس از اصرار و تهدید با [[ام کلثوم دختر امام علی(ع)]] و فاطمه(س) [[ازدواج]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۸، ص۱۶۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۹۷؛ مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۴ق، ص۶۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ص۱۸۹.</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۹۶}}</ref> جانشینی علی(ع)، در سفر سال ۱۸ هجری عمر به شام نیز تکرار شده است.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۵۱۳}}</ref> عمر پس از [[ترور]] و پیش از درگذشتش در [[سال ۲۳ هجری]]،<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۵۴۰}}</ref> [[شورای شش‌نفره|شورایی شش‌نفره]] برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref> که علی(ع) عضو آن بود.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۹.</ref> عمر، عبدالرحمن بن عوف را به عنوان شخص تعیین‌کننده در شورا معرفی کرد. عبدالرحمن ابتدا از امام علی(ع) خواست به شرط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عهده‌دار خلافت شود، اما امام علی(ع) شرط عمل به سیره [[شیخین]] را نپذیرفت و گفت «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم».<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۳، ص۷۱.</ref> عبدالرحمن پس از آن شروط مذکور را با [[عثمان بن عفان]] در میان گذاشت و پس از پاسخ مثبت او، وی را عهده‌دار خلافت کرد.<ref>{{پک|دینوری|۱۳۷۱|ک=الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۴۶-۴۴}}</ref><ref>زرکلی، الاعلام، ۴، ۲۱۰.</ref><ref>ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۴۴.</ref>  
[[ابوبکر]] در [[سال ۱۳ هجری]] درگذشت<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۳۶-۱۳۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۴۱۹-۴۲۰؛ ابن حبان، کتاب الثقات، ۱۳۹۳ق، ج۲، ص۱۹۱، ۱۹۴.</ref> و طبق وصیت او [[عمر بن خطاب]] به خلافت رسید.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۲۲و۳۳۱}}</ref> عمر در ماه محرم [[سال ۱۴ هجری]]، برای نبرد با [[ساسانیان]] از مدینه خارج شد و در سرزمینی با نام صرار، اردو زد. او امام علی(ع) را به جای خود در مدینه قرار داد تا خود فرماندهی جنگ را به عهده بگیرد، اما پس از مشورت با برخی صحابه از جمله امام علی(ع)، از تصمیم خود منصرف شد و [[سعد بن ابی‌وقاص]] را به نبرد فرستاد.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۷۹}}</ref> معادیخواه با استناد به نقلی از ابن اثیر گفته است علی(ع) در دوران خلیفه دوم، جز در سال‌های نخست آن، منصب قضاوت داشته است.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۴۱}}</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۳۴۸}}</ref> در سال شانزدهم (یا هفدهم) هجری<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۵۳}}</ref> به پیشنهاد علی(ع) و پذیرش عمر، [[هجرت پیامبر(ص)]] از [[مکه]] به [[مدینه]] به عنوان مبدأ تاریخ اسلامی مشخص شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۴۵.</ref><ref>{{پک|مسعودی|۱۴۰۹|ک=مروج الذهب|ج=۴|ص=۳۰۰|نقطه=نه}}</ref> در سال ۱۷ هجری<ref>بلاذری، ص۱۳۹.</ref> عمر برای فتح [[بیت‌المقدس]] راهی [[شام]] شد و امام علی(ع) را جانشین خود در مدینه قرار داد.<ref>طبری،ج۵، صص۲۵۱۹-۲۵۲۰.</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۷۵-۴۷۶}}</ref> در همین سال<ref>نویری، نهایه الارب، ۱۴۲۳ق، ج۱۹، ص۳۴۷.</ref> عمر پس از اصرار و تهدید با [[ام کلثوم دختر امام علی(ع)]] و فاطمه(س) [[ازدواج]] کرد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۳۶۳ش، ج۵، ص۳۴۶؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۳۶۴ش، ج۸، ص۱۶۱؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۳۹۷؛ مفید، المسائل العکبریه، ۱۴۱۴ق، ص۶۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۲۰ق، ص۱۸۹.</ref><ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۴۹۶}}</ref> جانشینی علی(ع)، در سفر سال ۱۸ هجری عمر به شام نیز تکرار شده است.<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۵۱۳}}</ref> عمر پس از [[ترور]] و پیش از درگذشتش در [[سال ۲۳ هجری]]،<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (گسترش قلمرو خلافت اسلامی)|ص=۵۴۰}}</ref> [[شورای شش‌نفره|شورایی شش‌نفره]] برای تعیین خلیفه بعد از خود تشکیل داد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref> که علی(ع) عضو آن بود.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۹.</ref> عمر، عبدالرحمن بن عوف را به عنوان شخص تعیین‌کننده در شورا معرفی کرد. عبدالرحمن ابتدا از امام علی(ع) خواست به شرط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر عهده‌دار خلافت شود، اما امام علی(ع) شرط عمل به سیره [[شیخین]] را نپذیرفت و گفت «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) عمل کنم».<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۸۶ق، ج۳، ص۷۱.</ref> عبدالرحمن پس از آن شروط مذکور را با [[عثمان بن عفان]] در میان گذاشت و پس از پاسخ مثبت او، وی را عهده‌دار خلافت کرد.<ref>الامامة والسیاسة|ج=۱|ص=۴۶-۴۴،زرکلی، الاعلام، ۴، ۲۱۰،ابن عبد البر، الاستیعاب، ۳، ۱۰۴۴.</ref>  


{{جعبه نقل قول |عنوان= |نقل‌قول= ( سخن امام علی درباره [[شورای شش‌نفره| شورای پیشنهادی عمر]]«{{عربی|فَيا لله وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ}}»{{سخ}} «داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستین‌شان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»|منبع=نهج‌البلاغه، خطبه سوم<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (روزگار عثمان)|ص=۲۰}}</ref> |تراز=چپ|عرض=۳۰۰px |حاشیه=۳px |رنگ پس‌زمینه =#ebf2ff}}
{{جعبه نقل قول |عنوان= |نقل‌قول= ( سخن امام علی درباره [[شورای شش‌نفره| شورای پیشنهادی عمر]]«{{عربی|فَيا لله وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّيْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ}}»{{سخ}} «داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستین‌شان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»|منبع=نهج‌البلاغه، خطبه سوم<ref>{{پک|معادیخواه|۱۳۸۲|ک=تاریخ اسلام (روزگار عثمان)|ص=۲۰}}</ref> |تراز=چپ|عرض=۳۰۰px |حاشیه=۳px |رنگ پس‌زمینه =#ebf2ff}}
۱۷٬۸۶۷

ویرایش