پرش به محتوا

علم لدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۰ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از طرق غیر عادی می‌دانند، در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی می‌تواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راه‌های عادی نیز قابل کسب است.
برخی علم لدنّی را همان [[علم غیب|علم به غیب]] از طرق غیر عادی می‌دانند، در مقابل برخی براین باورند که متعلَّق علم لدنّی می‌تواند امور غیبی یا امور عادی باشد که از راه‌های عادی نیز قابل کسب است.


[[آیه|آیاتی]] در [[قرآن]] به علم لدنّی در افراد خاصی چون پیامبران اشاره دارند و در [[حدیث|روایات]] نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به علم لدنّی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)‌]] و امامان(ع) تصریح شده است. اعتقاد به علم لدنّی امامان جزء باورهای شیعیان است که ناشی از جایگاه امامت و وظایف امام نزد معتقدان به این مذهب است. با این حال برخی از نواندیشان دینی اعتقاد به علم لدنّی ائمه را انکار نموده‌اند البته در نقد آنان گفته شده که دلایل ارائه شده مدعای آن‌ها را ثابت نمی‌کند.
[[آیه|آیاتی]] در [[قرآن]] به علم لدنّی در افراد خاصی چون پیامبران اشاره دارند و در [[حدیث|روایات]] نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به علم لدنّی [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)‌]] و امامان(ع) تصریح شده است. اعتقاد به علم لدنّی امامان جزو باورهای شیعیان و ناشی از جایگاه امامت و وظایف امام نزد معتقدان به این مذهب است. با این حال برخی از نواندیشان دینی علم لدنّی ائمه را انکار نموده‌اند. البته این دیدگاه نقد شده به اینکه دلایل ارائه شده، مدعای آنها را ثابت نمی‌کند.


== مفهوم شناسی و جایگاه ==
== مفهوم شناسی و جایگاه ==
خط ۲۴: خط ۲۴:


=== اقسام علم لدنی ===
=== اقسام علم لدنی ===
بر اساس [[آیه ۵۱ سوره شوری]]، علم لدنّی را به دو قسم با واسطه یا بدون واسطه تقسیم کرده‌اند.<ref>حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۲۹.</ref> همچنین برخی تقسیمات این علم را به سه گونه [[وحی]]، [[الهام]] و [[فراست]] دانسته‌اند.<ref>فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.</ref> وحی را مختص [[پیامبران|انبیاء]] و الهام را مربوط به اولیای الهی دانسته‌اند. فِراسَت نیز آگاهی بدون استدلال از غیب در اثر مشاهده نشانه‌هاست برای خواص مومنین است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی،‌ ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۴۰۶-۱۴۰۷.</ref>
بر اساس [[آیه ۵۱ سوره شوری]]، علم لدنّی را به دو قسم با واسطه یا بدون واسطه تقسیم کرده‌اند.<ref>حیدری، دروس فی علم الإمام، ۱۴۳۲ق، ص۱۲۹.</ref> همچنین برخی تقسیمات این علم را به سه گونه [[وحی]]، [[الهام]] و فراست دانسته‌اند.<ref>فرهنگ علوم فلسفی و کلامی، ۱۳۷۵ش، ص۵۳۲.</ref> وحی را مختص [[پیامبران|انبیاء]] و الهام را مربوط به اولیای الهی دانسته‌اند. فِراسَت نیز آگاهی بدون استدلال از غیب در اثر مشاهده نشانه‌هاست برای خواص مومنین است.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی،‌ ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۴۰۶-۱۴۰۷.</ref>


== علم لدنّی در قرآن ==
== علم لدنّی در قرآن ==
خط ۴۸: خط ۴۸:
در‌‌ [[حدیث|احادیث]] نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به این نوع علم برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و امامان(ع) اشاره شده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = سيف تمار گويد: جمعى از شيعه بوديم كه در حجر (كنار خانه كعبه) خدمت [[امام صادق علیه‌السلام]] بوديم، آن حضرت فرمود: جاسوسى بر سر ما است، ما به راست و چپ نگاه كرديم و كسی را نديديم و گفتم جاسوسى بر ما گمارده نيست، سه بار فرمود سوگند به پروردگار كعبه و پروردگار اين ساختمان همين است كه می‌گويم، اگر من همراه موسى و خضر بودم به آنها می‌‌گفتم كه من‏ از آن دو اعلمم و به آنها بدان چه در دست نداشتند خبر مى‏‌دادم، زيرا به موسى و خضر (ع) علم آنچه بوده داده شده بود و به آنها علم آنچه مى‌‏باشد و آن چه خواهد بود تا قيام ساعت نداده بودند و محققاً ما از رسول خدا آن را به خوبى ارث برديم.|تاریخ بایگانی|| منبع = <small>[[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، اصول کافی (ترجمه [[محمدباقر کمره‌ای]])، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۰۶-۳۰۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px|حاشیه= ۵px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = راست}}
در‌‌ [[حدیث|احادیث]] نقل شده از [[امامان شیعه]] نیز به این نوع علم برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و امامان(ع) اشاره شده است که برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود:{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = سيف تمار گويد: جمعى از شيعه بوديم كه در حجر (كنار خانه كعبه) خدمت [[امام صادق علیه‌السلام]] بوديم، آن حضرت فرمود: جاسوسى بر سر ما است، ما به راست و چپ نگاه كرديم و كسی را نديديم و گفتم جاسوسى بر ما گمارده نيست، سه بار فرمود سوگند به پروردگار كعبه و پروردگار اين ساختمان همين است كه می‌گويم، اگر من همراه موسى و خضر بودم به آنها می‌‌گفتم كه من‏ از آن دو اعلمم و به آنها بدان چه در دست نداشتند خبر مى‏‌دادم، زيرا به موسى و خضر (ع) علم آنچه بوده داده شده بود و به آنها علم آنچه مى‌‏باشد و آن چه خواهد بود تا قيام ساعت نداده بودند و محققاً ما از رسول خدا آن را به خوبى ارث برديم.|تاریخ بایگانی|| منبع = <small>[[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]]، اصول کافی (ترجمه [[محمدباقر کمره‌ای]])، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۳۰۶-۳۰۷.</small>| تراز = چپ| عرض = ۳۲۰px|حاشیه= ۵px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = راست}}


در روایتی [[محمد بن‌مسلم]] از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل می‌کند که [[جبرئیل]] دو انار از [[بهشت]] برای حضرت رسول اکرم(ص) آورد. [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] سوال کردند که این دو انار چیست؟ پیامبر(ص)‌ فرمودند که یکی از آن‌ها [[نبوت]] است که سهمی برای تو در آن نیست و یکی دیگر علم است که ما باهم در آن شریک هستیم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۳.</ref>
در روایتی محمد بن‌ مسلم از [[امام محمد باقر علیه‌السلام|امام باقر(ع)]] نقل می‌کند که [[جبرئیل]] دو انار از [[بهشت]] برای حضرت رسول اکرم(ص) آورد. [[امام علی علیه‌السلام|حضرت علی(ع)]] سوال کردند که این دو انار چیست؟ پیامبر(ص)‌ فرمودند که یکی از آن‌ها [[نبوت]] است که سهمی برای تو در آن نیست و یکی دیگر علم است که ما باهم در آن شریک هستیم.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۳.</ref>


از [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)‌]] نقل شده است که دانش ما از جهت است. آن‌چه در مورد گذشته بوده برای ما تفسیر شده و آن‌چه مربوط به آینده است برای ما نوشته شده و آن‌چه در حال پدید می‌آید در دل ما می‌افتد یا اثر در گوش می‌گذارد و این بهترین دانش ماست. با این حال پیامبری بعد از پیامبر ما نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۴.</ref>
از [[امام موسی کاظم علیه‌السلام|امام کاظم(ع)‌]] نقل شده است که دانش ما از جهت است. آن‌چه در مورد گذشته بوده برای ما تفسیر شده و آن‌چه مربوط به آینده است برای ما نوشته شده و آن‌چه در حال پدید می‌آید در دل ما می‌افتد یا اثر در گوش می‌گذارد و این بهترین دانش ماست. با این حال پیامبری بعد از پیامبر ما نیست.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۶۴.</ref>