عقیل بن ابیطالب: تفاوت میان نسخهها
اضافه کردن بخش نامه امام علی
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) |
(اضافه کردن بخش نامه امام علی) |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
زمانی که [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[ابوذر]] را به ربذه تبعید کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امیرالمؤمنین علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) و [[عمار]]، ابوذر را مشایعت نمود.<ref>کلینی، الکافی٬ ۱۳۶۵ش٬ ج۸ ٬ ص۲۰</ref> | زمانی که [[عثمان بن عفان|عثمان]]، [[ابوذر]] را به ربذه تبعید کرد و مردم را از مشایعت او منع نمود، او به همراه امیرالمؤمنین علی(ع) و حسن(ع) و حسین(ع) و [[عمار]]، ابوذر را مشایعت نمود.<ref>کلینی، الکافی٬ ۱۳۶۵ش٬ ج۸ ٬ ص۲۰</ref> | ||
عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]٬ در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگهای [[امیرالمؤمنین(ع)]] حاضر نبود | عقیل بعد از انتقال پایتخت به [[کوفه]]٬ در [[مدینه]] ماند و در هیچ یک از جنگهای [[امیرالمؤمنین(ع)]] حاضر نبود.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق٬ ج۱۰ ٬ ص۲۵۰</ref> | ||
چنین نقل شده است که پس از ماجرای حکمیت، معاویه از ترس حمله امیرالمومنین(ع) حملات ایذائی را علیه حضرت ترتیب داد که در یکی از آنها لشکری به فرماندهی ضحّاک بنقیس به عراق فرستاد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۵-۵۶.</ref> حضرت علی(ع)سپاهی را به فرماندهی حجر بن عدی تجهیز کردند که حجر توانست لشکر ضحاک را در هم بشکند.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> با رسیدن این اخبار به عقیل وی نگران شد و نامهای به امام نوشت و از او درخواست کسب تکلیف کرد.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> امام با نوشتن نامهای به عقیل خبر داد که فتنه ضحاک دفع شده است و وی را از نگرانی رهانید.<ref>مکارم شیرازی، پیام امام امیرالمومنین(ع)، ۱۳۸۶ش، ج۱۰، ص۵۶.</ref> | |||
===داستان درخواست از بیت المال=== | ===داستان درخواست از بیت المال=== | ||
هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از [[ادا]]ی آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | هنگامی که علی(ع) زمام امور خلافت را در کوفه در دست داشت و اموال بسیار از بیت المال در اختیار آن حضرت بود، روزی عقیل، به نزدش آمد و گفت: «مقروض هستم و از [[ادا]]ی آن عاجز میباشم، [[قرض]] مرا ادا کن.» وقتی علی(ع) از مقدار [[قرض]] که صدهزار درهم بود جویا شد فرمود: «سوگند به خدا آنقدر ندارم که بتوانم [[قرض]] تو را ادا کنم، صبر کن تا جیره شخص من برسد، تا آخرین حد توان، به تو کمک میکنم...» | ||
عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | عقیل گفت از بیت المال بده، ولی حضرت از این امر امتناع نموده<ref>ابن شهرآشوب، مناقب، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> | ||
و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه اززبان امیر المومنین(ع) آمده است. این داستان که بیانگر سخت گیری [[امیرالمومنین(ع)]] در اجرای عدالت به خصوص در [[بیت المال]] مسلمانان است در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة(آهن گداخته) مشهور شده است <ref>قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۱۲۵.</ref> تا آنجا که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] در دیداری که [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] با او داشت به او گفت داستان حدیده محماة | و آهنی گداخته را به دست وی که نابینا بود نزدیک کرد، عقیل به خیال اینکه پول است دست به آن زد، ولی با آهن داغ مواجه شده واعتراض نمود، امام علی(ع) به وی فرمود تو طاقت این آتش را نداری من چگونه با زیر پا نهادن حق مردم آتش جهنم را تحمل کنم.<ref>ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۲۴۵؛ دیلمی، إرشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۱۶.</ref>گزارشی ازاین ماجرا درنهج البلاغه اززبان امیر المومنین(ع) آمده است. این داستان که بیانگر سخت گیری [[امیرالمومنین(ع)]] در اجرای عدالت به خصوص در [[بیت المال]] مسلمانان است در تاریخ به داستان الحدیدة المحماة(آهن گداخته) مشهور شده است <ref>قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، ج۲، ص۱۲۵.</ref> تا آنجا که [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] در دیداری که [[عقیل بن ابیطالب|عقیل]] با او داشت به او گفت داستان حدیده محماة را برایم بگو که عقیل گریست و پیش از آن داستان دیگری از شدت عدالت امام علی(ع) نسبت به بیت المال و عتاب امام به فرزندش [[امام حسین علیهالسلام|حسین]] را نقل کرد. <ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۴۲، ص۱۱۷. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۴: | ||
* مدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق. | * مدنی الشیرازی، السیدعلی خان، الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، تحقیق السیدمحمدصادق بحر العلوم، قم، منشورات مکتبة بصیرتی، ۱۳۹۷ق. | ||
* مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ق. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیرالمومنین(ع)، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۸۶ش. | |||
* نجمی٬ محمد صادق٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ در مجله میقات حج٬ بهار ۱۳۷۵ش، شمار۱۵. | * نجمی٬ محمد صادق٬ عقیل بن ابی طالب در میزان تاریخ صحیح٬ در مجله میقات حج٬ بهار ۱۳۷۵ش، شمار۱۵. | ||
* هلالی٬ سلیم بن قیس٬ کتاب سلیم٬ قم٬ انتشارات هادی٬ ۱۴۰۵ق. | * هلالی٬ سلیم بن قیس٬ کتاب سلیم٬ قم٬ انتشارات هادی٬ ۱۴۰۵ق. |