confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۷۶
ویرایش
(ویکی سازی) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
|زآتش او شعلهها افروختیم<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh13/ لاهوری، «در معنی حریت اسلامیه و سرحادثه کربلا»، وبگاه گنجور.].</ref> | |زآتش او شعلهها افروختیم<ref>[https://ganjoor.net/iqbal/romooz-bikhodi/sh13/ لاهوری، «در معنی حریت اسلامیه و سرحادثه کربلا»، وبگاه گنجور.].</ref> | ||
}} | }} | ||
در طرف مقابل، [[ابنخلدون]]، مورخ قرن نهم اهل سنت در اندلس، به سخن ابنعربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادلترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷.</ref> و گفته است که وقتی فاسق بودن [[یزید بن معاویه|یزید]] بر همگان آشکار شد، حسین بر خود [[واجب]] دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار میدانست.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶.</ref> شهابالدین آلوسی از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابنعربی گشوده و این سخن او را دروغ و | در طرف مقابل، [[ابنخلدون]]، مورخ قرن نهم اهل سنت در اندلس، به سخن ابنعربی واکنش نشان داده و با تأکید بر شرط بودن وجودِ امام عادل برای جنگ با ستمکاران، حسین(ع) را عادلترین فرد در زمان خود برای این جنگ برشمرده<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۷.</ref> و گفته است که وقتی فاسق بودن [[یزید بن معاویه|یزید]] بر همگان آشکار شد، حسین بر خود [[واجب]] دید که علیه او قیام کند، چون خود را دارای اهلیت و قدرت برای این کار میدانست.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، دار احیاء التراث العربی، ج۱، ص۲۱۶.</ref> شهابالدین آلوسی از عالمان اهل سنت در قرن سیزدهم قمری نیز در کتاب روح المعانی، زبان به نفرین ابنعربی گشوده و این سخن او را دروغ و [[تهمت]]ی بزرگ شمرده است.<ref>آلوسی، روحالمعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۳، ص۲۲۸.</ref> | ||
عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب «ابوالشهداء: الحسین بن علی» نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز [[شهادت]] آن را علاج نمیکرد.<ref>عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷.</ref> وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسانهایی نادر رقم میخورد که برای این کار ساخته شدهاند و نمیتوان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونهای دیگر میفهمند و چیزی دیگر میطلبند.<ref>عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱.</ref> [[طه حسین]]، نویسنده [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، معتقد است [[بیعت]] نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که میدانست اگر با [[یزید بن معاویه|یزید]] بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید [[گناه]] بود.<ref>طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹.</ref> | عباس محمود عقاد، نویسنده و ادیب مصری در قرن چهاردهم قمری و مؤلف کتاب «ابوالشهداء: الحسین بن علی» نوشته است که اوضاع در زمان یزید به حدی رسیده بود که جز [[شهادت]] آن را علاج نمیکرد.<ref>عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۲۰۷.</ref> وی معتقد است که چنین قیامی تنها از سوی انسانهایی نادر رقم میخورد که برای این کار ساخته شدهاند و نمیتوان حرکت آنان را با دیگران مقایسه کرد؛ چرا که اینان گونهای دیگر میفهمند و چیزی دیگر میطلبند.<ref>عقاد، ابوالشهداء، ۱۴۲۹ق، ص۱۴۱.</ref> [[طه حسین]]، نویسنده [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]]، معتقد است [[بیعت]] نکردن حسین از سر عناد و لجبازی نبود؛ چرا که میدانست اگر با [[یزید بن معاویه|یزید]] بیعت کند، به وجدانش خیانت کرده و با دین خود مخالفت ورزیده است، زیرا از نظر او بیعت با یزید [[گناه]] بود.<ref>طه حسین، علی و بنوه، دارالمعارف، ص۲۳۹.</ref> |