Automoderated users، confirmed، movedable، protected، مدیران، templateeditor
۶٬۷۶۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
| پس از = [[غازانخان]] | | پس از = [[غازانخان]] | ||
}} | }} | ||
'''غیاث الدین محمد خدابنده''' مشهور به | '''غیاث الدین محمد خدابنده''' مشهور به '''اولْجایتو''' یا '''اُلجایتو''' ([[سال ۶۸۰ هجری قمری|۶۸۰ق]] - [[سال ۷۱۶ هجری قمری|۷۱۶ق]])، از فرمانروایان سلسله [[ایلخانان]] [[ایران]] که در طول زندگی چند بار [[مذهب]] خود را تغییر داد و نخستین کسی بود که در دوران حکومتش به مذهب [[شیعه]] در [[ایران]] رسمیت داد و به نام [[امامان شیعه]] سکه زد و [[خطبه]] خواند. | ||
==زندگی== | ==زندگی== | ||
{{حکومت ایلخانان}} | {{حکومت ایلخانان}} | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
===اهتمام به علم=== | ===اهتمام به علم=== | ||
در کتاب تاریخ وصاف، از مدرسهای به نام «مدرسه سیاره» سخن گفته شده<ref> شیرازی، تاریخ وصاف یا تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار،ص۵۴۳.</ref> که از نوآوریهایرشیدالدین و تاج الدین، وزیران اولجایتو، بود. در سفرهای اولجایتو، خیمههایی برپا میشد و گروهی از علما و دانشمندان از جمله نظام الدین عبدالملک، عبدالرحمان حکیم تستری، [[محقق حلی]] و [[علامه حلی]]، در آن به تدریس میپرداختند.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۸.</ref>. | در کتاب تاریخ وصاف، از مدرسهای به نام «مدرسه سیاره» سخن گفته شده<ref> شیرازی، تاریخ وصاف یا تجزیة الامصار و تزجیة الاعصار،ص۵۴۳.</ref> که از نوآوریهایرشیدالدین و تاج الدین، وزیران اولجایتو، بود. در سفرهای اولجایتو، خیمههایی برپا میشد و گروهی از علما و دانشمندان از جمله نظام الدین عبدالملک، عبدالرحمان حکیم تستری، [[محقق حلی]] و[[علامه حلی]]، در آن به تدریس میپرداختند.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۸.</ref>. | ||
مورخان و نویسندگان نامداری در دوره فرمانروایی اولجایتو میزیستهاند.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> ابوالقاسم عبدالله بن علی کاشانی در دربار اولجایتو بود و کتاب تاریخ اولجایتو را درباره زندگی و پادشاهی او نوشت.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> رشیدالدین فضل الله، مورخ و دانشمند پرآوازه آن عصر، جلد دوم جامع التواریخ را به نام اولجایتو تالیف کرد.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> نویسنده تاریخ وصاف هم کتاب خود را به او تقدیم کرد.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> | مورخان و نویسندگان نامداری در دوره فرمانروایی اولجایتو میزیستهاند.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> ابوالقاسم عبدالله بن علی کاشانی در دربار اولجایتو بود و کتاب تاریخ اولجایتو را درباره زندگی و پادشاهی او نوشت.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> رشیدالدین فضل الله، مورخ و دانشمند پرآوازه آن عصر، جلد دوم جامع التواریخ را به نام اولجایتو تالیف کرد.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> نویسنده تاریخ وصاف هم کتاب خود را به او تقدیم کرد.<ref>موسوی بجنوردی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۰ش، ج۱۰، ص۴۵۰. .</ref> | ||
===سازندگی و عمران=== | ===سازندگی و عمران=== | ||
بر اساس گزارشهای تاریخی، اولجایتو به آبادانی و سازندگی مملکت توجه ویژه داشت | بر اساس گزارشهای تاریخی، اولجایتو به آبادانی و سازندگی مملکت توجه ویژه داشت<ref>آملی، نفائس الفنون، ۱۳۷۹ق، ج۲، ص۲۵۷-۲۵۸؛ حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ۱۳۶۲ش، ص۶۰۷؛ حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ رشیدی، ۱۳۵۰ش، ص۶۸-۶۹.</ref>. او کارهای عمرانی برادرش غازان را پی گرفت و از هنرمندان پشتیبانی کرد.یکی از مهمترین کارهای عمرانی اولجایتو، تکمیل و توسعه شهر سلطانیه بود<ref>وصاف، تاریخ، ۱۲۶۹ق، ص۴۷۷.</ref>. به فرمان او عمارتهای باشکوه از جمله مسجد و بیمارستان و مدرسه در این شهر ساخته شد.<ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۶۸-۶۹.</ref>. | ||
==جنگها== | ==جنگها== | ||
نخستین و مهمترین لشکرکشی او در ۷۰۶ق /۱۳۰۶م برضد امرای شورشی در [[گیلان]] رخ داد که به سبب کوههای بلند و بیشههای انبوه و راههای سخت پس از ۵۰ سال هنوز به فرمانبرداری از ایلخانان گردن ننهاده بودند. اولجایتو پس از هجوم سراسری به این منطقه آنها را به اطاعت واداشت. گیلان از آن پس خراجگزار ایلخانان شد <ref>نک: ابوالقاسم کاشانی، ۵۹ -۷۱؛ حافظ ابرو، ۶۹ -۷۶؛ قس: اشپولر، ۱۱۴- ۱۱۵.</ref>. | نخستین و مهمترین لشکرکشی او در ۷۰۶ق /۱۳۰۶م برضد امرای شورشی در [[گیلان]] رخ داد که به سبب کوههای بلند و بیشههای انبوه و راههای سخت پس از ۵۰ سال هنوز به فرمانبرداری از ایلخانان گردن ننهاده بودند. اولجایتو پس از هجوم سراسری به این منطقه آنها را به اطاعت واداشت. گیلان از آن پس خراجگزار ایلخانان شد <ref>نک: ابوالقاسم کاشانی، ۵۹ -۷۱؛ حافظ ابرو، ۶۹ -۷۶؛ قس: اشپولر، ۱۱۴- ۱۱۵.</ref>. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
پس از جنگ گیلان در همین سال، اوضاع هرات در شرق قلمرو ایلخانان، اولجایتو را سخت نگران کرد، زیرا ملک فخرالدین کرت که پیشتر با اولجایتو نزاع داشت، هنوز برای ابراز وفاداری نزد ایلخان نیامده بود. از این رو، ایلخان سپاهی به آنجا فرستاد. در این میان فخرالدین درگذشت و نایب او محمد سام تسلیم شد.<ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۷۷- ۹۵؛ هروی، ۵۰۳ بب؛ اسفزاری، ۴۴۲- ۴۴۹.</ref>. | پس از جنگ گیلان در همین سال، اوضاع هرات در شرق قلمرو ایلخانان، اولجایتو را سخت نگران کرد، زیرا ملک فخرالدین کرت که پیشتر با اولجایتو نزاع داشت، هنوز برای ابراز وفاداری نزد ایلخان نیامده بود. از این رو، ایلخان سپاهی به آنجا فرستاد. در این میان فخرالدین درگذشت و نایب او محمد سام تسلیم شد.<ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۷۷- ۹۵؛ هروی، ۵۰۳ بب؛ اسفزاری، ۴۴۲- ۴۴۹.</ref>. | ||
در اواخر پادشاهی اولجایتو، ولایاتی در شرق، غرب و جنوب قلمرو ایلخانان دچار آشوب و باعث دل مشغولی ایلخان شد. کشمکش در شرق از زمانی آغاز شد که ایلخان کوشید با استفاده از اختلافهای داخلی نکودریان، در حوالی شاپورقان کنار رود سند، قدرت خود را توسعه دهد. [[تیمور]] با موافقت اولجایتو و همراهی لشکر خراسان، داوود خواجه امیر نکودری را شکست داد و او را به آن سوی جیحون راند (۷۱۲ق).<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۵۲-۱۵۳؛ حافظ ابرو، ۱۰۶-۱۱۱.</ref> | در اواخر پادشاهی اولجایتو، ولایاتی در شرق، غرب و جنوب قلمرو ایلخانان دچار آشوب و باعث دل مشغولی ایلخان شد. کشمکش در شرق از زمانی آغاز شد که ایلخان کوشید با استفاده از اختلافهای داخلی نکودریان، در حوالی شاپورقان کنار رود سند، قدرت خود را توسعه دهد. [[تیمور]] با موافقت اولجایتو و همراهی لشکر خراسان، داوود خواجه امیر نکودری را شکست داد و او را به آن سوی جیحون راند (۷۱۲ق).<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۵۲-۱۵۳؛ حافظ ابرو، ۱۰۶-۱۱۱.</ref>. | ||
در همان ایام عزالدین بن جمال الدین ابراهیم سواحلی عامل [[فارس]]، پس از پرداخت اموالی هنگفت به ایلخان دست به مصادره اموال مردم در [[شیراز]] زد و سر به عصیان برداشت، ولی اندکی بعد از پیش سپاه ایلخان گریخت و به هرمز رفت <ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۵۴-۱۵۶.</ref>. سال بعد نیز قرامانیان در آسیای صغیر بر ایلخان شوریدند و مدت کوتاهی بر قونیه و ملطیه به استقلال فرمان راندند تا امیر چوپان آنها را سرکوب کرد.<ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۱۶۶-۱۷۰؛ نیز نک: اشپولر، ۱۱۹.</ref> | در همان ایام عزالدین بن جمال الدین ابراهیم سواحلی عامل [[فارس]]، پس از پرداخت اموالی هنگفت به ایلخان دست به مصادره اموال مردم در [[شیراز]] زد و سر به عصیان برداشت، ولی اندکی بعد از پیش سپاه ایلخان گریخت و به هرمز رفت <ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۵۴-۱۵۶.</ref>. سال بعد نیز قرامانیان در آسیای صغیر بر ایلخان شوریدند و مدت کوتاهی بر قونیه و ملطیه به استقلال فرمان راندند تا امیر چوپان آنها را سرکوب کرد.<ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۱۶۶-۱۷۰؛ نیز نک: اشپولر، ۱۱۹.</ref> | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== مذهب == | == مذهب == | ||
اولجایتو در کودکی، به دست مادر مسیحی خود اروک خاتون و برای تبرک از پاپ نیکولاوس چهارم، به نام نیکولاوس غسل تعمید داده شد؛ اما سپس به دین بودایی درآمد <ref>اشپولر، ۱۹۵.</ref> و وقتی برادرش غازان خان [[اسلام]] آورد، او که در این زمان ولیعهد و حکمران خراسان بود، مسلمان شد و مانند برادرش مذهب [[حنفی]] اختیار کرد.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۶.</ref> | اولجایتو در کودکی، به دست مادر مسیحی خود اروک خاتون و برای تبرک از پاپ نیکولاوس چهارم، به نام نیکولاوس غسل تعمید داده شد؛ اما سپس به دین بودایی درآمد <ref>اشپولر، ۱۹۵.</ref> و وقتی برادرش غازان خان [[اسلام]] آورد، او که در این زمان ولیعهد و حکمران خراسان بود، مسلمان شد و مانند برادرش مذهب [[حنفی]] اختیار کرد.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۶.</ref>. | ||
===گرایش به مذهب شافعی=== | ===گرایش به مذهب شافعی=== | ||
غازان خان در اواخر عمر برای زیارت [[حرم امام علی(ع)]] به [[نجف]] رفت و در همانجا به [[تشیع]] گرایش یافت و فرمان داد خطبه به نام [[اهل بیت]] بخوانند؛ اما پس از درگذشت غازان و جلوس اولجایتو، حنفیان، ایلخان جدید را بر آن داشتند که خطبه و سکه به نام [[خلفای راشدین]] کند و از همین زمان، رقابت میان فرقههای مختلف مذهبی در دربار ایلخان بالا گرفت و هر یک میکوشیدند تا اولجایتو را به کیش خود درآورند.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۰-۹۶؛ نیز نک: بیانی، ۲/۴۸۱-۴۸۲.</ref>. در این میان خواجه رشیدالدین که [[مذهب شافعی]] داشت <ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۸۷.</ref>، مولانا نظام الدین عبدالملک مراغهای شافعی را شغل «قضاء مملکت ایران» داد و اولجایتو نیز چون چیرگی نظام الدین را در مباحثه با علمای فرقههای دیگر بدید، مذهب شافعی اختیار کرد و از آن پس اختلافهای مذهبی، به ویژه میان حنفیان و شافعیان در دربار ایلخان سخت بالا گرفت؛ تا آنجا که برخی از امرای مغول، با تهدید، ایلخان را به ترک مسلمانی و بازگشت به دین آبا و اجدادی خود فرا خواندند؛ اما اولجایتو همچنان بر دین خود پای فشرد.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۶ - ۹۹.</ref> | غازان خان در اواخر عمر برای زیارت [[حرم امام علی(ع)]] به [[نجف]] رفت و در همانجا به [[تشیع]] گرایش یافت و فرمان داد خطبه به نام [[اهل بیت]] بخوانند؛ اما پس از درگذشت غازان و جلوس اولجایتو، حنفیان، ایلخان جدید را بر آن داشتند که خطبه و سکه به نام [[خلفای راشدین]] کند و از همین زمان، رقابت میان فرقههای مختلف مذهبی در دربار ایلخان بالا گرفت و هر یک میکوشیدند تا اولجایتو را به کیش خود درآورند.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۰-۹۶؛ نیز نک: بیانی، ۲/۴۸۱-۴۸۲.</ref>. در این میان خواجه رشیدالدین که [[مذهب شافعی]] داشت <ref>حافظ ابرو، ذیل جامع التواریخ، ۱۳۵۰ش، ۸۷.</ref>، مولانا نظام الدین عبدالملک مراغهای شافعی را شغل «قضاء مملکت ایران» داد و اولجایتو نیز چون چیرگی نظام الدین را در مباحثه با علمای فرقههای دیگر بدید، مذهب شافعی اختیار کرد و از آن پس اختلافهای مذهبی، به ویژه میان حنفیان و شافعیان در دربار ایلخان سخت بالا گرفت؛ تا آنجا که برخی از امرای مغول، با تهدید، ایلخان را به ترک مسلمانی و بازگشت به دین آبا و اجدادی خود فرا خواندند؛ اما اولجایتو همچنان بر دین خود پای فشرد.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۶ - ۹۹.</ref>. | ||
==شیعه شدن و رسمیتبخشی به مذهب تشیع== | ==شیعه شدن و رسمیتبخشی به مذهب تشیع== | ||
[[پرونده:سکه اولجایتو.jpg|thumb|نام | [[پرونده:سکه اولجایتو.jpg|thumb|نام ائمه و عبارت علی ولی الله بر سکه دوران اولجایتو]] | ||
امیر طرمطاز (ترمتاس) و [[تاج الدین آوجی]](آوی)، دانشمند | امیر طرمطاز (ترمتاس) و [[تاج الدین آوجی]](آوی)، دانشمند شیعی، اولجایتو را به مذهب شیعه ترغیب کردند و او سرانجام در ۷۰۹ق / ۱۳۰۹م که به [[بغداد]] رفت، رسماً مذهب شیعه اختیار کرد. <ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۹ -۱۰۱.</ref> در ایام پادشاهی او مذهب تشیع برای نخستین بار مذهب رسمی سراسر ایران گردید.<ref>دایرة المعارف تشیع، ج۲، ص۳۰۷.</ref> و او نخستین سلطان امامی مذهب است که در سطحی گسترده و وسیع به نشر تشیع مذهب اثناعشری همّت گماشت.<ref>جعفریان، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، ۱۳۹۰ ش، ص۶۹۴.</ref>. | ||
اولجایتو بعد از شیعه شدن در سال ۷۰۹ق فرمان داد، به جای [[خلفای راشدین]] به نام [[امامان شیعه]] سکه و خطبه کنند و در همانجا، [[علامه حلی]]، بزرگترین دانشمند شیعی آن عصر، به حضور ایلخان راه یافت و از آن پس ملازم او شد <ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۹ -۱۰۱.</ref>؛ <ref>برای سکههای این دوره، نک: لین پول، ۵۰ ۴۸,. ۴۴-۴۵.</ref> علامه حلی، دو کتاب خود [[منهاج الکرامه]] <ref>حلی، منهاج الکرامه، ص۲-۳.</ref> و [[نهج الحق]] <ref>حلی، نهج الحق، ص۳۸.</ref> را به نام سلطان کرد و بدو تقدیم داشت. | اولجایتو بعد از شیعه شدن در سال ۷۰۹ق فرمان داد، به جای [[خلفای راشدین]] به نام [[امامان شیعه]] سکه و خطبه کنند و در همانجا، [[علامه حلی]]، بزرگترین دانشمند شیعی آن عصر، به حضور ایلخان راه یافت و از آن پس ملازم او شد <ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۹۹ -۱۰۱.</ref>؛ <ref>برای سکههای این دوره، نک: لین پول، ۵۰ ۴۸,. ۴۴-۴۵.</ref> علامه حلی، دو کتاب خود [[منهاج الکرامه]] <ref>حلی، منهاج الکرامه، ص۲-۳.</ref> و [[نهج الحق]] <ref>حلی، نهج الحق، ص۳۸.</ref> را به نام سلطان کرد و بدو تقدیم داشت. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
اما به دلیل آن که تشکیلات دولت ایلخانی بر مبنای تسنن بنا شده بود، و سنّیان نفوذ فراوانی در آن داشتند، مخالفت های فراوانی با سیاست مذهبی او صورت گرفت که در نهایت وی را وادار به عقب نشینی کرد؛ گرچه خودش، همچنان به مذهب تشیع مومن و وفادار ماند.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، ۱۳۹۰ ش، ص۶۹۴.</ref> به گفته ابن بطوطه، اهالی ولایات مهمی چون بغداد، [[آذربایجان ایران|آذربایجان]]، [[اصفهان]] و [[شیراز]] در برابر فرمان ایلخان مبنی بر تغییر خطبه، سرسختانه پایداری کردند <ref>ابن بطوطه، رحلة، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>. دو سال بعد، در ۷۱۱ق، پس از آنکه تاج الدین آوجی و پسرش به اتهام همکاری با خواجه سعدالدین وزیر، به فرمان اولجایتو کشته شدند، نفوذ شیعیان نیز در دستگاه ایلخانان روبه کاستی نهاد.<ref>حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده، ۶۰۸.</ref>. | اما به دلیل آن که تشکیلات دولت ایلخانی بر مبنای تسنن بنا شده بود، و سنّیان نفوذ فراوانی در آن داشتند، مخالفت های فراوانی با سیاست مذهبی او صورت گرفت که در نهایت وی را وادار به عقب نشینی کرد؛ گرچه خودش، همچنان به مذهب تشیع مومن و وفادار ماند.<ref>جعفریان، رسول، تاریخ تشیع در ایران (از آغاز تا دولت صفوی)، تهران، ۱۳۹۰ ش، ص۶۹۴.</ref> به گفته ابن بطوطه، اهالی ولایات مهمی چون بغداد، [[آذربایجان ایران|آذربایجان]]، [[اصفهان]] و [[شیراز]] در برابر فرمان ایلخان مبنی بر تغییر خطبه، سرسختانه پایداری کردند <ref>ابن بطوطه، رحلة، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶.</ref>. دو سال بعد، در ۷۱۱ق، پس از آنکه تاج الدین آوجی و پسرش به اتهام همکاری با خواجه سعدالدین وزیر، به فرمان اولجایتو کشته شدند، نفوذ شیعیان نیز در دستگاه ایلخانان روبه کاستی نهاد.<ref>حمدالله مستوفی، تاریخ برگزیده، ۶۰۸.</ref>. | ||
اولجایتو در واپسین روزهای زندگی فرمان داد به نام | اولجایتو در واپسین روزهای زندگی فرمان داد به نام خلفای راشدین سکه و خطبه کنند و نافرمانان را نیز سخت بیم داد <ref>وصاف، تاریخ، ص۶۱۶.</ref>. نویسندگان [[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]] از این کار اولجایتو برداشت کرده اند که او مذهب شیعه را ترک گفته و به مذهب [[اهل سنت]] بازگشته است. برخی این نظریه را نپذیرفته و برآنند که وی تا روزهای آخر عمر بر مذهب تشیع باقی ماند.<ref>ابن کثیر، البداية و النهاية، ج۱۴، ص۷۸؛ ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة، ج۹، ص۲۳۸.</ref> منشی سلطان محمد نوشته است که او تا آخر عمر به مذهب امامیه باقی ماند و هر چه اصرار کردند که او را از تشیَع منصرف کنند، اثر نکرد.<ref>شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۳۰۳.</ref> | ||
مورخان ایرانی، پایبندی اولجایتو به احکام شریعت و تلاش او را در گسترش و تبلیغ دین اسلام ستودهاند و گفتهاند که درگاه او مجمع علما، فضلا، ادبا و حکما بود.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۶، ۱۰۷.</ref>. اما مورخان مصری، او را رافضی دانسته، و به فساد و سفاکی متهم کردهاند <ref>ابن دواداری، کنز الدرر ج۹، ص۲۶۱؛ مقریزی، ج۲(۱)، ص۱۵۹؛ قس: ابن حجر، الدرر الکامله، ج۵، ص۱۱۳.</ref>. | مورخان ایرانی، پایبندی اولجایتو به احکام شریعت و تلاش او را در گسترش و تبلیغ دین اسلام ستودهاند و گفتهاند که درگاه او مجمع علما، فضلا، ادبا و حکما بود.<ref>کاشانی، تاریخ اولجایتو، ۱۳۴۸ش، ص۱۰۶، ۱۰۷.</ref>. اما مورخان مصری، او را رافضی دانسته، و به فساد و سفاکی متهم کردهاند <ref>ابن دواداری، کنز الدرر ج۹، ص۲۶۱؛ مقریزی، ج۲(۱)، ص۱۵۹؛ قس: ابن حجر، الدرر الکامله، ج۵، ص۱۱۳.</ref>. | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۲: | ||
مهمترین منبع درباره اولجایتو کتاب تاریخ اولجایتو، نوشته ابوالقاسم کاشانی، مورخ معاصر اوست که خود منبع مورخان بعدی، به ویژه حافظ ابرو در ذیل جامع التواریخ به شمار میآید. همچنین تاریخ وصاف به عنوان منبعی مستقل و در کنار تاریخ اولجایتو از اهمیت به سزایی برخوردار است. از میان مورخان عرب، گزارشهای ابن دواداری، مورخ مصری معاصر ایلخانان قابل توجه است. | مهمترین منبع درباره اولجایتو کتاب تاریخ اولجایتو، نوشته ابوالقاسم کاشانی، مورخ معاصر اوست که خود منبع مورخان بعدی، به ویژه حافظ ابرو در ذیل جامع التواریخ به شمار میآید. همچنین تاریخ وصاف به عنوان منبعی مستقل و در کنار تاریخ اولجایتو از اهمیت به سزایی برخوردار است. از میان مورخان عرب، گزارشهای ابن دواداری، مورخ مصری معاصر ایلخانان قابل توجه است. | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس۲}} | ||
==منابع== | ==منابع== |