قاعده ید: تفاوت میان نسخهها
←موارد مورد اختلاف در قاعده ید
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
# در اینکه قاعده ید [[اصول عملیه|اصل عملی]] است یا [[امارات شرعی|اماره]] اختلاف نظر وجود دارد فقیهانی چون [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] معتقد به اصل عملی بودن قاعده ید شدهاند لکن بیشتر دانشمندان این حوزه مانند [[محمدحسین غروی نائینی|محمدحسین نائینی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] آن را اماره میدانند.<ref>نائینی، فوائد الاصول، ج۴، ص۶۰۳؛ مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ۱۴۱۱ق، ج ۱، ص۲۸۹.</ref> | # در اینکه قاعده ید [[اصول عملیه|اصل عملی]] است یا [[امارات شرعی|اماره]] اختلاف نظر وجود دارد فقیهانی چون [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] معتقد به اصل عملی بودن قاعده ید شدهاند لکن بیشتر دانشمندان این حوزه مانند [[محمدحسین غروی نائینی|محمدحسین نائینی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] آن را اماره میدانند.<ref>نائینی، فوائد الاصول، ج۴، ص۶۰۳؛ مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ۱۴۱۱ق، ج ۱، ص۲۸۹.</ref> | ||
# فقیهان در تعلق این قاعده به اشیاء اتفاق نظر دارند اما تعلق ید به منافع شیء مورد اختلاف است. [[ملا احمد نراقی|نراقی]] قائل به عدم تعلق به منافع است.<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ۱۴۱۱ق، ج ۱، ص۳۰۲.</ref> اما در مقابل بیشتر معاصرین معتقدند قاعده ید نمایانگر مالکیت شخص هم بر عین و هم بر منافع است. بهعقیده آنها هرگاه دلایل کافی برای اثبات یدِ مورد بحث، بر مالکیت عین وجود نداشته باشد، این باعث نمیشود که دلالت ید بر منافع نیز از بین برود. برای مثال هرگاه شخصی خانهای را اجاره کند و شخص دیگری که در آنجا ساکن نیست مدعی بشود که خانه در اجاره اوست، در صورتی که ید را در منافع حجت بدانیم، تنها مدعی غیر ساکن که بر خانه ید ندارد باید بیّنه اقامه کند، اما در صورتی که ید را بر منافع حجت ندانیم، هر دو نفر برای اثبات اجاره خانه باید بیّنه اقامه کنند. <ref>طباطبایی یزدی، محمد کاظم، ملحقات العروة الوثقی، ج۳، ص۱۲۱؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۳۰؛ موسوی بجنوردی، میرزا حسن، القواعد الفقهیه، ج۱، ص۱۲۶.</ref> | # فقیهان در تعلق این قاعده به اشیاء اتفاق نظر دارند اما تعلق ید به منافع شیء مورد اختلاف است. [[ملا احمد نراقی|نراقی]] قائل به عدم تعلق به منافع است.<ref>مکارم شیرازی، القواعد الفقهیة، ۱۴۱۱ق، ج ۱، ص۳۰۲.</ref> اما در مقابل بیشتر معاصرین معتقدند قاعده ید نمایانگر مالکیت شخص هم بر عین و هم بر منافع است. بهعقیده آنها هرگاه دلایل کافی برای اثبات یدِ مورد بحث، بر مالکیت عین وجود نداشته باشد، این باعث نمیشود که دلالت ید بر منافع نیز از بین برود. برای مثال هرگاه شخصی خانهای را اجاره کند و شخص دیگری که در آنجا ساکن نیست مدعی بشود که خانه در اجاره اوست، در صورتی که ید را در منافع حجت بدانیم، تنها مدعی غیر ساکن که بر خانه ید ندارد باید بیّنه اقامه کند، اما در صورتی که ید را بر منافع حجت ندانیم، هر دو نفر برای اثبات اجاره خانه باید بیّنه اقامه کنند. <ref>طباطبایی یزدی، محمد کاظم، ملحقات العروة الوثقی، ج۳، ص۱۲۱؛ تحریرالوسیله، ج۲، ص۴۳۰؛ موسوی بجنوردی، میرزا حسن، القواعد الفقهیه، ۱۴۰۱ق، ج۱، ص۱۲۶.</ref> | ||
# میان [[مذاهب اسلامی]] در اجرای قاعده ید و قبول مالکیت بر مالی که تحت تسلط است اختلاف وجود دارد. بسيارى از [[فقیهان شیعه|فقهاى اماميّه]] و عدهای از [[فقیهان حنفی|فقهاى حنفى]]، صرف وجود يد را در ثبوت مالكيّت كافى مىدانند و تصرف را شرط نمىدانند. اما بعضى دیگر از فقیهان حنفی معتقد به تصرف كوتاه مدت و [[فقیهان شافعى مذهب|فقهاى شافعى]] تصرف طولانى مدت را شرط اجرای قاعده ید میدانند. قول اخیر به [[مالک بن انس|مالک]] نیز نسبت داده شده است.<ref>مكارم شيرازى، دائرة المعارف فقه مقارن، ج۱، ص۳۷۳؛ يزدى، وسيلة الوسائل، ملحقات عروة، ج ۲، ص ۱۳۰.</ref> | # میان [[مذاهب اسلامی]] در اجرای قاعده ید و قبول مالکیت بر مالی که تحت تسلط است اختلاف وجود دارد. بسيارى از [[فقیهان شیعه|فقهاى اماميّه]] و عدهای از [[فقیهان حنفی|فقهاى حنفى]]، صرف وجود يد را در ثبوت مالكيّت كافى مىدانند و تصرف را شرط نمىدانند. اما بعضى دیگر از فقیهان حنفی معتقد به تصرف كوتاه مدت و [[فقیهان شافعى مذهب|فقهاى شافعى]] تصرف طولانى مدت را شرط اجرای قاعده ید میدانند. قول اخیر به [[مالک بن انس|مالک]] نیز نسبت داده شده است.<ref>مكارم شيرازى، دائرة المعارف فقه مقارن، ج۱، ص۳۷۳؛ يزدى، وسيلة الوسائل، ملحقات عروة، ج ۲، ص ۱۳۰.</ref> | ||
# برخی کوشیدهاند قاعده ید را در انساب نیز جاری سازند که طبق آن اگر دو نفر در خصوص زن یا فرزندی که تحت تسلط یکی از طرفین است نزاع کنند قول صاحب ید مقدم است.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۱.</ref> این نظریه مورد پذیرش اکثر فقیهان نبوده است و ید را صرفا در اموال جاری میدانند نه مسائل مربوط به آبرو و مالکیت بر اشخاص.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> | # برخی کوشیدهاند قاعده ید را در انساب نیز جاری سازند که طبق آن اگر دو نفر در خصوص زن یا فرزندی که تحت تسلط یکی از طرفین است نزاع کنند قول صاحب ید مقدم است.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۳۱.</ref> این نظریه مورد پذیرش اکثر فقیهان نبوده است و ید را صرفا در اموال جاری میدانند نه مسائل مربوط به آبرو و مالکیت بر اشخاص.<ref>بهروزیزاد، «قلمرو قاعده ید در اعراض و انساب با تأکید بر فنّاوری های نوین پزشکی در فقه امامیه و حقوق ایران»، ص۲۲۸-۲۲۹.</ref> |