Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۸۷
ویرایش
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==وجوب امامت== | ==وجوب امامت== | ||
در ضرورت و وجوب امامت، بین شیعه و سایر فِرَق اسلامی، اختلافی نیست؛<ref>دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۴۵-۴۶؛ ربانی گلپایگانی، درآمدی بر شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۷.</ref> اما درباره نوع این وجوب و نحوه تعیین امام، اختلاف نظر است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰؛ علامه مجلسی، کشف الیقین، ج۱، ص۳۶.</ref> البته گفتهاند که برخی متکلمان معتزله و گروهی از خوارج، بر این نظرند که امامت، اساساً واجب نیست،<ref>دمیجی، الامامة العظمی عند اهل السنة و الجماعة، ص۴۵-۴۶؛ علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰.</ref> سایر فرق اسلامی میگویند واجب است؛ اما در وجوب عقلی یا شرعی بودن آن اختلاف نظر دارند.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵.</ref> جبائیان (پیروان ابوعلی جبائی از معتزلیان بصره)، اصحاب حدیث و اشاعره براین باورند که امامت واجب نقلی است و نه عقلی.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰.</ref> در مقابل، گروهی از معتزله، ماتریدیه و اباضیه امامت را واجب عقلی دانستهاند؛ اما بر این باورند که نصب و تعیین امام به عهده مردم است.<ref>طوسی، قواعدالعقائد، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۰؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۱۴۰۹ق، ج۵، ص۲۳۵؛ طوسی، تلخیص المحصل، ۱۴۰۵ق، ص۴۰۶؛ جرجانی، شرح المواقف، ۱۳۲۵ق، ج۸، ص۳۴۵.</ref> | |||
[[امامیه]] به وجوب عقلی امامت قائلند و معتقدند که نصب و تعیین امام، عقلاً بر خداوند واجب است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ علامه مجلسی، کشف الیقین، ج۱، ص۳۶.</ref> منظور از وجوب در این بحث، وجوب کلامی است (نه وجوب فقهی) که مترتب بر بحث [[حسن و قبح عقلی]] است و براساس آن، خداوند بهمقتضای حکمتش، خوب است که امام تعیین کند و ترک آن، خلاف مقتضای حکمت وی بوده و قبیح است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۱۱.</ref> | [[امامیه]] به وجوب عقلی امامت قائلند و معتقدند که نصب و تعیین امام، عقلاً بر خداوند واجب است.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۴۹۰؛ بحرانی، قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۷۵؛ علامه مجلسی، کشف الیقین، ج۱، ص۳۶.</ref> منظور از وجوب در این بحث، وجوب کلامی است (نه وجوب فقهی) که مترتب بر بحث [[حسن و قبح عقلی]] است و براساس آن، خداوند بهمقتضای حکمتش، خوب است که امام تعیین کند و ترک آن، خلاف مقتضای حکمت وی بوده و قبیح است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۴، ص۳۱۱.</ref> |