پرش به محتوا

واقعه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۹۸ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۴
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
imported>Aghaie
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
{{سوگواری محرم}}
{{سوگواری محرم}}


'''حرکت امام حسین از مدینه تا کربلا''' پس از مرگ [[معاویه]] آغاز شد. [[امام حسین(ع)]] [[بیعت]] با [[یزید]] را مشروع ندانسته و با توجه به دعوت کوفیان از وی برای پذیرش زمامداری آنها، از [[مکه]] به سوی [[کوفه]] رهسپار شد؛ ولی در [[کربلا]] با پیمان شکنی کوفیان مواجه شد و سرانجام در جنگی که در روز [[عاشورا]] میان دو لشگر در گرفت، امام حسین(ع) و اصحاب اندکش (حدود 72 نفر) به شهادت رسیدند و بازماندگان وی از یاران و اهل بیت وی به اسارت درآمدند و به سوی کوفه و [[شام]] فرستاده شدند.
'''حرکت امام حسین از مدینه تا کربلا''' پس از مرگ [[معاویه]] آغاز شد. [[امام حسین(ع)]] [[بیعت]] با [[یزید]] را مشروع ندانسته و با توجه به دعوت کوفیان از وی برای پذیرش زمامداری آنها، از [[مکه]] به سوی [[کوفه]] رهسپار شد؛ ولی در [[کربلا]] با پیمان شکنی کوفیان مواجه شد و سرانجام در جنگی که در روز [[عاشورا]] میان دو لشگر در گرفت، امام حسین(ع) و اصحاب اندکش (حدود ۷۲ نفر) به شهادت رسیدند و بازماندگان وی از یاران و اهل بیت وی به اسارت درآمدند و به سوی کوفه و [[شام]] فرستاده شدند.
 
== بیعت نکردن با یزید و پیامدهای آن ==
== بیعت نکردن با یزید و پیامدهای آن ==
پس از مرگ معاويه در نيمه رجب سال شصت هجرى،<ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه1، ص442؛ احمد بن یحیی البلاذری؛ انساب الاشراف،ج3، ص155 و شیخ مفید؛ الارشاد، ج2، ص32.</ref> مردم با يزيد بيعت كردند.<ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه1، ص442؛ احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص155 و شیخ مفید؛ ج2، ص32.</ref> یزید پس از رسیدن به [[حکومت]]، اندیشه ای نداشت جز آن که از آن چند نفر که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید، نپذیرفته بودند بیعت بگیرد.<ref> محمد بن جریرالطبری، تاریخ الأمم و الملوک(تاریخ الطبری)، ج5، ص338.</ref> از این رو به حاکم وقت مدینه -ولیدبن عتبه بن ابی سفیان- نامه ای نوشت و خبر مرگ معاویه را به او اطلاع داد و به همراه آن نامه، نامه ای بسیار کوچک هم فرستاد؛ او در این نامه خطاب به [[ولید]] نوشت: «از حسین بن علی(ع) و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.»<ref>ابومخنف الازدی، مقتل الحسین(ع)،ص3؛ الطبری، پیشین، ص338؛ ابن¬اعثم الکوفی، الفتوح، ج5، صص9-10؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج1، ص180و علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج4، ص14.</ref> با رسیدن نامه، نامه دیگری نیز از طرف یزید آمده و تأکید کرده بود که «نام موافقین و مخالفین را برای من فرستاده و سر حسین بن علی(ع) را هم با جواب نامه به سوی من بفرست.<ref>شیخ صدوق؛ الامالی،ص152؛ ابن¬اعثم؛ پیشین، ص18 و الخوارزمی، پیشین، ص185.</ref> از این رو [[ولید]] با [[مروان]] [[مشورت]] کرده؛<ref>ابومخنف؛ پیشین، صص3-الدینوری، پیشین، ص227 و الطبری، پیشین، صص338-339 و رجوع شود به: ابن¬اعثم، پیشین، ص10؛ الخوارزمی، پیشین، ص181 و ابن¬اثیر، پیشین، ص14.</ref> و به پیشنهاد [[مروان بن حکم]] آنان را به [[دارالإماره]] فرا خواند.<ref>الطبری، پیشین، ج5، صص338-339؛ ابن¬اعثم، پیشین، ص10؛ الخوارزمی، پیشین، ص181 و ابن¬اثیر، پیشین، ص14.</ref>
پس از مرگ معاویه در نیمه [[رجب]] سال شصت هجری، <ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۴۲؛ احمد بن یحیی البلاذری؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵ و شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۳۲.</ref> مردم با یزید بیعت کردند.<ref>ابن سعد؛ الطبقات الکبری، خامسه۱، ص۴۴۲؛ احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۵۵ و شیخ مفید؛ ج۲، ص۳۲.</ref> یزید پس از رسیدن به [[حکومت]]، اندیشه‌ای نداشت جز آن که از آن چند نفر که دعوت معاویه را برای بیعت با یزید، نپذیرفته بودند بیعت بگیرد.<ref> محمد بن جریرالطبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۳۳۸.</ref> از این رو به حاکم وقت مدینه -ولیدبن عتبه بن ابی سفیان- نامه‌ای نوشت و خبر مرگ معاویه را به او اطلاع داد و به همراه آن نامه، نامه‌ای بسیار کوچک هم فرستاد؛ او در این نامه خطاب به [[ولید]] نوشت: «‌از حسین بن علی(ع) و [[عبدالله بن عمر]] و [[عبدالرحمن بن ابی بکر]] و [[عبدالله بن زبیر]] به زور بیعت بگیر و هر کس نپذیرفت گردنش را بزن.‌» <ref>ابومخنف الازدی، مقتل الحسین(ع)، ص۳؛ الطبری، پیشین، ص۳۳۸؛ ابن¬اعثم الکوفی، الفتوح، ج۵، صص۹-۱۰؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین(ع)، ج۱، ص۱۸۰و علی بن ابی الکرم ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۴، ص۱۴.</ref>  
 
با رسیدن نامه، نامه دیگری نیز از طرف یزید آمده و تأکید کرده بود که «‌نام موافقین و مخالفین را برای من فرستاده و سر حسین بن علی(ع) را هم با جواب نامه به سوی من بفرست.<ref>شیخ صدوق؛ الامالی، ص۱۵۲؛ ابن اعثم؛ پیشین، ص۱۸ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۵.</ref> از این رو [[ولید]] با [[مروان]] [[مشورت]] کرده؛ <ref>ابومخنف؛ پیشین، صص۳-۴؛ الدینوری، پیشین، ص۲۲۷ و الطبری، پیشین، صص۳۳۸-۳۳۹ و رجوع شود به: ابن اعثم، پیشین، ص۱۰؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۴.</ref> و به پیشنهاد [[مروان بن حکم]] آنان را به [[دارالإماره]] فرا خواند.<ref>الطبری، پیشین، ج۵، صص۳۳۸-۳۳۹؛ ابن اعثم، پیشین، ص۱۰؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۱ و ابن¬اثیر، پیشین، ص۱۴.</ref>
 
ولید، [[عبداللّه بن عمرو بن عثمان بن عفان]] را به دنبال حسین(ع)، ابن زبیر، عبداللّه بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بکر فرستاد<ref>الدینوری، پیشین، ص۲۲۷؛ الطبری، پیشین، ص۳۳۹؛ ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۱۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۴.</ref> تا آنان را به نزد حاکم مدینه بخواند. اما امام(ع) با سی تن<ref>ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۱۸ و سید بن طاوس؛ اللهوف، تهران، جهان، ۱۳۴۸ش، ص۱۷.</ref> از یاران خود به دارالاماره [[مدینه]] رفتند.<ref>الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۳.الدینوری، پیشین، ص۲۲۷؛ الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۳ و ابن شهرآشوب؛ پیشین، ص۸۸</ref>
 
ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای امام(ع) قرائت کرد که از او خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. بنابراین از ایشان خواست که با یزید بیعت کند. امام(ع) از او فرصت خواست و ولید نیز موافقت کرد.<ref>شیخ مفید؛ الارشاد، ج۲، ص۳۳.</ref> امام(ع) به ولید فرمود: «‌آیا تو راضی می‌شوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.‌» ولید جواب داد: «‌نه؛ نظر من هم همین است.‌» <ref>الدینوری، پیشین، ص۲۲۸؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۲ و عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۵، ص۳۲۳.</ref> حضرت(ع) فرمودند: «‌پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.‌» <ref>ابومخنف، پیشین، ص۵؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۳ و ابن¬اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص۱۹.</ref>


وليد، [[عبداللّه بن عمرو بن عثمان بن عفان]] را به دنبال  حسين(ع)، ابن زبير، عبداللّه بن عمر و عبدالرحمن بن ابی بكر فرستاد<ref>الدینوری، پیشین، ص227؛ الطبری، پیشین، ص339؛ ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص11 و ابن اثیر، پیشین، ص14.</ref> تا آنان را به نزد حاکم مدینه بخواند. اما امام(ع) با سی تن<ref>ابن اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص18 و سید بن طاوس؛ اللهوف، تهران، جهان، 1348ش، ص17.</ref> از یاران خود به دارالاماره مدینه رفتند.<ref>الخوارزمی، پیشین، ص183.الدینوری، پیشین، ص227؛ الخوارزمی، پیشین، ص183 و ابن شهرآشوب؛ پیشین، ص88</ref> ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای امام(ع) قرائت کرد که از او خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. بنابراین از ایشان خواست که با یزید بیعت کند. امام(ع) از او فرصت خواست و ولید نیز موافقت کرد.<ref>شیخ مفید؛ الارشاد، ج2، ص33.</ref> امام(ع) به ولید فرمود: «آیا تو راضی می شوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد.» ولید جواب داد: «نه؛ نظر من هم همین است.»<ref>الدینوری، پیشین، ص228؛ شیخ مفید، پیشین، ص32 و عبدالرحمن بن علی ابن الجوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج5، ص323.</ref> حضرت(ع) فرمودند: «پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم.»<ref>ابومخنف، پیشین، ص5؛ شیخ مفید، پیشین، ص33 و ابن¬اعثم؛ مقتل الحسین(ع)، پیشین، ص19.</ref>
[[حاکم]] مدینه عصر روز بعد از ملاقات امام(ع)، مأموران خود را به خانه حضرت(ع) فرستاد تا جواب حضرت(ع) را دریافت کنند.<ref>شیخ مفید، پیشین، ص۳۴.</ref> امام(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و شیخ مفید؛ پیشین، ص۳۴.</ref> دیگر مدینه ناامن شده بود از این رو حضرت(ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت.<ref>ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص۱۹ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۷.</ref> امام حسین(ع) همان شب ـ یعنی شب یکشنبه، دو شب مانده از ماه رجب ـ مدینه را به قصد [[مکه]] ترک کرد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۶۰.</ref>


[[حاکم]] مدینه عصر روز بعد از ملاقات امام(ع)، مأموران خود را به خانه حضرت(ع) فرستاد تا جواب حضرت(ع) را دریافت کنند.<ref>شیخ مفید، پیشین، ص34.</ref> امام(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>الطبری، پیشین، ص341 و شیخ مفید؛ پیشین، ص34.</ref> دیگر مدینه ناامن شده بود از این رو حضرت(ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت.<ref>ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص19 و الخوارزمی، پیشین، ص187.</ref> امام حسين(ع) همان شب ـ يعنى شب يكشنبه، دو شب مانده از ماه رجب ـ مدینه را به قصد مکه ترک کرد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص160.</ref>
== حرکت از مدینه به مکه ==
== حرکت از مدینه به مکه ==
[[پرونده:Karvan-karbala1.jpg|بندانگشتی|نقشه و مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا]]
[[پرونده:Karvan-karbala1.jpg|بندانگشتی|نقشه و مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا]]
=== خروج از مدینه ===
=== خروج از مدینه ===
امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و [[نماز]] خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص19- 20 و الخوارزمی، پیشین، ص.187</ref> در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص18-19.</ref>
امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و [[نماز]] خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص۱۹- ۲۰ و الخوارزمی، پیشین، ص.۱۸۷</ref> در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص۱۸-۱۹.</ref>
=== وصیت امام(ع) به برادرش ===
=== وصیت امام(ع) به برادرش ===


[[محمد بن حنفیه]] -برادر امام حسين(ع)- پس از اطلاع از سفر قریب الوقوع حضرت(ع)، خدمت امام(ع) آمد تا با وی خداحافظی کند. امام(ع) نیز [[وصيّتنامه]] خود را خطاب به وی چنین نوشت: ...به درستى كه من از روى ناسپاسى و زياده خواهى و براى فساد و ستمگرى، [[قيام]] نكردم؛ بلكه براى تحقّق رستگارى و اصلاح [[امّت]] جدّم رسول خدا(ص) قيام نمودم. می خواهم [[امر به معروف و نهى از منكر]] نمايم و به [[سيره]] جدّم محمّد(ص) و پدرم على بن ابی طالب(ع) رفتار كنم....»<ref>ابن¬اعثم، پیشین، ص21و الخوارزمی، پیشین، صص188-189.</ref>
[[محمد بن حنفیه]] -برادر امام حسین(ع) - پس از اطلاع از سفر قریب الوقوع حضرت(ع)، خدمت امام(ع) آمد تا با وی خداحافظی کند. امام(ع) نیز [[وصیتنامه]] خود را خطاب به وی چنین نوشت:
::...به درستی که من از روی ناسپاسی و زیاده خواهی و برای فساد و ستمگری، [[قیام]] نکردم؛ بلکه برای تحقّق رستگاری و اصلاح [[امّت]] جدّم [[رسول خدا]](ص) قیام نمودم. می‌خواهم [[امر به معروف و نهی از منکر]] نمایم و به [[سیره]] جدّم محمّد(ص) و پدرم [[علی بن ابی طالب]](ع) رفتار کنم....‌» <ref>ابن اعثم، پیشین، ص۲۱و الخوارزمی، پیشین، صص۱۸۸-۱۸۹.</ref>


=== حرکت به سمت مکه ===
=== حرکت به سمت مکه ===


امام(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب<ref>البلاذری، پیشین، ص160؛ الطبری، پیشین، ص341 و شیخ مفید، پیشین، ص34.</ref> و به نقلی دیگر سوم شعبان سال شصت هجری<ref>ابن اعثم، پیشین، صص21-22 و الخوارزمی، پیشین، ص189.</ref> به همراه هشتاد و دو نفر از [[اهل بیت]] و یارانش از مدینه خارج شد.<ref>ابن اعثم، پیشین، ص69.</ref> در این سفر به جز [[محمد بن حنفیه]]<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص228؛ الطبری، پیشین، ص341 و ابن اثیر، پیشین، ص16.</ref> بیشتر خویشاوندان امام حسين(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می کردند.<ref>الدینوری، پیشین، ص228 و شیخ صدوق، پیشین، صص152-153.</ref> علاوه بر [[بنی هاشم]]، بیست و یک نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند.<ref>شیخ صدوق، پیشین، ص152.</ref>
امام(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب<ref>البلاذری، پیشین، ص۱۶۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۴.</ref> و به نقلی دیگر سوم [[شعبان]] سال شصت هجری<ref>ابن اعثم، پیشین، صص۲۱-۲۲ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۹.</ref> به همراه هشتاد و دو نفر از [[اهل بیت]] و یارانش از مدینه خارج شد.<ref>ابن اعثم، پیشین، ص۶۹.</ref> در این سفر به جز [[محمد بن حنفیه]]<ref>ابوحنیفه احمد بن داوود الدینوری، الاخبار الطوال، ص۲۲۸؛ الطبری، پیشین، ص۳۴۱ و ابن اثیر، پیشین، ص۱۶.</ref> بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادرزاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند.<ref>الدینوری، پیشین، ص۲۲۸ و شیخ صدوق، پیشین، صص۱۵۲-۱۵۳.</ref> علاوه بر [[بنی هاشم]]، بیست و یک نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند.<ref>شیخ صدوق، پیشین، ص۱۵۲.</ref>


امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدينه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلى مکه را پيش گرفت.<ref>ابن اعثم؛ پیشین، ص22 و الخوارزمی، پیشین، ص189.</ref>
امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت.<ref>ابن اعثم؛ پیشین، ص۲۲ و الخوارزمی، پیشین، ص۱۸۹.</ref>


در میان راه مکه، امام(ع) و همراهانش با [[عبداللّه بن مطيع]]، دیدار کردند. امام حسين(ع) پس از پنج روز، در روز سوم شعبان سال شصت به مکه رسید.<ref>البلاذری، پیشین، ج ص160؛ الطبری، پیشین، ص381 و شیخ مفید، پیشین، ص35.</ref> و مورد استقبال گرم مردم مکه و حجاج [[بیت الله الحرام]] قرار گرفت.<ref>البلاذری، پیشین، ص156؛ ابن اعثم، پیشین،ص23؛ شیخ مفید، پیشین، ص36.</ref>
در میان راه مکه، امام(ع) و همراهانش با [[عبداللّه بن مطیع]]، دیدار کردند. امام حسین(ع) پس از پنج روز، در روز سوم شعبان سال شصت به مکه رسید.<ref>البلاذری، پیشین، جص۱۶۰؛ الطبری، پیشین، ص۳۸۱ و شیخ مفید، پیشین، ص۳۵.</ref> و مورد استقبال گرم مردم مکه و حجاج [[بیت الله الحرام]] قرار گرفت.<ref>البلاذری، پیشین، ص۱۵۶؛ ابن اعثم، پیشین، ص۲۳؛ شیخ مفید، پیشین، ص۳۶.</ref>


=== مسیر حرکت امام(ع) از مدینه به مکه ===
=== مسیر حرکت امام(ع) از مدینه به مکه ===
کاربر ناشناس