کاربر ناشناس
واقعه کربلا: تفاوت میان نسخهها
جز
←حرکت از مدینه به مکه
imported>Ahmadian |
imported>Hanife |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
[[حاکم]] مدینه عصر روز بعد از ملاقات امام(ع)، مأموران خود را به خانه حضرت(ع) فرستاد تا جواب حضرت(ع) را دریافت کنند.<ref>شیخ مفید، پیشین، ص34.</ref> امام(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>الطبری، پیشین، ص341 و شیخ مفید؛ پیشین، ص34.</ref> دیگر مدینه ناامن شده بود از این رو حضرت(ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت.<ref>ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص19 و الخوارزمی، پیشین، ص187.</ref> امام حسين(ع) همان شب ـ يعنى شب يكشنبه، دو شب مانده از ماه رجب ـ مدینه را به قصد مکه ترک کرد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص160.</ref> | [[حاکم]] مدینه عصر روز بعد از ملاقات امام(ع)، مأموران خود را به خانه حضرت(ع) فرستاد تا جواب حضرت(ع) را دریافت کنند.<ref>شیخ مفید، پیشین، ص34.</ref> امام(ع) آن شب را هم مهلت خواست که با موافقت ولید همراه بود.<ref>الطبری، پیشین، ص341 و شیخ مفید؛ پیشین، ص34.</ref> دیگر مدینه ناامن شده بود از این رو حضرت(ع) تصمیم به ترک مدینه گرفت.<ref>ابن اعثم؛ الفتوح، پیشین، ص19 و الخوارزمی، پیشین، ص187.</ref> امام حسين(ع) همان شب ـ يعنى شب يكشنبه، دو شب مانده از ماه رجب ـ مدینه را به قصد مکه ترک کرد.<ref>احمد بن یحیی البلاذری، انساب الاشراف، ج3، ص160.</ref> | ||
== حرکت از مدینه به مکه == | == حرکت از مدینه به مکه == | ||
[[پرونده:Karvan-karbala1.jpg|بندانگشتی|نقشه و مسیر حرکت کاروان امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا]] | |||
=== خروج از مدینه === | === خروج از مدینه === | ||
امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و [[نماز]] خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص19- 20 و الخوارزمی، پیشین، ص.187</ref> در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص18-19.</ref> | امام(ع) عزم خروج از مدینه را کرد ایشان شب هنگام نزد قبر مادر و برادر رفت و [[نماز]] خوانده و وداع کرد و صبح به خانه برگشت.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص19- 20 و الخوارزمی، پیشین، ص.187</ref> در برخی دیگر از منابع آمده است حضرت(ع) دو شب متوالی را در کنار قبر رسول خدا(ص) بیتوته کردند.<ref>ابن اعثم، پیشین، صص18-19.</ref> |