confirmed، templateeditor
۱۱٬۵۸۱
ویرایش
(ویکی سازی) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
== حضور اسرا در شام== | == حضور اسرا در شام== | ||
درباره رخدادهای ورود اسرا به | درباره رخدادهای ورود اسرا به [[شام]]، چگونگی برخورد با آنها، محل اقامت و خطبهخوانی برخی از اسیران، گزارشهایی در منابع تاریخی وجود دارد. بنا بر این گزارشها، ورود سرهای شهیدان به شام در روز [[۱ صفر|اول صفر]] بوده است.<ref>ابوریحان بیرونی، آثار الباقیة، ۱۳۸۶ش، ص۵۲۷.</ref> در این روز اسیران را از دروازه «توما» یا «[[باب الساعات|ساعات]]» وارد شهر کرده و بنا به نقل [[سهل بن سعد ساعدی|سهل بن سعد]]، شهر را به دستور یزید، آذینبندی بینظیری کرده بودند.( فصارت بحیث لم تر عین مثلها)<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۰.</ref>و پانصد هزار نفر از مردم در حالی که جامه نو پوشیده و دف، طبل، بوق و دهل میزدند به تماشای اسیران آمده بودند.<ref>شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۲۴۲.</ref> براساس گزارش برخی منابع سه روز اسیران را بیرون شهر و پشت دروازه نگاه داشتند تا شهر را آذین ببندند.<ref> قمی، نفس المهموم، المکتبة الحیدریة، ص۳۹۴.</ref> | ||
پس از ورود اسیران به شهر، آنها را در ورودی [[مسجد جامع اموی (دمشق)|مسجد جامع اموی]]، بر سکویی جای دادند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> امروزه در این مسجد، در مقابل محراب و منبر اصلی مسجد، محلی از سنگ و با نردههای چوبی وجود دارد که معروف به محل استقرار اسیران کربلا است. <ref>[http://iqna.ir/fa/news/1406744 «محل حضور اسرای کربلا در مسجد اموی»،] خبرگزاری بین المللی قرآن.</ref> | پس از ورود اسیران به شهر، آنها را در ورودی [[مسجد جامع اموی (دمشق)|مسجد جامع اموی]]، بر سکویی جای دادند.<ref>ابن اعثم، الفتوح، ۱۴۱۱ق، ج۵، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> امروزه در این مسجد، در مقابل محراب و منبر اصلی مسجد، محلی از سنگ و با نردههای چوبی وجود دارد که معروف به محل استقرار اسیران کربلا است. <ref>[http://iqna.ir/fa/news/1406744 «محل حضور اسرای کربلا در مسجد اموی»،] خبرگزاری بین المللی قرآن.</ref> | ||
حضور اهلبیت امام حسین(ع) در شام را برخی منابع دو روز،<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۹.</ref> و در ویرانهای بیسقف، معروف به [[خرابه شام]] دانستهاند.<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۱، ح۴.</ref> شیخ | حضور اهلبیت امام حسین(ع) در شام را برخی منابع دو روز،<ref>صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۳۳۹.</ref> و در ویرانهای بیسقف، معروف به [[خرابه شام]] دانستهاند.<ref>شیخ صدوق، امالی، ۱۴۱۷ق، مجلس ۳۱، ص۲۳۱، ح۴.</ref> [[شیخ مفید]]، محل استقرار اسیران را خانهای نزدیک قصر یزید معرفی کرده است.<ref>شیخ مفید، ارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۱۲۲.</ref> قول مشهور<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵ ص۴۶۲؛ خوارزمی، مقتل، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۷۴. ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸ق، ج۸، ص۱۹۵؛ ابن سعد، ترجمه الحسین و مقتله، ۱۴۱۶ق، ج۱، ص۸۳.</ref> درباره مدت اقامت اسیران در شام، سه روز دانسته شده است، اما هفت روز<ref>طبری، کامل بهایی، ۱۳۳۴ق، ج۲، ص۳۰۲.</ref> و یک ماه نیز نقل شده است.<ref>سید ابن طاووس، الاقبال، ۱۳۷۶ش، ج۳، ص۱۰۱.</ref> برخی از گزارشهای تاریخی درباره اسیران کربلا در شام، عبارت است از: | ||
[[پرونده:جایگاه اسرای کربلا.jpg|بندانگشتی|تصویر محل استقرار اسرای کربلا در [[مسجد اموی]] دمشق.]] | [[پرونده:جایگاه اسرای کربلا.jpg|بندانگشتی|تصویر محل استقرار اسرای کربلا در [[مسجد اموی]] دمشق.]] | ||
*'''ورود اسرا به کاخ یزید:''' پس از ورود اسیران کربلا به شام، [[زحر بن قیس جعفی|زَحر بن قَیس]] و یا [[شمر بن ذیالجوشن]] <ref>قمی، نفس المهموم، المکتبة الحیدریة، ص۳۹۶.</ref> جزئیات واقعه کربلا را به یزید گزارش کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۰.</ref> یزید پس از شنیدن گزارش، دستور داد کاخ را تزیین کرده، بزرگان شام را دعوت و اسیران را به قصر وارد کنند.<ref>طبری، تاریخ الامم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۱.</ref> گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالی وارد مجلس یزید کردند که با طناب به هم بسته بودند.<ref>ابن طاووس، الملهوف، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۳.</ref> در این هنگام [[فاطمه دختر امام حسین(ع)]] گفت: ای یزید! شایسته است دختران [[رسول خدا(ص)]] اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۹۹.</ref> | *'''ورود اسرا به کاخ یزید:''' پس از ورود اسیران کربلا به شام، [[زحر بن قیس جعفی|زَحر بن قَیس]] و یا [[شمر بن ذیالجوشن]] <ref>قمی، نفس المهموم، المکتبة الحیدریة، ص۳۹۶.</ref> جزئیات [[واقعه کربلا]] را به یزید گزارش کرد.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۰.</ref> یزید پس از شنیدن گزارش، دستور داد کاخ را تزیین کرده، بزرگان شام را دعوت و اسیران را به قصر وارد کنند.<ref>طبری، تاریخ الامم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۱.</ref> گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالی وارد مجلس یزید کردند که با طناب به هم بسته بودند.<ref>ابن طاووس، الملهوف، ۱۴۱۷ق، ص۲۱۳.</ref> در این هنگام [[فاطمه دختر امام حسین(ع)]] گفت: ای یزید! شایسته است دختران [[رسول خدا(ص)]] اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۹۹.</ref> | ||
*'''برخورد یزید با سر مقدس امام (ع) در حضور اسیران:''' یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشته<ref>خوارزمی، مقتل، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۶۴.</ref> و با چوبدستی به آن میزد.<ref>یعقوبی، تاریخ، دار صادر، ج۲، ص۶۴.</ref> به گزارش ابن اثیر وقتی [[سکینه دختر امام حسین(ع)|سکینه]] و فاطمه، دختران امام حسین(ع)، این موضوع را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران [[معاویة بن ابوسفیان]] به گریه افتادند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷۷.</ref> بنابر روایتی از [[امام رضا(ع)]] که شیخ صدوق نقل کرده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. سپس با یارانش سرگرم غذا خوردن شد و پس از آن، میز بازی [[شطرنج]] را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. گفتهاند او هنگامی که در بازی میبرد، جام آب جو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵، ح۵۰.</ref> سکینه(س) در باره یزید گفته است: به خدا سوگند! هرگز کسی را سخت دلتر، کافرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم که به سر پدرم در مجلسی که برپا کرده بود مینگریست و شعر میخواند.<ref>قمی، نفس المهموم المکتبة الحیدریة، ص۳۹۶.</ref> | *'''برخورد یزید با سر مقدس امام (ع) در حضور اسیران:''' یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشته<ref>خوارزمی، مقتل، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۶۴.</ref> و با چوبدستی به آن میزد.<ref>یعقوبی، تاریخ، دار صادر، ج۲، ص۶۴.</ref> به گزارش ابن اثیر وقتی [[سکینه دختر امام حسین(ع)|سکینه]] و فاطمه، دختران امام حسین(ع)، این موضوع را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران [[معاویة بن ابوسفیان]] به گریه افتادند.<ref>ابن اثیر، الکامل، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷۷.</ref> بنابر روایتی از [[امام رضا(ع)]] که [[شیخ صدوق]] نقل کرده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. سپس با یارانش سرگرم غذا خوردن شد و پس از آن، میز بازی [[شطرنج]] را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. گفتهاند او هنگامی که در بازی میبرد، جام [[آب جو]] را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت.<ref>شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۲۵، ح۵۰.</ref> سکینه(س) در باره یزید گفته است: به خدا سوگند! هرگز کسی را سخت دلتر، کافرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم که به سر پدرم در مجلسی که برپا کرده بود مینگریست و شعر میخواند.<ref>قمی، نفس المهموم المکتبة الحیدریة، ص۳۹۶.</ref> | ||
*'''اعتراض حاضران:''' عدهای از حاضران، به رفتار یزید در مجلس اعتراض کردند؛ از جمله [[یحیی بن حکم]]، برادر مروان بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد.<ref>طبری، تاریخ الامم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۵.</ref> [[ابوبرزه اسلمی|اَبوبَرْزه اَسْلَمی]] نیز اعتراض کرد و به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۱۶.</ref> | *'''اعتراض حاضران:''' عدهای از حاضران، به رفتار یزید در مجلس اعتراض کردند؛ از جمله [[یحیی بن حکم]]، برادر [[مروان بن حکم]] که یزید با مشت به سینه وی زد.<ref>طبری، تاریخ الامم والملوک، ۱۳۸۷ق، ج۵، ص۴۶۵.</ref> [[ابوبرزه اسلمی|اَبوبَرْزه اَسْلَمی]] نیز اعتراض کرد و به دستور یزید از مجلس اخراج شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف،۱۴۱۷ق، ج۳، ص۴۱۶.</ref> | ||
==خطبهخوانی اسرا== | ==خطبهخوانی اسرا== |