پرش به محتوا

ازدواج موقت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۴٬۵۹۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۵ سپتامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۸: خط ۸۸:
درباره رویکرد سایر [[صحابه]] و [[تابعین]] درباره ازدواج موقت، برخی از عالمان اهل سنت ادعا کرده‌اند که صحابه و تابعین، بر حرمت ازدواج موقت، اجماع کرده‌اند. [[سیدجعفر مرتضی]] با مردود شمردن این ادعا، به اسامی برخی صحابه مانند [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[انس بن مالک]]، [[ابوسعید خدری]] و...اشاره کرده است که به حلیت ازدواج موقت قائل بوده‌اند.<ref>مرتضی، زواج المتعة، ج۲، ص۱۸.</ref>
درباره رویکرد سایر [[صحابه]] و [[تابعین]] درباره ازدواج موقت، برخی از عالمان اهل سنت ادعا کرده‌اند که صحابه و تابعین، بر حرمت ازدواج موقت، اجماع کرده‌اند. [[سیدجعفر مرتضی]] با مردود شمردن این ادعا، به اسامی برخی صحابه مانند [[جابر بن عبدالله انصاری]]، [[عبدالله بن مسعود]]، [[عبدالله بن عباس]]، [[انس بن مالک]]، [[ابوسعید خدری]] و...اشاره کرده است که به حلیت ازدواج موقت قائل بوده‌اند.<ref>مرتضی، زواج المتعة، ج۲، ص۱۸.</ref>


==پیشینه==
منابع تاریخی اعم از [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] نشان می‌دهد که در زمان [[رسول خدا(ص)]] و بعد از رحلت ایشان یعنی در زمان [[ابوبکر بن ابی قحافه|خلیفۀ اول]] نیز متعه نساء انجام شده است. حتی تا زمان خلافت [[عمر بن خطاب|خلیفۀ دوم]] نیز این نوع ازدواج مرسوم بود؛ اما خلیفۀ دوم در زمان خلافتش پس از یک ماجرا، این نوع ازدواج را [[حرام]] اعلام کرد و حتی تهدید کرد که هر کس پس از شنیدن این حکم مرتکب چنین ازدواجی شود، سنگسار می‌شود. به عنوان نمونه سه روایت از منابع اهل سنت نقل می‌شود. مشهورترین واقعه‌ای که در اکثر کتب روایی ذکر شده است جریان [[عمرو بن حریث]] است که به این شرح است:
:::«جابر گوید: [[عمرو بن حریث]] از [[کوفه]] به [[مدینه]] آمد و با [[کنیز]] آزاد شده‌ای ازدواج موقت کرد. کنیز را که آبستن شده بود نزد عمر آوردند، داستان را از او پرسید، جواب داد: عمرو بن حریث با من ازدواج موقت کرده است. عمر از عمرو بن حریث نیز پرسید و او آشکارا تائید کرد، عمر گفت: چرا غیر او را نگرفتی؟ و این در هنگامی بود که عمر از ازدواج موقت نهی کرده بود.»<ref>صنعانی، المصنف، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۵۰۰.</ref>


در روایت دیگری از محمد بن اسود بن خلف نقل می‌کنند:
:::«[[عمرو بن حوشب]] با دوشیزه‌ای از [[قبیله بنی عامر بن لوی]] ازدواج موقت کرد. آن دختر باردار شد و داستان به گوش عمر رسید. عمر از وی توضیح خواست. او گفت: عمرو بن حوشب او را متعه (=ازدواج موقت) کرده است. داستان را از عمرو پرسید و او تأیید کرد. عمر گفت: چه کسی را گواه گرفتی؟ راوی گوید: نمی‌دانم گفت: مادرش یا خواهرش یا برادر و پدرش. عمر برخاست و بر منبر رفت و گفت: چه می‌شود مردانی را که ازدواج موقت می‌کنند و بر آن گواه عادل نمی‌گیرند و آن را آشکار نمی‌کنند مگر آنکه حد بر او جاری کنم.»<ref>صنعانی، المصنف، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۵۰۱-۵۰۰.</ref>


خلیفه دوم نکاح موقت را تحریم کرد ولی با توجه به نقل قولی که از او شده است، این تحریم «قانونی و عرفی» نه تحریم «شرعی و دینی». به عبارت دیگر، وی به خاطر اینکه تصور می‌کرد متعه دارای مفسده است، آن را ممنوع کرد. چنانکه خودش نیز این تحریم را به رسول الله نسبت نداد، بلکه می‌گوید: من آن را تحریم می‌کنم و کیفر مخالفت با آن را به خودش نسبت می‌دهد و نمی‌گوید خدا کیفر می‌دهد.<ref>رجوع کنید به: کاشف الغطاء، این است آئین ما، ۱۳۷۰ش، ص۲۶۸.</ref>


تِرمِذی روایتی را از عبدالله بن عمر نقل کرده که نشان میدهد مسلمانان با وجود این منع، هنوز از نظر شرعی، این نوع ازدواج را حلال می‌دانستند:
:::«مردی از اهل [[شام]] از [[عبدالله بن عمر|ابن عمر]] در مورد متعه سؤال کرد، او گفت [[حلال]] است. سؤال کننده به او گفت: پدرت آن را ممنوع کرد. ابن عمر گفت: اگر پدرم آن را ممنوع کرده باشد و رسول خدا(ص) آن را حلال کرده باشد، آیا ما سنت پیامبر(ص) را رها کنیم و از قول پدرم تبعیت کنیم؟!»<ref>ترمذی، سنن ترمذی، ۱۴۲۱ق، ج۳، ۱۸۶-۱۸۵.</ref>


== در سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) ==
در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده که پیامبر(ص) نیز ازدواج موقت داشته‌اند.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۱، ص۱۳</ref> در مورد انجام عمل متعه توسط ائمه(ع) نیز روایاتی وجود دارد مانند این که در روایتی آمده است [[امام علی(ع)]] با زنی از قبیله بنی نهشل در [[کوفه]] ازدواج موقت کرد.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۴۰۹ق، ج۲۱، ص۱۰.</ref> از آنجا که این روایت بر ازدواج آن حضرت در کوفه دلالت دارد معلوم می‌شود در زمان خلافت ایشان (یعنی پس از وفات [[پیامبر اسلام]] و عصر [[خلفای ثلاثه]]) این ازدواج صورت گرفته‌است؛ چرا که قبل از آن امام علی(ع) در [[مدینه]] زندگی می‌کرد.


==استدلال به قرآن==
مهم‌ترین زمینه بحث قرآنی ازدواج موقت، [[آیه متعه|آیه ۲۴ سوره نساء]] است.
{{متن قرآن|فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً ۚ...﴿۲۴﴾|سوره=نساء|آیه=۲۴}}(ترجمه:و زنانی را که متعه [= ازدواج موقت‌] می‌کنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.)


خداوند متعال در این آیه شریفه بر لزوم پرداخت مهری که در ازدواج موقت مقرر شده تاکید دارد. این نحوه بیان نشان می‌دهد که اصل جواز ازدواج موقت، مسئله‌ای مسلم بوده است و قرآن کریم صرفا بر لزوم پرداخت مهریه اصرار دارد.


===از دیدگاه مفسران اهل سنت===
[[زمخشری]] در تفسیر [[الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل|کشاف]]<ref>زمخشری، الکشاف، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۶۸.</ref> از [[ابن عباس]] نقل می‌کند که این آیه از [[محکم و متشابه|آیات محکم]] قرآن است. میبدی در [[کشف الاسرار]] به نقل از حسن و مجاهد می‌گوید که آیه از آیات محکم است<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۴۶۹.</ref> و [[ثعلبی نیشابوری|ثعلبی]] در [[الکشف و البیان]]<ref>ثعلبی، الکشف و البیان، ۱۴۲۲ق، ج۳، ص۲۸۷.</ref> روایتی از [[حضرت علی(ع)]] نقل می‌کند که این [[آیه نسخ]] نشده است.


===از دیدگاه مفسران شیعه===
[[تفسیر قمی]]،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۱۳۶.</ref> [[البرهان فی تفسیر القرآن|البرهان]]،<ref>بحرانی، البرهان، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۸۵.</ref> [[آلاء الرحمن]]،<ref>بلاغی نجفی، آلاءالرحمن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۷۶.</ref> [[تفسیر جوامع الجامع]]،<ref>طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۴۹.</ref> [[مجمع البیان فی تفسیر القرآن|مجمع البیان]]،<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۱۰۳-۱۰۱.</ref> و [[تفسیر المیزان]]،<ref>طباطبائی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۴، ص۲۷۳-۲۷۱.</ref> تصریح کرده‌اند که این آیه درباره ازدواج موقت نازل شده است.


کلمه مُتعِه که «اسْتَمْتَعْتُم» از آن گرفته شده است در [[اسلام]] به معنی ازدواج موقت است، و لفظی است که معنای اصطلاحی خود را در زمان حیات رسول الله به دست آورده است. به همین جهت، این کلمه با همین معنا در روایات [[پیامبر(ص)]] و کلمات [[صحابه]] به دفعات به کار برده شده است.
صحابه و [[تابعین]] مانند [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] دانشمند و مفسر معروف اسلام و [[ابی ابن کعب]] و [[جابر بن عبدالله انصاری|جابر بن عبدالله]] و [[عمران حصین]] و [[سعید بن جبیر]] و مجاهد و قتاده و سدی و گروه زیادی از مفسران [[اهل تسنن]] و تمام مفسران [[شیعه]] همگی از آیه فوق، حکم ازدواج موقت را فهمیده‌اند. حتی [[فخر رازی]] نیز به این مسئله اعتراف کرده که این آیه به جواز ازدواج موقت اشاره دارد. هرچند در ادامه مدعی می‌شود که این حکم، بعدا نسخ شده است.
در روایات ائمه اطهار نیز به این مسئله اشاره شده که این آیه مربوط به جواز متعه است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۳، ص۳۳۶-۳۳۵.</ref>


===نسخ آیه قرآن===
ادعا شده که این آیه توسط روایات، نسخ شده است ولی روایاتی که حکایت از نسخ این حکم در زمان پیامبر(ص) می‌کند بسیار پریشان و ضد و نقیض‌اند، بعضی می‌گوید: در [[جنگ خیبر]] نسخ شده، بعضی دیگر روز [[فتح مکه]] را زمان نسخ می‌دانند، بعضی نیز آن را در [[جنگ تبوک]] و بعضی در [[جنگ اوطاس]](جنگ حنین یا هوازن) ذکر کرده‌اند، و مانند آن.<ref>مکارم، تفسیر نمونه، ج ۳، ص۳۴۰.</ref>


از طرف دیگر بعضی می‌گویند خود پیامبر(ص) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، [[سنت]] و [[حدیث]] پیامبر(ص) است و در مقابل عده‌ای می‌گویند ناسخ آن آیه [[آیه عده|طلاق]] است {{متن قرآن|...إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ...﴿۱﴾|ترجمه=...چون زنان را طلاق گویید، در [زمان‌بندی‌] عدّه آنان طلاقشان گویید و حساب آن عدّه را نگه دارید،...|سوره=[[سوره طلاق|طلاق]]|آیه=۱}} درحالی که این آیه ارتباطی با مسئله مورد بحث ندارد زیرا این آیه درباره طلاق بحث می‌کند درحالی که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدایی آن به هنگام پایان مدت آن است.


قدر مسلم این است که اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(ص) قطعی است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادی درباره نسخ شدن آن در دست نیست. بنابراین طبق قانون مسلمی که در علم [[اصول فقه|اصول]] به اثبات رسیده باید حکم به بقاء این قانون کرد.
جمله مشهوری که از عمر نقل شده نیز گواه روشنی بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(ص) هرگز نسخ نشده است.
هیچ کس جز پیامبر(ص) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که می‌تواند به فرمان خدا پاره‌ای از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(ص) باب نسخ به کلی مسدود می‌شود و گرنه هر کسی می‌تواند به [[اجتهاد]] خود قسمتی از احکام الهی را نسخ نماید و دیگر چیزی به نام شریعت جاودان و ابدی باقی نخواهد ماند. و اصولا اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(ص) [[اجتهاد در مقابل نص]] است که هیچ اعتباری ندارد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج‌۳، ص۳۳۸.</ref>


==استدلال به روایات==
===روایات اهل سنت===
[[صحیح مسلم]]،<ref>نیشابوری، صحیح مسلم،‌دار الآفاق الجدیدة، ج۴، ص۱۳۰.</ref> [[صحیح بخاری]]،<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۶۸، ۳۳۷.</ref> [[مصنف ابن ابی شبیه]]<ref>ابن ابی شیبه، المصنّف، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۳۹۱.</ref> و [[مسند احمد]]<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۶۹۲.</ref> از [[عبدالله بن مسعود]] روایت کرده‌اند که گفت: ما در کنار رسول خدا(ص) می‌جنگیدیم و همسر نداشتیم، گفتیم: بهتر نیست خود را اَخته کنیم؟ پیامبر(ص) ما را از این کار بازداشت. سپس به ما اجازه داد تا با پرداخت مهریه (جامه و امثال آن) زنان را به عقد موقت خود درآوریم.


صحیح بخاری<ref>بخاری، صحیح بخاری، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۳۴۶ ۳۴۵</ref> از جابر بن عبدالله و [[مسلمة بن اکوع]] روایت کرده است که: منادی رسول خدا(ص) به سوی ما آمد و گفت: پیامبر(ص) به شما اجازه فرمود تا زنان را متعه کنید. (یعنی ازدواج موقت نمایید.)


[[احمد بن حنبل]] از [[ابی سعید خدری]] روایت کرده است که ما در زمان رسول خدا(ص) متعه (ازدواج موقت) می‌کردیم و [[مهریه]] را لباس و جامه تعیین می‌نمودیم.<ref>ابن حنبل، مسند احمد، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۴۰۰.</ref>


عبدالرزاق صنعانی در کتاب مُصَنَّف  از جابر بن عبدالله روایت کرده است که گفت: همه ما در دوران رسول خدا(ص) و [[ابوبکر]] مقداری آرد و خرما مهریه می‌دادیم و ازدواج موقت می‌کردیم تا آنکه عمر به خاطر کاری که عمرو بن حریث انجام داده بود، آن را ممنوع کرد.<ref>صنعانی، المُصَنَّف، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۵۰۰.</ref>


===روایات شیعه===
از [[امام باقر(ع)]] راجع به متعه سؤال شد ایشان فرمود: در [[قرآن کریم]] آمده است که {{متن قرآن|...فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَیکمْ فِیمَا تَرَاضَیتُم بِهِ مِن بَعْدِ الْفَرِیضَةِ ۚإِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیمًا حَکیمًا﴿۲۴﴾|سوره=نساء|آیه=۲۴}} و زنانی را که متعه [=ازدواج موقت] می‌کنید، [[واجب]] است [[مهریه|مهر]] آنها را بپردازید. و [[گناه|گناهی]] بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مهر، با یکدیگر توافق کرده‌اید. (بعداً می‌توانید با توافق، آن را کم یا زیاد کنید.) خداوند، دانا و حکیم است.<ref>کلینی، فروع کافی، ۱۳۸۸ق، ج۱۱، ص۷.</ref>


[[امام باقر(ع)]] فرمود: [[حضرت علی(ع)]] بارها می‌گفت: اگر عمر بر من سبقت نمی‌گرفت (و با خلافت خود متعه را تحریم نمی‌کرد) جز انسان‌های شقی (و یا خیلی کم) کسی زنا نمی‌کرد.<ref>کلینی، فروع کافی، ۱۳۸۸ق، ج۱۱، ص۸.</ref>


[[ابوحنیفه]] از [[امام صادق(ع)]] در مورد متعۀ نساء سئوال کرد، امام فرمود: سبحان الله آیا کتاب خدا را قرائت نکرده‌ای که فرمود «فَمَا استَمْتَعْتُم بِهِ مِنهُنَّ فَئَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضةً»ابوحنیفه گفت به خدا سوگند گویی که اصلاً این آیه را قرائت نکرده بودم.<ref>کلینی، فروع کافی، ۱۳۸۸ق، ج۱۱، ص۱۱.</ref>


[[عبدالله بن عمیر لیثی]] نزد [[امام باقر(ع)]] آمد و گفت: نظرت درباره متعه زنان چیست؟ امام فرمود: خداوند آن را در کتابش و در سنت پیامبرش حلال نموده پس تا [[روز قیامت]] حلال است.<ref>کلینی، فروع کافی، ۱۳۸۸ق، ج۱۱، ص۷.</ref>


==در نظر صحابه==
بنابر آنچه از تاریخ و روایات معتبر و نظریات فقهای [[اهل سنت]] برمی‌آید، گروهی از [[صحابه]]، حتی بعد از رحلت [[پیامبر(ص)]]؛ یعنی در زمان خلافت خلفا و نیز بعد از آنان، اعتقاد به ازدواج موقت داشته‌اند و نظریۀ فقهی آنان این بوده که متعه جایز و [[مباح]] است. این گروه عبارتند از:
{{ستون-شروع|۴}}
*[[عمران بن حصین خزاعی]] (متوفای ۵۲ق.)
*[[ابو سعید خدری]] (متوفای ۷۴ق.)
*[[جابر بن عبدالله انصاری]] (متوفای ۷۸ق.)
*[[زید بن ثابت|زید بن ثابت انصاری]] (متوفی ۵۵ق.)
*[[عبدالله بن مسعود]] (متوفای ۳۲ق)
*[[سلمه بن اکوع|سلمة بن اکوع]] (متوفای ۷۴ق.)
*[[علی(ع)|علی بن ابی طالب(ع)]] (شهادت ۴۰ق.)
*[[عمرو بن حریث]] (متوفای ۸۵ق)
*[[معاویه بن ابی سفیان|معاویة بن ابی سفیان]] (متوفای ۶۰ق.،
*[[سلمه بن امیه|سلمة بن امیه]]
*[[ربیعه بن امیه|ربیعة بن امیه]]
*[[عمرو بن حوشب]]
*[[ابی بن کعب|ابی بن کعب]] (متوفای ۳۰ق.)
*[[اسماء دختر ابوبکر]] (متوفای ۷۳ق.)
*[[ام عبدالله بنت ابی خثیمه]]
*[[عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب]]
*سمیر (متوفای ۵۹ق)
*[[انس بن مالک]] (متوفای ۹۳ق.)
*عبدالله بن عمر.<ref>طبسی، ازدواج موقت، ۱۳۸۴ش، ص۱۹-۶۸.</ref>
{{پایان}}


==در نظر تابعین و محدثان==
 
گروهی از [[تابعین]] و تابع تابعین و عده‌ای از محدثان، معتقد به جواز متعه بودند. آنان کسانی بودند که مؤلفان [[صحاح سته]] و دیگران، در نقل از آنها و اعتماد به ایشان اتفاق نظر دارند. افرادی مانند [[مالک بن انس]]، [[احمد بن حنبل]]، سعید بن جبیر، عبدالله بن عبدالعزیز بن جریج، عطاء بن ابی رباح، طاووس یمانی، عمرو بن دینار، مجاهد بن جبر، سدّی، حکم بن عتیبه، ابن ابی ملیکه، زفر بن اوس بن حدثان مدنی و طلحة بن مصرّف الیامی.<ref>طبسی، ازدواج موقت، ۱۳۸۴ش، ص۷۲-۹۵.</ref>
 
==جایز دانستن متعه توسط مأمون عباسی==
 
[[مأمون]] هفتمین [[خلافت|خلیفه]] [[بنی عباس|عباسی]] علی رغم مخالفت‌های موجود در جامعه آن دوره حرمت متعه را برداشت و جایز شمردن عمل به چنین ازدواجی را اعلام کرد. اما پس از آنکه یحیی بن اکثم مشاور و قاضی القضاه مأمون و از علمای اهل سنت به او گفت [[امام علی علیه‌السلام|امام علی(ع)]] نیز ازدواج موقت را حرام می‌دانست او نیز از به احترام امام علی(ع) از این حکم صرف نظر کرد.<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتب العلمیة، ج۴، ص۱۹۹؛ ناظمیان‌فرد، «مأمون و محنة»، ۱۳۸۸ش، ص۷۱؛ موسوی، «متعه در نگاه فقیهان مسلمان»، ۱۳۸۷ش، ص۱۳۵.</ref>


==از دیدگاه سایر فرق اسلامی==
==از دیدگاه سایر فرق اسلامی==
خط ۱۹۵: خط ۱۳۳:
::«متعه، مباح و حلال مطلق است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دایم بی‌نیاز نگردانیده باشد، پس اگر با ازدواج دایم از متعه کردن بی‌نیاز است، تنها هنگامی برایش رواست که همسرش نزد او نباشد.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲ – ۴۵۳.</ref>
::«متعه، مباح و حلال مطلق است برای کسی که خداوند او را با ازدواج دایم بی‌نیاز نگردانیده باشد، پس اگر با ازدواج دایم از متعه کردن بی‌نیاز است، تنها هنگامی برایش رواست که همسرش نزد او نباشد.»<ref>کلینی، کافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲ – ۴۵۳.</ref>


==فلسفه ازدواج موقت==
 
[[شهید مطهری]] معتقد است:
 
::در واقع مسأله ازدواج موقت هم اگر انسان خوب دقت کند، معلوم است که برای یک حالت ضروری است.<ref>مجموعه آثاراستاد شهیدمطهری، ۱۳۹۱ش، ج‌۲۷، ص۲۲۵.</ref> این که [[اسلام]] ازدواج موقت را اجازه داده، نه برای شهوترانی یک عده افرادی است که یک زن دارند و گاهی دو و سه و حتی چهار زن دارند و برای تنوع دنبال ازدواج موقت می‌روند که به ثواب نائل بشویم! نه، برای اینها ثواب ندارد، گناه هم دارد.<ref>رجوع کنید به: مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۱ش، ج‌۲۶، ص۴۳۷.</ref>
 
وی در مورد روایات متفاوتی که در مورد تشویق و نهی [[ائمه(ع)]] از ازدواج موقت صادر شده است می‌گوید:
::«به نظر این بنده آنجا که ائمه اطهار مردان زن‌دار را از این کار منع کرده‌اند به اعتبار حکمت اوّلی این قانون است، خواسته‌اند بگویند این قانون برای مردانی که احتیاجی ندارند وضع نشده است، همچنان که [[امام کاظم(ع)]] به [[علی بن یقطین]] فرمود: «تو را با نکاح متعه چه کار و حال آنکه خداوند تو را از آن بی‌نیاز کرده است.»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲.</ref> و به دیگری فرمود: «این کار برای کسی رواست که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی‌نیاز نکرده است. و اما کسی که دارای همسر است، فقط هنگامی می‌تواند دست به این کار بزند که دسترسی به همسر خود نداشته باشد.»<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۴۵۲-۴۵۳.</ref> و اما آنجا که عموم افراد را ترغیب و تشویق کرده‌اند، به خاطر حکمت ثانوی آن یعنی «احیاء سنت متروکه» بوده است زیرا تنها ترغیب و تشویق نیازمندان برای احیاء این سنت متروکه کافی نبوده است.»<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۱ش، ج‌۱۹، ص۸۲.</ref>
[[محمد حسین کاشف الغطاء]] در مورد فلسفه ازدواج موقت می‌گوید:
::[[اسلام]] راه حل مشکل جنسی را (مخصوصا برای جوانان) و برای تمام کسانی که به علتی قادر به ازدواج دائم نیستند نشان داده و پیشنهاد می‌کند که در این گونه موارد زن و مردی که به هم علاقه دارند بدون اینکه زیر بار تعهدات سنگین یک ازدواج دائم و همیشگی بروند برای مدت محدودی، عقد ازدواج موقت برقرار سازند و آن را درست مانند یک ازدواج دائم بشمرند، و زن حریم زوجیت را حتی پس از خاتمه آن مدت با نگه داشتن عده کاملا رعایت نماید.<ref>کاشف الغطاء، این است آئین ما، ۱۳۷۰ش، ص۳۸۶-۳۸۵.</ref>
وی معتقد است:
::ازدواج موقت یک حربه مؤثر برای مبارزه با فحشاء و بسیاری از انواع انحراف جنسی است و می‌تواند قسمت عمده مشکل جنسی جوانان را حل کند و بسیاری از مفاسد اجتماعی که از این رهگذر دامنگیر کوچک و بزرگ می‌گردد ریشه کن سازد.<ref>کاشف الغطاء، این است آئین ما، ۱۳۷۰ش، ص۳۸۷.</ref>


==قانون مدنی ایران==
==قانون مدنی ایران==
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۲۰

ویرایش