پرش به محتوا

ایجاب و قبول: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵: خط ۲۵:
#به‌گفته برخی فقیهان، الفاظ ایجاب و قبول به سبب آن که متوقف بر بیان [[شارع|شارع‌اند]] یا به عبارتی توقیفی‌اند<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۲۷.</ref> و همچنین برای پیروی کردن از آنچه در متن روایات آمده،<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵.</ref> باید به عربی گفته شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹؛ شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۲۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۰.</ref> برخی دیگر بر این باورند که عربی بودن الفاظ ایجاب و قبول فقط در عقد نکاح، به سبب آنکه شارع نسبت به احکام آن حساسیت بیشتری دارد، شرط است.<ref>بحرانی، حدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۳، ص۱۵۸؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷؛ نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۹۳؛ غروی، التنقیح فی شرح المکاسب (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۴۰ق، ج۱، ص۱۹۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۲۴، ص۲۱۵.</ref> فقهایی همچون شیخ انصاری، [[سید عبدالاعلی سبزواری]] و [[سید ابوالقاسم خویی]] بر این نظرند که همه عقود حتی عقد نکاح به هر زبانی که باشد، صحیح است.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۳۰ق، ص۷۹؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۵ و ج۲۴، ص۲۱۵؛ خویی، کتاب النکاح، دار العلم، ج۲، ص۱۶۴.</ref>
#به‌گفته برخی فقیهان، الفاظ ایجاب و قبول به سبب آن که متوقف بر بیان [[شارع|شارع‌اند]] یا به عبارتی توقیفی‌اند<ref>طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۲۷.</ref> و همچنین برای پیروی کردن از آنچه در متن روایات آمده،<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵.</ref> باید به عربی گفته شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹؛ شهید ثانی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۲۲۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۰.</ref> برخی دیگر بر این باورند که عربی بودن الفاظ ایجاب و قبول فقط در عقد نکاح، به سبب آنکه شارع نسبت به احکام آن حساسیت بیشتری دارد، شرط است.<ref>بحرانی، حدائق الناضرة، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۲۳، ص۱۵۸؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۲ق، ج۱۱، ص۱۷؛ نراقی، مستند الشیعه، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۹۳؛ غروی، التنقیح فی شرح المکاسب (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۴۰ق، ج۱، ص۱۹۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۲۴، ص۲۱۵.</ref> فقهایی همچون شیخ انصاری، [[سید عبدالاعلی سبزواری]] و [[سید ابوالقاسم خویی]] بر این نظرند که همه عقود حتی عقد نکاح به هر زبانی که باشد، صحیح است.<ref>شیخ انصاری، کتاب النکاح، ۱۴۳۰ق، ص۷۹؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۵ و ج۲۴، ص۲۱۵؛ خویی، کتاب النکاح، دار العلم، ج۲، ص۱۶۴.</ref>
#برخی فقیهانی که عربی بودن الفاظ ایجاب و قبول را شرط دانسته‌اند، بر این نظرند که:
#برخی فقیهانی که عربی بودن الفاظ ایجاب و قبول را شرط دانسته‌اند، بر این نظرند که:
##این الفاظ هم به لحاظ حرکات (اِعراب) و هم شکل (هیئت) باید صحیح ادا شود؛<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹-۶۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> پس اگر مثلاً در عقد بیع به جای «بِعتُک: فروختم به تو» گفته شود «بَعتک» و یا در عقد نکاح به جای «زوّجتُک: تو را به ازدواج درآوردم» گفته شود «جوّزتک»، عقد بسته نمی‌شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹-۶۰؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> بنا به نظر فقیهانی همچون [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|سید یزدی]] و سید عبدالاعلی سبزواری، اگر این اشتباه موجب خروج از معنای حقیقی نشود و الفاظ به کار رفته نزد عرف، [[اصالة الظهور|ظهور]] در معنای قصدشده داشته باشد، اشکالی ندارد و عقد درست است.<ref>طباطبایی یزدی، حاشیة المکاسب، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۸۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> به گفته سید ابوالقاسم خویی، [[اصل احتیاط|احتیاط]] در آن است که اگر صیغه عقد به عربی جاری می‌شود، به عربی صحیح خوانده شود.<ref>توحیدی تبریزی، مصباح الفقاهه (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۸.</ref>
##این الفاظ هم به لحاظ حرکات (اِعراب) و هم شکل (هیئت) باید صحیح ادا شود؛<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹-۶۰؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> پس اگر مثلاً در عقد بیع به جای «بِعتُک: فروختم به تو» گفته شود «بَعتک» و یا در عقد نکاح به جای «زوّجتُک: به ازدواج تو در آوردم» گفته شود «جوّزتک»، عقد بسته نمی‌شود.<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹-۶۰؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref> بنا به نظر فقیهانی همچون [[سید محمدکاظم طباطبایی یزدی|سید یزدی]] و سید عبدالاعلی سبزواری، اگر این اشتباه موجب خروج از معنای حقیقی نشود و الفاظ به کار رفته نزد عرف، [[اصالة الظهور|ظهور]] در معنای قصدشده داشته باشد، اشکالی ندارد و عقد درست است.<ref>طباطبایی یزدی، حاشیة المکاسب، ۱۳۷۰ش، ج۱، ص۸۷؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> به گفته سید ابوالقاسم خویی، [[اصل احتیاط|احتیاط]] در آن است که اگر صیغه عقد به عربی جاری می‌شود، به عربی صحیح خوانده شود.<ref>توحیدی تبریزی، مصباح الفقاهه (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۳۸.</ref>
##با صیغه فعل ماضی و به صورت گذشته ادا شود،<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> چرا که فقط فعل ماضی به صراحت بر ایجاد (انشاء) معامله دلالت می‌کند<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۸؛ ایروانی، حاشیة المکاسب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۸۹؛ میرزای نائینی، منیة الطالب فی حاشیة المکاسب، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> و اگر مثلاً در عقد بیع با صیغه مضارع (آینده) بگوید «ابیعُک: به تو می‌فروشم.»، بنا به دیدگاه مشهور فقها<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۸، ص۱۴۵.</ref> عقد بسته نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref> برخی نیز معتقدند لازم نیست صیغه عقد منحصراً به شکل فعل ماضی باشد<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، درا الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> و اگر با الفاظ دیگری باشد که عرفاً بر ایجاد معامله دلالت کند<ref>غروی، التنقیح فی شرح المکاسب (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۴۰ق، ج۱، ص۲۰۲.</ref> و یا طرفین، ایجاد یا انشاء معامله را قصد کنند، عقد بسته می‌شود.<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۸، ص۱۴۵؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه (کتاب البیع)، ۱۴۲۵ق، ص۱۱۳.</ref>
##با صیغه فعل ماضی و به صورت گذشته ادا شود،<ref>محقق کرکی، جامع المقاصد، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۵۹؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۴.</ref> چرا که فقط فعل ماضی به صراحت بر ایجاد (انشاء) معامله دلالت می‌کند<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۳۸؛ ایروانی، حاشیة المکاسب، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۸۹؛ میرزای نائینی، منیة الطالب فی حاشیة المکاسب، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> و اگر مثلاً در عقد بیع با صیغه مضارع (آینده) بگوید «ابیعُک: به تو می‌فروشم.»، بنا به دیدگاه مشهور فقها<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۸، ص۱۴۵.</ref> عقد بسته نمی‌شود.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref> برخی نیز معتقدند لازم نیست صیغه عقد منحصراً به شکل فعل ماضی باشد<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، درا الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۶.</ref> و اگر با الفاظ دیگری باشد که عرفاً بر ایجاد معامله دلالت کند<ref>غروی، التنقیح فی شرح المکاسب (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۴۰ق، ج۱، ص۲۰۲.</ref> و یا طرفین، ایجاد و انشاء معامله را قصد کنند، عقد بسته می‌شود.<ref>محقق اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، مؤسسة النشر الاسلامی، ج۸، ص۱۴۵؛ مکارم شیرازی، انوار الفقاهه (کتاب البیع)، ۱۴۲۵ق، ص۱۱۳.</ref>
#الفاظ ایجاب و قبول برای انجام معامله، صریح و روشن باشند و اگر با الفاظ مجاز و کنایه‌ای باشد، برای مثال در عقد بیع به جای آنکه بگوید «فروختم به تو»، بگوید «مسلط گردانیدم تو را بر این کالا به فلان مقدار» عقد، منعقد نمی‌گردد.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۴۰۶؛ عاملی، مفتاح الکرامه، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۴۸۳-۴۸۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۷-۲۴۹؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۱۹.</ref> از نظر فقیهانی چون شیخ انصاری و سید ابوالقاسم خویی، عقود با هر لفظی حتی به‌صورت کنایه‌ای و مجاز که نزد [[عرف]]، ظهور در معنای مورد نظر در معامله داشته باشد، منعقد می‌شوند.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۲۰؛ توحیدی تبریزی، مصباح الفقاهه (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۷.</ref>
#الفاظ ایجاب و قبول برای انجام معامله، صریح و روشن باشند و اگر با الفاظ مجاز و کنایه‌ای باشد، برای مثال در عقد بیع به جای آنکه بگوید «فروختم به تو»، بگوید «مسلط گردانیدم تو را بر این کالا به فلان مقدار» عقد، منعقد نمی‌گردد.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۳، ص۴۰۶؛ عاملی، مفتاح الکرامه، ۱۴۱۹ق، ج۱۲، ص۴۸۳-۴۸۴؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۴۷-۲۴۹؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۱۹.</ref> از نظر فقیهانی چون شیخ انصاری و سید ابوالقاسم خویی، عقود با هر لفظی حتی به‌صورت کنایه‌ای و مجاز که نزد [[عرف]]، ظهور در معنای مورد نظر در معامله داشته باشد، منعقد می‌شوند.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۲۰؛ توحیدی تبریزی، مصباح الفقاهه (تقریرات درس خارج فقه آیت‌الله خویی)، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۷.</ref>
#صیغه عقد مُنجِز باشد؛ یعنی طرفین، عقد را بر چیزی مشروط و معلق نکنند،<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۳۵۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۳-۲۵۴؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۶۲.</ref> پس اگر مثلاً در عقد بیع، فروشنده بگوید «این کالا را به فلان مقدار به تو فروختم، مشروط به این که فرزندم از سفرش برگردد.»، عقد منعقد نمی‌گردد.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> برخی معتقدند، اگر عقد به چیزی در حال یا آینده مشروط شود که طرفین معامله به زمان تحقق آن چیز علم دارند، عقد درست است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۷۶؛ تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref>
#صیغه عقد مُنجِز باشد؛ یعنی طرفین، عقد را بر چیزی مشروط و معلق نکنند،<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۳۵۷؛ نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۳-۲۵۴؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۶۲.</ref> پس اگر مثلاً در عقد بیع، فروشنده بگوید «این کالا را به فلان مقدار به تو فروختم، مشروط به این که فرزندم از سفرش برگردد.»، عقد منعقد نمی‌گردد.<ref>تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref> برخی معتقدند، اگر عقد به چیزی در حال یا آینده مشروط شود که طرفین معامله به زمان تحقق آن چیز علم دارند، عقد درست است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴۲۳ق، ج۵، ص۲۷۶؛ تبریزی، ارشاد الطالب الی تعلیق المکاسب، ۱۳۹۹ش، ج۲، ص۱۱۹-۱۲۰.</ref>
خط ۳۳: خط ۳۳:


===ترتیب ایجاب و قبول===
===ترتیب ایجاب و قبول===
مشهور فقهای شیعه<ref>علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۵۲.</ref> بر این نظرند که ایجاب باید مقدم بر قبول باشد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۴؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> برخی ادعای اجماع کرده‌اند<ref>شهید اول، غایة المراد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۱۵-۱۶.</ref> همچنین گفته‌اند قبول، فرع بر ایجاب است و فرع نمی‌تواند بر اصل مقدم باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، درا الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref> گروهی از فقها گفته‌اند فقط در عقد نکاح جایز است که قبول پیش از ایجاب باشد<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> و آن به‌خاطر وجود روایاتی است<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۲۱، ص۴۳؛ ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> که مقدم بودن قبول بر ایجاب را جایز دانسته است.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> عده‌ای دیگر مقدم بودن قبول بر ایجاب را در همه عقدها جایز دانسته‌اند.<ref>شهید اول، غایة المراد، ج۲، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۶؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الرشاد، ج۱۶، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref>
مشهور فقهای شیعه<ref>علامه حلی، مختلف الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۵۲.</ref> بر این نظرند که ایجاب باید مقدم بر قبول باشد.<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۱۳۶۲ش، ج۲۲، ص۲۵۴؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۰.</ref> برخی ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>شهید اول، غایة المراد، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۱۵-۱۶.</ref> همچنین گفته‌اند قبول، فرع بر ایجاب است و فرع نمی‌تواند بر اصل مقدم باشد.<ref>سبزواری، مهذب الاحکام، درا الارشاد، ج۱۶، ص۲۱۷.</ref> گروهی از فقها گفته‌اند فقط در عقد نکاح جایز است که قبول پیش از ایجاب باشد<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> و آن به‌خاطر وجود روایاتی است<ref>برای نمونه نگاه کنید به حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۴۱۳ق، ج۲۱، ص۴۳؛ ابن ابی الجمهور، عوالی اللئالی، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۲۶۳.</ref> که مقدم بودن قبول بر ایجاب را جایز دانسته است.<ref>شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۳.</ref> عده‌ای دیگر مقدم بودن قبول بر ایجاب را در همه عقدها جایز دانسته‌اند.<ref>شهید اول، غایة المراد، ج۲، ۱۴۱۱ق، ص۲۱۶؛ شیخ انصاری، کتاب المکاسب، ۱۴۳۰ق، ج۳، ص۱۴۸؛ سبزواری، مهذب الاحکام، دار الرشاد، ج۱۶، ص۲۱۷-۲۱۸.</ref>


===مطابقت میان ایجاب و قبول===
===مطابقت میان ایجاب و قبول===
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۵۵۲

ویرایش