confirmed، templateeditor
۱۲٬۲۱۴
ویرایش
(←کاربرد) |
(ویکی سازی) |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
| منابع شیعه = [[المحاسن (کتاب)|محاسن]]، [[الکافی (کتاب)|کافی]] و... . | | منابع شیعه = [[المحاسن (کتاب)|محاسن]]، [[الکافی (کتاب)|کافی]] و... . | ||
| منابع سنی = | | منابع سنی = | ||
| مؤید قرآنی = آیه | | مؤید قرآنی = آیه ۲۸۶ [[سوره بقره]]. | ||
| مؤید روایی = | | مؤید روایی = | ||
}} | }} | ||
'''حَدیث رَفْع'''، عنوان مجموعه [[حدیث|روایاتی]] است که خبر از برداشتهشدن حکم یا عقوبت مواردی چون فراموشی، اکراه، اضطرار و... از امّت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] میدهد. | '''حَدیث رَفْع'''، عنوان مجموعه [[حدیث|روایاتی]] است که خبر از برداشتهشدن حکم یا عقوبت مواردی چون فراموشی، اکراه، اضطرار و... از امّت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] میدهد. | ||
احادیث رفع با تعبیرات و مصادیق متفاوت از سوی [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق]] و [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] روایت شده است. در اینکه چه چیزی در این موارد برداشته شده احتمالاتی از جمله: [[احکام شرعی|حکم شرعی]]، اثر ظاهری، همه آثار، عقوبت دنیوی یا اخروی و... داده شده است. | احادیث رفع با تعبیرات و مصادیق متفاوت از سوی [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] روایت شده است. در اینکه چه چیزی در این موارد برداشته شده احتمالاتی از جمله: [[احکام شرعی|حکم شرعی]]، اثر ظاهری، همه آثار، عقوبت دنیوی یا اخروی و... داده شده است. | ||
فقره «ما لا یعلمون» (بهفارسی: آنچه نمیدانند) مورد استناد اصولیها برای اثبات رفع حکم در مرتبه ظاهر ([[اصل برائت|برائت شرعی]]) یا انکار وجوب [[احتیاط واجب|احتیاط]] میباشد. | فقره «ما لا یعلمون» (بهفارسی: آنچه نمیدانند) مورد استناد اصولیها برای اثبات رفع حکم در مرتبه ظاهر ([[اصل برائت|برائت شرعی]]) یا انکار وجوب [[احتیاط واجب|احتیاط]] میباشد. | ||
اکثر [[مجتهد|فقیهان]] اعتبار این احادیث را به جهت [[شهرت فتوایی|شهرت]] و تواتر آن معتبر دانسته و اشکالات [[اسناد|سندی]] این روایات را وارد ندانستهاند. | اکثر [[مجتهد|فقیهان]] اعتبار این احادیث را به جهت [[شهرت فتوایی|شهرت]] و [[تواتر]] آن معتبر دانسته و اشکالات [[اسناد|سندی]] این روایات را وارد ندانستهاند. | ||
حدیث رفع را پاسخ [[خدا|خداوند]] به درخواست پیامبر(ص) در آیه پایانی [[سوره بقره]] بر عذاب نکردن امتش، در مواردی که آنها دچار فراموشی یا خطای سهوی و... میشوند دانستهاند. | حدیث رفع را پاسخ [[خدا|خداوند]] به درخواست [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] در آیه پایانی [[سوره بقره]] بر عذاب نکردن امتش، در مواردی که آنها دچار فراموشی یا خطای سهوی و... میشوند دانستهاند. | ||
==معرفی و جایگاه== | ==معرفی و جایگاه== | ||
حدیث رفع، | حدیث رفع، [[حدیث]]ی از جانب [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اکرم(ص)]] است که بر اساس آن [[خدا|خداوند]] ۹ چیز را از [[امت]] او برداشته است.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> کاربرد اصلی این حدیث در مسائل [[اصول فقه|اصولی]]، دلالت فقره «مالایعلمون» بر [[اصل برائت]] است که از آن به برائت شرعی تعبیر میشود. بر همین مبنا حدیث مورد توجه اصولیون قرار گرفته و دیدگاههای مختلفی را در مورد آن مطرح نمودهاند.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸؛ خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> آنها از فقرات دیگر این حدیث، بهجهت فهم فقره «مالایعلمون» بهره بردهاند.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref> این حدیث مقابل مدعای [[اخباریان|اخباریها]] بر لزوم [[احتیاط واجب|احتیاط]] در موارد [[شبهه حکمیه تحریمه]] است.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۱۶.</ref> | ||
روایات رفع، با تفاوتهایی اندک در تعبیرات (گاه واژه وضع یا موضوع به جای رفع بکار رفته است.) و با اختلاف در تعداد مصداقهای رفع (با فقراتی یکگانه، دوگانه، سه گانه چهارگانه و پنج و ششگانه و در کاملترین صورت آن به صورت نُهگانه) از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و در یک مورد از [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.</ref> بهگفته برخی محققین از آنجا که اعداد در [[اصول فقه|علم اصول]] دارای مفهوم نیستند تعارضی میان انواع مختلف این احادیث وجود ندارد.<ref>خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> «رفع» که در برخی دیگر از نقلهای این روایات با عباراتی چون وضع، تجاوز و... آمده است: <ref>حرّ عاملی، وسائل الشيعه، اسلامیه، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> «رفع» اولین کلمه از کلمات این حدیث بهمعنای «برداشته شدن» است که این حدیث با این نام شهرت یافته است. در اینکه رفع در هریک از موارد به چه معناست و در هر فقره حقیقتا چه چیزی برداشته شده است؟ میان فقها اختلاف است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> | روایات رفع، با تفاوتهایی اندک در تعبیرات (گاه واژه وضع یا موضوع به جای رفع بکار رفته است.) و با اختلاف در تعداد مصداقهای رفع (با فقراتی یکگانه، دوگانه، سه گانه چهارگانه و پنج و ششگانه و در کاملترین صورت آن به صورت نُهگانه) از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]] و در یک مورد از [[امام رضا علیهالسلام|امام رضا(ع)]] نقل شده است.<ref>خویی، مصباح الاصول، ۱۳۸۰ش، ج۲، ص۲۸۷.</ref> بهگفته برخی محققین از آنجا که اعداد در [[اصول فقه|علم اصول]] دارای مفهوم نیستند تعارضی میان انواع مختلف این احادیث وجود ندارد.<ref>خمینی، حدیث رفع، ص۱۴.</ref> «رفع» که در برخی دیگر از نقلهای این روایات با عباراتی چون وضع، تجاوز و... آمده است: <ref>حرّ عاملی، وسائل الشيعه، اسلامیه، ج۱۱، ص۲۹۵.</ref> «رفع» اولین کلمه از کلمات این حدیث بهمعنای «برداشته شدن» است که این حدیث با این نام شهرت یافته است. در اینکه رفع در هریک از موارد به چه معناست و در هر فقره حقیقتا چه چیزی برداشته شده است؟ میان فقها اختلاف است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> | ||
فقیهان بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آنرا امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آنها دانستهاند که در امتهای پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عدهای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شدهاند دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref> | [[فقیهان]] بدلیل وجود واژه «عن امتی» و اختصاص این مرفوعات به امّت پیامبر آنرا امتنانی به امت پیامبر و گشایشی برای آنها دانستهاند که در امتهای پیشین نبوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> همچنین عدهای این حدیث را پاسخ خداوند به درخواست پیامبر در آیه پایانی سوره بقره، مبنی بر عدم مواخذهء امتش در مواردی که آنها دچار [[نسیان|فراموشی]]، خطاء، [[حسد]]، اکراه و... شدهاند دانستهاند.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۰؛ قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸؛ سوره بقره، آیه۲۸۶.</ref> | ||
== حدیث رفع و اثبات برائت شرعی == | == حدیث رفع و اثبات برائت شرعی == | ||
از جمله دلیلهای اثبات [[اصل برائت|برائت شرعی]]، روایاتی چون [[حدیث حل|حدیث حلّ]]، [[حدیث سعه]]، حدیث رفع و... است.<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۱۶.</ref> پیشینۀ بحث دربارۀ این حدیث و اثبات برائت شرعی از این راه، به زمان [[شیخ طوسی]]، برمیگردد، اما به اعتقاد برخی محققین اولین کسی که از آن برای اثبات برائت در موارد مجهول استفاده کرده مرحوم [[فاضل تونی (ابهامزدایی)|فاضل تونی]] بوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] اولین روایتی را که برای اثبات برائت شرعی در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] به آن استدلال کرده حدیث رفع و عبارت «ما لا یعلمون» است. <ref>الآخوند الخراساني، كفاية الأصول، الناشرمؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج۱، ص۳۳۹.</ref> | از جمله دلیلهای اثبات [[اصل برائت|برائت شرعی]]، روایاتی چون [[حدیث حل|حدیث حلّ]]، [[حدیث سعه]]، حدیث رفع و... است.<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۲، ص۱۶.</ref> پیشینۀ بحث دربارۀ این حدیث و اثبات برائت شرعی از این راه، به زمان [[شیخ طوسی]]، برمیگردد، اما به اعتقاد برخی محققین اولین کسی که از آن برای اثبات برائت در موارد مجهول استفاده کرده مرحوم [[فاضل تونی (ابهامزدایی)|فاضل تونی]] بوده است.<ref>قنبری و قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۸.</ref> [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] اولین روایتی را که برای اثبات برائت شرعی در [[کفایة الاصول (کتاب)|کفایة الاصول]] به آن استدلال کرده حدیث رفع و عبارت «ما لا یعلمون» است. <ref>الآخوند الخراساني، كفاية الأصول، الناشرمؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء التراث، ج۱، ص۳۳۹.</ref> | ||
=== نحوه استدلال === | === نحوه استدلال === | ||
برخی فقیهان از جمله آخوند خراسانی معتقدند منظور از «ما» در حدیث رفع، [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است؛ دراینصورت «رفع»، در معنای حقیقی خود بهکاررفته و نیازی به تقدیر کلمهای دیگر برای رساندن معنا نیست؛<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۱، ص۱۹.</ref>دراینصورت: | برخی فقیهان از جمله [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] معتقدند منظور از «ما» در حدیث رفع، [[احکام شرعی|حکم شرعی]] است؛ دراینصورت «رفع»، در معنای حقیقی خود بهکاررفته و نیازی به تقدیر کلمهای دیگر برای رساندن معنا نیست؛<ref>آخوند خراسانی، فرائد الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۱، ص۱۹.</ref>دراینصورت: | ||
* اولا: منظور از رفعِ حکم، رفع ظاهری آن است، چراکه حکم واقعی عملی که جاهلانه انجام میپذیرد در عالم واقع معلوم و در جای خود باقی است.<ref>جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> همچنین معنای رفع ظاهری حکم برداشته شدن عقوبت دنیوی یا اخروی یا... آن عمل است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری زنجانی؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۲؛ جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱، ص۴۱۳ و ۴۱۴.</ref> | * اولا: منظور از رفعِ حکم، رفع ظاهری آن است، چراکه حکم واقعی عملی که جاهلانه انجام میپذیرد در عالم واقع معلوم و در جای خود باقی است.<ref>جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> همچنین معنای رفع ظاهری حکم برداشته شدن عقوبت دنیوی یا اخروی یا... آن عمل است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله شبیری زنجانی؛ آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۲؛ جمعی از محققین، فرهنگ نامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱، ص۴۱۳ و ۴۱۴.</ref> | ||
* ثانیا: دراینصورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه حکم شرعی هم حکم جزئی و هم کلی را شامل میشود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref> | * ثانیا: دراینصورت حدیث رفع دلیل بر برائت هم در [[شبهه حکمیه|شبهات حکمیه]] و هم [[شبهه موضوعیه|شبهات موضوعیه]] است چراکه [[احکام شرعی|حکم شرعی]] هم حکم جزئی و هم کلی را شامل میشود.<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، مجمع الفکر الاسلامی، ج۳، ص۲۰ و ۲۱. </ref> | ||
اما بهنظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»، فعل مکلف است؛ دراینصورت کلمه «رفع» نمیتواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امتها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آنرا کامل کردهاند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد في الحاشية على الفرائد، الناشر : مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref> | اما بهنظر برخی دیگر نظیر [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] به قرینهٔ وحدت سیاق، منظور از «ما»، فعل مکلف است؛ دراینصورت کلمه «رفع» نمیتواند در معنای حقیقی خود بکار رفته باشد، چراکه مواردی از قبیل [[نسیان]]، [[قاعده اضطرار|اضطرار]] و [[اکراه]] و [[حسد]] و... در میان امّت پیامبر(ص) بلکه همه امتها وجود دارد و رفع آن معنا ندارد؛ لذا آنها با تقدیر کلماتی چون مواخذه، جمیع الآثار (چه آثار تکلیفی و چه وضعی)، یا اثر ظاهر و... معنای آنرا کامل کردهاند.<ref>الهاشمی الشاهرودی، بحوث فی علم الأصول، ۱۴۱۷ق، ج۵، ص۴۱؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد في الحاشية على الفرائد، الناشر : مؤسسة الطبع والنشر التابعة لوزارة الثقافة والإرشاد الإسلامي، ج۱، ص۱۹۳.</ref> در صورتی که منظور از «ما» فعل مکلف باشد، حدیث رفع تنها برای شبهات موضوعیه کاربرد دارد.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸.</ref> | ||
[[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصارى]] ضمن اشاره به سه قول (یعنی نفى همه آثار در هر نُه مورد، نفى اَثر بارز و متناسب با هر مورد، و نفى مؤاخذه براى هر نُه مورد) قول اول را به معناى حقیقىِ واژه رفع نزدیکتر و قول سوم را از نظر عرف، بهویژه با توجه به یكدستى متن، پذیرفتنیتر و ظهور واژه رفع را در آن، قویتر از قول دوم دانسته است.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref> او مراد از آثار را آثار شرعی بیان کرده است نه آثار عقلی (اثر عقلی مثل بطلان [[عبادت]] بهسبب فراموشی بعضی از اجزاء و شرایط) یا عادی.<ref>شیخِ انصارى، فرائدالاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۲۸_۳۶.</ref> | |||
== متن و ترجمه == | == متن و ترجمه == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۱: | ||
|امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که نه چیز از امت من برداشته شدهاست: خطا و فراموشی و آنچه بر آن اکراه شوند و آنچه نمیدانند و آنچه طاقت انجام آنرا ندارند و آنچه بدان مضطر هستند و حسد و فال بد زدن و اندیشه کردن در وسوسه خلق تا زمانی که بر زبان نیاورند.<ref>قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۹.</ref> | |امام صادق(ع) از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده است که نه چیز از امت من برداشته شدهاست: خطا و فراموشی و آنچه بر آن اکراه شوند و آنچه نمیدانند و آنچه طاقت انجام آنرا ندارند و آنچه بدان مضطر هستند و حسد و فال بد زدن و اندیشه کردن در وسوسه خلق تا زمانی که بر زبان نیاورند.<ref>قنبری، «بازکاوی حدیث رفع»، ص۳۹.</ref> | ||
}} | }} | ||
=== حسد === | === حسد === | ||
خط ۷۲: | خط ۶۹: | ||
=== التفکر فی الوسوسه فی الخلق === | === التفکر فی الوسوسه فی الخلق === | ||
شیخ انصاری درباره رفع تفکر در [[وسوسه]] در خلق، دو احتمال ذکر میکند: تفکر درباره خالق یا تفکر درباره مخلوق. او پس از نقل شش روایت دراینباره، ادعا کرده است تفکر درباره خالق حرام نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> او مراد از تفکر فی الوسوسه فی الخلق را به وسوسه شیطان هنگام تفکر در مورد نحوه خلقت معنا کرده و گفته است طبق حدیث رفع گناهی بر این نوع وسوسه بر انسان نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> | [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] درباره رفع تفکر در [[وسوسه]] در خلق، دو احتمال ذکر میکند: تفکر درباره خالق یا تفکر درباره مخلوق. او پس از نقل شش روایت دراینباره، ادعا کرده است تفکر درباره خالق حرام نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> او مراد از تفکر فی الوسوسه فی الخلق را به وسوسه شیطان هنگام تفکر در مورد نحوه خلقت معنا کرده و گفته است طبق حدیث رفع گناهی بر این نوع وسوسه بر انسان نیست.<ref>شیخ انصاری، فرائد الاصول، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۸.</ref> | ||
==اعتبار == | ==اعتبار == | ||
بعضی از فقیهان [[اسناد|سند]] اين حديث را صحيح دانسته و برخى در آن خدشه کردهاند؛<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/abedi/osool2/97/971024/ «بررسی سند حدیث رفع، درس خارج استاد احمد عابدی»]، وبگاه مدرسه فقاهت.</ref> اما بهگفته برخی محققین چون این حدیث، در میان اهل حدیث [[شهرت روایی|شهرت]] دارد و فقیهان بر اساس آن فتوا دادهاند، ضعفهای احتمالی آن جبران شده، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده و نیاز به بررسی سند آن نیست.<ref>جوان، پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع، ص۱۵، جمعی از محققین، فرهنگنامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> | بعضی از فقیهان [[اسناد|سند]] اين حديث را صحيح دانسته و برخى در آن خدشه کردهاند؛<ref>[https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/abedi/osool2/97/971024/ «بررسی سند حدیث رفع، درس خارج استاد احمد عابدی»]، وبگاه مدرسه فقاهت.</ref> اما بهگفته برخی محققین چون این حدیث، در میان اهل حدیث [[شهرت روایی|شهرت]] دارد و [[مجتهد|فقیهان]] بر اساس آن [[فتوا]] دادهاند، ضعفهای احتمالی آن جبران شده، و در مجموع از نظر سند، صحیح یا معتبر تلقی شده و نیاز به بررسی سند آن نیست.<ref>جوان، پژوهشی در اسناد و اعتبار حدیث رفع، ص۱۵، جمعی از محققین، فرهنگنامه علم اصول، ۱۳۸۸ش. ج۱،ص۴۱۴.</ref> | ||
اختلافات در این حدیث سبب شده تا برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] این حدیث را مجمل و فاقد صلاحیت برای بررسی و استفاده بدانند.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> بهگفته [[سید موسی شبیری زنجانی|شبیری زنجانی]] فقیه و دانشمند رجالی، این روایات در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] به تعبیرات مختلفی نقل شده است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی؛ طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> او طریق شیخ انصاری در نقل این روایت از [[خصال]] و [[التوحید (کتاب)|توحید صدوق]] را صحیح دانسته و گفته است: در صحت و وثاقتِ تمامی افرادی که در سند این روایت ذکر شده است، شکی نبوده و تنها وثاقت احمد بن محمد بن یحیی مورد اختلاف است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی.</ref> | اختلافات در این حدیث سبب شده تا برخی علمای [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] این حدیث را مجمل و فاقد صلاحیت برای بررسی و استفاده بدانند.<ref>طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> بهگفته [[سید موسی شبیری زنجانی|شبیری زنجانی]] فقیه و دانشمند رجالی، این روایات در بسیاری از کتب [[شیعه]] و [[اهل سنت و جماعت|اهل سنت]] به تعبیرات مختلفی نقل شده است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی؛ طارمی راد، حدیث رفع، ص۷۸۸.</ref> او طریق شیخ انصاری در نقل این روایت از [[خصال]] و [[التوحید (کتاب)|توحید صدوق]] را صحیح دانسته و گفته است: در صحت و وثاقتِ تمامی افرادی که در سند این روایت ذکر شده است، شکی نبوده و تنها وثاقت احمد بن محمد بن یحیی مورد اختلاف است.<ref>[https://zanjani.ir/%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A6%D8%AA-%D8%AC%D9%84%D8%B3%D9%87-92-25-09-96/?fa «درس خارج اصول برائت»]، پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله شبیری زنجانی.</ref> |