confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۱۸۹
ویرایش
(اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|روز=[[۴]]|ماه=[[شهریور]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Alikhani}} | {{در دست ویرایش ۲|روز=[[۴]]|ماه=[[شهریور]]|سال=[[۱۴۰۲]]|کاربر=Alikhani}} | ||
'''زُلِیْخا''' همسر [[عزیز مصر]] که داستان او و [[حضرت یوسف(ع)]] در [[قرآن]] آمده است.<ref>اسدی، «زلیخا»، ص۴۱۶.</ref> در قرآن نام زلیخا نیامده و تنها با تعبیر «الَّتِی هُوَ فِی بَيْتِهَا» (زنی که یوسف در خانه آن زن بود)<ref>سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref> و «امْرَأَتُ الْعَزِیز» (همسر عزیز مصر)<ref>سوره یوسف، آیه ۳۰.</ref> از او یاد میشود.<ref>اسدی، «زلیخا»، ص۴۱۴.</ref> با این حال در برخی منابع تفسیری،<ref>برای نمونه ر.ک: مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۲۷؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۴۰.</ref> تاریخی<ref>برای نمونه ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۶۸؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۵؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۱۵.</ref> و حدیثی نام او زلیخا معرفی شده است.<ref>برای نمونه ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۵؛ خزاز رازی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۴؛ راوندی، قصص الانبیا، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۶.</ref> با این حال فخر رازی معتقد است، برای این نام، منبع معتبری وجود ندارد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۴۳۵.</ref> | '''زُلِیْخا''' همسر [[عزیز مصر]] که داستان او و [[حضرت یوسف(ع)]] در [[قرآن]] آمده است.<ref>اسدی، «زلیخا»، ص۴۱۶.</ref> در قرآن نام زلیخا نیامده و تنها با تعبیر «الَّتِی هُوَ فِی بَيْتِهَا» (زنی که یوسف در خانه آن زن بود)<ref>سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref> و «امْرَأَتُ الْعَزِیز» (همسر عزیز مصر)<ref>سوره یوسف، آیه ۳۰.</ref> از او یاد میشود.<ref>اسدی، «زلیخا»، ص۴۱۴.</ref> با این حال در برخی منابع تفسیری،<ref>برای نمونه ر.ک: مقاتل، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۳۲۷؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۷؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۴۰.</ref> تاریخی<ref>برای نمونه ر.ک: مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۳، ص۶۸؛ ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۴۵؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۳۱۵.</ref> و حدیثی نام او زلیخا معرفی شده است.<ref>برای نمونه ر.ک: شیخ صدوق، علل الشرایع، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۵۵؛ خزاز رازی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۲۶۴؛ راوندی، قصص الانبیا، ۱۴۰۹ق، ص۱۳۶.</ref> با این حال [[فخر رازی]] معتقد است، برای این نام، منبع معتبری وجود ندارد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۴۲۰ق، ج۱۸، ص۴۳۵.</ref> همچنین در برخی منابع نام همسر عزیز مصر، زَلْیَخه دانسته شده است.<ref>دیلمی، اعلام الدین، ۱۴۰۸ق، ص۴۲۹.</ref> | ||
زلیخا | در بخشهایی از قرآن و [[تورات]] داستان یوسف و زلیخا بیان شده است.<ref>برای نمونه: سوره یوسف، آیه ۲۳-۳۲؛ تورات، سِفر پیدایش، باب ۳۹، آیات ۷-۲۰.</ref> به گفته برخی پژوهشگران، قرآن و تورات تفاوتهایی در گزارش این داستان دارند.<ref>صادقی، «نگاهی تطبیقی به داستان یوسف و زلیخا در قرآن مجید و تورات»، ۱۰۱-۱۰۳.</ref> به گزارش قرآن، زلیخا از حضرت یوسف کامجویی کرد، اما یوسف با دیدن برهان پروردگارش (رَأَیٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ) سوی در گریخت.<ref>سوره یوسف، آیه ۲۳-۲۵.</ref> زلیخا خود را به یوسف رساند و پیراهنش را پاره کرد.<ref>سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> جلوی در، یوسف و زلیخا با عزیز مصر روبهرو شدند.<ref>سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref> زلیخا و یوسف هر یک، دیگری را به خیانت و سوء متهم کردند.<ref>سوره یوسف، آیه ۲۵-۲۶.</ref> در آن هنگام فردی از خویشاوندان زلیخا شهادت داد که اگر پیراهن یوسف از پشت پاره شده باشد، یوسف راست گفته است؛<ref>سوره یوسف، آیه ۲۶-۲۷.</ref> ازاینرو اتهام خیانت از یوسف برداشته شد.<ref>سوره یوسف، آیه ۲۸-۲۹.</ref> بر اساس برخی گزارشها، شاهدی که به نفع یوسف شهادت داد، خواهرزاده سه ماهۀ زلیخا بود<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۴۷.</ref> که به قدرت خدا به سخن در آمد.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۴۳.</ref> با این حال در گزارشهای دیگر آن شاهد، مردی حکیم معرفی شده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۴۷.</ref> به گفته برخی مفسران به درخواست زلیخا، یوسف به زندان انداخته شد.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۳۵۴؛ بیضاوی، انوار التنزیل، ۱۴۱۸ق، ج۳، ص۱۶۳.</ref> زلیخا پس از مدتی به گناه خود و راستگویی یوسف اعتراف کرد.<ref>سوره یوسف، آیه ۵۱.</ref> | ||
در | زلیخا زنی زیبا، ثروتمند<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳۵۷.</ref> و بتپرست بود.<ref>شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ۱۳۷۸ق، ج۲، ص۴۵.</ref> او از همسرش صاحب فرزند نمیشد.<ref>کاشانی، تفسیر منهج الصادقین فی إلزام المخالفین، ۱۳۳۶ش، ج۵، ص۲۸.</ref> بر اساس برخی منابع، پس از آنکه زلیخا در دوران پیری [[توبه]] کرد و یکتاپرست شد، با دعای یوسف(ع) جوان شد و به [[ازدواج]] او در آمد.<ref>فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۵۲.</ref> گفته شده از ازدواج آنها، دو فرزند به دنیا آمد.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۹، ص۲۱۴.</ref> اما برخی پژوهشگران بر این باورند که این روایتها به دلیلهای مختلفی مانند اشکال داشتن سند و متن، قابل استناد نیست و محتوای آنها از تورات برگرفته شده است.<ref>معارف و دیگران، «بررسی روایات تفسیري فریقین در مسئلۀ ازدواج حضرت یوسف با زلیخا»، ص۲۶.</ref> | ||
بر اساس پژوهشهای انجام شده، زلیخا بر اندیشه [[تصوف|صوفیها]] تأثیر بسیاری داشته است.<ref>پاکمهر، «زلیخا در اندیشه شاعران و عارفان قرن پنجم تا هفتم»، ص۱۴۹.</ref> گفته شده اهل تصوّف، حالتها و رفتارهای زلیخا را بسیار ستوده و با استناد به حالتها و رفتارهای او، به بیان دیدگاههای عرفانی خود پرداختهاند.<ref>پاکمهر، «زلیخا در اندیشه شاعران و عارفان قرن پنجم تا هفتم»، ص۱۴۹.</ref> داستان عشق زلیخا به حضرت یوسف(ع)، بازتاب فراوانی در ادبیات جهان، از جمله ادبیات فارسی، ترکی و اروپایی داشته است.<ref>خسروی، «پژوهش تطبیقی داستان یوسف و زلیخا در ادبیات اسلامی»، ص۷۱.</ref> ابیات زیر نمونهای از آن است: | |||
بر اساس پژوهشهای انجام شده، زلیخا بر اندیشه صوفیها تأثیر بسیاری داشته است.<ref>پاکمهر، «زلیخا در اندیشه شاعران و عارفان قرن پنجم تا هفتم»، ص۱۴۹.</ref> گفته شده اهل تصوّف، حالتها و رفتارهای زلیخا را بسیار ستوده و با استناد به حالتها و رفتارهای او، به بیان دیدگاههای عرفانی خود پرداختهاند.<ref>پاکمهر، «زلیخا در اندیشه شاعران و عارفان قرن پنجم تا هفتم»، ص۱۴۹.</ref> داستان عشق زلیخا به | |||
{{شعر۲|گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی| روا بود که ملامت کنی زلیخا را<ref>سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل ۵.</ref>}} | {{شعر۲|گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی| روا بود که ملامت کنی زلیخا را<ref>سعدی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل ۵.</ref>}} | ||
{{شعر۲| زلیخا چو گشت از میعشق مست|به دامان یوسف درآویخت دست | {{شعر۲| زلیخا چو گشت از میعشق مست|به دامان یوسف درآویخت دست | ||
|چنان دیو شهوت رضا داده بود| که چون گرگ در یوسف افتاده بود.<ref>سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، حکایت زلیخا با یوسف(ع).</ref>}} | |چنان دیو شهوت رضا داده بود| که چون گرگ در یوسف افتاده بود.<ref>سعدی، بوستان، باب نهم در توبه و راه صواب، حکایت زلیخا با یوسف(ع).</ref>}} | ||
== یادداشت == | == یادداشت == | ||
{{یادداشتها}} | {{یادداشتها}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} |