کاربر ناشناس
آقا نجفی قوچانی: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mohamadpur جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Mohamadpur جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
سید محمد پدر آقا نجفی کشاورز بوده و سواد مقدماتی داشته، ولی علاقهمند به تحصیل فرزندش بوده و مقدمات این کار را از سنین کودکی و از همان [[مکتب]] روستای خروه فراهم کرده، به طوری که آقا نجفی قبل از هفت سالگی قرآن را نزد پدر ختم کرد. پدر سید محمدحسن آقا نجفی فارسزبان و مادرش کرد بوده و زلال نام داشته است. پدربزرگ آقا نجفی نیز سید جواد نام داشته و همین، علت انتخاب فامیل جوادی و جوادی مقدم توسط بعضی فرزندان اوست.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص۲۶.</ref> | سید محمد پدر آقا نجفی کشاورز بوده و سواد مقدماتی داشته، ولی علاقهمند به تحصیل فرزندش بوده و مقدمات این کار را از سنین کودکی و از همان [[مکتب]] روستای خروه فراهم کرده، به طوری که آقا نجفی قبل از هفت سالگی قرآن را نزد پدر ختم کرد. پدر سید محمدحسن آقا نجفی فارسزبان و مادرش کرد بوده و زلال نام داشته است. پدربزرگ آقا نجفی نیز سید جواد نام داشته و همین، علت انتخاب فامیل جوادی و جوادی مقدم توسط بعضی فرزندان اوست.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص۲۶.</ref> | ||
آقا نجفی در کودکی مریض و رنجور بوده، ولی از همان کودکی علاوه بر دانشاندوزی، کارهایی مثل نهالکاری، درودگری و پشتهکشی و آبیاری میکرده است. او در مدتی کوتاه دروس فارسی و عربی مرسوم آن زمان را در مکتبخانه روستا به اتمام رساند. | آقا نجفی در کودکی مریض و رنجور بوده، ولی از همان کودکی علاوه بر دانشاندوزی، کارهایی مثل نهالکاری، درودگری و پشتهکشی و آبیاری میکرده است. او در مدتی کوتاه دروس فارسی و عربی مرسوم و مقد آن زمان را در مکتبخانه روستا به اتمام رساند. او در [[مکتب]]، جزواتی از [[قرآن مجید]] و مقداری ترسّل و نصاب و حساب جُمَل و اعداد هندسی را نیز خواند. | ||
=== انصراف از تحصیل === | === انصراف از تحصیل === | ||
آقانجفی تلاش کرد به پدرش بقبولاند که همین مقدار تحصیل برای او کافی است و برای اثبات نظر خود به شعری از [[شیخ بهائی]] از کتاب نان و حلوا استناد کرد که «علم رسمی سر به سر قیل است و قال/نه از او کیفیتی حاصل نه مال». اما پدرش ضمن نصیحت او با این بیان که {{حدیث|والناس موتی و أهل العلم أحیاء}}او را در حالی که ۱۳ سال داشت، وادار به ادامه تحصیل و روانه شهر قوچان کرد.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۴۵.</ref> | آقانجفی تلاش کرد به پدرش بقبولاند که همین مقدار تحصیل برای او کافی است و برای اثبات نظر خود به شعری از [[شیخ بهائی]] از کتاب نان و حلوا استناد کرد که «علم رسمی سر به سر قیل است و قال/نه از او کیفیتی حاصل نه مال». اما پدرش ضمن نصیحت او با این بیان که {{حدیث|والناس موتی و أهل العلم أحیاء}}او را در حالی که ۱۳ سال داشت، وادار به ادامه تحصیل و روانه شهر قوچان کرد.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۴۵.</ref> | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
آقا نجفی دوبار ازدواج کرد. در هجدهم ماه [[رمضان]] سال ۱۳۲۵ ه.ق با دختری منسوب به یکی از خانوادههای ایرانی مقیم [[کربلا]] به نام سکینه بیگم ازدواج کرد<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۴۱۹.</ref> و از وی در [[عراق]] دارای چهار دختر و یک پسر شد. دو دختر و پسر آقا نجفی در عراق وفات یافتند که در [[وادی السلام]] دفن شدند و دو دختر دیگر را که دو قلو بودند با خود به ایران آورد. وی در سال ۱۳۱۸ش، دو سال پس از فوت همسرش، ازدواج مجدد کرد و از همسر دوم خود به نام فاطمه بیگم دارای دو پسر به نامهای علی و مهدی شد.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، بخش نتیجه کتاب.</ref> | آقا نجفی دوبار ازدواج کرد. در هجدهم ماه [[رمضان]] سال ۱۳۲۵ ه.ق با دختری منسوب به یکی از خانوادههای ایرانی مقیم [[کربلا]] به نام سکینه بیگم ازدواج کرد<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۴۱۹.</ref> و از وی در [[عراق]] دارای چهار دختر و یک پسر شد. دو دختر و پسر آقا نجفی در عراق وفات یافتند که در [[وادی السلام]] دفن شدند و دو دختر دیگر را که دو قلو بودند با خود به ایران آورد. وی در سال ۱۳۱۸ش، دو سال پس از فوت همسرش، ازدواج مجدد کرد و از همسر دوم خود به نام فاطمه بیگم دارای دو پسر به نامهای علی و مهدی شد.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، بخش نتیجه کتاب.</ref> | ||
== زیست علمی == | == زیست علمی == | ||
آقا نجفی پس از سه سال تحصیل در قوچان، پیاده از راه [[سبزوار]] و [[نیشابور]] به [[مشهد]] رفت.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۶۰.</ref> و در [[مدرسه دو درب]] و [[مدرسه پریزاد|پریزاد]]<ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص۵۷۹، زیرنویس.</ref> ادبیات و سطح را تا قوانین فرا گرفت. | آقا نجفی در ۱۳ سالگی از خسرویه به قوچان رفت و پس از سه سال تحصیل در قوچان، پیاده از راه [[سبزوار]] و [[نیشابور]] به [[مشهد]] رفت.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۶۰.</ref> و در [[مدرسه دو درب]] و [[مدرسه پریزاد|پریزاد]]<ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص۵۷۹، زیرنویس.</ref> ادبیات و سطح را تا قوانین فرا گرفت. | ||
در سال ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵میلادی) در سن ۱۹ سالگی همراه یکی از همدرسانش پیاده از راه طبس و کویر به یزد و از آنجا به [[اصفهان]] رفت و در مسجد «عربون» ساکن گردید. در اصفهان [[منظومه حاج ملاهادی سبزواری]] را نزد [[آخوند کاشی]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] را نزد [[عبدالکریم گزی|شیخ عبدالکریم گزی]] و حکمت را نزد میرزا [[جهانگیرخان قشقایی]] فراگرفت.<ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۸۲.</ref> گاهی نیز در درس [[فقه]] و خارج [[محمد تقی آقا نجفی اصفهانی]] حاضر میشد. | در سال ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵میلادی) در سن ۱۹ سالگی همراه یکی از همدرسانش پیاده از راه طبس و کویر به یزد و از آنجا به [[اصفهان]] رفت و در مسجد «عربون» ساکن گردید. در اصفهان [[منظومه حاج ملاهادی سبزواری]] را نزد [[آخوند کاشی]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] را نزد [[عبدالکریم گزی|شیخ عبدالکریم گزی]] و حکمت را نزد میرزا [[جهانگیرخان قشقایی]] فراگرفت.<ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص۸۲.</ref> گاهی نیز در درس [[فقه]] و خارج [[محمد تقی آقا نجفی اصفهانی]] حاضر میشد. | ||
تحصیلات آقا نجفی قوچانی در [[مشهد]] و [[اصفهان]] با دشواری بسیار همراه بود، چنان که گاه ناچار میشد برای گذران زندگی کار کند و یا برخی از | تحصیلات آقا نجفی قوچانی در [[مشهد]] و [[اصفهان]] با دشواری بسیار همراه بود، چنان که گاه ناچار میشد برای گذران زندگی کار کند و یا برخی از کتابهای خود را به بهای اندک بفروشد، | ||
== سفر به نجف == | |||
سید محمدحسن در سال ۱۳۱۸ و در سن بیست و سه سالگی پس از چهار سال توقف در اصفهان با یکی از دوستانش که شاگردش نیز بود پیاده عازم [[عتبات عالیات]] گردید.<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۲۱۴؛ همراه آقا نجفی میرزا حسن و اهل اصفهان بوده است.</ref> چون به [[نجف]] رسید در [[حجره|حجرهای]] واقع در یکی از مدارس شهر ساکن شد<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۲۸۹.</ref> و در درس آخوند ملا [[محمدکاظم خراسانی]] شرکت میکرد.<ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی،ص ۳۲۴.</ref> همین امر موجب شد تصمیم بگیرد برای ادامه تحصیل در [[نجف]] بماند. | |||
او از طرفداران آخوند بود، به گونهای که در قیام آخوند و سایر علمای نجف به هواخواهی از [[مشروطیت]]، وی نیز از موافقان مشروطیت گردید. ایشان حقایقی از نقش روحانیت در [[جنبش مشروطه]] را در [[سیاحت شرق]] یاد کرده است. وی در ۳۰ سالگی به درجه [[اجتهاد]] رسید. علاوه بر آخوند خراسانی و میرزا جهانگیر خان قشقائی، [[شریعت اصفهانی]] و [[محمدباقر اصطهباناتی]] نیز از استادان او بودند. از شاگردان وی میتوان به نامهای، شیخ غلامرضا غروی، شیخ علی قدوسی، شیخ محمد رئیسی، شیخ عبدالکریم، شیخ ذبیح الله اسلامی، شیخ آقا فاضل نام برد. | |||
او در یکی از گروههای کشیکی که در سال ۱۳۴۵ق برای حرم [[سلطان ابراهیم (قوچان)|سلطان ابراهیم]] در شهر کهنه قوچان تشکیل داده بود خود نیز شرکت داشت و نوبتی کشیک افتخاری میداد.<ref>سرزمین و مردم قوچان، محمد جابانی، ج ۲، ص۸۲.</ref> | |||
قوچانی در دو نوبت که شهر قوچان در ناامنی بود و مورد حمله یاغیان قرار گرفت،<ref>سال ۱۳۰۴ شمسی شهر مورد حمله لهاک خان سالار قرار گرفت و سال ۱۳۲۱ شمسی موقع غائله فرج بیک شهر نزدیک بود به ناامنی و جنگ داخلی کشیده شود که در هر دو مورد مرحوم [[آقا نجفی قوچانی]] با دخالت بموقع مانع شدند. اترک نامه، ص۱۲۹ و۱۳۶.</ref> دخالت کرد و با نفوذ خود مانع حمله آنان به شهر گردید. | |||
== | [[پرونده:مقبره آقانجفی قوچانی.jpg|بندانگشتی|250px|مقبره آقانجفی قوچانی در قوچان]] | ||
در [[ | |||
==بازگشت به قوچان== | |||
آقا نجفی در سال ۱۳۳۸ق پس از آگاه شدن از فوت پدرش، پس از ۲۰ سال از [[نجف]] به ایران بازگشت. وی ابتدا برای زیارت به [[مشهد]] رفت. پس از توقفی کوتاه در مشهد، به درخواست مردم قوچان وارد این شهر شد و تا آخر عمر در آنجا ماندگار گشت. وی متجاوز از ۲۵ سال از عمر خود را در مقام فقاهت و حاکمیت شرع در قوچان گذراند و به اداره حوزه علوم دینی پرداخت. آقانجفی در ماههای [[رمضان]] به [[قم]] میرفت و گاه در حجره [[استاد مطهری]] میماند. <ref>سیاحت شرق، آقا نجفی قوچانی، ص۶۷۵.</ref> وی در مدت سکونتش در قوچان با همه طبقات حشر و نشر داشت، در صدور احکام مردی قاطع، در محضر درس، استادی بزرگ و در برخورد با مردم انسانی ساده و متواضع و در عین حال بسیار شجاع و صریح و با هیبت بود. در گرفتاریها حامی حقیقی مردم بود. | |||
==تألیفات== | |||
مشهورترین اثر آقانجفی [[سیاحت شرق]] و [[سیاحت غرب]] است.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، مقدمه.</ref> وی دارای تألیفاتی دیگری در زمینه [[فقه]] و [[اصول]] و [[عرفان]] و [[اخلاق]] و سفرنامه نویسی است.از جمله آثار وی میتوان به تألیفات ذیل اشاره کرد: | |||
'''*سیاحت شرق:''' این اثر از تألیفات مهم آقانجفی است و درباره سوانح عمر از ابتدای زندگی، گزارش تحصیلات او در شهرهای قوچان، مشهد و اصفهان و چگونگی ورودش به [[نجف اشرف]] و تحصیلات نهایی تا رسیدن به درجه [[اجتهاد]] است. وی در این کتاب ضمنِ شرح ماجرای زندگی و مشقّات دوران تحصیل که به مناسبت رویدادهای زندگیش پیش آمده، مباحث و معارف اسلامی را به استناد آیات و روایات با قلمی ساده شرح داده است. در این کتاب خواننده با نکات علمی و رویدادهای آن زمان آشنا میشود. چون آقانجفی خود در اوایل [[مشروطیت]] در [[نجف]] بوده، رویدادهای تاریخی و واکنش [[نهضت مشروطیت]] را در عراق بویژه در نجف، به تفصیل شرح داده است. مسائل تعلیم و تربیت و تزکیه نفس نیز در این کتاب به چشم میخورد. این کتاب در ۱۳۴۷ق/۱۹۲۸م نگارش یافته و در ۱۳۶۲ش در تهران چاپ شده است. | |||
در | '''سیاحت غرب:''' در کیفیت عالم [[برزخ]] و سیر ارواح بعد از مرگ، خطی است و در ۱۳۵۲ق/۱۹۳۳م نگارش یافته است. | ||
وی | '''شرح دعای صباح:''' وی [[دعای صباح]] منسوب به [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را به فارسی برگردانده و آن را شرح کرده است. نگارش این اثر در ۱۳۲۷ق/۱۹۰۹م پایان یافته است. | ||
'''عذر بدتر از گناه:''' درباره مشروطیت ایران، انشای این رساله آمیزهای از نثر عربی و فارسی است، نگارش آن متعلق به ۱۳۲۸ق/۱۹۱۰م است. | |||
از | '''شرح و ترجمه رساله تفاحیه|رساله تُفّاحیه ارسطو''': از باباافضل کاشانی، خطی، نگارش ۱۳۵۴ق/۱۹۳۵م. | ||
'''سفری کوتاه به آبادیهای قوچان:''' که در ضمن آن به اوضاع اجتماعی و اعتقادی روستاییان نیز پرداخته است. | |||
'''اثبات رجعت:''' خطی، عربی و فارسی، نگارش ۱۳۲۱ش. | |||
'''حیوةالاسلام فی احوال آیة الله الملک العلآم:''' خطی، در شرح حال آخوند [[محمد کاظم خراسانی]]. | |||
'''حاشیه بر کفایه الاصول''': در آن کتاب [[کفایة الاصول]] را توضیح داده است. | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |