پرش به محتوا

آقا نجفی قوچانی: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۸۹۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۵ مارس ۲۰۱۷
جز
ویکی‌سازی
جز (ویکی‌سازی)
خط ۲۴: خط ۲۴:
| وب‌گاه رسمی =
| وب‌گاه رسمی =
}}
}}
'''سید محمد حسن حسینی'''؛ (<small>۱۲۹۵-۱۳۶۳ق/۱۸۷۸-۱۹۴۴م</small>) ملقب به آقا نجفی قوچانی، از دانشمندان [[شیعه]] و عالمان دینی [[قرن چهاردهم قمری]] است.
'''سید محمدحسن حسینی''' (۱۲۹۵-۱۳۶۳ق) ملقب به آقا نجفی قوچانی، از دانشمندان [[شیعه]] و عالمان دینی [[قرن چهاردهم قمری]]. وی که [[فقیه]]، [[حکیم]] و ادیب، و همچنین نویسنده دو کتاب مشهور [[سیاحت غرب]] و [[سیاحت شرق]] است، در سال ۱۲۹۵ق در روستای خرو یا خروه <ref>جابانی، سرزمین و مردم قوچان، ج ۱، ص ۳۳۴: روستای خرو یا خروه که اسم آماری آن در فرهنگ‌ آبادی‌های کشور، خسرویه است، جزء دهستان مایوان از بخش فاروج شهرستان قوچان است که در انتهای دره‌ای سرسبز و خرم در قسمت شمالی دامنه کوه شاه‌جهان واقع گردیده... می‌گویند نام این روستا از نام خسروپرویز گرفته شده و اهالی آن دین زردشت داشته‌اند. جمعیت روستای خرو یا خسرویه برابر آمار سال ۱۳۶۵ مرکز آمار ایران، ۹۴۱ نفر است که اکثر فارسی‌زبان هستند.</ref> از توابع شهرستان [[قوچان]] تولد یافت. <ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، مقدمه.</ref>


وی که [[فقیه]]، [[حکیم]] و ادیب و نویسنده دو کتاب مشهور [[سیاحت غرب]] و [[سیاحت شرق]] است، در سال (۱۲۹۵ ه.ق) در روستای خرو یا خروه <ref>سرزمین و مردم قوچان، محمد جابانی، ج ۱، ص ۳۳۴: روستای خرو یا خروه یا خروه که اسم آماری آن در فرهنگهای آبادی کشور خسرویه است جزء دهستان مایوان از بخش فاروج شهرستان قوچان است که در انتهای دره ای سرسبز و خرم در قسمت شمالی دامنه کوه شاه جهان واقع گردیده، طوس، خرو، خبوشان و استاد در قدیم از محلهای معتبر منطقه بوده اند. می گویند نام این روستا از نام خسروپرویز گرفته شده و اهالی دین زردشت داشته اند. جمعیت روستای خرو یا خسرویه برابر آمار سال ۱۳۶۵ مرکز آمار ایران ۹۴۱ نفر است که اکثر فارسی زبان هستند.</ref> از توابع شهرستان [[قوچان]] تولد یافت. <ref>مزاری در آغوش تاریخ، رمضانعلی شاکری، مقدمه.</ref>
پدرش سیدمحمد که در خسرویه به کشاورزی اشتغال داشت، به تحصیل فرزندش رغبت بسیار نشان می‌داد، بنابراین محمدحسن در راه کسب علم و فضیلت تا آن جا پیش رفت که در سن ۳۰ سالگی به درجه [[اجتهاد]] رسید و پس از آن تا هنگام مرگ در سال ۱۳۶۳ قمری در قوچان، به تدریس، ارشاد و رتق و فتق امور مردم پرداخت، در گرفتاری‌ها از مردم حمایت می‌کرد و با آن که در هنگام مرگ در منطقه قوچان و حتی برخی شهرستان‌های اطراف نفوذ معنوی داشت، از مال و منال دنیا هیچ نداشت.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، مقدمه.</ref>
 
پدرش سیدمحمد که در خسرویه به کشاورزی اشتغال داشت، به تحصیل فرزندش رغبت بسیار نشان می‌داد، بنابراین محمدحسن در راه کسب علم و فضیلت تا آن جا پیش رفت که در سن ۳۰ سالگی به درجه [[اجتهاد]] رسید و پس از آن تا هنگام مرگ (به سال ۱۳۶۳ هجری در قوچان) به تدریس، ارشاد و رتق و فتق امور مردم پرداخت، در گرفتاری‌ها از مردم حمایت می‌کرد و با آن که در هنگام مرگ بر منطقه قوچان و حتی برخی شهرستان‌های اطراف نفوذ معنوی داشت، از مال و منال دنیا هیچ نداشت.<ref>مزاری در آغوش تاریخ، رمضانعلی شاکری، مقدمه.</ref>


==ولادت و وفات==
==ولادت و وفات==
سیدمحمدحسن در ۱۲۹۵ قمری در روستای خسرویه از توابع [[قوچان]] به دنیا آمد و در شب جمعه [[۲۶ ربیع‌الثانی|۲۶ ربیع الثانی]] ۱۳۶۳ق/۲۰ مارس ۱۹۴۴م/۱۳۲۳ش در ۶۸ سالگی در قوچان درگذشت.
سید محمدحسن در ۱۲۹۵ قمری در روستای خسرویه از توابع [[قوچان]] به دنیا آمد و در شب جمعه [[۲۶ ربیع‌الثانی|۲۶ ربیع الثانی]] ۱۳۶۳ق/۲۰ مارس ۱۹۴۴م/۱۳۲۳ش در ۶۸ سالگی در قوچان درگذشت.


او در [[حسینیه آقا نجفی (قوچان) |حسینیه]] خود به خاک سپرده شد و آرامگاه‌اش اکنون زیارتگاه مردم قوچان است.
او در [[حسینیه آقا نجفی (قوچان) |حسینیه]] خود به خاک سپرده شد و آرامگاهش اکنون زیارتگاه مردم قوچان است.


==خاندان و فرزندان==
==خاندان و فرزندان==
پدرش سیدمحمد نجفی حسینی است که در خسرویه به کشاورزی اشتغال داشت. آقا نجفی از مادرش دارای برادری به نام سید حسین جوادی مقدم بوده که مقیم روستای خروه بوده و شغل کشاورزی داشته است و چهار خواهر به نامهای نسا بیگم، صغری بیگم، راضیه بیگم و مریم بیگم که همه مرده اند و از آنها فرزندان و فرزندزادگان زیادی به جا مانده‌اند.
پدرش سید محمد نجفی حسینی، در خسرویه به کشاورزی اشتغال داشت. آقا نجفی از همسر اول خود چهار دختر به نام‌های حمیده، خدیجه، معصومه و بی بی شریعه داشته‌ است. وی همچنین از همسر دوم خود دارای دو پسر به نام‌های علی و مهدی شد.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، بخش نتیجه کتاب.</ref>
او از نامادری خود نیز چهار برادر به نامهای غلامرضا جوادی مقدم، سید هادی جوادی، سید اسماعیل جوادی مقدم و سید ابراهیم جوادی داشته که سید غلامرضا در سال ۱۳۵۶ ش و سید ابراهیم در جوانی فوت کرده اند. حاج سید اسماعیل در سال ۱۳۷۳ شمسی در [[مشهد]] درگذشت و سید هادی، مقیم مشهد و در قید حیات است.
 
آقا نجفی از همسر اول خود چهار دختر (غیر از دو دختر و پسری که در [[نجف]] فوت شده اند) به نامهای حمیده، خدیجه، معصومه و بی بی شریعه داشته‌اند که همه به رحمت خدا پیوسته‌اند. حمیده و خدیجه یکی پس از دیگری همسر حاج شیخ غلامرضا غروی بوده اند، که دومی بعد از فوت اولی، همسر ایشان شد. معصومه بیگم همسر حاج سید محمود بزرگ نیا و بی بی شریعه همسر سید مهدی صابری قوچانی بود.
 
وی همچنین از همسر دوم خود دارای دو پسر به نامهای علی و مهدی شد که مهدی نجفی از دنیا رفت و علی نجفی در قید حیات و ساکن [[مشهد]] است.<ref>مطالب عنوان فوق از کتاب ذیل اخذ شده است: مزاری در آغوش تاریخ، رمضانعلی شاکری، قسمت نتیجه کتاب.</ref>


==زندگی‌نامه==
==زندگی‌نامه==
او در سفرنامه‌اش تحت عنوان [[سیاحت شرق]] که نثری بی‌تکلف دارد، از ابتدای کودکی تا نیل به مقام [[اجتهاد]] در [[حوزه علمیه نجف]] را نوشته است.
آقانجفی در سفرنامه‌اش [[سیاحت شرق]] که نثری بی‌تکلف دارد، از ابتدای کودکی تا [[اجتهاد]] در [[حوزه علمیه نجف]] را روایت کرده است. او در این کتاب، تصویری دقیق از زندگی مردم روزگار خود به دست داده و رنج و سختی و فقر و گرسنگی‌هایی را که در مسیر تحصیل تقوا و دانش تحمل کرده بازگو نموده است.<ref>شاکری، مزاری در آغوش تاریخ، مقدمه.</ref>
 
آقا نجفی، در این کتاب تصویری دقیق از زندگی مردم روزگار خود به دست داده، رنج و سختی و فقر و گرسنگی‌هایی را که در مسیر تحصیل تقوا و دانش تحمل کرده، بازگو نموده است.<ref>مزاری در آغوش تاریخ، رمضانعلی شاکری، مقدمه.</ref>
 
سید محمدحسن حسینی معروف به آقا نجفی فرزند ارشد سید محمد نجفی است. پدرش فارس زبان و مادرش کرد بوده و زلال نام داشته. او از مادرش یک برادر و چهار خواهر و از نامادری‌اش که زینت بیگم نام داشته چهار برادر داشته. از همه خواهران و برادران فقط حاج سید هادی جوادی که کوچکترین برادر ناتنی آقا نجفی است در قید حیات است و در مشهد به سر می برد.
 
پدربزرگ آقا نجفی سید جواد نام داشته و همین علت انتخاب فامیل جوادی و جوادی مقدم توسط بعضی فرزندان اوست. پدر آقا نجفی اگر چه اهل و ساکن روستا بوده و سواد مقدماتی داشته، ولی علاقه‌مند به تحصیل فرزندش بوده و مقدمات این کار را از سنین کودکی و از همان [[مکتب]] روستای خروه فراهم کرده، به طوری که آقا نجفی قبل از هفت سالگی قرآن را نزد پدر ختم کرد. گرچه آقا نجفی مریض و رنجور بوده ولی از همان کودکی علاوه بر دانش اندوزی کارهایی مثل نهالکاری، درودگری و پشته کشی و آبیاری می کرده است. او در مدتی کوتاه دروس فارسی و عربی مرسوم آن زمان را در مکتب‌خانه روستا به اتمام رسانید. <ref> سیاحت شرق، ص ۲۶،آقانجفی کردی نیز می دانسته و باید این زبان را در کودکی از مادر آموخته باشد، چون در کتاب سیاحت شرق اشاره شده که عربی صحبت کردن با لجهه کردی چیز خوشمزه‌ای می شود.</ref>
 
وی سعی کرد به پدر بقبولاند که همین مقدار تحصیل برای او کافی است بویژه که امکان ادامه تحصیل در روستا نیست و برای اثبات نظر خویش این شعر مرحوم [[شیخ بهائی]] را از کتاب نان و حلوا می خواند:


{{شعر|نستعلیق}}
سید محمدحسن حسینی معروف به آقا نجفی فرزند ارشد سید محمد نجفی است. پدرش فارس‌زبان و مادرش کرد بوده و زلال نام داشته. او از مادرش یک برادر و چهار خواهر و از نامادری‌اش که زینت‌بیگم نام داشته چهار برادر داشته است. پدربزرگ آقا نجفی سید جواد نام داشته و همین، علت انتخاب فامیل جوادی و جوادی مقدم توسط بعضی فرزندان اوست. پدر آقا نجفی اگرچه اهل و ساکن روستا بوده و سواد مقدماتی داشته، ولی علاقه‌مند به تحصیل فرزندش بوده و مقدمات این کار را از سنین کودکی و از همان [[مکتب]] روستای خروه فراهم کرده، به طوری که آقا نجفی قبل از هفت سالگی قرآن را نزد پدر ختم کرد. گرچه آقا نجفی مریض و رنجور بوده، ولی از همان کودکی علاوه بر دانش‌اندوزی، کارهایی مثل نهالکاری، درودگری و پشته‌کشی و آبیاری می‌کرده است. او در مدتی کوتاه دروس فارسی و عربی مرسوم آن زمان را در مکتب‌خانه روستا به اتمام رساند. <ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص ۲۶.</ref>
{{ب|علم رسمی سر به سر قیل است و قال|نه از او کیفیتی حاصل نه مال}}
{{پایان شعر}}


پدرش ضمن نصیحت او با این بیان که {{حدیث|والناس موتی و أهل العلم أحیاء}}او را در حالی که ۱۳ سال داشت، وادار به ادامه تحصیل و روانه شهر قوچان کرد. <ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۴۵.</ref> آقا نجفی پس از سه سال تحصیل در قوچان پیاده از راه [[سبزوار]] و [[نیشابور]] به [[مشهد]] رفت.<ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۶۰.</ref> و در [[مدرسه دو درب]] و [[مدرسه پریزاد|پریزاد]] <ref>مدرسه دو درب واقع در بازار مشهد در سال ۸۴۳ ه. ق زمان سلطنت شاهرخ تیموری، به اهتمام امیر غیاث الدین یوسف خواجه بهادر ساخته شد. مطلع الشمس، ج ۲، ص ۵۴۳; مدرسه پریزاد در سال ۸۲۳ ه. ق به دستور پریزاد خانم کنیز گوهرشاد آغا همسر شاهرخ تیموری و نزدیک مسجد گوهرشاد ساخته شده، سیاحت شرق، ص ۵۷۹، زیرنویس.</ref> ادبیات و سطح را تا قوانین فرا گرفت.
آقانجفی تلاش کرد به پدرش بقبولاند که همین مقدار تحصیل برای او کافی است و برای اثبات نظر خود  به شعری از [[شیخ بهائی]] از کتاب نان و حلوا استناد کرد که «علم رسمی سر به سر قیل است و قال/نه از او کیفیتی حاصل نه مال». پدرش ضمن نصیحت او با این بیان که {{حدیث|والناس موتی و أهل العلم أحیاء}}او را در حالی که ۱۳ سال داشت، وادار به ادامه تحصیل و روانه شهر قوچان کرد. <ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۴۵.</ref> آقا نجفی پس از سه سال تحصیل در قوچان، پیاده از راه [[سبزوار]] و [[نیشابور]] به [[مشهد]] رفت.<ref>قوچانی، سیاحت شرق، به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۶۰.</ref> و در [[مدرسه دو درب]] و [[مدرسه پریزاد|پریزاد]] <ref>قوچانی، سیاحت شرق، ص ۵۷۹، زیرنویس.</ref> ادبیات و سطح را تا قوانین فرا گرفت.


در سال ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵میلادی) در سن ۱۹ سالگی همراه یکی از همدرسانش پیاده از راه طبس و کویر به یزد و از آنجا به [[اصفهان]] رفت و در مسجد «عربون» ساکن گردید. در اصفهان [[منظومه حاج ملاهادی سبزواری]] را نزد [[آخوند کاشی]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] را نزد [[عبدالکریم گزی|شیخ عبدالکریم گزی]] و حکمت را نزد میرزا [[جهانگیرخان قشقایی]] فراگرفت. <ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۸۲.</ref>گاهی نیز در درس [[فقه]] و خارج [[محمد تقی آقا نجفی اصفهانی]] حاضر می‌شد.
در سال ۱۳۱۳ قمری (۱۸۹۵میلادی) در سن ۱۹ سالگی همراه یکی از همدرسانش پیاده از راه طبس و کویر به یزد و از آنجا به [[اصفهان]] رفت و در مسجد «عربون» ساکن گردید. در اصفهان [[منظومه حاج ملاهادی سبزواری]] را نزد [[آخوند کاشی]]، [[فرائد الاصول|رسائل]] را نزد [[عبدالکریم گزی|شیخ عبدالکریم گزی]] و حکمت را نزد میرزا [[جهانگیرخان قشقایی]] فراگرفت. <ref>سیاحت شرق به تصحیح رمضانعلی شاکری، ص ۸۲.</ref>گاهی نیز در درس [[فقه]] و خارج [[محمد تقی آقا نجفی اصفهانی]] حاضر می‌شد.
۴۴۱

ویرایش