confirmed، movedable، protected، templateeditor
۵٬۶۹۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
== فرد مورد اشاره و محل وقوع در آیه == | == فرد مورد اشاره و محل وقوع در آیه == | ||
{{اصلی|عزیر (پیامبر)}} | {{اصلی|عزیر (پیامبر)}} | ||
طبق نظریه مشهور، واقعه ذکر شده در آیه، برای حضرت عُزَیر رخ داده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۹۵.</ref> به گفته [[محمد صادقی تهرانی]] از مفسران شیعه در قرن چهاردهم، در منابع اسلامی گزارشهای متعددی وجود دارد که این آیه را بر حضرت عزیر تطبیق کردهاند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۲۳۹.</ref> بر اساس برخی احادیث حضرت عزیر در آن هنگام جوانی سی ساله<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.</ref> یا مردی پنجاه ساله بوده است.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴.</ref> با این حال در روایت دیگری فرد مورد نظر در آیه، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت امریا]]<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۶.</ref> و در برخی دیگر [[حضرت خضر]] معرفی شده است.<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۷.</ref> | طبق نظریه مشهور، واقعه ذکر شده در آیه، برای حضرت عُزَیر رخ داده است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۲۹۵.</ref> به گفته [[محمد صادقی تهرانی]] از مفسران شیعه در قرن چهاردهم، در منابع اسلامی گزارشهای متعددی وجود دارد که این آیه را بر حضرت عزیر تطبیق کردهاند.<ref>صادقی تهرانی، الفرقان فی تفسیر القرآن، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۲۳۹.</ref> بر اساس برخی احادیث حضرت عزیر در آن هنگام جوانی سی ساله<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۹۹.</ref> یا مردی پنجاه ساله بوده است.<ref>فتال نیشابوری، روضة الواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۴.</ref> با این حال در روایت دیگری فرد مورد نظر در آیه، [[ارمیا (پیامبر)|حضرت امریا]]<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۸۶.</ref> و در برخی دیگر [[حضرت خضر]] معرفی شده است.<ref>ابنکثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۵۲۷.</ref> به گفته علامه طباطبایی، ذکر نشدن نام فرد در آیه به این دلیل بوده که خداوند زنده کردن مردگان را کاری ساده نشان دهد؛ زیرا مردم زندهشدن مردگان را کاری شگفتانگیز و ناشدنی میپندارند، اما خداوند با ذکر نکردن جزئیات واقعه، آن را کاری بیاهمیت نشان میدهد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۳۶۰.</ref> | ||
عزیر را پس از گذشت صد سال کسی نمیشناخت؛ او برای آنکه هویت خود را برای [[بنیاسرائیل]] ثابت کند به درخواستهای [[بنیاسرائیل]] برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد؛ برای مثال او به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی کرده بود، برای او [[دعا]] کرد و چشمانش بینا شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.</ref> عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخوردهاش، به درخواست آنان نشانهای را که روی کتفش بود به آنان نشان داد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.</ref> بنیاسرائیل که هنوز باور نمیکردند این فرد همان عزیر صدسال پیش است از وی خواستند [[تورات]] را که پس از سوزاندن [[بختنصر]] به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنیاسرائیل بخواند. عزیر نیز تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد. [[زمخشری]] در کشاف میگوید پیش از عزیر هیچ کس تورات را تلاوت نکرده بود برای همین او به عنوان آیه و نشانهای برای مردمان شد.(وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ) تو را برای مردم نشانه قرار دادیم.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۰۷.</ref> | عزیر را پس از گذشت صد سال کسی نمیشناخت؛ او برای آنکه هویت خود را برای [[بنیاسرائیل]] ثابت کند به درخواستهای [[بنیاسرائیل]] برای اثبات ادعای زنده شدنش عمل کرد؛ برای مثال او به دنبال درخواست زنی نابینا که از وی طلب سلامتی کرده بود، برای او [[دعا]] کرد و چشمانش بینا شد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.</ref> عزیر برای جلب اعتماد فرزندان سالخوردهاش، به درخواست آنان نشانهای را که روی کتفش بود به آنان نشان داد.<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۴۵.</ref> بنیاسرائیل که هنوز باور نمیکردند این فرد همان عزیر صدسال پیش است از وی خواستند [[تورات]] را که پس از سوزاندن [[بختنصر]] به فراموشی سپرده شده بود برای قوم بنیاسرائیل بخواند. عزیر نیز تورات را از حفظ برای آنان قرائت کرد. [[زمخشری]] در کشاف میگوید پیش از عزیر هیچ کس تورات را تلاوت نکرده بود برای همین او به عنوان آیه و نشانهای برای مردمان شد.(وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنَّاسِ) تو را برای مردم نشانه قرار دادیم.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۱، ص۳۰۷.</ref> |