پرش به محتوا

واقعه عاشورا (از نگاه آمار): تفاوت میان نسخه‌ها

ویکی سازی
(تمیزکاری)
(ویکی سازی)
خط ۳۴۰: خط ۳۴۰:
#ام عبدالله (دختر حرّ بَدّی کندی، همسر [[مالک بن نسیر کندی|مالک بن نُسَیر]]).<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۲، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۵۷</ref> اعتراض او به این سبب بود که شوهرش جبه کلاه دار (=بُرْنُس) متعلق به امام را غارت کرده بود.
#ام عبدالله (دختر حرّ بَدّی کندی، همسر [[مالک بن نسیر کندی|مالک بن نُسَیر]]).<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۲، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۵۷</ref> اعتراض او به این سبب بود که شوهرش جبه کلاه دار (=بُرْنُس) متعلق به امام را غارت کرده بود.
#[[صفیه دختر عبدالله بن عفیف ازدی]]،<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۳، سید ابن طاووس، الملهوف، ص۲۰۵ و مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۰</ref> او زمانی که پدرش در محاصرۀ عوامل [[ابن زیاد]] بود، به دفاع از او پرداخت.
#[[صفیه دختر عبدالله بن عفیف ازدی]]،<ref>ابن نما، مثیر الاحزان، ص۷۳، سید ابن طاووس، الملهوف، ص۲۰۵ و مجلسی، بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۲۰</ref> او زمانی که پدرش در محاصرۀ عوامل [[ابن زیاد]] بود، به دفاع از او پرداخت.
# زنی از قبیله بنی بکر بن وائل که با شوهرش در سپاه عمرسعد بود وقتی دید پس از شهادت امام(ع) سپاه ابن سعد به خیمه‌های [[ اهل البیت علیهم السلام |اهلبیت]] در آمده و غارت می کنند شمشیری در دست گرفت و به سمت خیمه ها آمد و گفت: ای آل بکربن وائل آیا دختران  [[رسول خدا]] را تاراج می کنند و در ادامه گفت: لا حكم إلا لله، يا لثارات رسول الله.(فرمان خدا راست وبس. به خونخواهی  رسول خدا برخیزید)شوهرش او را گرفت و به جای خود بازگردانید. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۳۴۲. شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۲۰۱.</ref>
# زنی از قبیله بنی بکر بن وائل که با شوهرش در [[لشکر عمر بن سعد]] بود وقتی دید پس از شهادت امام(ع) سپاه ابن سعد به خیمه‌های [[اهل‌بیت(ع)]] در آمده و غارت می کنند شمشیری در دست گرفت و به سمت خیمه ها آمد و گفت: ای آل بکربن وائل آیا دختران  [[رسول خدا]] را تاراج می کنند و در ادامه گفت: لا حكم إلا لله، يا لثارات رسول الله.(فرمان خدا راست وبس. به خونخواهی  رسول خدا برخیزید)شوهرش او را گرفت و به جای خود بازگردانید. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۳۴۲. شعرانی، دمع السجوم، ترجمه نفس المهموم، ۱۳۷۴ق، ص۲۰۱.</ref>
#نوار، (همسر یا دختر کعب بن جابر بن عمرو ازدی)<ref>طبری، تاریخ الامم و الملک، ج۴، ص۳۲۹</ref> او به همراهی شوهرش با لشکر عمر سعد در مقابله با امام حسین و کشتن [[بریر بن خضیر]] اعتراض کرد.
#نوار، (همسر یا دختر کعب بن جابر بن عمرو ازدی)<ref>طبری، تاریخ الامم و الملک، ج۴، ص۳۲۹</ref> او به همراهی شوهرش با [[لشکر عمر بن سعد]] در مقابله با امام حسین (ع) و کشتن [[بریر بن خضیر]] اعتراض کرد.
#نوار (دختر مالک بن عقرب حضرمی، همسر [[خولی]]).<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۸، خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۱۴، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۶۵ـ۶۶ و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۰۶</ref> او به شوهرش به خاطر آوردن سر امام حسین به خانه و اظهار شادی‌اش از این که چیزی به خانه آورده است که در آن بی‌نیازی از روزگار است، اعتراض کرد.
#نوار (دختر مالک بن عقرب حضرمی، همسر [[خولی]]).<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۱۱، طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۴۸، خوارزمی، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۱۴، ابن نما، مثیر الاحزان، ص۶۵ـ۶۶ و ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج۸، ص۲۰۶</ref> او به شوهرش به خاطر آوردن سر امام حسین (ع) به خانه و اظهار شادی‌اش از این که چیزی به خانه آورده است که در آن بی‌نیازی از روزگار است، اعتراض کرد.
# زنی هاشمی که در سرای یزید هنگامی که سر امام (ع) را دید و فریادش را به گفتن یاحسیناه یا سیدا اهل بیتاه یابن محمداه... بلند کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را از مجلس بیرون ببرند و او را کشان‌کشان بیرونش بردند. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref>
# زنی هاشمی که در سرای یزید هنگامی که سر امام (ع) را دید و فریادش را به گفتن یاحسیناه یا سیدا اهل بیتاه یابن محمداه... بلند کرد و [[یزید بن معاویه|یزید]] خشمگین شد و دستور داد او را از مجلس بیرون ببرند و او را کشان‌کشان بیرونش بردند. <ref>شعرانی، دمع السجوم، ۱۳۷۴ق، ص۲۵۲-۲۵۳.</ref>
# هند دختر عبدالله بن عامر بن کُرَیز، همسر [[یزید]] هنگام ورود [[اسیران کربلا| اسیران اهلبیت(ع)]] به مجلس یزید شیون و زاری کرد و گریبانش را چاک زد و با سر و پای برهنه به مجلس خاص یزید وارد شد وگفت ای یزید تو دستور داده‌ای سر حسین را بر درِ سرای من بالای نیزه کنند؟! و بر اساس نقل دیگر به یزید گفت: آیا این سرِ پسر [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها| فاطمه بنت رسول الله]] است که در سرای من آویخته‌ای؟!! یزید از جا برخاست و او را پوشانید و گفت: آری، ای هند گریه کن بر دختر زاده پیغمبر، خدا [[ابن زیاد]] را بکشد که عجله کرد و حسین را کشت. <ref>قمی، نفس المهموم، ج۱، ص۴۲۰.</ref>
# هند دختر عبدالله بن عامر بن کُرَیز، همسر [[یزید]] هنگام ورود [[اسیران کربلا]] به مجلس یزید شیون و زاری کرد و گریبانش را چاک زد و با سر و پای برهنه به مجلس خاص یزید وارد شد و گفت ای یزید تو دستور داده‌ای سر حسین را بر درِ سرای من بالای نیزه کنند؟! و بر اساس نقل دیگر به یزید گفت: آیا این سرِ پسر [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها| فاطمه بنت رسول الله]] است که در سرای من آویخته‌ای؟!! یزید از جا برخاست و او را پوشانید و گفت: آری، ای هند گریه کن بر دختر زاده پیغمبر، خدا [[ابن زیاد]] را بکشد که عجله کرد و حسین را کشت. <ref>قمی، نفس المهموم، ج۱، ص۴۲۰.</ref>
# [[نفس المهموم (کتاب) |نفس‌المهموم]]   از [[کامل بهائی (کتاب)| کامل بهایی ]] گزارش کرده که [[یزید]] شراب نوشید و از آن برسر شریف امام ریخت، زن یزیدآن را بگرفت و به آب شست و با گلاب خوشبو کرد؛ او همان شب در خواب [[حضرت فاطمه (س)]] را دید و او را بر آن کار نیک آفرین گفت. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس‌المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۴۰۱.</ref>احتمال دارد که این زن همان هند یا یکی دیگر از همسران  یزید باشد.  
# [[نفس المهموم (کتاب) |نفس‌المهموم]] از [[کامل بهائی (کتاب)| کامل بهایی ]] گزارش کرده که [[یزید]] شراب نوشید و از آن برسر شریف امام ریخت، زن یزیدآن را بگرفت و به آب شست و با گلاب خوشبو کرد؛ او همان شب در خواب [[حضرت فاطمه (س)]] را دید و او را بر آن کار نیک آفرین گفت. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس‌المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱، ص۴۰۱.</ref>احتمال دارد که این زن همان هند یا یکی دیگر از همسران  یزید باشد.  
# مرجانه مادر [[ابن زیاد]] پس از شهادت [[امام حسین (ع)]] به فرزندش گفت: ای خبیث! به خاطر کشتن فرزند رسول خدا (ص)، هیچگاه بهشت را نخواهی دید.<ref>قمی، نفس المهموم، ج۱، ص ۵۵۱.</ref> {{یاد|قالت مرجانة لابنها عبيد الله بعد قتل الحسين (عليه السلام): يا خبيث قتلت ابن بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله) لا ترى الجنة أبدا.}}
# مرجانه مادر [[ابن زیاد]] پس از شهادت [[امام حسین (ع)]] به فرزندش گفت: ای خبیث! به خاطر کشتن فرزند [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا (ص)]]، هیچگاه [[بهشت]] را نخواهی دید.<ref>قمی، نفس المهموم، ج۱، ص ۵۵۱.</ref> {{یاد|قالت مرجانة لابنها عبيد الله بعد قتل الحسين (عليه السلام): يا خبيث قتلت ابن بنت رسول الله (صلى الله عليه و آله) لا ترى الجنة أبدا.}}


== مدت حرکت از کربلا تا شام ==
== مدت حرکت از کربلا تا شام ==
confirmed، templateeditor
۱۱٬۴۲۴

ویرایش