۱۷٬۱۳۹
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Shamsoddin (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''سُنَّت''' به گفتار، کردار و تقریر [[ | '''سُنَّت''' به گفتار، کردار و تقریر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]]، و بهاعتقاد [[شیعه]]، علاوه بر او، [[امامان شیعه|امامان]] گفته میشود. سنت از [[ادله اربعه]] برای اثبات [[احکام شرعی]] است و پس از [[قرآن]]، دومین منبع [[اجتهاد]] شمرده میشود. عالمان مسلمان اعتبار بالایی برای سنت قائلاند و بسیاری از احکام شرعی را از آن استنباط میکنند. | ||
به اجماع [[اسلام|مسلمانان]]، سنت پیامبر اسلام حجت است. از دلایل آنان این است که پیامبر [[عصمت|معصوم]] است و دچار خطا نمیشود. در نتیجه، هرچه از وی صادر شود، معتبر و پیروی از آن لازم است. همچنین این دلیل که برخی از آیات قرآن به پیروی از پیامبر دستور داده است. | به اجماع [[اسلام|مسلمانان]]، سنت پیامبر اسلام حجت است. از دلایل آنان این است که پیامبر [[عصمت|معصوم]] است و دچار خطا نمیشود. در نتیجه، هرچه از وی صادر شود، معتبر و پیروی از آن لازم است. همچنین این دلیل که برخی از آیات قرآن به پیروی از پیامبر دستور داده است. | ||
خط ۵: | خط ۵: | ||
از نظر شیعه، امامان نیز مانند پیامبر معصوماند و بنابراین سنتشان حجیت دارد. افزون بر این دلیلی عقلی، به [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایاتی]] هم استناد میکنند؛ از جمله آنها [[آیه تطهیر]] است که میگویند بر [[عصمت]] اهلبیت دلالت میکند؛ همچنین [[حدیث ثقلین|حدیث ثَقَلین]] که به پیروی از [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] فرمان میدهد. | از نظر شیعه، امامان نیز مانند پیامبر معصوماند و بنابراین سنتشان حجیت دارد. افزون بر این دلیلی عقلی، به [[آیه|آیات]] و [[حدیث|روایاتی]] هم استناد میکنند؛ از جمله آنها [[آیه تطهیر]] است که میگویند بر [[عصمت]] اهلبیت دلالت میکند؛ همچنین [[حدیث ثقلین|حدیث ثَقَلین]] که به پیروی از [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] فرمان میدهد. | ||
==مفهومشناسی و جایگاه== | ==مفهومشناسی و جایگاه== | ||
سنت، نزد عالمان مسلمان، از منابع استنباط [[احکام شرعی]] است<ref>شوکانی، ارشاد الفحول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۶؛ بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸؛ زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۶.</ref> و منظور از آن در | سنت، نزد عالمان مسلمان، از منابع استنباط [[احکام شرعی]] است<ref>شوکانی، ارشاد الفحول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۶؛ بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸؛ زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۶.</ref> و منظور از آن در [[اهل سنت و جماعت|مذهب اهلسنت]]، گفتار، رفتار و [[تقریر معصوم|تقریر]] پیامبر(ص)<ref>شوکانی، ارشاد الفحول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۵.</ref> و در [[شیعه]]، گفتار، رفتار و تقریر [[چهارده معصوم|معصوم]] است.<ref>حکیم، االاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۲۲؛ بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸.</ref> بهگفته [[محمدرضا مظفر]] منشأ اصطلاح «سنت»، روایاتی است که از [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نقل شده که در آنها پیروانش را به تبعیت از سنت خود دستور داده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به مالک بن انس، الموطأ، ۱۴۰۶ق، ج۲، ص۸۹۹.</ref> از نظر اصولیان، بحث از حجیت سنت به عنوان یکی از منابع احکام شرعی، مسئلهای است در حوزه دانش [[اصول فقه]].<ref>آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۱۴۳۷ق، ج۱، ص۲۲-۲۴.</ref> | ||
اصطلاح «سنت» در ادبیات فقهی نیز کاربرد دارد که با معنای اصولی آن (به عنوان یکی از مصادر حکم شرعی)، اندکی متفاوت است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> برای مثال، گاه به اعمال [[مستحب]]، در مقابل افعال [[واجب]] گفته میشود. مثلاً به [[نافلههای روزانه|نمازهای نافله]] که مستحب است، سنت و به نمازهای واجب، «فریضه» میگویند.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> همچنین گاه در مقابل [[بدعت]] به کار میرود. بدعت یعنی چیزی که به شریعت نسبت داده شده است، حال آنکه در واقع، در شریعت نیست.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> | اصطلاح «سنت» در ادبیات فقهی نیز کاربرد دارد که با معنای اصولی آن (به عنوان یکی از مصادر حکم شرعی)، اندکی متفاوت است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> برای مثال، گاه به اعمال [[مستحب]]، در مقابل افعال [[واجب]] گفته میشود. مثلاً به [[نافلههای روزانه|نمازهای نافله]] که مستحب است، سنت و به نمازهای واجب، «فریضه» میگویند.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۹.</ref> همچنین گاه در مقابل [[بدعت]] به کار میرود. بدعت یعنی چیزی که به شریعت نسبت داده شده است، حال آنکه در واقع، در شریعت نیست.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== اهمیت و اعتبار سنت == | == اهمیت و اعتبار سنت == | ||
پس از قرآن، معتبرترین منبع برای استنباط حکم شرعی، نزد همه فقهای مسلمان، سنت است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸.</ref> در [[فقه|فقه اسلامی]]، بسیاری از احکام شرعی و همچنین جزئیات بسیاری از احکامی که در قرآن به صورت مُجمَل آمده است، بهواسطه سنت شناخته میشود.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۶؛ بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸.</ref> عالمان مسلمان اعتبار سنت در اسلام را از [[ضروریات دین]] میدانند<ref>شوکانی، ارشاد الفحول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۷؛ خضری بک، اصول الفقه، ۱۳۸۹ق، ص۲۳۹.</ref> و میگویند انکار حجیت آن برابر است با مناقشه در یکی از ضروریات دین و در نتیجه خروج از اسلام.<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۲۶.</ref> همچنین سنت را کلید فهم [[قرآن]] به شمار میآورند و بر این باورند که رجوع به آن برای فهم | پس از قرآن، معتبرترین منبع برای استنباط حکم شرعی، نزد همه فقهای مسلمان، سنت است.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸.</ref> در [[فقه|فقه اسلامی]]، بسیاری از احکام شرعی و همچنین جزئیات بسیاری از احکامی که در قرآن به صورت مُجمَل آمده است، بهواسطه سنت شناخته میشود.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۶؛ بحرانی، المعجم الاصولی، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۸.</ref> عالمان مسلمان اعتبار سنت در اسلام را از [[ضروری دین|ضروریات دین]] میدانند<ref>شوکانی، ارشاد الفحول، ۱۴۱۹ق، ج۱، ص۹۷؛ خضری بک، اصول الفقه، ۱۳۸۹ق، ص۲۳۹.</ref> و میگویند انکار حجیت آن برابر است با مناقشه در یکی از ضروریات دین و در نتیجه خروج از اسلام.<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۲۶.</ref> همچنین سنت را کلید فهم [[قرآن]] به شمار میآورند و بر این باورند که رجوع به آن برای فهم قرآن ضروری است.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۵-۷۶.</ref> | ||
==محدوده سنت== | ==محدوده سنت== | ||
مذاهب اسلامی در اینکه سنت شامل چهچیزی میشود، اختلافنظر دارند: در مذهب شیعه امامی، [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]]، بهواسطه پیامبر، از سوی خداوند منصوب شدهاند تا پس از پیامبر احکام الهی بیان کنند و خود منبع تشریع احکام واقعی الهیاند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷.</ref> ازاینرو در این مذهب، علاوه بر سنت پیامبر(ص)، سنت امامان نیز حجت است و به آن عمل میشود.<ref>هاشمی گلپایگانی، مباحث الالفاظ: تقریرات درس اصول آیتالله سیستانی، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۴۷.</ref> | مذاهب اسلامی در اینکه سنت شامل چهچیزی میشود، اختلافنظر دارند: در مذهب شیعه امامی، [[امامان شیعه|امامان معصوم(ع)]]، بهواسطه پیامبر، از سوی خداوند منصوب شدهاند تا پس از پیامبر احکام الهی بیان کنند و خود منبع تشریع احکام واقعی الهیاند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۷.</ref> ازاینرو در این مذهب، علاوه بر سنت پیامبر(ص)، سنت امامان نیز حجت است و به آن عمل میشود.<ref>هاشمی گلپایگانی، مباحث الالفاظ: تقریرات درس اصول آیتالله سیستانی، ۱۴۴۱ق، ج۱، ص۴۷.</ref> | ||
در | در [[اهل سنت و جماعت|مذهب اهلسنت]]، سنت منحصر در گفتار، رفتار و [[تقریر معصوم|تقریر]] پیامبر(ص) است.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۱۸ق، ج۱، ص۷۵.</ref> البته برخی از عالمان این مذهب، همچون شاطبی، برای سنت [[صحابه]] نیز حجیت قائل شدهاند؛<ref>شاطبی، الموافقات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۹۰-۲۹۳؛ حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ص۱۲۲.</ref> چرا که از نظر آنان عمل صحابه بر طبق سنتی بوده که نزدشان ثابت بوده، ولی به ما نرسیده، یا مطابق اجتهادشان بوده است.<ref>شاطبی، الموافقات، ۱۴۱۷ق، ج۴، ص۲۹۰.</ref> | ||
===دیگر مذاهب مسلمان=== | ===دیگر مذاهب مسلمان=== | ||
مذاهب فقهی [[اباضیه|اَباضیه]] و [[زیدیه]] را در مبانی، نزدیک به فقه اهلسنت دانستهاند که بر سنت نبوی به عنوان یکی از منابع استنباط حکم شرعی تکیه میکنند.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۹۱.</ref> اباضیه علاوه بر سنت نبوی، سخنان و سیره صحابه را نیز حجت میشمارند.<ref>حارثی، العقود الفضیه فی اصول الاباضیة، عمان، ص۲؛ ضیائی، فقه اباضی، انتشارات بین المللی امین، ص۲۶.</ref> زیدیه نیز علاوه بر سنت [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]]، به سنت صحابه، بهعنوان یکی از مصادر احکام شرعی عمل میکنند.<ref>ابوزهره، الامام زید، دار الکتب العربی، ص۲۳۳.</ref> | مذاهب فقهی [[اباضیه|اَباضیه]] و [[زیدیه]] را در مبانی، نزدیک به فقه اهلسنت دانستهاند که بر سنت نبوی به عنوان یکی از منابع استنباط [[احکام شرعی|حکم شرعی]] تکیه میکنند.<ref>زرقا، المدخل الفقهی العام، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۹۱.</ref> اباضیه علاوه بر سنت نبوی، سخنان و سیره صحابه را نیز حجت میشمارند.<ref>حارثی، العقود الفضیه فی اصول الاباضیة، عمان، ص۲؛ ضیائی، فقه اباضی، انتشارات بین المللی امین، ص۲۶.</ref> زیدیه نیز علاوه بر سنت [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]]، به سنت صحابه، بهعنوان یکی از مصادر احکام شرعی عمل میکنند.<ref>ابوزهره، الامام زید، دار الکتب العربی، ص۲۳۳.</ref> | ||
==اقسام== | ==اقسام== | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
درباره چگونگی دلالت فعل پیامبر و معصوم بر حکم شرعی گفته میشود دو حالت وجود دارد: | درباره چگونگی دلالت فعل پیامبر و معصوم بر حکم شرعی گفته میشود دو حالت وجود دارد: | ||
*فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود، با قرائنی همراه است که بهواسطه این قرائن معلوم میشود پیامبر یا امام معصوم در مقام بیان حکمی از احکام یا عبادتی از [[عبادات]] مانند [[نماز]]، [[وضو]]، [[حج]] و امثال آن است. همچنین از طریق این قرائن معلوم میگردد که این فعل [[واجب|وجوبی]] است یا [[مستحب|استحبابی]] یا غیر آن.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> | *فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود، با قرائنی همراه است که بهواسطه این قرائن معلوم میشود پیامبر یا امام معصوم در مقام بیان حکمی از احکام یا عبادتی از [[عبادت|عبادات]] مانند [[نماز]]، [[وضو]]، [[حج]] و امثال آن است. همچنین از طریق این قرائن معلوم میگردد که این فعل [[واجب|وجوبی]] است یا [[مستحب|استحبابی]] یا غیر آن.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> | ||
*فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر شده با قرینهای همراه نیست تا معلوم شود بر چه حکمی دلالت میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> در اینجا چند دیدگاه وجود دارد:<ref>میرزای قمی، القوانین، ج۲، ص۵۵۳.</ref> برخی میگویند دلالت میکند بر وجوب آن فعل،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> کسانی معتقدند نشاندهنده استحباب آن است<ref>میرزای قمی، القوانین، ج۲، ص۵۵۳.</ref> و به باور جمعی دیگر، بر هیچیک دلالت نمیکند و تنها فهمیده میشود انجام آن برای ما [[مباح]] و جایز است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> | *فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر شده با قرینهای همراه نیست تا معلوم شود بر چه حکمی دلالت میکند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> در اینجا چند دیدگاه وجود دارد:<ref>میرزای قمی، القوانین، ج۲، ص۵۵۳.</ref> برخی میگویند دلالت میکند بر وجوب آن فعل،<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> کسانی معتقدند نشاندهنده استحباب آن است<ref>میرزای قمی، القوانین، ج۲، ص۵۵۳.</ref> و به باور جمعی دیگر، بر هیچیک دلالت نمیکند و تنها فهمیده میشود انجام آن برای ما [[مباح]] و جایز است.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۵۹.</ref> | ||
همچنین اصولیان گفتهاند اگر فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود، با قرینهای همراه باشد که بهواسطه آن، معلوم میشود این فعل به پیامبر یا امام معصوم اختصاص دارد، مانند وجوب [[تهجد|تَهَجُّد]] برای پیامبر، این فعل برای سایر مسلمانان حجت نیست؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> اما اگر فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود معلوم نباشد که به آنها اختصاص دارد یا شامل همه مسلمانان میشود، در حجیت این فعل برای بقیه مسلمانان اختلافنظر وجود دارد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> برخی بر این نظرند که چنین فعلی فقط به آنها اختصاص دارد و برخی دیگر گفتهاند برای همه مسلمانان حجیت دارد و همه میتوانند به آن عمل کنند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> | همچنین اصولیان گفتهاند اگر فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود، با قرینهای همراه باشد که بهواسطه آن، معلوم میشود این فعل به پیامبر یا امام معصوم اختصاص دارد، مانند وجوب [[تهجد|تَهَجُّد]] برای پیامبر، این فعل برای سایر مسلمانان حجت نیست؛<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> اما اگر فعلی که از پیامبر یا امام معصوم صادر میشود معلوم نباشد که به آنها اختصاص دارد یا شامل همه مسلمانان میشود، در حجیت این فعل برای بقیه مسلمانان اختلافنظر وجود دارد.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> برخی بر این نظرند که چنین فعلی فقط به آنها اختصاص دارد و برخی دیگر گفتهاند برای همه مسلمانان حجیت دارد و همه میتوانند به آن عمل کنند.<ref>مظفر، اصول الفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
===سنت تقریری=== | ===سنت تقریری=== | ||
{{اصلی|تقریر}} | {{اصلی|تقریر معصوم}} | ||
تقریر پیامبر یا معصوم عبارت است از سکوت آنها در برابر گفتار یا رفتاری که در حضورشان مطرح میشود.<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> گفته میشود تقریر معصوم، با شرایطی، دلالت بر جایزبودن یا صحت گفتار یا رفتاری دارد که نزد او بیان یا عمل شده است؛<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> با این دلیل که معصوم موظف است خطاکار را از انجام مُنکَر بازدارد و اگر ناآگاه است راه درست را به وی نشان دهد.<ref>شیروانی، تحریر اصول فقه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۰–۲۱۱؛ مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱-۶۲.</ref> | تقریر پیامبر یا معصوم عبارت است از سکوت آنها در برابر گفتار یا رفتاری که در حضورشان مطرح میشود.<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> گفته میشود تقریر معصوم، با شرایطی، دلالت بر جایزبودن یا صحت گفتار یا رفتاری دارد که نزد او بیان یا عمل شده است؛<ref>مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱.</ref> با این دلیل که معصوم موظف است خطاکار را از انجام مُنکَر بازدارد و اگر ناآگاه است راه درست را به وی نشان دهد.<ref>شیروانی، تحریر اصول فقه، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۰–۲۱۱؛ مظفر، اصولالفقه، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۶۱-۶۲.</ref> | ||
==دلایل اعتبار و حجیت سنت== | ==دلایل اعتبار و حجیت سنت== | ||
عالمان مسلمان برای اثبات حجیت سنت پیامبر، به قرآن و اجماع و دلیل عقلی استناد کردهاند. از جمله آیاتی قرانی مورداستناد در این زمینه، آیاتی است که بر وجوب اطاعت از پیامبر دلالت میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سوره آل عمران، آیه ۳۲؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره مائده، آیه ۹۲؛ سوره انفال، آیات ۲۰ و ۴۶؛ سوره نور، آیه ۵۴؛ سوره محمد، آیه ۳۲؛ نمله، المهذب فی علم أصول الفقه المقارن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۶۳۸.</ref>در خصوص اجماع هم گفته میشود همه فرقههای مسلمان بر حجیت قول، فعل و تقریر پیامبر و پیروی از آن، اتفاقنظر دارند<ref>نمله، المهذب فی علم أصول الفقه المقارن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۶۳۹.</ref> دلیل عقلی هم به این شرح است: در [[علم کلام]] ثابت شده است که پیامبر، معصوم از | عالمان مسلمان برای اثبات حجیت سنت پیامبر، به قرآن و [[اجماع]] و دلیل عقلی استناد کردهاند. از جمله آیاتی قرانی مورداستناد در این زمینه، آیاتی است که بر وجوب اطاعت از پیامبر دلالت میکنند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به سوره آل عمران، آیه ۳۲؛ سوره نساء، آیه ۵۹؛ سوره مائده، آیه ۹۲؛ سوره انفال، آیات ۲۰ و ۴۶؛ سوره نور، آیه ۵۴؛ سوره محمد، آیه ۳۲؛ نمله، المهذب فی علم أصول الفقه المقارن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۶۳۸.</ref>در خصوص اجماع هم گفته میشود همه فرقههای مسلمان بر حجیت قول، فعل و تقریر پیامبر و پیروی از آن، اتفاقنظر دارند<ref>نمله، المهذب فی علم أصول الفقه المقارن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۶۳۹.</ref> دلیل عقلی هم به این شرح است: در [[کلام اسلامی|علم کلام]] ثابت شده است که پیامبر، معصوم از [[گناه]]، خطا و غفلت است؛ پس قول، فعل و تقریر وی حجت و قابل اعتماد است.<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۲۸؛ نمله، المهذب فی علم أصول الفقه المقارن، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۶۳۹.</ref> | ||
عالمان شیعه علاوه بر این استدلالها برای حجیت سنت پیامبر، از سه قرآن، سنت پیامبر و عقل برای اثبات حجیت سنت امامان معصوم دلیل میآورند:<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۴۸.</ref> | عالمان شیعه علاوه بر این استدلالها برای حجیت سنت پیامبر، از سه قرآن، سنت پیامبر و عقل برای اثبات حجیت سنت امامان معصوم دلیل میآورند:<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۴۸.</ref> | ||
*'''قرآن:''' براساس [[آیه تطهیر]] و [[آیه | *'''قرآن:''' براساس [[آیه تطهیر]] و [[آیه اولیالامر|آیه اولی الامر]]، [[امامان شیعه|ائمه(ع)]] دارای عصمتاند و بنابراین سنت آنان قابلاعتماد و پیروی از آن لازم است.<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۴۹-۱۵۹.</ref> | ||
*'''سنت پیامبر:''' برپایه [[حدیث ثقلین]] که به صورت [[متواتر]]، از پیامبر نقل شده، برای جلوگیری از گمراهی، به پیروی از قرآن و [[ | *'''سنت پیامبر:''' برپایه [[حدیث ثقلین]] که به صورت [[تواتر|متواتر]]، از پیامبر نقل شده، برای جلوگیری از گمراهی، به پیروی از قرآن و [[اهلبیت(ع)]] در کنار هم، امر شده است.<ref>حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۶۴-۱۶۷.</ref> | ||
*'''عقل:''' ملاک عقلی حجیت سنت پیامبر [[عصمت]] اوست. از طرفی در | *'''عقل:''' ملاک عقلی حجیت سنت پیامبر [[عصمت]] اوست. از طرفی در علم کلام ثابت شده است که اهلبیت(ع) نیز مانند پیامبر معصوماند. بنابراین سنت آنها نیز حجیت دارد.<ref>بحرانی، المعجم الاصولی، ج۲، ص۱۷۹؛ حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ۱۹۷۹م، ص۱۸۷.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |
ویرایش