پرش به محتوا

امام هادی علیه‌السلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۰: خط ۴۰:
بنابر نظر [[محمد بن یعقوب کلینی]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.</ref> [[شیخ طوسی]]،<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.</ref> ابن‌شهرآشوب<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  امام هادی در [[۱۵ ذی‌الحجه]] سال [[سال ۲۱۲ هجری قمری|۲۱۲ق]] در [[صریا|صَریا]] (منطقه‌ای در نزدیکی [[مدینه]]) متولد شده است. با این حال تولد او را در دوم یا پنجم [[رجب]] همان سال،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.</ref> رجب ۲۱۴ق و [[جمادی‌الآخر|جمادی‌الثانی]] سال ۲۱۵ق<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.</ref> نیز ثبت کرده‌اند.  
بنابر نظر [[محمد بن یعقوب کلینی]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.</ref> [[شیخ طوسی]]،<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۱۴۱۸ق، ج۶، ص۱۰۴.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷.</ref> ابن‌شهرآشوب<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  امام هادی در [[۱۵ ذی‌الحجه]] سال [[سال ۲۱۲ هجری قمری|۲۱۲ق]] در [[صریا|صَریا]] (منطقه‌ای در نزدیکی [[مدینه]]) متولد شده است. با این حال تولد او را در دوم یا پنجم [[رجب]] همان سال،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.</ref> رجب ۲۱۴ق و [[جمادی‌الآخر|جمادی‌الثانی]] سال ۲۱۵ق<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۴۹۷.</ref> نیز ثبت کرده‌اند.  


به گزارش [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تاریخ‌نگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، [[ام فضل دختر مأمون|اُم‌ُّالفَضل]] حج به جای آورد، امام هادی را در حالی‌که کوچک بود به مدینه آوردند<ref> مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.</ref> و او تا سال ۲۳۳ق یا ۲۴۳ق در مدینه زندگی کرده است.{{مدرک}} در این سال، [[متوکل عباسی]] امام هادی را به سامرا احضار کرد و در منطقه‌ای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در آنجا بود.{{مدرک}}
به گزارش [[علی بن حسین مسعودی|مسعودی]] تاریخ‌نگار قرن چهارم، در سالی که امام جواد همراه با همسرش، [[ام فضل دختر مأمون|اُم‌ُّالفَضل]] حج به جای آورد، امام هادی را در حالی‌که کوچک بود به مدینه آوردند<ref> مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۲۸.</ref> و او تا سال ۲۳۳ق در مدینه زندگی کرده است. به گزارش [[احمد بن ابی‌یعقوب|یعقوبی]] تاریخ‌نگار قرن سوم قمری در این سال [[متوکل عباسی]] امام هادی را به سامرا احضار کرد<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.</ref> و در منطقه‌ای تحت کنترل خود به نام عسکر اقامت داد و تا پایان عمر در آنجا بود.<ref>نگاه کنید به: ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref>


از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر [[امامان شیعه|ائمه شیعه]]، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخ‌پژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این [[امامان شیعه|امامان]]، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار می‌داند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19933 علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)]، وبگاه تحلیلی نخبگان.</ref>   
از زندگی امام هادی، امام جواد و امام عسکری در مقایسه با دیگر [[امامان شیعه|ائمه شیعه]]، اطلاعات چندانی وجود ندارد. محمدحسین رجبی دوانی (زاده ۱۳۳۹ش)، تاریخ‌پژوه، دلیل این مسئله را عمر کوتاه این [[امامان شیعه|امامان]]، محصور بودن آنان و غیرشیعی بودن نویسندگان کتب تاریخ در آن روزگار می‌داند.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=19933 علل محدود بودن اطلاعات تاریخی درباره امام هادی(ع)]، وبگاه تحلیلی نخبگان.</ref>   
خط ۴۹: خط ۴۹:
==دوره امامت ==
==دوره امامت ==
{{جعبه نقل قول|عنوان =|نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند  و در آخرت با اعمالشان.'''»''' |تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقل‌قول =|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}}
{{جعبه نقل قول|عنوان =|نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''مردم در دنيا با اموال سر و كار دارند  و در آخرت با اعمالشان.'''»''' |تاریخ بایگانی||منبع=<small>عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. </small>|تراز=چپ|عرض=۲۳۰px|اندازه خط=۱۵px|گیومه نقل‌قول =|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb|تراز منبع= چپ}}
علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در هشت سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸</ref> به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.</ref> به نوشته [[شیخ مفید]]، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و آن عده [[موسی مبرقع]] را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.<ref>نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.</ref> [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را حاصل بیزاری جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹‌.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]،<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰‌.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref>
علی بن محمد، در سال [[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]] در هشت سالگی به [[امامت]] رسید.<ref>قمی، منتهى الآمال، ۱۳۷۹ش، ج۳، ص ۱۸۷۸</ref> به گزارش منابع، سن پایین امام هادی(ع) در آغاز امامت، منجر به تردید شیعیان نشد چرا که امامت امام جواد در سن کم، موجب شد شیعیان پس از وی در مواجهه با چنین موضوعی دچار تردید نشوند.<ref>حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۸۵ش، ص۸۱.</ref> به نوشته [[شیخ مفید]]، شیعیان پس از امام نهم، به استثنای عده اندکی، امامت امام هادی(ع) را پذیرفتند،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و آن عده [[موسی مبرقع]] را امام دانستند؛ با این حال پس از مدتی از اعتقاد خود برگشتند و به عموم شیعیان پیوستند.<ref> نوبختی، فرق الشیعه، ۱۳۶۱ش، ص۱۳۴.</ref> [[سعد بن عبدالله اشعری قمی|سعد بن عبدالله اشعری]]، بازگشت آن عده به امام هادی(ع) را در پی بیزاری‌جستن موسی مبرقع از آنان دانسته است.<ref>اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۳۶۱ش، ص۹۹‌.</ref> شیخ مفید<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۰.</ref> و [[ابن‌شهرآشوب]]،<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref> اتفاق‌نظر شیعیان بر امامت امام هادی(ع) و عدم ادعای امامت از سوی کسی جز وی را دلیل محکمی بر اثبات امامت وی دانسته‌اند.<ref>عطاردی، مسند الامام الهادی، ۱۴۱۰ق، ص۲۰‌.</ref> [[محمد بن یعقوب کلینی]] و شیخ مفید، نصوص مربوط به اثبات امامت وی را در آثار خود برشمرده‌اند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۳۲۳-۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۸.</ref>
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.'''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقل‌قول = امام هادی(ع): {{سخ}}'''«'''حکمت در سرشت‌های فاسد اثر نمی‌کند.'''»''' |تاریخ بایگانی || منبع = عطاردی، مسند الامام الهادی، ص۳۰۴. | تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px | اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه=#ffeebb| گیومه نقل‌قول = | تراز منبع = چپ}}


بنا به گفته ابن‌شهرآشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله [[اسماعیل بن مهران]]، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شده‌اند.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>
بنا به گفته ابن‌شهرآشوب، شیعیان از طریق نصوص امامان پیشین، بر امامت علی بن محمد آگاه شدند؛ نصوصی که توسط راویانی از جمله [[اسماعیل بن مهران]]، ابوجعفر اشعری و خیرانی نقل شده‌اند.<ref>ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۲.</ref>


=== خلفای هم‌عصر ===
=== خلفای هم‌عصر ===
{{خلفای معاصر با امام هادی}}
{{خلفای معاصر با امام هادی}}
امام هادی(ع) ۳۳ سال، ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] شیعیان را بر عهده داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> و در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت معتز بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> ابن‌شهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت معتمد عباسی دانسته است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  
امام هادی(ع)، ۳۳ سال ([[سال ۲۲۰ هجری قمری|۲۲۰ق]]-۲۵۴ق)، [[امامت]] شیعیان را بر عهده داشت<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۹۷؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> در این مدت چند خلیفه عباسی بر سر کار آمدند؛ آغاز امامت او با خلافت معتصم، و پایان آن در دوره خلافت مُعْتَز بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹.</ref> البته ابن‌شهرآشوب، پایان عمر امام هادی(ع) را در زمان خلافت مُعتَمد عباسی دانسته است.<ref>ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۴۰۱.</ref>  


امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵</ref> بنابر گزارش‌های تاریخی، معتصم در مقایسه با دوران امام جواد، در زمان امام هادی، سختگیری‌های کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشته است؛ این تغییر رویکرد، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌های علویان دانسته شده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت معتز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.</ref>
امام دهم شیعیان، هفت سال از امامت خود را در دوره خلافت [[معتصم عباسی]] سپری کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ۱۳۷۴ش، ص۵۹۵.</ref> به گفته جاسم حسین نویسنده [[تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (کتاب)|کتاب تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(عج)]]، معتصم در زمان امام هادی در مقایسه با دوران امام جواد، سختگیری کمتری به شیعیان روا می‌داشت و مدارای بیشتری با [[علویان]] داشت و این تغییر رویکرد او، ناشی از بهبود اوضاع اقتصادی و کاهش یافتن قیام‌های علویان بوده است.<ref>جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ۱۳۷۶ش، ص۸۱.</ref> همچنین حدود پنج سال از دوران امامت امام دهم، با خلافت واثق، چهارده سال با خلافت [[متوکل عباسی|متوکل]]، شش ماه با خلافت مستنصر، دو سال و نه ماه با خلافت مستعین و بیش از هشت سال با خلافت مُعْتَز همزمان بوده است.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۰۹و۱۱۰.</ref>


=== احضار به سامرا ===
=== احضار به سامرا ===
[[متوکل عباسی]] در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]] امام هادی(ع) را وادار کرد که از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.</ref> شیخ مفید این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده است<ref> شیخ مفید،الارشاد، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح دانسته است.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳</ref> گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> به گزارش مسعودی، بریحه، در نامه‌ای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی [[سامرا]] حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در آثار [[شیخ مفید]] و [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نقل شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱.</ref>
[[متوکل عباسی]] در [[سال ۲۳۳ هجری قمری|سال ۲۳۳ق]] امام هادی(ع) را وادار کرد که از [[مدینه]] به [[سامرا]] برود.<ref> یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، ج۲، ص۴۸۴.</ref> شیخ مفید این اقدام متوکل را برای سال ۲۴۳ق گزارش کرده است<ref> شیخ مفید، الارشاد، ج۲، ص۳۱۰.</ref> اما [[رسول جعفریان]]، پژوهشگر تاریخ اسلام، این تاریخ را ناصحیح دانسته است.<ref>جعفریان، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۳.</ref> گفته شده دلیل این کار متوکل، بدگویی والی مدینه، عبدالله بن محمد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> و [[بریحه عباسی]] امام جماعت منصوب خلیفه در حرمین، علیه امام هادی<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> و همچنین گزارش‌هایی از میل مردم به امام دهم شیعیان بوده است.<ref>ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۳.</ref> به گزارش مسعودی، بریحه، در نامه‌ای به متوکل، به وی گفت که «اگر مکه و مدینه را می‌خواهی، علی بن محمد را از آنجا بیرون کن؛ زیرا او به سوی خود دعوت می‌کند و شمار زیادی را دور خود جمع کرده است».<ref>مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> بر همین اساس، [[یحیی بن هرثمه|یحیی بن هَرثَمه]] از سوی متوکل، مأمور انتقال امام هادی به سامرا شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۳.</ref> امام هادی(ع) در نامه‌ای به متوکل، بدگویی‌ها علیه خویش را رد کرد،<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> اما متوکل در پاسخ، با احترام از او خواست به سوی [[سامرا]] حرکت کند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹.</ref> متن نامه متوکل، در آثار [[شیخ مفید]] و [[محمد بن یعقوب کلینی|کلینی]] نقل شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۰۹؛ کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۵۰۱.</ref>


به گفته رسول جعفریان، اگرچه متوکل برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونه‌ای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدهایی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شدند.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵</ref> از یحیی بن هرثمه نقل شده است که مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه‌ انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه به [[کاظمین]] وارد شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> در کاظمین به خانه [[خزیمة بن حازم]] رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.</ref>  
به گفته [[رسول جعفریان]]، اگرچه متوکل برنامه آوردن امام هادی(ع) به سامرا را به گونه‌ای طراحی کرده بود که حساسیت مردم برانگیخته نشود و مسافرت اجباری امام، پیامدی به دنبال نداشته باشد، ولی مردم مدینه متوجه شدند.<ref>جعفریان، رسول، حيات فكرى و سياسى ائمه، ۱۳۸۱ش، ص۵۰۵.</ref> سبط بن جوزی از علمای اهل‌سنت گزارشی از یحیی بن هرثمه نقل کرده است که بر اساس آن مردم مدینه بسیار ناراحت و برآشفته شدند و ناراحتی آنان به حدی رسید که ناله و شیونی به راه‌ انداختند که مدینه تا آن زمان چنین وضعی به خود ندیده بود.<ref>ابن‌جوزی، تذکرة الخواص، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۴۹۲.</ref> امام هادی(ع) پس از خروج از مدینه به [[کاظمین]] وارد شد و در آنجا با استقبال مردم مواجه گردید.<ref>مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۶-۲۳۷.</ref> در کاظمین به خانه [[خزیمة بن حازم]] رفت و از آنجا به سوی سامرا حرکت داده شد.<ref>مسعودی، اثبات‌الوصیه، ۱۴۲۶ق، ص۲۳۷.</ref>  


حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، ولی متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> تا از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref>طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر [[صالح بن سعید]]، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، کاسه شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اشعاری خواند که متوکل و دیگران را تحت تأثیر قرار داد، به گونه‌ای که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲.</ref> تهدیدات و سخت‌گیری‌های حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع)  در مدت اقامت او در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی و یا احضارهای شبانه و بی‌خبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.</ref> برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:
حضرت هادی به ظاهر مورد احترام متوکل بود، اما متوکل علیه او دسیسه می‌کرد<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به گزارش طبرسی هدف او از این کار این بود که از ابهت و عظمت آن حضرت در چشم مردم بکاهد.<ref> طبرسی، إعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۲۶.</ref> به گفته [[شیخ مفید]]، نخستین روزی که امام وارد سامرا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خانِ صَعالیک» (محل استقرار و تجمع گدایان و مستمندان) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‌ای که برای اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به نظر [[صالح بن سعید]]، این اقدام به قصد تحقیر امام هادی(ع) انجام شده است.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۳۱۱.</ref> به متوکل گزارش داده بودند که در منزل امام هادی(ع) ادوات جنگی و نامه‌هایی از شیعیان به او وجود دارد؛ به همین دلیل، به دستور متوکل تعدادی از مأموران، غافلگیرانه به منزل امام هادی حمله بردند.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> هنگامی که امام را به مجلس متوکل بردند، کاسه شرابی در دست خلیفه بود و او آن را به امام تعارف کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام با بیان اینکه گوشت و خون من به [[خمر|شراب]] آلوده نشده، درخواست متوکل را رد کرد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> آنگاه متوکل از حضرت خواست شعری بخواند که او را به وَجد آورد.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۱.</ref> امام در ابتدا درخواست او نپذیرفت، اما با اصرار متوکل اشعاری خواند که متوکل و دیگران را تحت تأثیر قرار داد. مسعودی نقل کرده که صورت متوکل از گریه خیس شد و دستور داد بساط شراب را برچینند و امام را با احترام به خانه‌اش بازگردانند.<ref>مسعودی، مروج‌الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۴، ص۱۲.</ref> تهدیدات و سخت‌گیری‌های حاکمان عباسی نسبت به امام هادی(ع)  در مدت اقامت او در سامرا گاه با کندن قبری در اتاق محل زندگی وی و یا احضارهای شبانه و بی‌خبر به کاخ و ممانعت از ارتباط شیعیان با او همواره ادامه داشت.<ref>مجلسی، بحار الأنوار،۱۴۰۳ ق، ج۵۹، ص۲۰.</ref> برخی از نویسندگان دلایل برخورد خصمانه متوکل با امام هادی را چنین نوشته‌اند:
#متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک می‌کردند و در نتیجه سرکوبی شیعه با شدّت هر چه بیشتر دنبال شد.
#متوکل از نظر کلامی به [[اصحاب حدیث|اهل حدیث]] که ضدّ [[معتزله]] و [[شیعه]] بودند، گرایش داشت و اهل حدیث متوکل را علیه شیعیان تحریک می‌کردند.
#متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس داشت؛ ازاین‌رو می‌کوشید این پیوند را قطع کند.<ref>طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.</ref> متوکل در همین راستا [[حرم امام حسین(ع)|مرقد امام حسین(ع)]] را تخریب کرد و نسبت به [[زیارت|زائران]] امام حسین، سختگیری شدیدی به کار بست.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸‌.</ref>
#متوکل نگران جایگاه اجتماعی خود بود و از ارتباط مردم با [[امامان شیعه]] هراس داشت؛ ازاین‌رو می‌کوشید این پیوند را قطع کند.<ref> طبرسی، اعلام الوری، ۱۴۱۷ق، ص۴۳۸.</ref> متوکل در همین راستا [[حرم امام حسین(ع)|مرقد امام حسین(ع)]] را تخریب کرد و نسبت به زائران امام حسین، سختگیری می‌کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۹۸۷م، ص۴۷۸‌.</ref>


پس از متوکل فرزندش [[منتصر]] بر سر کار آمد. در این دوره فشار حکومت بر خاندان [[علویان|علوی]] از جمله امام هادی(ع) کاستی گرفت.<ref>جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۲۸.</ref>
پس از متوکل فرزندش [[منتصر]] بر سر کار آمد. در این دوره از فشار حکومت بر خاندان [[علویان|علوی]] از جمله امام هادی(ع) کاسته شد.<ref> جعفریان، حیات فکری -سیاسی امامان شیعه، ص۶۲۸.</ref>


=== برخورد با غالیان===
=== برخورد با غالیان===