یزید بن معاویه: تفاوت میان نسخهها
←دیدگاه اهل سنت
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
=== دیدگاه اهل سنت === | === دیدگاه اهل سنت === | ||
از گروهی از [[اهل سنت]] همانند «احمد بن حنبل»، «ذهبی»، «ابن عماد حنبلی»، «ابن جوزی» و «ابن خلدون» نقل شده که معتقد به لعن یزید هستند.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> ابن خلدون ادعا میکند امت اسلام بر فسق یزید [[اجماع]] دارند.{{مدرک}} ابن جوزی عالم اهل سنت، در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» به دلایل لعن یزید پرداخته و میگوید یزید علاوه بر اینکه احترام حرم پیامبر(ص) ([[مدینه]]) را شکست، برخلاف دستور [[پیامبر(ص)]]، [[امام حسین(ع)]] را [[شهید]] کرد و پس از آن، به سرِ بریده او و خاندانش بی احترامی نمود.<ref>ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم الیزید، ص۱۳، به نقل از عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> | از گروهی از [[اهل سنت]] همانند «احمد بن حنبل»، «ذهبی»، «ابن عماد حنبلی»، «ابن جوزی» و «ابن خلدون» نقل شده که معتقد به لعن یزید هستند.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref> ابن خلدون ادعا میکند امت اسلام بر فسق یزید [[اجماع]] دارند.{{مدرک}} ابن جوزی عالم اهل سنت، در کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید» به دلایل لعن یزید پرداخته و میگوید یزید علاوه بر اینکه احترام حرم پیامبر(ص) ([[مدینه]]) را شکست، برخلاف دستور [[پیامبر(ص)]]، [[امام حسین(ع)]] را [[شهید]] کرد و پس از آن، به سرِ بریده او و خاندانش بی احترامی نمود.<ref>ابن جوزی، الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم الیزید، ص۱۳، به نقل از عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۹۰-۹۱.</ref>در باره یزید چهار دیدگاه از اهل سنت نقل شده است. ۱- کفریزید ۲- مذموم و ملعون بودن یزید( به صورت کلی یا مشخص)۳- عدم جواز لعن یزید(برخی گفتهاند خطاکار بوده وبرخی خطایش را نیز انکار کردهاند)۴- توقف کردن درباره یزید و عدم صدور حکم در باره او | ||
عده دیگری از اهل سنت همانند [[غزالی]]، لعن همه مسلمانان از جمله یزید را جایز نمیدانند.<ref>غزالی، احیاءالعلوم، ج۳، ص۱۶۲، به نقل از عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۸۹. </ref> بعضی دیگر میگویند شهادت امام حسین به دستور [[ابن زیاد]] صورت پذیرفت و یزید به دلیل نسبتی که با امام حسین داشت و اینکه هر دو از قبیله قریش بودند، راضی به جنگیدن و [[شهادت]] او نبود. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱،ص۴۰۱.</ref> {{یاد| ثم دعا بالنساء و الصبيان فأجلسوا بين يديه، فرأى هيئة قبيحة فقال: قبّح الله ابن مرجانة لو كانت بينكم و بينه قرابة و رحم ما فعل هذا بكم و لا بعث بكم على هذه الحالة...(ترجمه: آنگاه زنان وکودکان را بخواند و پیش روی خود نشاند وچون صحنه نا زیبایی دید گفت: خدا پسر مرجانه(ابن زیاد) را زشت گرداند، اگر میان شما و او خویشاوندی بود این کار را نمیکرد و شما را به این حالت نمی فرستاد.) اظهار این نوع سخنان هیچ دلیلی بر پشیمانی یزید از جنایاتی که مرتکب شده نیست و فقط تلاشی است برای تطهیر و بی گناه جلوه دادن خویش وبه اصطلاح فرافکنی و انداختن همه تقصیرات بر عهده دیگران است. }} «تفتازانی» نیز میگوید یزید مستحق لعن است؛ ولی برای جلوگیری از گسترش [[لعن]] به سایر [[صحابه]] نباید او را لعن کرد.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، ص۹۳. </ref> | عده دیگری از اهل سنت همانند [[غزالی]]، لعن همه مسلمانان از جمله یزید را جایز نمیدانند.<ref>غزالی، احیاءالعلوم، ج۳، ص۱۶۲، به نقل از عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، صص۸۹. </ref> بعضی دیگر میگویند شهادت امام حسین به دستور [[ابن زیاد]] صورت پذیرفت و یزید به دلیل نسبتی که با امام حسین داشت و اینکه هر دو از قبیله قریش بودند، راضی به جنگیدن و [[شهادت]] او نبود. <ref>القمي، الشيخ عباس، نفس المهموم في مصيبة سيدنا الحسين المظلوم، ج۱،ص۴۰۱.</ref> {{یاد| ثم دعا بالنساء و الصبيان فأجلسوا بين يديه، فرأى هيئة قبيحة فقال: قبّح الله ابن مرجانة لو كانت بينكم و بينه قرابة و رحم ما فعل هذا بكم و لا بعث بكم على هذه الحالة...(ترجمه: آنگاه زنان وکودکان را بخواند و پیش روی خود نشاند وچون صحنه نا زیبایی دید گفت: خدا پسر مرجانه(ابن زیاد) را زشت گرداند، اگر میان شما و او خویشاوندی بود این کار را نمیکرد و شما را به این حالت نمی فرستاد.) اظهار این نوع سخنان هیچ دلیلی بر پشیمانی یزید از جنایاتی که مرتکب شده نیست و فقط تلاشی است برای تطهیر و بی گناه جلوه دادن خویش وبه اصطلاح فرافکنی و انداختن همه تقصیرات بر عهده دیگران است. }} «تفتازانی» نیز میگوید یزید مستحق لعن است؛ ولی برای جلوگیری از گسترش [[لعن]] به سایر [[صحابه]] نباید او را لعن کرد.<ref>عباسآبادی، پژوهشی سزا در بایدها و نبایدهای ناسزا، ۱۳۸۶، ص۹۳. </ref> |