Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۳٬۲۵۸
ویرایش
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
P.motahari (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
حدیث ثقلین به سبب کاربرد واژه «ثقلین» در آن، به این نام مشهور شده است.<ref>نفیسی، «ثقلین، حدیث»، ص۱۰۰.</ref> ثقلین به دو صورت «ثَقَلَیْن» و «ثِقْلَیْن» خوانده میشود؛ اولی به معنای چیز گرانبها و باارزش و دومی به معنای چیز سنگینوزن است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۶۲.</ref> در خصوص دلیل نامگذاری قرآن و اهلبیت به ثقلین نظرات مختلفی بیان شده است. در مقدمه کتاب [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامع احادیث الشیعه]]، نُه وجه ذکر شده است<ref>معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۶-۴۱؛</ref> که برخی عبارتاند از: | حدیث ثقلین به سبب کاربرد واژه «ثقلین» در آن، به این نام مشهور شده است.<ref>نفیسی، «ثقلین، حدیث»، ص۱۰۰.</ref> ثقلین به دو صورت «ثَقَلَیْن» و «ثِقْلَیْن» خوانده میشود؛ اولی به معنای چیز گرانبها و باارزش و دومی به معنای چیز سنگینوزن است.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۶۲.</ref> در خصوص دلیل نامگذاری قرآن و اهلبیت به ثقلین نظرات مختلفی بیان شده است. در مقدمه کتاب [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامع احادیث الشیعه]]، نُه وجه ذکر شده است<ref>معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۶-۴۱؛</ref> که برخی عبارتاند از: | ||
* ابوالعباس ثَعْلَب، ادیب و زبانشناس برجسته در قرن سوم قمری، در سؤال از وجه نامگذاری ثقلین گفته است به جهت اینکه تمسک و پیروی از قرآن و اهلبیت ثقیل و سخت است، ثقلین نامیده شدهاند؛<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۹۰؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۳۶؛ حموی جوینی، فرائد السمطین، مؤسسه محمودی، ج۲، ص۱۴۵.</ref> زیرا آندو به بندگی و [[اخلاص]] و عدالت و نیکی امر میکنند و از [[فحشا]] و مُنکَرات و پیروی از [[نفس اماره|هوای نفس]] و [[شیطان]] نهی میکنند.<ref>احمدی میانجی، فی رحاب حدیث الثقلین و احادیث اثنیعشر، ۱۳۹۱ش، ص۸۹.</ref> | * ابوالعباس ثَعْلَب، ادیب و زبانشناس برجسته در قرن سوم قمری، در سؤال از وجه نامگذاری ثقلین گفته است به جهت اینکه تمسک و پیروی از قرآن و اهلبیت ثقیل و سخت است، ثقلین نامیده شدهاند؛<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۱۴۰۳ق، ص۹۰؛ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۳۶؛ حموی جوینی، فرائد السمطین، مؤسسه محمودی، ج۲، ص۱۴۵.</ref> زیرا آندو به بندگی و [[اخلاص]] و عدالت و نیکی امر میکنند و از [[فحشا]] و مُنکَرات و پیروی از [[نفس اماره|هوای نفس]] و [[شیطان]] نهی میکنند.<ref>احمدی میانجی، فی رحاب حدیث الثقلین و احادیث اثنیعشر، ۱۳۹۱ش، ص۸۹.</ref> | ||
* از نظر برخی جهت نامگذاری قرآن و عترت به ثقلین این است که عمل به حقوق قرآن و اهلبیت و رعایت حرمت آنها سخت و سنگین است.<ref>سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ | * از نظر برخی جهت نامگذاری قرآن و عترت به ثقلین این است که عمل به حقوق قرآن و اهلبیت و رعایت حرمت آنها سخت و سنگین است.<ref>سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۵۳.</ref> | ||
*به اعتقاد گروهی از عالمان اهلسنت، به جهت بزرگداشت قدر و منزلت قرآن و اهلبیت، به آن دو ثقلین گفته شده است؛<ref> سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ | *به اعتقاد گروهی از عالمان اهلسنت، به جهت بزرگداشت قدر و منزلت قرآن و اهلبیت، به آن دو ثقلین گفته شده است؛<ref> سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ ابنحجر هیتمی، الصواعق المحرقه، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۶۵۳؛ سخاوی، استجلاب ارتقاء الغرف، بیروت، ج۱، ص۳۶۴.</ref> زیرا به هر چیز گرانبها و باارزش ثقیل گفته میشود.<ref>سخاوی، استجلاب ارتقاء الغرف، بیروت، ج۱، ص۳۶۴.</ref> | ||
*از نظر عدهای همچون سمهودی، به جهت اینکه قرآن و اهلبیت معدن علوم دینی و اسرار و احکام شرعی هستند، پیامبر آن دو را ثقلین نامید. به همین جهت نیز به پیروی و تمسک و یادگیری از اهلبیت ترغیب کرده است.<ref>سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة، ۱۳۷۳ش، ج۱، | *از نظر عدهای همچون سمهودی، به جهت اینکه قرآن و اهلبیت معدن علوم دینی و اسرار و احکام شرعی هستند، پیامبر آن دو را ثقلین نامید. به همین جهت نیز به پیروی و تمسک و یادگیری از اهلبیت ترغیب کرده است.<ref>سمهودی، جواهر العقدين فی فضل الشرفين، ۱۴۰۵ق، ج۲، بخش اول، ص۹۲؛ معزی ملایری، جامع احادیث الشیعة، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۳۶، ۳۷؛ احمدی میانجی، فی رحاب حدیث الثقلین و احادیث اثنیعشر، ۱۳۹۱ش، ص۸۷، ۸۸.</ref> | ||
=== ثقل اکبر و ثقل اصغر === | === ثقل اکبر و ثقل اصغر === | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
در بعضی از نقلهای حدیث ثقلین، قرآن، [[ثقل اکبر]] و اهلبیت، [[ثقل اصغر]] نامیده شدهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: قمی، التفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۱۴؛ عیاشی، التفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴ و ۵.</ref> | در بعضی از نقلهای حدیث ثقلین، قرآن، [[ثقل اکبر]] و اهلبیت، [[ثقل اصغر]] نامیده شدهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: قمی، التفسیر القمی، ۱۴۰۴ق، ج۱، ص۳؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۴۱۴؛ عیاشی، التفسیر العیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۴ و ۵.</ref> | ||
درباره چرایی توصیف به ثقل اکبر و | درباره چرایی توصیف به ثقل اکبر و اصغر، نظرات گوناگونی ارائه شده است: [[ابنمیثم بحرانی|ابنمیثم بَحرانی]] گفته است از آنجا که قرآن اصلی است که باید از آن تبعیت و پیروی کرد، ثقل اکبر نامیده شده است.<ref>بحرانی، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۳۰۳.</ref> از نظر [[حبیبالله خویی|میرزا حبیبالله خویی]]، اهلبیت نیز همانند قرآن باید تبعیت و پیروی شوند. او معتقد است احتمال دارد چون قرآن معجزه رسالت پیامبر و اساس دین است، ثقل اکبر و از عترت بزرگتر شمرده شده است. همچنین ممکن است به این جهت که قرآن حجت بر تمام مردم اعم از پیامبر و ائمه(ع) است، ولی اهلبیت فقط حجت بر امت هستند، قرآن ثقل اکبر و اهلبیت ثقل اصغر خوانده شدهاند.<ref>خویی، مِنْهاجُ البَراعة، ۱۴۰۰ق، ج۶، ص۲۱۵ و ۲۱۶.</ref> از نظر [[عبدالله جوادی آملی]]، مفسر قرآن، اهلبیت از نظر عالَم ظاهر و در مدار تعلیم و تفهیم معارف دین، ثقل اصغرند؛ اما به لحاظ مقامهای معنوی و در عالم باطن، از قرآن کمتر نیستند.<ref>جوادی آملی، تفسیر تسنیم، ۱۳۸۵ش، ج۱، ص۷۶.</ref> [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]] در وصیتنامه سیاسیالهیاش، از اهلبیت(ع) با عنوان «ثقل کبیر» یاد کرده است که از هر چیز بزرگتر و اکبر است، جز ثقل اکبر که اکبر مطلق است.<ref>خمینی، صحیفه امام، ۱۳۸۹ش، ج۲۱، ص۳۹۳.</ref> | ||
== استناد عالمان شیعه برای اثبات باورهای شیعه در باب امامت == | == استناد عالمان شیعه برای اثبات باورهای شیعه در باب امامت == | ||
به طور کلی گفته شده هر ویژگی و صفت کمالی که برای قرآن ذکر شده، به استناد | به طور کلی گفته شده هر ویژگی و صفت کمالی که برای قرآن ذکر شده، به استناد حدیث ثقلین، درباره اهلبیت نیز ثابت و جاری است. بعضی از این ویژگیها عبارتاند از مبین بودن، فرقان بودن، نور بودن، حبلالله و صراط مستقیم بودن.<ref>نگاه کنید به: جمعی از طلاب، حدیث الثقلین و مقامات اهل البیت(ع)، مکتبه الثقلین، ص۱۶۰-۱۸۶.</ref> علمای شیعه برای اثبات برخی از باورهای شیعه به حدیث ثقلین استناد کردهاند. برخی از آن باورها از این قرار است: | ||
علمای شیعه برای اثبات برخی از باورهای | |||
===امامت امامان شیعه=== | ===امامت امامان شیعه=== | ||
حدیث ثقلین را از دلایل [[امامت امامان شیعه]] دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مفید، المسائل الجارودیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۲؛ ابن عطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۴۱-۲۴۴.</ref> از جمله دلایلی که برای دلالت حدیث ثقلین بر امامت امام علی(ع) و دیگر امامان ذکر شده، | حدیث ثقلین را از دلایل [[امامت امامان شیعه]] دانستهاند.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: مفید، المسائل الجارودیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۲؛ ابن عطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۴۱-۲۴۴.</ref> از جمله دلایلی که برای دلالت حدیث ثقلین بر امامت امام علی(ع) و دیگر امامان ذکر شده، عبارتاند از: | ||
* تصریح به جداناپذیری قرآن و اهلبیت در حدیث ثقلین دلالت دارد که اهلبیت به قرآن علم دارند و در گفتار و عمل با آن مخالفت نمیکنند. این مطلب دلیل بر برتری و فضیلت اهلبیت است. اشخاص برتر و افضل سزاوارترین به امامت هستند. | * تصریح به جداناپذیری قرآن و اهلبیت در حدیث ثقلین دلالت دارد که اهلبیت به قرآن علم دارند و در گفتار و عمل با آن مخالفت نمیکنند. این مطلب دلیل بر برتری و فضیلت اهلبیت است. اشخاص برتر و افضل سزاوارترین به امامت هستند. | ||
* اهلبیت عِدْل و نظیر قرآن قرار داده شدهاند. ازاینرو، تمسک و پیروی از آنها همانند قرآن واجب است. پیروی از شخصی بدون قید و شرط واجب | * در حدیث ثقلین، اهلبیت عِدْل و نظیر قرآن قرار داده شدهاند. ازاینرو، تمسک و پیروی از آنها همانند قرآن واجب است. پیروی از شخصی بدون قید و شرط واجب نیست، مگر پیامبر و امام معصوم. | ||
* در برخی نقلها به جای ثقلین، واژه | * در برخی نقلها به جای ثقلین، واژه «خلیفتین» (دو خلیفه) آمده است. روشن است که خلافت شخص، به امامتش و انجام هر چیزی است که امت بدان نیازمندند. | ||
* در حدیث آمده است که | * در حدیث آمده است که هرکس از ثقلین پیروی کند، هرگز گمراه نخواهد شد. پیامبر عدم گمراهی امتش را به صورت دائمی مبتنی بر پیروی از ثقلین کرده است.<ref>نگاه کنید به: ابن عطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۴۱-۲۴۴.</ref> | ||
برخی گفتهاند اگر [[شیعه]] غیر از حدیث ثقلین، دلیلی بر جانشینی و [[خلافت امام علی(ع)]] نداشت، این حدیث شیعه را در مقابل مخالفان کفایت میکرد.<ref>ابنعطیه، ابهیالمداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۲.</ref> | |||
=== استمرار امامت === | === استمرار امامت === | ||
به باور [[محمدحسن مظفر]]، فقراتی از حدیث دلالت دارد که تا روز قیامت همواره باید شخصی از عترت پیامبر(ص) باقی باشد. آن فقرات عبارتند از: | به باور [[محمدحسن مظفر]]، فقراتی از حدیث دلالت دارد که تا روز قیامت همواره باید شخصی از عترت پیامبر(ص) باقی باشد. آن فقرات عبارتند از: | ||
* عبارت | * عبارت «اِن تَمَسَّکْتُم بِهِما لَن تَضِّلّوا» (با تمسک به ثقلین، هرگز گمراه نخواهید شد): هرگز گمراه نشدن مبتنی بر این است که آنچه به آن تمسک میشود، همیشه وجود داشته باشد. | ||
* براساس عبارت | * براساس عبارت «لَن یَفتَرِقا» (جداناپذیری قرآن و عترت)، اگر در زمانی، کسی از عترت نباشد، جدایی میان قرآن و عترت رخ داده است. پس باید همواره شخصی از عترت وجود داشته باشد.<ref>مظفر، دلائل الصدق، ۱۴۲۲ق، ج۶، ص۲۴۶.</ref> | ||
از نظر [[ناصر مکارم شیرازی |ناصر مکارم شیرازی]]، این عبارت که «این دو همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند» | از نظر [[ناصر مکارم شیرازی |ناصر مکارم شیرازی]]، این عبارت که «این دو همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند» بهخوبی نشان میدهد که در تمام طول تاریخ، فردی از اهلبیت(ع) به عنوان پیشوای معصوم باید وجود داشته باشد؛ همانگونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است، آنها نیز همیشه چراغ هدایتاند.<ref>مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۷۵.</ref> | ||
=== لزوم پیروی از اهلبیت(ع) === | === لزوم پیروی از اهلبیت(ع) === | ||
در حدیث ثقلین، اهلبیت(ع) در کنار [[قرآن]] قرار داده شده و جداییناپذیر دانسته شدهاند؛ همانطور که بر مسلمانان تبعیت از قرآن واجب است، تبعیت از اهلبیت(ع) نیز واجب است. همچنین از آنجا که پیامبر(ص) در تبعیت از آنها | عالمان شیعه میگویند در حدیث ثقلین، اهلبیت(ع) در کنار [[قرآن]] قرار داده شده و جداییناپذیر دانسته شدهاند؛ همانطور که بر مسلمانان تبعیت از قرآن واجب است، تبعیت از اهلبیت(ع) نیز واجب است. همچنین از آنجا که پیامبر(ص) در تبعیت از آنها قیدوشرطی بیان نکرده است، تبعیت از آنها به صورت مطلق و در تمام رفتار و گفتارشان واجب است.<ref>نگاه کنید به حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۹۷؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۷۵.</ref> | ||
=== عصمت اهلبیت(ع) === | === عصمت اهلبیت(ع) === | ||
از نظر عالمان شیعه، حدیث ثقلین با توجه به تصریح به عدم جدایی [[قرآن]] و اهلبیت(ع)، بر [[عصمت امامان|عصمت اهلبیت]] دلالت دارد؛ زیرا ارتکاب هرگونه [[گناه]] یا خطا، موجب جدایی اهلبیت از قرآن خواهد شد.<ref>نگاه کنید به: مفید، المسائل الجارودیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۲؛ ابنعطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۶۷۱؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۷۵؛ سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۰۶.</ref> همچنین پیامبر(ص) در این حدیث تصریح کرده است که | از نظر عالمان شیعه، حدیث ثقلین با توجه به تصریح به عدم جدایی [[قرآن]] و اهلبیت(ع)، بر [[عصمت امامان|عصمت اهلبیت]] دلالت دارد؛ زیرا ارتکاب هرگونه [[گناه]] یا خطا، موجب جدایی اهلبیت از قرآن خواهد شد.<ref>نگاه کنید به: مفید، المسائل الجارودیه، ۱۴۱۳ق، ص۴۲؛ ابنعطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۶۷۱؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۷۵؛ سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۰۵ و ۱۰۶.</ref> همچنین پیامبر(ص) در این حدیث تصریح کرده است که هرکس به قرآن و اهلبیت تمسک کند، گمراه نخواهد شد. اگر اهلبیت معصوم نباشند، پیروی بدون قیدوشرط از آنها موجب گمراهی خواهد شد.<ref>نگاه کنید به: ابنعطیه، ابهی المداد، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۱۳۱؛ بحرانی، منار الهدی، ۱۴۰۵ق، ص۶۷۱؛ مکارم شیرازی، پیام قرآن، ۱۳۸۶ش، ج۹، ص۷۵؛ سبحانی، الإلهیات على هدى الکتاب و السنة و العقل، ۱۴۱۲ق، ج۴، ص۱۰۶.</ref> بهاعتقاد [[ابوالصلاح حلبی]]، فقیه و متکلم امامی در قرن چهارم و پنجم قمری، وجوب مطلق اطاعت از اهلبیت(ع)، دلیل بر عصمت آنهاست.<ref>حلبی، الکافی فی الفقه، ۱۴۰۳ق، ص۹۷.</ref> اثبات عصمت اهلبیت(ع) از حدیث ثقلین در قالب برهان اینگونه تبیین شده است: | ||
اثبات عصمت اهلبیت(ع) از حدیث ثقلین در قالب برهان اینگونه تبیین شده است: | |||
*اگر کسی همواره با قرآن باشد، از گناه و اشتباه مصون و محفوظ است؛ زیرا قرآن از هر خطا و اشتباهی مصون است. | *اگر کسی همواره با قرآن باشد، از گناه و اشتباه مصون و محفوظ است؛ زیرا قرآن از هر خطا و اشتباهی مصون است. | ||
* براساس حدیث ثقلین، اهلبیت همواره با قرآن هستند و تا روز قیامت از همدیگر جدا نمیشوند. | * براساس حدیث ثقلین، اهلبیت همواره با قرآن هستند و تا روز قیامت از همدیگر جدا نمیشوند. | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۱: | ||
=== مرجعیت علمی اهلبیت(ع) === | === مرجعیت علمی اهلبیت(ع) === | ||
عالمان | عالمان شیعه حدیث ثقلین را بیانگر مرجعیت علمی اهلبیت دانستهاند؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به: سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۱ و ۲۳۲؛ خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹ و ۲۰.</ref> زیرا دعوت پیامبر(ص) به تمسک به کتاب و اهلبیت، تصریح دارد که مرجعیت علمی منحصر در اهلبیت(ع) است و [[مسلمان|مسلمانان]] باید در حوادث و پیشامدهای دینی به آنان مراجعه کنند.<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۱ و ۲۳۲.</ref> بنابراین بیانات و نظرات اهلبیت همانند قرآن برای مسلمانان حجت است.<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۰.</ref> | ||
همچنین گفته شده این حدیث دلالت دارد که قرآن و اهلبیت | همچنین گفته شده این حدیث دلالت دارد که قرآن و اهلبیت هرکدام حجت و دلیل مستقل و معتبر هستند. ازاینرو، اگر از هرکدام دستوری برسد، در هر زمینهای که باشد، مثل عقاید، احکام فقهی و اخلاق، حجت و سند است.<ref>واعظزاده خراسانی، «مقدمه» در حدیث الثقلین، ص۲۰ و ۲۱.</ref> | ||
در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک میشوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما | در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، در پایان حدیث آمده است: «فَلَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَهْلِكُوا وَ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُم؛ بر آنها پیشى نگیرید که هلاک میشوید و به ایشان چیزى نیاموزید که آنها از شما داناترند.»<ref>برای نمونه نگاه کنید به: کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۲۹۴؛ خزاز رازی، کفایة الاثر، ۱۴۰۱ق، ص۱۶۳؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۰۵ق، ج۵، ص ۱۶۷؛ قندوزی، ينابيع الموده لذوی القربی، ۱۴۲۲ق، ج۱، ص۷۳ و ۷۴.</ref> در مقدمه کتاب [[جامع احادیث الشیعه (کتاب)|جامع احادیث الشیعه]] با استناد به این نقل، هفت نکته درباره مرجعیت و علم اهلبیت(ع) از حدیث ثقلین استفاده شده که عبارتاند از: | ||
# فراگرفتن از عترت پیامبر(ص) برای در امان ماندن از گمراهی واجب | # فراگرفتن از عترت پیامبر(ص) برای در امان ماندن از گمراهی واجب است. | ||
# احاطه علمی عترت پیامبر(ص) به احکام الهی به جهت دستور رسول خدا به فراگرفتن از آنان؛ | # احاطه علمی عترت پیامبر(ص) به احکام الهی به جهت دستور رسول خدا به فراگرفتن از آنان؛ | ||
# عدم اطلاع غیراهلبیت بر تمام تکالیف شرعی و احتمال گمراه شدن در صورت سؤال نکردن از اهلبیت؛ | # عدم اطلاع غیراهلبیت بر تمام تکالیف شرعی و احتمال گمراه شدن در صورت سؤال نکردن از اهلبیت؛ | ||
# عدم احاطه و تسلط غیراهلبیت بر قرآن و اختصاص استخراج و استنباط احکام الهی به عترت پیامبر(ص)؛ | # عدم احاطه و تسلط غیراهلبیت بر قرآن و اختصاص استخراج و استنباط احکام الهی به عترت پیامبر(ص)؛ | ||
# عدم صلاحیت غیر عترت نسبت به تعلیم احکام الهی؛ | # عدم صلاحیت غیر عترت نسبت به تعلیم احکام الهی؛ | ||
# حرام بودن رد | # حرام بودن رد سخن عترت پیامبر(ص) به سبب اعلمیت آنها؛ | ||
# اعلم بودن عترت پیامبر(ص) در تمام علوم دینی و | # اعلم بودن عترت پیامبر(ص) در تمام علوم دینی و غیردینی.<ref>معزی ملایری، جامع احادیث الشیعه، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۸۲.</ref> | ||
[[سید کمال حیدری]] الاهیدان شیعه، با تکیه بر حدیث ثقلین نامحدود بودن [[علم امام|علم امامان]] را تبیین کرده است.<ref>الحیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۱۰-۱۵۷.</ref> | [[سید کمال حیدری]] الاهیدان شیعه، با تکیه بر حدیث ثقلین نامحدود بودن [[علم امام|علم امامان]] را تبیین کرده است.<ref>الحیدری، علم الامام، ۱۴۲۹ق، ص۱۱۰-۱۵۷.</ref> | ||
خط ۱۵۱: | خط ۱۴۸: | ||
===برتری اهلبیت=== | ===برتری اهلبیت=== | ||
{{اصلی|برتری اهلبیت(ع)}} | {{اصلی|برتری اهلبیت(ع)}} | ||
گفته شده از حدیث ثقلین، | گفته شده از حدیث ثقلین، بهروشنی برتری اهلبیت بر دیگران به دست میآید؛ زیرا پیامبر(ص) فقط آنها را در کنار و ردیف قرآن قرار داده است. ازاینرو، همانگونه که قرآن کریم بر مسلمانان برتری دارد، اهلبیت نیز از دیگران برترند.<ref>.ربانی گلپایگانی، «اهلبیت»، ص۵۵۶.</ref> | ||
=== ولایت و رهبری === | === ولایت و رهبری === | ||
از نظر [[جعفر سبحانی]]، دعوت پیامبر(ص) به تمسک به کتاب و اهلبیت در حدیث | از نظر [[جعفر سبحانی]]، دعوت پیامبر(ص) به تمسک به کتاب و اهلبیت در حدیث ثقلین، دلالت میکند که رهبری سیاسی منحصر به اهلبیت است.<ref>سبحانی، سیمای عقاید شیعه، ۱۳۸۶ش، ص۲۳۱ و ۲۳۲.</ref> در برخی از نقلهای حدیث ثقلین، به جای ثقلین، از [[قرآن]] و اهلبیت با عنوان «خلیفتَین» (دو جانشین) تعبیر شده است.<ref>شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ۱۳۹۵ق، ج۱، ص۲۴۰؛ ابنحنبل، مسند احمد بن حنبل، ۱۴۱۶ق، ج۳۵، ص۴۵۶ و ۵۱۲؛ هیثمی، مجمعالزوائد، دارالکتاب العربی، ج۹، ص۱۶۳؛ شوشتری، احقاقالحق، ۱۴۰۹ق، ج۹، ص۳۷۵ و ج۱۸، ص۲۷۹-۲۸۱.</ref> مطابق این نقل، اهلبیتْ خلیفه و جانشینان پیامبرند و جانشینی آنان همهجانبه است و شامل امور سیاسی و رهبری نیز میشود.<ref>ربانی گلپایگانی، «اهلبیت»، ص۵۶۲.</ref> همچنین بیقیدوشرط بودن وجوب پیروی از اهلبیت را از دلایل رهبری سیاسی آنان دانستهاند؛ زیرا وجوب پیروی، همه بایدها و نبایدهای مربوط به زندگی مسلمانان اعم از مسائل عبادی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را شامل میشود. ازاینرو در مسائل سیاسی و مربوط به جامعه و حکومت نیز پیروی از آنان واجب است.<ref>ربانی گلپایگانی، «اهلبیت»، ص۵۶۱.</ref> | ||
همچنین | |||
===عدم اختلاف میان قرآن و اهلبیت=== | ===عدم اختلاف میان قرآن و اهلبیت=== | ||
از دیگر برداشتهای کلامی از حدیث ثقلین این است که براساس عبارت «لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»، اختلافی میان قرآن و اهلبیت وجود ندارد.<ref>واعظزاده خراسانی، «مقدمه» در حدیث الثقلین، ص۲۲.</ref> از نظر [[محمد واعظزاده خراسانی]] دلیل توافق و هماهنگی قرآن و اهلبیت این است که [[علم امام]] مستند به علم پیامبر(ص) است و در نهایت به [[وحی|وحی الهی]] منتهی میشود. به همین دلیل هرگز اختلافی میان | از دیگر برداشتهای کلامی از حدیث ثقلین این است که براساس عبارت «لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض»، اختلافی میان قرآن و اهلبیت وجود ندارد.<ref>واعظزاده خراسانی، «مقدمه» در حدیث الثقلین، ص۲۲.</ref> از نظر [[محمد واعظزاده خراسانی]]، دلیل توافق و هماهنگی قرآن و اهلبیت این است که [[علم امام]] مستند به علم پیامبر(ص) است و در نهایت به [[وحی|وحی الهی]] منتهی میشود. به همین دلیل هرگز اختلافی میان آندو وجود ندارد و آندو همواره با هم موافق و هماهنگ هستند.<ref>واعظزاده خراسانی، «مقدمه» در حدیث الثقلین، ص۲۲.</ref> | ||
==دلالت حدیث بر تحریفناپذیری قرآن== | ==دلالت حدیث بر تحریفناپذیری قرآن== | ||
گفته شده حدیث ثقلین بر مصونیت قرآن از تغییر و تحریف دلالت دارد؛ زیرا پیامبر(ص) در آن تصریح کرده که قرآن و اهلبیت تا روز قیامت باقی هستند و | گفته شده حدیث ثقلین بر مصونیت قرآن از تغییر و تحریف دلالت دارد؛ زیرا پیامبر(ص) در آن تصریح کرده که قرآن و اهلبیت تا روز قیامت باقی هستند و هرکس به آندو تمسک کند، گمراه نخواهد شد. اگر قرآن محفوظ از تغییر نبود، تمسک و پیروی از آن موجب گمراهی میشد.<ref>خرازی، بدایة المعارف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۲۹۴.</ref> | ||
==دیدگاه اهلسنت== | ==دیدگاه اهلسنت== |