مراتب نفس: تفاوت میان نسخهها
اصلاح نویسههای عربی
Sultanmoradi (بحث | مشارکتها) |
Sultanmoradi (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
بسیاری از پژوهشگران و مدرسان اخلاق اسلامی، [[قرآن|قرآن کریم]] را منشأ مفهوم «مراتب نفس» میدانند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛ غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.</ref> بر همین مبنا نخستین اهمیت بحث از مراتب نفس را شناخت این مفاهیم قرآنی دانستهاند.<ref>غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.</ref> از سوی دیگر، برخی فیلسوفان بحثِ «مراتب نفس» را روشنکنندۀ تفاوت نگاه [[اسلام]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی|ادیان]] به انسان میدانند. از نظر آنها، اسلام ذاتِ انسان را شرور نمیداند، بلکه بدکرداری را رفتارِ قابل کنترل نفس بر میشمارد. پس به خلاف برخی مکاتب الهیاتی دیگر، دستور به کشتن نفس و تمایلات آن نمیدهد، بلکه مسیری برای اصلاح آن پیشنهاد میکند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ ش، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | بسیاری از پژوهشگران و مدرسان اخلاق اسلامی، [[قرآن|قرآن کریم]] را منشأ مفهوم «مراتب نفس» میدانند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴؛ غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.</ref> بر همین مبنا نخستین اهمیت بحث از مراتب نفس را شناخت این مفاهیم قرآنی دانستهاند.<ref>غرویان، فلسفه اخلاق، ۱۳۷۹ش، ص۱۳۳.</ref> از سوی دیگر، برخی فیلسوفان بحثِ «مراتب نفس» را روشنکنندۀ تفاوت نگاه [[اسلام]] و دیگر [[ادیان ابراهیمی|ادیان]] به انسان میدانند. از نظر آنها، اسلام ذاتِ انسان را شرور نمیداند، بلکه بدکرداری را رفتارِ قابل کنترل نفس بر میشمارد. پس به خلاف برخی مکاتب الهیاتی دیگر، دستور به کشتن نفس و تمایلات آن نمیدهد، بلکه مسیری برای اصلاح آن پیشنهاد میکند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ ش، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | ||
==منشأ رتبهبندی== | ==منشأ رتبهبندی== | ||
به لحاظ تاریخی، قرآن کریم را منشأ مراتب اخلاقی نفس میدانند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴.</ref> در برخی آیات قرآن همچون آیه ۲۷ [[سوره فجر]]، آیۀ ۲ [[سوره قیامت]] و آیه ۵۳ [[سوره یوسف]]، از نفس انسان با صفاتی همچون «آرامش یافته»، «سرزنشگر» و «امر کننده به بدیها» یاد میشود.{{یاد|«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» «ای نفس آرامشیافته» ([[سوره فجر]]، آیه ۲۷)؛ «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» «من هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس بسیار به بدیها امر | به لحاظ تاریخی، قرآن کریم را منشأ مراتب اخلاقی نفس میدانند.<ref>مطهری، یادداشتهای استاد، ۱۳۹۰ش، ج۲، ص۱۲۴.</ref> در برخی آیات قرآن همچون آیه ۲۷ [[سوره فجر]]، آیۀ ۲ [[سوره قیامت]] و آیه ۵۳ [[سوره یوسف]]، از نفس انسان با صفاتی همچون «آرامش یافته»، «سرزنشگر» و «امر کننده به بدیها» یاد میشود.{{یاد|«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» «ای نفس آرامشیافته» ([[سوره فجر]]، آیه ۲۷)؛ «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» «من هرگز نفس خویش را تبرئه نمیکنم که نفس بسیار به بدیها امر میکند» ([[سوره یوسف]]، آیه ۵۳)؛ «وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» «سوگند به نفس سرزنشگر» ([[سوره قیامت]]، آیه ۲).}} عارفان و مفسران مسلمان این آیات را به مراتب نفس [[تفسیر قرآن|تفسیر]] کردند.<ref>بیدآبادی، حسن دل، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۰</ref> آنها با وامگیری از مفاهیم قرآنی سعی کردهاند مسیری برای سلوک انسان ترسیم کنند. در این مسیر انسان با گذر از هر مرتبۀ نفس به کمال عرفانی بالاتری دست مییابد تا در نهایت به مرحلۀ پاکی کامل نفس برسد.<ref>علیمرادی و مهکام، «مقایسه مفهومی پایگاههای شخصیت»، ص۴۰-۵۱.</ref> فیلسوفان اسلامی نیز، سعی کردهاند مراتب اخلاقی نفس را بر قوای نفس (همچون قوۀ شهوت، غضب و...) تطبیق نمایند تا توضیحی فلسفی از این مراتب به وجود آید.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱-۴۳.</ref> | ||
==مراتب اصلی== | ==مراتب اصلی== | ||
برخی مدرسان اخلاق، مراتب پرشماری همچون نفس اماره، مطمئنه، | برخی مدرسان اخلاق، مراتب پرشماری همچون نفس اماره، مطمئنه، دسّایی، سفهی، رهینهای، هوایی، حسرتی،<ref>انصاریان، شرح دعای کمیل، ۱۳۸۲ش، ص۳۵۲.</ref> قدسیه، کلیه، راضیه و مرضیه<ref>ذهنی تهرانی، فصولالحکمة، ۱۳۶۹ش، ج۳، ص۱۳۷۸.</ref> برای نفس ذکر میکنند. اما اکثر دانشمندان، مراتب نفس را محدود به همان سه مرتبه میداند<ref>مطهری، آشنایی با علوم انسانی۲، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۱۰۱.</ref> آنها نفس مطمئنه را به گونهای تعریف میکند که شامل نفس راضیه و مرضیه نیز بشود.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱؛ مصباح یزدی، سجادههای سلوک، ۱۳۹۱ش، ج۱، ص ۱۳۵؛ طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۸.</ref> با این حال، بسیاری بر تفاوت نفس مسوله با نفس أماره تأکید دارند و نفس مُلهَمه را نیز به این مراتب میافزایند.<ref>جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵؛ مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۶.</ref> مراتبی که در ادامه میآید، بیشترین توجه را در آثار مفسران و پژوهشگران اخلاق برانگیخته است: | ||
===نفس أمّاره=== | ===نفس أمّاره=== | ||
{{اصلی|نفس اماره}} | {{اصلی|نفس اماره}} | ||
در اخلاق اسلامی، نفس أماره را نفسی دانستهاند که به بدی فرمان میدهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۸، ص۱۴۴.</ref> از نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجهنصیر]]، نفس أمّاره همان مرتبه حیوانی (بَهیمی) نفس انسان است. مسئولیت اصلی این مرتبه از نفس، تلاش برای رسیدن به غرایز است تا از این طریق بدن را حفظ کند؛ اما زیادهرویهای آن باعث نابودی انسان خواهد شد. از نظر او نفس حیوانی تربیت اخلاقی نمییابد، بنابراین بایستی فقط کنترل شود تا زیادهخواهیهای آن باعث تباهی انسان نشود.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، | در اخلاق اسلامی، نفس أماره را نفسی دانستهاند که به بدی فرمان میدهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۸۹ش، ج۲۸، ص۱۴۴.</ref> از نظر [[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجهنصیر]]، نفس أمّاره همان مرتبه حیوانی (بَهیمی) نفس انسان است. مسئولیت اصلی این مرتبه از نفس، تلاش برای رسیدن به غرایز است تا از این طریق بدن را حفظ کند؛ اما زیادهرویهای آن باعث نابودی انسان خواهد شد. از نظر او نفس حیوانی تربیت اخلاقی نمییابد، بنابراین بایستی فقط کنترل شود تا زیادهخواهیهای آن باعث تباهی انسان نشود.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۱.</ref> | ||
===نفس مُسَوِّله=== | ===نفس مُسَوِّله=== | ||
علمای اخلاق، نفس مسوّله را نفسی میدانند که زشتیها را | علمای اخلاق، نفس مسوّله را نفسی میدانند که زشتیها را زیبا جلوه میدهد.<ref>جوادی آملی، حکمت نظری و عملی، ۱۳۹۵ش، ص۱۵۹.</ref>{{یاد|این نامگذاری را برگرفته از آیۀ ۱۸ [[سوره یوسف]]: «قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُمْ أَمْرًا»، «گفت [نه] بلکه نفس شما کاری [بد] را برای شما آراسته است» و آیۀ ۹۶ [[سوره طه]]: «وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی»، «و نفس من این کار را در چشم من بیاراست» دانستهاند. (بنگرید به فایضی، نگاهی چندباره به مبانی تربیت...، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۸).}} به گفتۀ [[عبدالله جوادی آملی|آیتالله جوادی آملی]]، تفاوت نفس أماره و مسوله در این است که نفس أماره به طور مستقیم و روشن، أمر به [[گناه]] و خطا میکند؛ اما نفس مسوّله این کار را با اغوا و فریب انجام میدهد.<ref>جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶.</ref> [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] توضیح میدهد که انسان در این مرحله، پس از گناه پشیمان میشود؛ امّا پس از چندی باز نفس او آن عمل را در نظرش میآراید و توبهاش را میشکند.<ref>جوادی آملی، «نفس مسوله و راههای رهایی از آن»، ص۶؛ فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵.</ref> از نظر فیض، انسان در این مرحله وجدان بیداری دارد؛ اما چون عمل به [[توبه]] خود را به تعویق میاندازد ممکن است پیش از توبۀ حقیقی بمیرد و از نجات باز بماند.<ref> فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۷، ص۱۰۵.</ref> | ||
===نفس لَوّامه=== | ===نفس لَوّامه=== | ||
{{اصلی|نفس لوامه}} | {{اصلی|نفس لوامه}} | ||
پژوهشگران اخلاق اسلامی، نفس لوّامه را وجدان اخلاقی انسان میدانند | پژوهشگران اخلاق اسلامی، نفس لوّامه را وجدان اخلاقی انسان میدانند که انسان را در هنگام خطا و گناه سرزنش میکند.<ref> مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۲۶۱؛ شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.</ref> خواجه نصیرالدین طوسی، نفس لوامه را برآمده از قوۀ غضب در نفس انسان میدانند.<ref>نصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۴۲.</ref> در ادبیات عرفانی و فلسفی اسلام، مسئولیت قوه غضبی دفع ضرر از انسان است؛<ref>خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۱۳۹۲، ص۱۵۵.</ref> پس میتواند با سختگیری خود، زیادهروی قوای غریزی و حیوانی انسان را مدیریت و از ضررهای معنوی آنها جلوگیری کند.<ref>نراقی، علم اخلاق اسلامی، ۱۳۷۹ش، ص۱۰۳ـ۱۷۳.</ref> | ||
===نفس مُلهَمه=== | ===نفس مُلهَمه=== | ||
نفس ملهَمه (الهامگیرنده) را به معنای نفسی دانستهاند که در کنشها و گفتههایش از گفتههای الهی [[الهام]] میگیرد.<ref>فایضی، نگاهی چندباره به مبانی تربیت...، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۹.</ref>{{یاد|برخی محققان، آیه ۸ [[سوره شمس]]: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» «و به او شر و خیر او را الهام کرد» را مربوط به این مرحلۀ نفسانی دانستهاند (منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۶.)؛ اما اندیشمندانی که مراتب نفس را به أمّاره، لوامه و مطمئنه محدود میکند، این آیه را مربوط به نفس لوامه میدانند (مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ۱۳۹۸ش، ص۱۱۱).}} برخی محدثان تصریح کردهاند که انسان برای رسیدن به نفس ملهمه بایستی تمام صفات درندهخویی و جاهطلبی را کنار بگذارد.<ref> مهریزی، میراث حدیثی شیعه، ۱۳۸۲، ج۹، ص۴۹۰.</ref> دربارۀ اینکه در این مرحله چه چیزی به نفس الهام میشود سه رویکرد وجود دارد: | نفس ملهَمه (الهامگیرنده) را به معنای نفسی دانستهاند که در کنشها و گفتههایش از گفتههای الهی [[الهام]] میگیرد.<ref>فایضی، نگاهی چندباره به مبانی تربیت...، ۱۳۷۷ش، ص۳۴۹.</ref>{{یاد|برخی محققان، آیه ۸ [[سوره شمس]]: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» «و به او شر و خیر او را الهام کرد» را مربوط به این مرحلۀ نفسانی دانستهاند (منتظری، اسلام دین فطرت، ۱۳۸۵ش، ص۳۱۶.)؛ اما اندیشمندانی که مراتب نفس را به أمّاره، لوامه و مطمئنه محدود میکند، این آیه را مربوط به نفس لوامه میدانند (مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ۱۳۹۸ش، ص۱۱۱).}} برخی محدثان تصریح کردهاند که انسان برای رسیدن به نفس ملهمه بایستی تمام صفات درندهخویی و جاهطلبی را کنار بگذارد.<ref> مهریزی، میراث حدیثی شیعه، ۱۳۸۲، ج۹، ص۴۹۰.</ref> دربارۀ اینکه در این مرحله چه چیزی به نفس الهام میشود سه رویکرد وجود دارد: | ||
* علمای اخلاق میگویند خداوند در این مرحله | * علمای اخلاق میگویند خداوند در این مرحله خیر و شر را به نفس الهام میکند تا حقیقت فضایل و رذایل اخلاقی را دریابد.<ref>مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ۱۳۷۵، ص۱۴۶.</ref> | ||
* عارفانی همچون [[میرزا ابوالقاسم شیرازی]] قائلند که در این مرحله معرفت افعال و [[اسما و صفات|صفات الهی]] به نفس الهام میشود.<ref>شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.</ref> | * عارفانی همچون [[میرزا ابوالقاسم شیرازی]] قائلند که در این مرحله معرفت افعال و [[اسما و صفات|صفات الهی]] به نفس الهام میشود.<ref>شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.</ref> | ||
* [[نجم رازی]]، نفس ملهمه را به شکلی توضیح میدهد که تا حدودی شامل نظر عارفان و علمای اخلاق باشد. از نظر او نفس در ابتدای این مرحله به واسطۀ الهامات الهی، قوۀ تشخیص نیک از بد را به دست میآورد و سپس در قلب او نوری الهی شکل میگیرد و ادراکاتش از طریق این نور صورت میگیرد.<ref>عبداللهی، «شناخت نفس و تزکیه...»، ص۱۴۲.</ref> | * [[نجم رازی]]، نفس ملهمه را به شکلی توضیح میدهد که تا حدودی شامل نظر عارفان و علمای اخلاق باشد. از نظر او نفس در ابتدای این مرحله به واسطۀ الهامات الهی، قوۀ تشخیص نیک از بد را به دست میآورد و سپس در قلب او نوری الهی شکل میگیرد و ادراکاتش از طریق این نور صورت میگیرد.<ref>عبداللهی، «شناخت نفس و تزکیه...»، ص۱۴۲.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===نفس مطمئنه=== | ===نفس مطمئنه=== | ||
{{اصلی|نفس مطمئنه}} | {{اصلی|نفس مطمئنه}} | ||
[[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] نفس مطمئنه را نفسی میداند که به سبب پیکار با غرایز شهوانی، آشفتگیش برطرف | [[محمدمحسن فیض کاشانی|فیض کاشانی]] نفس مطمئنه را نفسی میداند که به سبب پیکار با غرایز شهوانی، آشفتگیش برطرف شده است و آرامش رسیده است.<ref>فیض کاشانی، راه روشن، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۱۶.</ref> [[سید محمدحسین طباطبائی]] نیز آرامش نفس مطمئنه را ناشی از این میداند که خداوند را مالک و تدبیرکنندۀ همه چیز میداند.<ref>طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۷.</ref> از نظر او نفس مطمئنه همان نفس راضیه و مرضیه است؛ زیرا راضی به خواست خداوند است و خداوند نیز از او راضی است.<ref>طباطبایی، ترجمۀ تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۴۷۸؛ مصباح یزدی، سجادههای سلوک، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص ۸۲.</ref> عارفان مسلمان، نفس مطمئنه را مقام ادراک [[توحید]]،<ref>شیرازی، مناهج أنوار المعرفة، ۱۳۸۴ش، ج۲، ص۲۱-۲۳.</ref> مقام دریافت فیض الهی<ref>انصاریان، عرفان اسلامی تفسیر مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه، ج۱۰، ص۳۴۴.</ref> و مقام [[یقین]]<ref>ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۴۰۳-۴۰۴.</ref> خواندهاند. برخی احادیث نیز، نفس مطمئنه را نفسی میداند که به [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[اهلبیت(ع)|اهلبیت]] او ایمان دارد.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۱۲۷-۱۲۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته== | == جستارهای وابسته== |