|
|
خط ۵۸: |
خط ۵۸: |
|
| |
|
| == حضور در کربلا == | | == حضور در کربلا == |
| در برخی منابع، از حضور امکلثوم در [[کربلا]] سخن آمده است. برای مثال، [[علامه مجلسی]] نوشته است پس از شهادت امام حسین(ع) و هنگام آتش زدن خیمهها، گوشوارههای امکلثوم را از گوشش کشیدند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۶۰.</ref> همچنین بهگزارش ابنطبیفور و سید بن طاووس، در جریان اسارتش در حادثه کربلا، امکلثوم در [[کوفه]] و مجلس ابنزیاد [[خطبه]] خوانده است.<ref>ابنطیفور، بلاغاتالنساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳؛ سید بن طاووس، لهوف ۱۳۷۸ش، ص۱۸۱.</ref> خطبه او در کتاب لهوف سید بن طاووس و بلاغاتالنساءِ ابنطیفور و بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۱-۱۸۴؛ ابنطیفور، بلاغاتالنساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۲–۱۱۵.</ref> [[علامه مجلسی]] نیز سخنان و اشعار ام کلثوم در مجلس ابن زیاد را ذکر کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۲–۱۱۵.</ref> | | در برخی منابع، از حضور امکلثوم در [[کربلا]] سخن آمده است. برای مثال، [[علامه مجلسی]] نوشته است پس از شهادت امام حسین(ع) و هنگام آتش زدن خیمهها، گوشوارههای امکلثوم را از گوشش کشیدند.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۶۰.</ref> همچنین بهگزارش ابنطیفور و سید بن طاووس، در جریان اسارتش در حادثه کربلا، امکلثوم در [[کوفه]] و مجلس ابنزیاد [[خطبه]] خوانده است.<ref>ابنطیفور، بلاغاتالنساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳؛ سید بن طاووس، لهوف ۱۳۷۸ش، ص۱۸۱.</ref> خطبه او در کتاب لهوف سید بن طاووس و بلاغاتالنساءِ ابنطیفور و بحارالانوار علامه مجلسی نقل شده است.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۱-۱۸۴؛ ابنطیفور، بلاغاتالنساء، ۱۳۷۲ش، ص۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۲–۱۱۵.</ref> [[علامه مجلسی]] نیز سخنان و اشعار ام کلثوم در مجلس ابن زیاد را ذکر کرده است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۲–۱۱۵.</ref> |
|
| |
|
| سید بن طاووس در لهوف گزارش کرده است امکلثوم درحالیکه صدایش به گریه بلند بود مردم کوفه را به دلیل کشتن امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت گرفتن اهل بیت او و همچنین غارت اموالش سرزنش کرد و نفرین کرد و در همان حال اشعاری خواند که صدای گریه و ناله از مردم برخاست، به صورتی که هیچ موقع مردم بیش از آن روز گریه نکرده بودند.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۴.</ref> | | سید بن طاووس در لهوف گزارش کرده است امکلثوم درحالیکه صدایش به گریه بلند بود مردم کوفه را به دلیل کشتن امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت گرفتن اهل بیت او و همچنین غارت اموالش سرزنش کرد و نفرین کرد و در همان حال اشعاری خواند که صدای گریه و ناله از مردم برخاست، به صورتی که هیچ موقع مردم بیش از آن روز گریه نکرده بودند.<ref>سید بن طاووس، لهوف، ۱۳۷۸ش، ص۱۸۴.</ref> |
|
| |
|
| در مقابل، در برخی منابع آمده است امکلثوم حاضر در کربلا یکی دیگر از دختران امام علی(ع) است که از حضرت زهرا نبوده است.<ref>بری، الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ۱۴۰۲ق، ص۴۵.</ref> [[سید محسن امین]] هم نوشته است معلوم نیست امکلثومی که با امام حسین در کربلا حضور داشته، کدامیک از دختران امام علی(ع) است؛ اما احتمال بیشتر این است که امکلثومی بوده که همسر مسلم بن عقیل بوده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۱، ص۳۲۷؛ ج۳، ص۴۸۴.</ref> | | در مقابل، در برخی منابع آمده است امکلثوم حاضر در کربلا یکی دیگر از دختران امام علی(ع) است که از حضرت زهرا نبوده است.<ref>بری، الجوهره فی نسب الامام علی و آله، ۱۴۰۲ق، ص۴۵.</ref> [[سید محسن امین]] هم نوشته است معلوم نیست امکلثومی که با امام حسین در کربلا حضور داشته، کدامیک از دختران امام علی(ع) است؛ اما احتمال بیشتر این است که امکلثومی بوده که همسر مسلم بن عقیل بوده است.<ref>امین، اعیان الشیعه، دار التعارف، ج۱، ص۳۲۷؛ ج۳، ص۴۸۴.</ref> |
|
| |
| == راوی احادیث ==
| |
| از ام کلثوم، [[حدیث|روایاتی]] در منابع [[شیعه|شیعی]] نقل شده است. [[عبدالله مامقانی|مامقانی]] او را در زمره زنان راوی میشمارد و میگوید: «وی زنی جلیل القدر، فهیم و بلیغ بوده و او را از [[ثقه|ثقات]] میدانم».<ref>مامقانی، تنقیح المقال، ۱۳۵۲ق، ج۳، ص۷۳.</ref> اکثر این احادیث، درباره مصائب واردشده بر [[اهل بیت]] است.
| |
|
| |
| === شهادت امام علی(ع) ===
| |
| [[علامه مجلسی]] در روایتی طولانی مینویسد:
| |
| ::: «ام کلثوم گفت: شب نوزدهم [[رمضان]] که رسید برای [[افطار]] پدرم دو قرص نان جو و شیر و نمک آماده کردم. پس از فراغت از [[نماز]] بر سر افطار حاضر شد. به غذایش نگاه کرد و با صدای بلند گریست و فرمود:... دخترم اگر یکی از این دو طعام را برنداری به خدا قسم چیزی نمیخورم... و قرص نانی با نمک خورد.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۷۶–۲۷۸.</ref>{{یاد| يا بنية والله لا آكل شيئا حتى ترفعين أحد الادامين ، فلما رفعته تقدم إلى الطعام فأكل قرصا واحدا بالملح الجريش...نمک جریش همان نمک نیم کوفته است شبیه بلغور( لغت نامه دهخدا ذیل جریش) و برخی گفتهاند این خصوصیت فقط در نمک دریا وجود دارد.https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/tabrizian/teb}}
| |
|
| |
| [[شیخ مفید]] نقل میکند:
| |
| :::در شبی که [[علی(ع)]] فردای آن به [[شهادت]] رسید، تا صبح بیدار بود. ام کلثوم علت را جویا شد. حضرت فرمود: اگر شب را به صبح برسانم کشته میشوم. ام کلثوم پدر را باز داشت؛ اما امام(ع) فرمود: از مرگ گریزی نیست و از خانه به سمت [[مسجد]] خارج شد.<ref>مفید، الارشاد، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۶.</ref>
| |
|
| |
| همچنین ام کلثوم در پی شهادت [[امیرالمؤمنین (ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در حالی که میگریست به [[ابن ملجم]] خطاب کرد: وای بر تو! خداوند تو را در دنیا و [[آخرت]] ذلیل ساخت و جایگاهت آتش ابدی [[جهنم]] خواهد بود.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۲۸۹.</ref>
| |
|
| |
| [[عبدالکریم بن احمد بن طاووس حلی]]، [[حدیث]]ی را از [[شیخ صدوق]] نقل میکند که در آن، ام کلثوم از [[وصیت]] امیرالمؤمنین به فرزندان، مراسم [[تشییع جنازه|تشییع]] و [[تدفین]] آن امام(ع) سخن میگوید. در بخشی از این روایت آمده است:
| |
| :::... ام کلثوم گفت: هنگام دفن، قبر شکافته شد. نمیدانم سرورم (پدرم) در زمین دفن گردید یا به آسمان عروج کرد. ناگهان صدای تسلیتدهندهای را شنیدم که گفت: خداوند شما را در عزای سید و حجت [[خدا]] بر خلقش تعزیت دهد.<ref>ابن طاووس حلی، فرحة الغری فی تعیین قبر امیر المؤمنین علی(ع)، مرکز الغدیر، ص۶۳، ۶۴.</ref>
| |
|
| |
| === واقعه عاشورا و حوادث پس از آن ===
| |
| {{اصلی|واقعه کربلا}}
| |
| # ابن طاووس میگوید: چون [[امام حسین(ع)]] وداع کرد، ام کلثوم ندا سرداد و گفت: یا ابا عبدالله! وای بر ما بعد از مصیبت از دست دادن شما. امام(ع) هم ام کلثوم، [[حضرت زینب(س)|زینب]] (س) و [[رباب دختر امرؤ القیس|رباب]] را تسلی داد.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۸۲.</ref>
| |
| # در جریان اسارت، هنگامی که کوفیان برای اطفال غذا آوردند ام کلثوم فریاد زد و گفت: ای اهل [[کوفه]] [[صدقه]] بر ما ([[اهل بیت|اهلبیت]] پیامبر) حرام است.<ref>مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۱۴.</ref>
| |
| # روایتی که به هنگام ورود کاروان اسرا به [[شام]]، ام کلثوم از [[شمر]] خواست که سرهای شهدا را از میان اسیران به سمتی ببرد که همه نگاهها به آن طرف برود و نظاره به سوی آنان کمتر شود.<ref>ابن طاووس، لهوف، ص۱۷۴.</ref>
| |
|
| |
|
| == زمان وفات و نحوه آن == | | == زمان وفات و نحوه آن == |