پرش به محتوا

آیه وصیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۴ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
خط ۳۵: خط ۳۵:
بر اساس یک دیدگاه، وصیت کردن [[مستحب مؤکد]] است و واژه «کتب علیکم» بر استحباب مؤکد حمل شده است. علاوه بر آن عبارت «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ» نیز بر استحباب آن تأکید می‌کند. به این دلیل که اگر وصیت کردن واجب بود از عبارت «حَقًّا عَلَى المُؤمِنِین» استفاده می‌شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref>
بر اساس یک دیدگاه، وصیت کردن [[مستحب مؤکد]] است و واژه «کتب علیکم» بر استحباب مؤکد حمل شده است. علاوه بر آن عبارت «حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ» نیز بر استحباب آن تأکید می‌کند. به این دلیل که اگر وصیت کردن واجب بود از عبارت «حَقًّا عَلَى المُؤمِنِین» استفاده می‌شد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref>


دیدگاه دومی نیز وجود دارد که معتقد است وجوب وصیت کردن در آیه مربوط به قبل از نزول [[احکام|احکام شرعی]] مربوط به [[ارث]] بوده است. در آن زمان وصیت کردن به دلیل آنکه [[ورثه|ارث]] دچار اختلافات نشوند واجب بود اما پس از نازل شدن احکام ارث این وجوب [[ناسخ و منسوخ|نسخ]] شد و به حکم استحبابی مبدل گشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref>روایتی که در [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]] در خصوص این آیه ذکر شده این دلیل را تأیید می‌کند.<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۰، ص۲۰۰ و ۲۰۱.</ref> بر همین اساس [[تفسیر قرآن|مفسران]] آیات مربوط به ارث مانند آیه ۷ و ۱۱ در سوره [[سوره نساء|نساء]] را ناسخ آیه وصیت دانسته‌اند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۵؛ قاسم بن سلام، الناسخ و المنسوخ فی القرآن العزیز، ۱۴۱۸ق، ص۲۳۰.</ref>
دیدگاه دومی نیز وجود دارد که معتقد است وجوب وصیت کردن در آیه مربوط به قبل از نزول [[احکام|احکام شرعی]] مربوط به [[ارث]] بوده است. در آن زمان وصیت کردن به دلیل آنکه وارثان دچار اختلافات نشوند، واجب بود؛ اما پس از نازل شدن احکام ارث این وجوب [[ناسخ و منسوخ|نسخ]] شد و به حکم استحبابی مبدل گشت.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref> روایتی که در [[تفسیر عیاشی (کتاب)|تفسیر عیاشی]] در خصوص این آیه ذکر شده این دلیل را تأیید می‌کند.<ref>عیاشی، تفسیر عیاشی، ۱۳۸۰ق، ج۱، ص۷۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۰، ص۲۰۰ و ۲۰۱.</ref> بر همین اساس [[تفسیر قرآن|مفسران]] آیات مربوط به ارث مانند آیه ۷ و ۱۱ در سوره [[سوره نساء|نساء]] را ناسخ آیه وصیت دانسته‌اند.<ref>قمی، تفسیر قمی، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۶۵؛ قاسم بن سلام، الناسخ و المنسوخ فی القرآن العزیز، ۱۴۱۸ق، ص۲۳۰.</ref>


بر اساس دیدگاهی دیگر، ممکن است وجوب وصیت در آیه ناظر به موارد ضروری باشد. مانند آنکه فردی بدهکار و مدیون است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref>
براساس دیدگاهی دیگر، ممکن است وجوب وصیت در آیه ناظر به موارد ضروری باشد مانند آنکه فردی بدهکار و مدیون است.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۴.</ref>


آیه وصیت در باب الوصیة در متون فقهی مورد استفاده قرار گرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به: نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۲۴۷؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۰، ص۲۵۷.</ref>
آیه وصیت در باب الوصیة در متون فقهی مورد استفاده قرار گرفته است.<ref>برای نمونه رجوع کنید به: نجفی، جواهر الکلام، ۱۴۰۴ق، ج۲۸، ص۲۴۷؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۱۴۱۸ق، ج۱۰، ص۲۵۷.</ref>


===وصیت برای وارث===
===وصیت برای وارث===
[[سید مرتضی]] در کتاب «الانتصار» وصیت برای [[ارث|وارث]] را جزو منفردات [[شیعه]] برمی‌شمرد؛ چراکه غالب فقهای [[اهل سنت]] بر خلاف آن نظر داده‌اند.<ref>سیدمرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷.</ref> وی در اثبات این [[فتوا|فتوای]] فقهای شیعه، ضمن اشاره به [[اجماع]] و [[آیات]] قرآن، از جمله به آیه وصیت استناد می‌کند.<ref>سیدمرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۸.</ref>
[[سید مرتضی]] در کتاب «الانتصار» وصیت برای [[ارث|وارث]] را جزو منفردات [[شیعه]] برمی‌شمرد؛ چراکه غالب فقهای [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] بر خلاف آن نظر داده‌اند. وی در اثبات این [[فتوا|فتوای]] فقهای شیعه، ضمن اشاره به [[اجماع]] و [[آیه|آیات قرآن]]، از جمله به آیه وصیت استناد می‌کند.<ref>سیدمرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۷ و ۵۹۸.</ref> وی در پاسخ به این اشکال که این آیه با [[آیات ارث]] و روایت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام]] که فرمود «لا وصیة لوارث؛ وصیت برای وارث جایز نیست» منسوخ شده است، اشاره می‌کند که نسخ هنگامی است که عمل به هر دو ممکن نباشد؛ اما عمل به هر دو آیه وصیت و [[آیه ارث]] ممکن و جایز است و با نبود تنافی در عمل، چگونه می‌توان مدعی نسخ [[آیه]] وصیت شد؟ همچنین [[حدیث|روایات]] نیز در صورت سلامت آن‌ها از هرگونه مشکل و تضعیف، حداکثر مفید ظن و گمان هستند و نمی‌توانند ناسخ [[قرآن]] باشند که مفید علم است؛ چنانچه در [[الذریعة الی اصول الشریعة (کتاب)|الذریعه]]، کتاب [[اصول فقه|اصولی]] خویش، نیز اعتقادش به عدم نسخ قرآن به [[خبر واحد]] را بیان کرده است.<ref>سیدمرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۸ و ۵۹۹.</ref>
وی در پاسخ به این اشکال که این آیه با [[آیات ارث]] و روایت [[پیامبر اسلام]] که فرمود «لا وصیة لوارث؛ وصیت برای وارث جایز نیست» [[نسخ|منسوخ]] شده است اشاره می‌کند که نسخ هنگامی است که عمل به هر دو ممکن نباشد اما عمل به هر دو آیه وصیت و [[آیه ارث]] ممکن و جایز است و با نبود تنافی در عمل، چگونه می‌توان مدعی نسخ [[آیه]] وصیت شد؟ همچنین [[حدیث|روایات]] نیز در صورت سلامت آن‌ها از هرگونه مشکل و تضعیفی حداکثر مفید ظن و گمان هستند و نمی‌توانند ناسخ [[قرآن]] باشند که مفید علم است؛ چنانچه در کتاب [[اصول فقه|اصولی]] خویش نیز به عدم نسخ قرآن به [[خبر واحد]] معتقدم و توضیح داده‌ام (الذریعه، ج۱، ص۴۶۱)».<ref>سیدمرتضی، الانتصار، ۱۴۱۵ق، ص۵۹۸ و ۵۹۹.</ref>


==معنای وصیت معروف==
==معنای وصیت معروف==
در آیه ۱۸۰ از سوره [[سوره بقره|بقره]]، [[وصیت کردن]] به واژه «معروف» مقید شده است. به گفته [[تفسیر قرآن|مفسران]] این تخصیص بدان معنا است که وصیت باید عقل‌پسند باشد. بدین معنا که وصیت باید به گونه‌ای باشد که عرف عقلا این نوع وصیت را عملی شایسته تلقی کنند نه آنکه موجب تبعیض، بروز اختلاف و خلاف عدالت باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۶.</ref>
در آیه ۱۸۰ از سوره بقره، وصیت کردن به واژه «معروف» مقید شده است. به گفته [[ناصر مکارم شیرازی]]، این تخصیص اشاره به این است که وصیت باید عقل‌پسند باشد؛ بدین معنا که وصیت باید به گونه‌ای باشد که عرف عقلا این نوع وصیت را عملی شایسته تلقی کنند و موجب تبعیض، بروز اختلاف و خلاف عدالت باشد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۸۰ش، ج۱، ص۶۱۶.</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
== منابع ==
{{یادداشت‌ها}}
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
* سیدمرتضی، الانتصار فی انفرادات الإمامية‌، قم، انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
* سیدمرتضی، الانتصار فی انفرادات الإمامية‌، قم، انتشارات اسلامى، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۱۳۸

ویرایش