پرش به محتوا

آیه ملک: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جز (جایگزینی متن - '==پانویس==↵{{پانویس۲}}' به '== پانویس == {{پانوشت}} == یادداشت == {{یادداشت‌ها}}')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۰: خط ۴۰:


==خدا مالک ملک‌ها است==
==خدا مالک ملک‌ها است==
علامه طباطبایی می‌گوید غرض سوره آل عمران از آغاز سوره، این است که بفهماند خداوند خالق عالم است و تدبیر عالم به دست او است و آن‌چه در این دو آیه مورد اشاره قرار گرفته، هماهنگ با همین غرض سوره است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref> وی در توضیح خلاصه آن‌چه آیه به آن دلالت دارد می‌گوید خدای سبحان، هم پادشاه بدون قید و شرط عالم است  زیرا او مالک مطلقِ تمام موجودت  است و تمام تصرفات و اختیارات موجودات را نیز مالک است و هیمن معنای ملیک بودن و پادشاهی مطلق اوست و هم مالک مطلق و بدون قید و شرط تمام عالم است زیرا او خالق و آفریدگارتمام هستی ویگانه معبود شایسته پرستش است و به همین جهت ربوببیت و قیومیت و تدبیر و سرپرستی اش  مطلق و بی نهایت است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>  
علامه طباطبایی می‌گوید غرض سوره آل عمران از آغاز سوره، این است که بفهماند خداوند خالق عالم است و تدبیر عالم به دست او است و آن‌چه در این دو آیه مورد اشاره قرار گرفته، هماهنگ با همین غرض سوره است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۸.</ref> وی در توضیح خلاصه آن‌چه آیه به آن دلالت دارد می‌گوید خدای سبحان، هم پادشاه بدون قید و شرط عالم است  زیرا او مالک مطلقِ تمام موجودت  است و تمام تصرفات و اختیارات موجودات را نیز مالک است و همین معنای ملیک بودن و پادشاهی مطلق اوست و هم مالک مطلق و بدون قید و شرط تمام عالم است؛ زیرا او خالق و آفریدگار تمام هستی و یگانه معبود شایسته پرستش است. به همین جهت [[ربوبیت]] و [[قیومیت]] و تدبیر و سرپرستی‌اش، مطلق و بی‌نهایت است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۲۹ـ۱۳۰.</ref>  


اما در تفسیر عبارت مالک الملک، دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد که [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] به آن‌ها اشاره کرده‌اند. برخی آن را مالک بندگان و آن‌چه دارا هستند، معنی کرده و برخی هم مالک امر دنیا و [[آخرت]]، گروهی نیز آن را مالک [[نبوت]] تفسیر می‌کنند.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۹، طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۲۷.</ref>
در تفسیر عبارت «مالک الملک»، دیدگاه‌های دیگری نیز وجود دارد که [[شیخ طوسی]] و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] به آن‌ها اشاره کرده‌اند. برخی آن را مالک بندگان و آن‌چه دارا هستند، معنی کرده و برخی هم مالک امر دنیا و [[آخرت]]، گروهی نیز آن را مالک [[نبوت]] تفسیر می‌کنند.<ref>طوسی، التبیان، داراحیاء التراث العربی، ج۲، ص۴۲۹، طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۲، ص۷۲۷.</ref>


===بخشیدن و ستاندن فرمانروایی===
===بخشیدن و ستاندن فرمانروایی===
خط ۴۸: خط ۴۸:
ظاهر برخی از روایات نیز به این مطلب دلالت دارد. [[کلینی]] در کتاب [[الکافی]] از [[امام صادق (ع)]] روایت کرده است که آن امام در پاسخ به این سؤال که آیا خداوند به [[بنی امیه]] پادشاهی داد؟ فرمود این‌گونه نیست. خدا مُلک را برای ما [[اهل بیت]] قرار داده بود که بنی امیه آن را غصب کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۶.</ref>
ظاهر برخی از روایات نیز به این مطلب دلالت دارد. [[کلینی]] در کتاب [[الکافی]] از [[امام صادق (ع)]] روایت کرده است که آن امام در پاسخ به این سؤال که آیا خداوند به [[بنی امیه]] پادشاهی داد؟ فرمود این‌گونه نیست. خدا مُلک را برای ما [[اهل بیت]] قرار داده بود که بنی امیه آن را غصب کردند.<ref>کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۶۶.</ref>


اما [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: مُلک و پادشاهی از مواهب ونعمت های الهی است که می‌تواند منشأ آثار نیکی در جامعه باشد  ومُلک و پادشاهی برای کسی که اهلش باشد نعمتی است از سوی خدای سبحان در حق او و برای کسی که شایستگی اش را نداشته باشد نقمت و  عذاب است و در هر حال (حکومت و پادشاهی، چه خوب و چه ) منسوب به خداست و آزمونی است که خداوند با آن بندگانش را می‌آزماید. <ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و این که در آیه آمده هر که را بخواهد پادشاهی می‌بخشد و از هر که بخواهد باز می‌گیرد معنایش این نیست که خدا کارهایش را دل‌بخواهی انجام می‌دهد؛ بلکه می‌خواهد بگوید اگر خدا پادشاهی می‌دهد یا آن را می‌گیرد این کارها را با خواست  و مشیّت و اراده مطلقه اش  انجام می‌دهد و کسی او را مجبور به کاری نمی‌کند و تمام کار هایش همواره بر اساس مصلحت است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref>{{یاد| ازمالک المُلک بودن خدا سه نکته استفاده می شود ۱-خداوند مالک هر مُلک و پادشاهی است یعنی مَلِک المُلوک (پادشاه پادشاهان) ۲-علت مالک‌المُلک بودن خدواند این است که او «الله»است یعنی در بردارنده تمام کمالات۳- مالکیت خداوند هم بر مِلک حقیقی است مانند تصرفاتش در جهان هستی و هم بر مِلک و مُلک اعتباری مانند بخشیدن و ستاندن پادشاهی. المیزان، ج۳، ص۱۳۱}} مکارم شیرازی نیز معتقد است این آیه یک مفهوم کلی دارد که طبق آن تمام حکومت‌های خوب و بد با خواست خداوند به حکومت دست یافته‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲.</ref>  
اما [[علامه طباطبایی]] می‌گوید: مُلک و پادشاهی از مواهب ونعمت های الهی است که می‌تواند منشأ آثار نیکی در جامعه باشد  ومُلک و پادشاهی برای کسی که اهلش باشد نعمتی است از سوی خدای سبحان در حق او و برای کسی که شایستگی اش را نداشته باشد نقمت و  عذاب است و در هر حال (حکومت و پادشاهی، چه خوب و چه ) منسوب به خداست و آزمونی است که خداوند با آن بندگانش را می‌آزماید. <ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref> و این که در آیه آمده هر که را بخواهد پادشاهی می‌بخشد و از هر که بخواهد باز می‌گیرد معنایش این نیست که خدا کارهایش را دل‌بخواهی انجام می‌دهد؛ بلکه می‌خواهد بگوید اگر خدا پادشاهی می‌دهد یا آن را می‌گیرد این کارها را با خواست  و مشیّت و اراده مطلقه اش  انجام می‌دهد و کسی او را مجبور به کاری نمی‌کند و تمام کار هایش همواره بر اساس مصلحت است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۱۳۱.</ref>{{یاد| ازمالک المُلک بودن خدا سه نکته استفاده می شود ۱-خداوند مالک هر مُلک و پادشاهی است یعنی مَلِک المُلوک (پادشاه پادشاهان) ۲-علت مالک‌المُلک بودن خدواند این است که او «الله»است یعنی در بردارنده تمام کمالات۳- مالکیت خداوند هم بر مِلک حقیقی است مانند تصرفاتش در جهان هستی و هم بر مِلک و مُلک اعتباری مانند بخشیدن و ستاندن پادشاهی. المیزان، ج۳، ص۱۳۱}} مکارم شیرازی نیز معتقد است این آیه یک مفهوم کلی دارد که طبق آن تمام حکومت‌های خوب و بد با خواست خداوند به حکومت دست یافته‌اند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲.</ref>'''خواست خداوند و حاکمان ظالم'''
 
 
'''خواست خداوند و حاکمان ظالم'''


این که حکومت‌های بد از ناحیه خداست، به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است. [[مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند عوامل و اسبابی را برای رسیدن به حکومت در این دنیا قرار داده است؛ حال اگر ستمگرانی در دنیا از آن اسباب استفاده کرده و به حکومت رسیدند و ملت‌ها به آن تن دادند و حکومتِ آن‌ها را تحمل کردند، این نتیجه اعمال خود آن ملت‌ها است ولی اگر ملت‌ها آن عوامل و اسباب را از دست ستمگران گرفته و به دست صالحان دادند، حكومت‏‌هاى عادلانه‌‏اى به وجود می‌آید. کوتاه سخن آن‌که خداوند در این دنیا اسباب را آفریده و این ملت‌ها هستند که چگونگی استفاده از آن اسباب را تعیین می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳.</ref>
این که حکومت‌های بد از ناحیه خداست، به این معنا نیست که حکومت حاکمان ظالم مورد تأیید و رضایت خداوند است. [[مکارم شیرازی]] می‌گوید خداوند عوامل و اسبابی را برای رسیدن به حکومت در این دنیا قرار داده است؛ حال اگر ستمگرانی در دنیا از آن اسباب استفاده کرده و به حکومت رسیدند و ملت‌ها به آن تن دادند و حکومتِ آن‌ها را تحمل کردند، این نتیجه اعمال خود آن ملت‌ها است ولی اگر ملت‌ها آن عوامل و اسباب را از دست ستمگران گرفته و به دست صالحان دادند، حكومت‏‌هاى عادلانه‌‏اى به وجود می‌آید. کوتاه سخن آن‌که خداوند در این دنیا اسباب را آفریده و این ملت‌ها هستند که چگونگی استفاده از آن اسباب را تعیین می‌کنند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۹۲ـ۴۹۳.</ref>
خط ۷۱: خط ۶۸:
{{پانوشت}}
{{پانوشت}}


== یادداشت ==
== منابع ==
{{یادداشت‌ها}}
 
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*اندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.
*اندلسی، محمد بن یوسف، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دارالفکر، ۱۴۲۰ق.
Automoderated users، confirmed، protected، templateeditor
۵٬۰۰۳

ویرایش