confirmed، protected، templateeditor
۷٬۸۷۷
ویرایش
(←حکم) |
(←حکم) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
* [[واجب|وجوب]]: برخی از عالمان متأخر اهلسنت همچون [[محمد ناصرالدین البانی|البانی]](۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و [[شوکانی]](۱۱۷۳-۱۲۵۰ق)؛ برخلاف علمای پیشن معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>العوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره فی فقه الکتاب والسنه المطهره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> | * [[واجب|وجوب]]: برخی از عالمان متأخر اهلسنت همچون [[محمد ناصرالدین البانی|البانی]](۱۳۳۳-۱۴۲۰م) و [[شوکانی]](۱۱۷۳-۱۲۵۰ق)؛ برخلاف علمای پیشن معتقد به [[واجب|وجوب]] تکتف هستند.<ref>العوایشه، الموسوعه الفقهیه المیسره فی فقه الکتاب والسنه المطهره، ۱۴۲۳ق، ج۲، ص۹؛ شوکانی، نیل الاوطار، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۲۱۷.</ref> | ||
* [[مستحب|استحباب]]: عینی(۷۶۲-۸۵۵ق)، مورخ و محدث بزرگ اهلسنت، میگوید [[ابوحنیفه|حنفیها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] و [[احمد بن حنبل|احمد بن حنبل]] و عموم عالمان اهلسنت تکتف را مستحب میدانند. عینی این عمل را به برخی از صحابه همچون [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] نسبت داده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> طبق این نظریه، نماز بدون رعایت تکتف، صحیح خواهد بود.<ref>فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۲.</ref> | * [[مستحب|استحباب]]: عینی(۷۶۲-۸۵۵ق)، مورخ و محدث بزرگ اهلسنت، میگوید [[ابوحنیفه|حنفیها]] و [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] و [[احمد بن حنبل|احمد بن حنبل]] و عموم عالمان اهلسنت تکتف را مستحب میدانند. عینی این عمل را به برخی از صحابه همچون [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] نسبت داده است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> طبق این نظریه، نماز بدون رعایت تکتف، صحیح خواهد بود.<ref>فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۲.</ref> | ||
* [[مکروه|کراهت]]: [[قرطبی]] میگوید [[مالک بن انس|مالک بن انس]] تکتف را در نماز واجب، [[مکروه]] میدانست و در [[نمازهای مستحب|نماز مستحبی]] حکم به [[مستحب|استحباب]] داده بود.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهلسنت، تکتف را مخصوص زمانی میدانند که قیام طولانی شده و نمازگزار دچار خستگی میشود.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> | * [[مکروه|کراهت]]: [[قرطبی]] مفسر مالکی مذهب قرن هفتم میلادی میگوید [[مالک بن انس|مالک بن انس]] تکتف را در نماز واجب، [[مکروه]] میدانست و در [[نمازهای مستحب|نماز مستحبی]] حکم به [[مستحب|استحباب]] داده بود.<ref>قرطبی، بدایه المتجتهد ونهایه المقتصد، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۱۴۶.</ref> گفته شده است که [[عبدالله بن زبیر]] و [[حسن بصری]] بر همین عقیده بودند.<ref>نووی، المجموع شرح المهذب، دارالفکر، ج۳، ص۳۱۱.</ref> برخی از فقیهان اهلسنت، تکتف را مخصوص زمانی میدانند که قیام طولانی شده و نمازگزار دچار خستگی میشود.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> | ||
* استحباب تخییری: درمیان علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، [[اوزاعی]]( | * استحباب تخییری: درمیان علمای [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]، [[اوزاعی]](۷۰۷–۷۷۴م)<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۰.</ref> و [[ابن عبدالبر]](۳۶۸–۴۶۳ق) قائل به استحباب تکتف و ارسال بودند.<ref>السراوی، القطوف الدانیه، ۱۹۹۷م، ج۲، ص۳۷.</ref> | ||
===کیفیت=== | ===کیفیت=== | ||
عینی روش صحیح تکتف را قرار دادن کف دست راست بر پشت مچ دست چپ بهگونهای که مچ، وسط کف دست قرار بگیرد، دانسته است. اما برخی دیگر از علمای اهلسنت، قراردادن کف دست بر روی ساعد، پشت کف دست چپ را برگزیدهاند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی گفتهاند طوری پشت دست چپ را بگیرد که انگشت شصت و انگشت کوچک در کف دست راست قرار بگیرد. ابویوسف نیز میگوید بهصورت طولی بر روی مچ قرار دهد.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی فقهای معاصر اهلسنت گفتهاند کف دست راست را بر پشت دست چپ بر روی ساعد دست قرار میگیرد.<ref>بنباز، فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۴.</ref> | عینی روش صحیح تکتف را قرار دادن کف دست راست بر پشت مچ دست چپ بهگونهای که مچ، وسط کف دست قرار بگیرد، دانسته است. اما برخی دیگر از علمای اهلسنت، قراردادن کف دست بر روی ساعد، پشت کف دست چپ را برگزیدهاند.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی گفتهاند طوری پشت دست چپ را بگیرد که انگشت شصت و انگشت کوچک در کف دست راست قرار بگیرد. [[ابویوسف]] از شاگردان ابوحنیفه، نیز میگوید بهصورت طولی بر روی مچ قرار دهد.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی فقهای معاصر اهلسنت گفتهاند کف دست راست را بر پشت دست چپ بر روی ساعد دست قرار میگیرد.<ref>بنباز، فتاوی نور علی الدرب، ۱۴۲۸ق، ج۸، ص۱۴۴.</ref> | ||
===موضع=== | ===موضع=== | ||
قرار دادن دستها زیر ناف را نظر [[احمد بن حنبل]] دانستهاند که در کتب حنابله نیز آمده است.<ref>بنباز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> بهگفته عینی، مَرغینانی، صاحب کتاب الهدایه قائل به قرار گرفتن دستها زیر ناف است. [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] روی سینه یا زیر سینه را پذیرفته و مدعی است که | قرار دادن دستها زیر ناف را نظر [[احمد بن حنبل]] دانستهاند که در کتب حنابله نیز آمده است.<ref>بنباز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> بهگفته عینی، مَرغینانی، فقیه قرن ششم و صاحب کتاب الهدایه قائل به قرار گرفتن دستها زیر ناف است. [[محمد بن ادریس شافعی|شافعی]] روی سینه یا زیر سینه را پذیرفته و مدعی است که [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] قرار دادن دستها در زیر ناف را سنت میدانست.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۱.</ref> برخی از محققان اهلسنت نوشتهاند که [[ابوحنیفه|حنفیها]] و [[احمد بن حنبل|حنبلیها]] قراردادن دستها زیر ناف و شافعیها قراردادن دست زیر سینه را سنت دانستاند؛ ولی صحیح این است که دستها بر روی سینه قرار داده شود<ref>الطیار و دیگران، الفقه المیسر، ۱۴۳۳ق، ج۱، ص۲۸۳.</ref> [[بنباز]]، مفتی اعظم معاصر وهابیان نیز همین نظر را ترجیح داده است.<ref>بنباز، مجموع فتاوی ومقالات متنوعه، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء بالمملكة العربية السعودية، ج۲۹، ص۲۴۰.</ref> | ||
عینی به نقد سخن [[ماوردی]] که میگوید قراردادن دستها بر سینه، نشانه خضوع و خشوع است، پرداخته و میگوید قراردادن دستها زیر ناف خضوع و خشوع بیشتری دارد و از شباهت به اهلکتاب دورتر است و برای پوشاندن عورت و ممانعت از افتادن لباس و برای تعظیم کردن؛ همانگونه که در برابر پادشاهان انجام میشود، مناسبتتر است؛ چراکه مقصود اصلی از این اقدام، تعظیم است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> | عینی به نقد سخن [[ماوردی]](۳۶۴-۴۵۰ق) که میگوید قراردادن دستها بر سینه، نشانه خضوع و خشوع است، پرداخته و میگوید قراردادن دستها زیر ناف خضوع و خشوع بیشتری دارد و از شباهت به اهلکتاب دورتر است و برای پوشاندن عورت و ممانعت از افتادن لباس و برای تعظیم کردن؛ همانگونه که در برابر پادشاهان انجام میشود، مناسبتتر است؛ چراکه مقصود اصلی از این اقدام، تعظیم است.<ref>العینی، البنایه شرح الهدایه، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۱۸۳.</ref> | ||
با این همه، برخی گفتهاند مردها دستهای خود را زیر ناف و زنان روی سینه قرار میدهد<ref>حنفی رازی، تحفه الملوک، ۱۴۱۷ق، ص۶۹.</ref> و [[العثیمین]] میگوید حدیث قرار دادن دست زیر ناف، ضعیف است.<ref>العثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۷۳.</ref> | با این همه، برخی گفتهاند مردها دستهای خود را زیر ناف و زنان روی سینه قرار میدهد<ref>حنفی رازی، تحفه الملوک، ۱۴۱۷ق، ص۶۹.</ref> و [[العثیمین]](۱۳۴۷ -۱۴۲۱ق میگوید حدیث قرار دادن دست زیر ناف، ضعیف است.<ref>العثیمین، مجموع فتاوی و رسائل، ۱۴۱۳ق، ج۱۳، ص۷۳.</ref> | ||
===زمان=== | ===زمان=== |