پرش به محتوا

واقعه سقیفه بنی‌ساعده: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|'
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷: خط ۱۷:
به گفته [[ویلفرد مادلونگ]] (زاده ۱۹۳۰م) اسلام‌شناس آلمانی، روایت اصلی درباره اجتماع در [[سقیفه بنی‌ساعده]] به [[عبدالله بن عباس]] از [[عمر بن خطاب]] برمی‎‌گردد. تمام روایات دیگر از این اطلاعات استفاده کرده یا از آن مایه گرفته‌اند. این روایات را، با اندک‌تغییری در سلسله راویان مختلف، ابن‌هشام، محمد جریر طبری، عبدالرزاق بن همّام، محمد بن اسماعیل بخاری و [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]] نقل کرده‌اند.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۴۷.</ref>
به گفته [[ویلفرد مادلونگ]] (زاده ۱۹۳۰م) اسلام‌شناس آلمانی، روایت اصلی درباره اجتماع در [[سقیفه بنی‌ساعده]] به [[عبدالله بن عباس]] از [[عمر بن خطاب]] برمی‎‌گردد. تمام روایات دیگر از این اطلاعات استفاده کرده یا از آن مایه گرفته‌اند. این روایات را، با اندک‌تغییری در سلسله راویان مختلف، ابن‌هشام، محمد جریر طبری، عبدالرزاق بن همّام، محمد بن اسماعیل بخاری و [[احمد بن حنبل|ابن حنبل]] نقل کرده‌اند.<ref> مادلونگ، جانشینی محمد، ۱۳۷۷ش، ص۴۷.</ref>


به دنبال اطلاع عمومی مسلمانان [[مدینه]] از وفات [[پیامبر اسلام(ص)]] عده‌ای از [[انصار]] برای تصمیم‎‌گیری درباره وضعیت خود و همچنین چاره‌جویی درباره مسئله جانشینی رسول خدا، در [[سقیفه بنی‌ساعده]] گرد آمدند. مطابق منابع تاریخی در آغاز این جلسه [[سعد بن عباده]]، بزرگ [[قبیله خزرج]] به‌خاطر شدت بیماری به‌واسطه [[قیس بن سعد بن عباده |فرزندش]] با جمعیت سخن گفت. {{یادداشت|فقال سعد لابنه قيس رضي الله عنهما : إني لا أستطيع أن أسمع الناس كلاما لمرضي ، ولكن تلق مني قولي فأسمعهم ، فكان سعد يتكلم ، ويحفظ ابنه رضي الله عنهما قوله ، فيرفع صوته ، لكي يسمع قومه «سعد سخنان پدرش را که بیمار بود و نمی‌توانست بلند بگوید گوش می‌کرد و به خاطر می‌سپرد و بعد با صدای بلند بازگو می‌کرد.}} وی با ذکر دلایلی جانشینی پیامبر اسلام را حق انصار دانست و آنان را به گرفتن اداره امور دعوت نمود. حاضران سخنان وی را تأیید کرده و اعلام نمودند که سعد را به‌عنوان حاکم بر خود انتخاب نموده و تأکید کردند که بر خلاف نظر وی کاری انجام ندهند.<ref> ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۲.</ref> اما برخی از حاضران احتمال مخالفت مهاجران با این تصمیم را مطرح کردند و امکان عدم تسلیم آنان در برابر تصمیم این جمع را دادند. این احتمال پیشنهاد انتخاب امیری از انصار و امیری از مهاجران را در پی داشت.<ref>ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۲.</ref>
به دنبال اطلاع عمومی مسلمانان [[مدینه]] از وفات [[پیامبر اسلام(ص)]] عده‌ای از [[انصار]] برای تصمیم‎‌گیری درباره وضعیت خود و همچنین چاره‌جویی درباره مسئله جانشینی رسول خدا، در [[سقیفه بنی‌ساعده]] گرد آمدند. مطابق منابع تاریخی در آغاز این جلسه [[سعد بن عباده]]، بزرگ [[قبیله خزرج]] به‌خاطر شدت بیماری به‌واسطه [[قیس بن سعد بن عباده |فرزندش]] با جمعیت سخن گفت. {{یاد|فقال سعد لابنه قيس رضي الله عنهما : إني لا أستطيع أن أسمع الناس كلاما لمرضي ، ولكن تلق مني قولي فأسمعهم ، فكان سعد يتكلم ، ويحفظ ابنه رضي الله عنهما قوله ، فيرفع صوته ، لكي يسمع قومه «سعد سخنان پدرش را که بیمار بود و نمی‌توانست بلند بگوید گوش می‌کرد و به خاطر می‌سپرد و بعد با صدای بلند بازگو می‌کرد.}} وی با ذکر دلایلی جانشینی پیامبر اسلام را حق انصار دانست و آنان را به گرفتن اداره امور دعوت نمود. حاضران سخنان وی را تأیید کرده و اعلام نمودند که سعد را به‌عنوان حاکم بر خود انتخاب نموده و تأکید کردند که بر خلاف نظر وی کاری انجام ندهند.<ref> ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۲.</ref> اما برخی از حاضران احتمال مخالفت مهاجران با این تصمیم را مطرح کردند و امکان عدم تسلیم آنان در برابر تصمیم این جمع را دادند. این احتمال پیشنهاد انتخاب امیری از انصار و امیری از مهاجران را در پی داشت.<ref>ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۲.</ref>


گزارش این اجتماع و علت برپایی آن به [[ابوبکر بن ابی‌قحافه]] و عمر بن خطاب رسید و این دو به همراه [[ابوعبیده جراح]] به سقیفه رفتند. با ورود آنان به این جمع، ابوبکر با جلوگیری از سخنرانی عمر، ابتکار عمل را در دست گرفته و طی سخنانی به برتری مهاجران و اولویت [[قریش]] برای جانشینی پیامبر پرداخت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ،‌ دار صادر، ج۲، ص۳۲۷.</ref>  
گزارش این اجتماع و علت برپایی آن به [[ابوبکر بن ابی‌قحافه]] و عمر بن خطاب رسید و این دو به همراه [[ابوعبیده جراح]] به سقیفه رفتند. با ورود آنان به این جمع، ابوبکر با جلوگیری از سخنرانی عمر، ابتکار عمل را در دست گرفته و طی سخنانی به برتری مهاجران و اولویت [[قریش]] برای جانشینی پیامبر پرداخت.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ،‌ دار صادر، ج۲، ص۳۲۷.</ref>  
خط ۲۴: خط ۲۴:
به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] (نوشته شده در ۳۰۳ق)، عمر بن خطاب درباره این لحظات گفته است: در این لحظه سروصدا و همهمه حاضران از هر طرف برخاست و سخنان نامفهوم از هر گوشه شنیده می‌شد، تا آنجا که ترسیدم اختلاف، موجب از هم گسیختگی شیرازه کار ما بشود. این بود که به ابوبکر گفتم: دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم؛ اما پیش از آن‌که دست عمر در دست ابوبکر قرار بگیرد، بشیر بن سعد خزرجی از رقبای سعد بن عباده، پیش‌دستی کرده و دست به دست ابوبکر زد و با او بیعت کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۶.</ref>
به گزارش [[تاریخ طبری (کتاب)|تاریخ طبری]] (نوشته شده در ۳۰۳ق)، عمر بن خطاب درباره این لحظات گفته است: در این لحظه سروصدا و همهمه حاضران از هر طرف برخاست و سخنان نامفهوم از هر گوشه شنیده می‌شد، تا آنجا که ترسیدم اختلاف، موجب از هم گسیختگی شیرازه کار ما بشود. این بود که به ابوبکر گفتم: دستت را دراز کن تا با تو بیعت کنم؛ اما پیش از آن‌که دست عمر در دست ابوبکر قرار بگیرد، بشیر بن سعد خزرجی از رقبای سعد بن عباده، پیش‌دستی کرده و دست به دست ابوبکر زد و با او بیعت کرد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۰۶.</ref>
   
   
پس از این اتفاق، هجوم حاضران در سقیفه برای بیعت با ابوبکر آغاز شد تا جایی که از شتاب افراد این احتمال وجود داشته است که سعد بن عبادۀ بیمار، زیر دست و پای آن‌ها لگدمال شود. این جریان موجب درگیری تندی بین عمر، سعد و قیس بن سعد شد که این برخوردها با دخالت ابوبکر به پایان رسید.<ref> ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۷.</ref>{{یادداشت|یکی از بستگان سعد بن عباده فریاد زد و جمعیت را از خطری که سعد را تهدید می‌کرد، آگاه کرد. عمر، در پاسخ گفت: بکشیدش که خدایش بکشد! سپس بالای سر سعد رفته و گفت: می‌خواستم چنان لگدمالت کنم که عضوی از اندامت سالم نماند. قیس، فرزند سعد، نیز برخاست ریش عمر را به چنگ گرفت، گفت: به خدا قسم اگر تار مویی از سر او کم کنی، با یک دندان سالم برنمی‌گردی! سعد نیز خطاب به عمر فریاد زد: به خدا سوگند، اگر بیمار نبودم و آن‌قدر توانایی داشتم که از جای برخیزم، در گذرگاه‌ها و کوچه‌های مدینه چنان غرّشی از من می‌شنیدی که خود و یارانت، از ترس، در بیغوله‌ها پنهان می‌شدید؛ و در آن حال، به خدا سوگند تو را نزد کسانی می‌فرستادم که تا همین دیروز زیردست و فرمانبردارشان بودی نه آقا و بالاسرشان.(ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۷.)}}
پس از این اتفاق، هجوم حاضران در سقیفه برای بیعت با ابوبکر آغاز شد تا جایی که از شتاب افراد این احتمال وجود داشته است که سعد بن عبادۀ بیمار، زیر دست و پای آن‌ها لگدمال شود. این جریان موجب درگیری تندی بین عمر، سعد و قیس بن سعد شد که این برخوردها با دخالت ابوبکر به پایان رسید.<ref> ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۷.</ref>{{یاد|یکی از بستگان سعد بن عباده فریاد زد و جمعیت را از خطری که سعد را تهدید می‌کرد، آگاه کرد. عمر، در پاسخ گفت: بکشیدش که خدایش بکشد! سپس بالای سر سعد رفته و گفت: می‌خواستم چنان لگدمالت کنم که عضوی از اندامت سالم نماند. قیس، فرزند سعد، نیز برخاست ریش عمر را به چنگ گرفت، گفت: به خدا قسم اگر تار مویی از سر او کم کنی، با یک دندان سالم برنمی‌گردی! سعد نیز خطاب به عمر فریاد زد: به خدا سوگند، اگر بیمار نبودم و آن‌قدر توانایی داشتم که از جای برخیزم، در گذرگاه‌ها و کوچه‌های مدینه چنان غرّشی از من می‌شنیدی که خود و یارانت، از ترس، در بیغوله‌ها پنهان می‌شدید؛ و در آن حال، به خدا سوگند تو را نزد کسانی می‌فرستادم که تا همین دیروز زیردست و فرمانبردارشان بودی نه آقا و بالاسرشان.(ابن‌قتیبه، الإمامة و السیاسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۲۷.)}}


==مناظرات سقیفه==
==مناظرات سقیفه==
خط ۶۹: خط ۶۹:
{{جعبه نقل قول|ابن قتیبه در [[الامامة و السیاسة]]:{{سخ}}بنی‌امیه در گرد عثمان بودند، بنی‌زهره بر گرد سعد و عبدالرحمن بن عوف. آنان همگی در مسجد بزرگ گرد آمده بودند، هنگامی که ابوبکر و ابوعبیده به طرف آنان آمدند و مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند، عمر به آنانی که در مسجد گرد آمده بودند گفت: چه شده است که شما در دسته‌های پراکنده گرد آمده‌اید؟ برخیزید و با ابوبکر بیعت کنید، من با او بیعت کرده‌ام. پس از سخنان عمر، عثمان بن عفان و کسانی که از بنی‌امیه بودند با ابوبکر بیعت کردند. همچنین سعد و عبدالرحمن و آنانی که با این دو هم‌عقیده بودند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref>|تراز=چپ
{{جعبه نقل قول|ابن قتیبه در [[الامامة و السیاسة]]:{{سخ}}بنی‌امیه در گرد عثمان بودند، بنی‌زهره بر گرد سعد و عبدالرحمن بن عوف. آنان همگی در مسجد بزرگ گرد آمده بودند، هنگامی که ابوبکر و ابوعبیده به طرف آنان آمدند و مردم با ابوبکر بیعت کرده بودند، عمر به آنانی که در مسجد گرد آمده بودند گفت: چه شده است که شما در دسته‌های پراکنده گرد آمده‌اید؟ برخیزید و با ابوبکر بیعت کنید، من با او بیعت کرده‌ام. پس از سخنان عمر، عثمان بن عفان و کسانی که از بنی‌امیه بودند با ابوبکر بیعت کردند. همچنین سعد و عبدالرحمن و آنانی که با این دو هم‌عقیده بودند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السیاسه، ۱۹۹۰م، ج۱، ص۲۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۶، ص۱۱.</ref>|تراز=چپ
  |عرض=25%}}
  |عرض=25%}}
*'''ابوسفیان''' که توسط پیامبر برای کاری بیرون از مدینه فرستاده شده بود پس از ورود به مدینه و آگاهی از وفات پیامبر و بیعت سقیفه درباره واکنش علی(ع) و عباس بن عبدالمطب سؤال کرد. با اطلاع از خانه‌نشینی این دو نفر گفت: «به خدا سوگند، اگر برای ایشان زنده بمانم، پایشان را بر فراز بلندی رسانم.» وی اضافه کرد: «من گرد و غباری می‌بینم که جز بارش خون، چیزی آن را فرو ننشاند.»<ref> جوهری بصری، السقیفة و فدک، مکتبه نینوی الحدیثه، ص۳۷.</ref> به گزارش منابع، ابوسفیان با ورود به مدینه اشعاری در حمایت از جانشینی علی(ع) و نیز در نکوهش ابوبکر و عمر خوانده است.<ref> ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبه آیة‌الله المرعشی، ج۶، ص۱۷.</ref> {{یادداشت|برخی ابیات اشعار ابوسفیان:
*'''ابوسفیان''' که توسط پیامبر برای کاری بیرون از مدینه فرستاده شده بود پس از ورود به مدینه و آگاهی از وفات پیامبر و بیعت سقیفه درباره واکنش علی(ع) و عباس بن عبدالمطب سؤال کرد. با اطلاع از خانه‌نشینی این دو نفر گفت: «به خدا سوگند، اگر برای ایشان زنده بمانم، پایشان را بر فراز بلندی رسانم.» وی اضافه کرد: «من گرد و غباری می‌بینم که جز بارش خون، چیزی آن را فرو ننشاند.»<ref> جوهری بصری، السقیفة و فدک، مکتبه نینوی الحدیثه، ص۳۷.</ref> به گزارش منابع، ابوسفیان با ورود به مدینه اشعاری در حمایت از جانشینی علی(ع) و نیز در نکوهش ابوبکر و عمر خوانده است.<ref> ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، مکتبه آیة‌الله المرعشی، ج۶، ص۱۷.</ref> {{یاد|برخی ابیات اشعار ابوسفیان:
بنی‌هاشم لا تطمعوا النّاس فیکم/ و لا سیما تیم بن مرّة او عدی/ فما الامر الاّ فیکم و الیکم/ و لیس لها الاّ ابو حسن علی:
بنی‌هاشم لا تطمعوا النّاس فیکم/ و لا سیما تیم بن مرّة او عدی/ فما الامر الاّ فیکم و الیکم/ و لیس لها الاّ ابو حسن علی:
ای بنی‌هاشم، راه طمع حکومت کردن را بر مردم ببندید، به‌ویژه بر دو قبیلۀ تیم و عدی (قبیله‌های ابوبکر و عمر).
ای بنی‌هاشم، راه طمع حکومت کردن را بر مردم ببندید، به‌ویژه بر دو قبیلۀ تیم و عدی (قبیله‌های ابوبکر و عمر).
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:


[[محمدرضا مظفر]]، ۱۷ روایت متواتر و یا مشهور که مربوط به وقایع مختلف تاریخی است نقل می‌کند که پیامبر در ضمن آنها به جانشینی علی(ع) پس از خود با تصریح و یا کنایه اشاره کرده است. واقعه [[آیه انذار|انذار عشیره]]، [[حدیث غدیر]]، [[عقد اخوت|پیمان اخوت]]، غزوات [[غزوه خندق|خندق]] و [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[خاصف النعلین]]، [[ماجرای سد الابواب|مسدود کردن درب خانه‌های اصحاب به مسجد النبی غیر از خانه علی(ع)]] و احادیثی مانند: «إن علیا منی و أنا من علی، و هو ولی کل مؤمن بعدی»، «لکل نبی وصی و وارث و إن وصیی و وارثی علی بن ابی طالب» و «أنا مدینة العلم و علی بابها» از آن جمله‌‎اند.<ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۶۰-۶۶.</ref>
[[محمدرضا مظفر]]، ۱۷ روایت متواتر و یا مشهور که مربوط به وقایع مختلف تاریخی است نقل می‌کند که پیامبر در ضمن آنها به جانشینی علی(ع) پس از خود با تصریح و یا کنایه اشاره کرده است. واقعه [[آیه انذار|انذار عشیره]]، [[حدیث غدیر]]، [[عقد اخوت|پیمان اخوت]]، غزوات [[غزوه خندق|خندق]] و [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[خاصف النعلین]]، [[ماجرای سد الابواب|مسدود کردن درب خانه‌های اصحاب به مسجد النبی غیر از خانه علی(ع)]] و احادیثی مانند: «إن علیا منی و أنا من علی، و هو ولی کل مؤمن بعدی»، «لکل نبی وصی و وارث و إن وصیی و وارثی علی بن ابی طالب» و «أنا مدینة العلم و علی بابها» از آن جمله‌‎اند.<ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۶۰-۶۶.</ref>
آیه ۵۵ [[سوره مائده]] {{یادداشت|إِنَّمٰا وَلِیکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاٰةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکٰاةَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ. «ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند.»}} معروف به [[آیه ولایت]]، آیه ۳۳ سوره احزاب {{یادداشت|إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. «بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»}} معروف به [[آیه تطهیر]]، آیه ۶۱ [[سوره آل عمران]] {{یادداشت|فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ. «هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»}} معروف به [[آیه مباهله]] نیز آیاتی از قرآن هستند که متکلمان شیعه برای اثبات جانشینی علی(ع) بعد از پیامبر به آن‎ها استناد کرده‎اند.<ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۶۶.</ref>
آیه ۵۵ [[سوره مائده]] {{یاد|إِنَّمٰا وَلِیکُمُ اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاٰةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکٰاةَ وَ هُمْ رٰاکِعُونَ. «ولی شما فقط خدا، پیامبر و مؤمنانی هستند که نماز را به پا داشته، در رکوع زکات می‌دهند.»}} معروف به [[آیه ولایت]]، آیه ۳۳ سوره احزاب {{یاد|إِنَّمَا یرِیدُ اللهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا. «بی‌گمان، خدا اراده کرده است تا آلودگی را از شما اهل بیت [پیامبر] بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»}} معروف به [[آیه تطهیر]]، آیه ۶۱ [[سوره آل عمران]] {{یاد|فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل‌لَّعْنَتَ اللهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ. «هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»}} معروف به [[آیه مباهله]] نیز آیاتی از قرآن هستند که متکلمان شیعه برای اثبات جانشینی علی(ع) بعد از پیامبر به آن‎ها استناد کرده‎اند.<ref>مظفر، السقیفة، ۱۴۱۵ق، ص۶۶.</ref>


===پیامدها===
===پیامدها===
Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوان‌سالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸

ویرایش