Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
{{جعبه نقل قول|نقلقول='''... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سرتاپایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظرۀ دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانیکه در این دستهها سینه یا قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آنقدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند.'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>بنجامن، ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۴.</small>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پسزمینه = #dcb54ebf| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول|نقلقول='''... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سرتاپایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظرۀ دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانیکه در این دستهها سینه یا قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آنقدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند.'''|تاریخ بایگانی| منبع = <small>بنجامن، ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۴.</small>| تراز = چپ| عرض = ۴۳۰px| اندازه خط = ۱۷px| رنگ پسزمینه = #dcb54ebf| گیومه نقلقول =| تراز منبع = چپ}} | ||
پیشینۀ قمهزنی در [[ایران]] به دوران [[صفویان|صفویه]] برمیگردد.<ref>منتظرالقائم و کشاورز، «بررسی تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران»، ص۵۴ و ۵۵.</ref> در برخی سفرنامههای اروپاییان در آن دوره به قمهزنی و [[تیغزنی]] اشاره شده است؛ ازجمله گزارش آدام الئاریوس از مراسم تیغزنی در [[روز عاشورا]] در اردبیل عهد شاه صفی. این رسم در دوره [[قاجاریه|قاجار]] خصوصاً عهد ناصری رواج بسیاری یافت.<ref>منتظرالقائم و کشاورز، «بررسی تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران»، ص۵۸.</ref> [[عبدالله مستوفی]] مسبب اصلی این امر را [[آقا دربندی|ملاآقا دربندی]]، عالم همعصر [[ناصرالدین شاه قاجار]] میداند.{{ | پیشینۀ قمهزنی در [[ایران]] به دوران [[صفویان|صفویه]] برمیگردد.<ref>منتظرالقائم و کشاورز، «بررسی تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران»، ص۵۴ و ۵۵.</ref> در برخی سفرنامههای اروپاییان در آن دوره به قمهزنی و [[تیغزنی]] اشاره شده است؛ ازجمله گزارش آدام الئاریوس از مراسم تیغزنی در [[روز عاشورا]] در اردبیل عهد شاه صفی. این رسم در دوره [[قاجاریه|قاجار]] خصوصاً عهد ناصری رواج بسیاری یافت.<ref>منتظرالقائم و کشاورز، «بررسی تغییرات اجتماعی مراسم و مناسک عزاداری عاشورا در ایران»، ص۵۸.</ref> [[عبدالله مستوفی]] مسبب اصلی این امر را [[آقا دربندی|ملاآقا دربندی]]، عالم همعصر [[ناصرالدین شاه قاجار]] میداند.{{یاد|مستوفی مینویسد: تیغزدن روز عاشورا از کارهایی است که این آخوند [دربندی] در عزاداری وارد یا لامحاله آن را عمومی کرده و فعل حرام را موجب ثواب پنداشته است و تُرکهای عوام هم این عزاداری را پذیرفتهاند و این خلاف شرع بَیِّن جزو عزاداری و کار ثواب وانمود شده است. ر.ک به: مستوفی، شرح زندگانی من، ۱۳۸۴ش، ج۱، ص۲۷۶-۲۷۷.}} | ||
[[پرونده:مرد قمه زن دوره قاجار.jpg|بندانگشتی|150px|قمهزنی در عصر قاجار]] | [[پرونده:مرد قمه زن دوره قاجار.jpg|بندانگشتی|150px|قمهزنی در عصر قاجار]] | ||
در سفرنامههای جهانگردان و دیگر خارجیانی که در این عهد به [[ایران]] آمده و شاهد [[عزاداری]] [[محرم الحرام|ماه محرم]] بودهاند، گزارشهایی از مراسم قمهزنی در نوشتار اشخاصی مانند دکتر فووریه، پزشک مخصوص [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]،{{ | در سفرنامههای جهانگردان و دیگر خارجیانی که در این عهد به [[ایران]] آمده و شاهد [[عزاداری]] [[محرم الحرام|ماه محرم]] بودهاند، گزارشهایی از مراسم قمهزنی در نوشتار اشخاصی مانند دکتر فووریه، پزشک مخصوص [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]]،{{یاد|مؤمنین متعصب در چنین روزی (عاشورا) فرصت را برای قمهزدن از دست نمیدهند. در اردو کسانی هستند که حتی فردا هم برای معالجۀ زخمهای ایشان کافی نیست. شاید هم این بیشعورها که حتی در سفر هم مرتکب این عمل زشت میشوند و از راهآمدن به این حالت در زیر آفتاب سوزان تابستان آنهم غالباً با پای پیاده بیمی ندارند، پوستی کلفتتر از مردم معمولی داشته باشند. فووریه، سه سال در دربار ایران،۱۳۸۵ش، ص۲۸۲.}} هانری رنه دالمانی{{یاد|در روز عاشورا دستۀ دیگری هم به این دسته (سینهزنان) اضافه میشود. افراد این دسته کسانی هستند که نذر کردهاند در این روز خون خود را در ماتم شهدای کربلا بریزند. آنها موهای سر را تراشیده، کفن سفیدی هم میپوشند و یاحسینگویان قمه به سر خود میزنند و خون از سر و روی آنها جاری میگردد و روی کفن میریزد. پس از جاریشدن خون، هیجانی در آنها تولید میشود و اگر از آنان جلوگیری نشود، خود را با قمه هلاک میکنند. اشخاصی هستند که چوبهایی بهدست دارند و آنها را جلو قمه میگیرند تا ضربات به سرها وارد نیایند و بدینترتیب از ریختن خون زیاد جلوگیری مینمایند. معهذا بعضی بهواسطۀ خونریزی زیاد از پا در میآیند و یا اقلاً مدتی مریض میشوند. دالمانی، سفرنامه از خراسان تا بختیاری، ۱۳۳۵ش، ص۱۹۲-۱۹۳.}} و بنجامن سفیر کبیر آمریکا در عهد ناصری{{یاد|سال ۱۸۸۴ میلادی من در تهران اقامت داشتم. دستههایی در خیابانها حرکت میکردند و احساسات تند و شدید و بیسابقهای از خود نشان میدادند... در این میان ناگهان جمعی سفیدپوش که کاردهایی در دست داشتند، پدیدار شدند که با هیجان زیاد کاردها را بالا برده و به سر خود میزدند و خون از سر آنها و از کاردهایی که در دست داشتند، فواره میزد و سرتاپایشان را سرخ کرده بود. واقعاً که منظرۀ دلخراش و بسیار تأثرآوری بود که هرگز نمیتوانم آن را از یاد ببرم. کسانی که در این دستهها سینه یا قمه میزنند، گاهی اوقات آنقدر به هیجان آمده و یا خونی که از آنها میرود [آنقدر زیاد است] که بیحال شده و روی زمین میافتند و حتی ممکن است اگر فوراً مداوا نشوند، جان خود را از دست بدهند (بنجامین، ایران و ایرانیان، ۱۳۶۳ش، ص۲۸۴).}} وجود دارد. | ||
در دورۀ [[رضاشاه]]، از [[سال ۱۳۱۴شمسی|سال ۱۳۱۴ش]] قمهزنی مانند دیگر رسوم [[عزاداری]] ممنوع شد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش.</ref> این ممنوعیت تا [[سال ۱۳۲۰ شمسی|۱۳۲۰ش]] و برکناری رضاشاه ادامه داشت، اما پس از آن مانند دیگر ممنوعیتها لغو شد و قمهزنی در برخی مناطق ایران از سر گرفته شد. در عصر [[حکومت پهلوی|پهلوی]]، قمهزنی حیات پر اُفت و خیزی داشت. در برخی سالها (ازجمله [[سال ۱۳۴۳شمسی|سال ۱۳۴۳ش]]) با دستور شهربانی یا ساواک ممنوع اعلام میشد و در برخی سالها به خصوص در برخی مناطق آزادانه برگزار میشد.<ref> مظاهری، «رسانه شیعه»، ص۴۶.</ref> | در دورۀ [[رضاشاه]]، از [[سال ۱۳۱۴شمسی|سال ۱۳۱۴ش]] قمهزنی مانند دیگر رسوم [[عزاداری]] ممنوع شد.<ref>بصیرتمنش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۷۸ش.</ref> این ممنوعیت تا [[سال ۱۳۲۰ شمسی|۱۳۲۰ش]] و برکناری رضاشاه ادامه داشت، اما پس از آن مانند دیگر ممنوعیتها لغو شد و قمهزنی در برخی مناطق ایران از سر گرفته شد. در عصر [[حکومت پهلوی|پهلوی]]، قمهزنی حیات پر اُفت و خیزی داشت. در برخی سالها (ازجمله [[سال ۱۳۴۳شمسی|سال ۱۳۴۳ش]]) با دستور شهربانی یا ساواک ممنوع اعلام میشد و در برخی سالها به خصوص در برخی مناطق آزادانه برگزار میشد.<ref> مظاهری، «رسانه شیعه»، ص۴۶.</ref> |
ویرایش