Image-reviewer، abusefilter، autopatrolled، botadmin، دیوانسالاران، eliminator، import، مدیران رابط کاربری، ipblock-exempt، movedable، oversight، patroller، reviewer، rollbacker، مدیران، translationadmin
۹٬۴۳۸
ویرایش
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (اصلاح متن) |
جز (جایگزینی متن - '{{یادداشت|' به '{{یاد|') |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
==شکلگیری بابیه== | ==شکلگیری بابیه== | ||
[[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]] | [[پرونده:قلعه چهریق.jpg|بندانگشتی|قلعه چهریق، محل زندانی شدن باب در ماکو]] | ||
پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه شیخیه در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، علیمحمد مدعی شد که [[رکن رابع]] و شیعه کامل{{ | پس از درگذشت سید کاظم رشتی، رئیس فرقه شیخیه در سال ۱۲۵۹ق، از آنجا که وی جانشینی برای خودش مشخص نکرده بود، علیمحمد مدعی شد که [[رکن رابع]] و شیعه کامل{{یاد| شیخ احمد احسائی مؤسس فرقه شیخیه و شاگردش سید کاظم رشتی، بر چهار اصل یعنی توحید، نبوت، امامت و اعتقاد به شیعه کامل تأکید داشتند. شیخیه معتقد بودند که ائمه دوازدهگانه، یعنی علی(ع) و یازده فرزندش، مظاهر الهی و دارای صفات الهی هستند. امام دوازدهم از نظرها غائب است که تا روز ظهور باید شخصی بین مؤمنین بدون واسطه با امام در ارتباط و واسطه فیض بین امام و مردم باشد که به رکن رابع یا شیعه کامل تعبیر میشود.(جانی کاشانی، میرزا، نقطة الکاف، لِیدِن هلند، انتشارات بریل، ۱۳۲۸ق، ص۹.)}} است و ادعای بابیت (نمایندگی) [[امام مهدی عجل الله تعالی فرجه|امام زمان(عج)]] را مطرح کرد.<ref>محمدی اشتهاردی، بابیگری و بهاییگری، ۱۳۸۳ش، ص۴۶؛ جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، ۱۳۸۰ش، ج۳، ص۴.</ref> پس از این ادعا در [[جمادی الاولی|جمادیالاولی]] [[سال ۱۲۶۰ هجری قمری|سال ۱۲۶۰ق]]، هجده نفر از شاگردان سید کاظم به او ایمان آوردند که بعدها در بین [[بابیه|بابیان]] به [[حروف حی]](ح=۸، ی=۱۰) معروف شدند.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۸.</ref> | ||
به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علیمحمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق، پنج ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]، به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغان [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیتا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علیمحمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق میافتد و فضل خدا مسدود میشود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> احمد کسروی، مؤلف کتاب بهائیگری، این نقل را نمیپذیرد و ذکر میکند که هیچ نشانهای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال اینکه سید علیمحمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائیگری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref> | به گفته آیتی در [[الکواکب الدریة (کتاب)|کتاب الکواکب الدریة]] علیمحمد در [[شوال]] سال ۱۲۶۰ق، پنج ماه پس از ادعای بابیت در [[شیراز]]، به سمت [[مکه]] حرکت کرد.<ref>آیتی، الکواکب الدریة، ۱۳۴۳ق، ج۱، ص۷۹.</ref> بنا به نظر مؤلف کتاب مطالع الانوار از مبلغان [[بهائیت|بهائی]]، دلیل این امر اعلان دعوت و آغاز دعوت از مکه بود؛<ref>اشراق خاوری، مطالع الانوار تلخیص تاریخ نبیل زرندی، بیتا، ص۱۰۹.</ref> ولی بنا به ادعای میرزا جانی کاشانی از مبلغان مشهور بهائیت، سید علیمحمد مدعی بود که اگر [[مسلمان|مسلمانان]] بنای رد و انکار داشته باشند، تأخیر در امر [[خدا]] اتفاق میافتد و فضل خدا مسدود میشود. او پس از ورود به مکه ادعای حجیت نمود.<ref>جانی کاشانی، نقطة الکاف، ۱۳۲۸ق، ص۱۱۲.</ref> احمد کسروی، مؤلف کتاب بهائیگری، این نقل را نمیپذیرد و ذکر میکند که هیچ نشانهای از رفتن باب به [[مکه]] ظاهر نشد و احتمال اینکه سید علیمحمد از ترس جانش در مکه حرفی نزده باشد هم وجود دارد.<ref>کسروی، بهائیگری، ۱۳۲۳ش، ص۲۵-۲۶.</ref> |
ویرایش